
به گزارش فارس، عصر 7 بهمن امسال، دانشجوی مهندسی عمران یکی از واحدهای دانشگاهی تهران با مراجعه به کلانتری 107 فلسطین با طرح شکایتی به مأموران گفت: برای خواندن نماز ظهر به مسجد دانشگاه رفته بودم اما پس از خواندن نماز ، زمانیکه میخواستم کیفم را که در آن جزوات دانشگاهی و یک لپ تاپ بود بردارم، دیدم کیف سرقت شده است.
با گذشت مدتی از زمان گزارش سرقت به کلانتری، دانشجوی مالباخته بار دیگر به کلانتری مراجعه و اطلاعاتی را در اختیار مأموران قرار داد که این اطلاعات زمینه پیگیری پروندهای در خصوص سرقت رایانههای دستی دانشجویان دانشگاههای تهران را از سوی پلیس آگاهی تهران بزرگ، ایجاد کرد.
دانشجوی مالباخته با حضور در کلانتری گفت: پس از به سرقت رفتن لپتاپ، از آنجایی که پول کافی برای خرید یک رایانه جدید را نداشتم، تصمیم گرفتم تا یک لپ تاپ دسته دوم بخرم و به همین منظور برای پیدا کردن رایانه مورد نظرم به نیازمندیهای روزنامههای کثیرالانتشار مراجعه کردم که به صورت اتفاقی در یکی از آگهیهای فروش رایانههای دست دوم و اقساطی، به آگهی فروش یک دستگاه لپتاپ با مدل و مشخصات مشابه لپتاپ خودم و با قیمت مناسب برخورد کردم.به همین جهت پس از تماس با مغازه صاحب آگهی و گرفتن آدرس در خیابان میرداماد، به نشانی آن رفتم و در کمال تعجب دیدم لپ تاپی که آگهی فروش آن در روزنامهها درج شده است، همان لپتاپ من است.
با اطلاعات به دست آمده از دانشجوی مالباخته، مأموران به آدرس مغازه فروش رایانه رفتند و با بررسی اسناد و مدارک خرید رایانه ارائه شده از سوی دانشجو و لپتاپ داخل مغازه، پی به صحت ادعای وی بردند.
صاحب مغازه پس از اطلاع یافتن از مسروقه بودن رایانه، به مأموران گفت: چندی پیش جوان دانشجویی به نام اکبر، با مراجعه به مغازه من و در حالی که مدعی بود این لپ تاپ را به جهت نیاز شدید مالی میفروشد ، مرا به خرید لپ تاپ قانع کرد حتی زمانیکه برای امتحان کردن لپ تاپ و اطمینان پیدا کردن از سالم بودنش، آنرا روشن کردم تصویری از چهره فرد فروشنده را بر روی صفحه اصلی دستگاه رایانه مشاهده کردم که همین امر مرا قانع کرد که لپ تاپ واقعاً به وی تعلق دارد و پس از توافق بر سر قیمت و پاک کردن تمام اطلاعات داخل لپ تاپ، آن را به قیمت 450 هزار تومان خریداری کردم و پس از آن نیز چندین بار وی برای فروش لپ تاپ به مغازه من مراجعه کرد و از آنجاییکه به او اطمینان پیدا کرده بودم، بدون هیچگونه بررسی، لپ تاپها را از او خریدم.
با تشکیل پرونده مقدماتی و ارسال آن به شعبه 9 بازپرسی دادسرای ناحیه 6 تهران، به دستور مهرآرا ، پرونده جهت رسیدگی تخصصی به منظور شناسایی و دستگیری متهم، به اداره بیستم پلیس آگاهی تهران بزرگ ارجاع شد.
کارآگاهان اداره بیستم با بررسی سرقتهای مشابه صورت گرفته در خصوص سرقت لپ تاپ دانشجویان، به پرونده مشابهی در پایگاه دوم پلیس آگاهی برخورد کردند که طی آن در اسفند ماه سال 84 زمانی که سارق پس از سرقت یک دستگاه لپ تاپ از داخل مسجد دانشگاهی در غرب تهران قصد خروج از دانشگاه را داشت، توسط حراست دانشگاه شناسایی و به پلیس تحویل داده شده بود که با تشکیل پرونده در پایگاه دوم و به دستور مقام قضایی، متهم روانه زندان وشده پس از گذشت مدتی با گذاشتن وثیقه آزاد شده بود.
با شناسایی این متهم توسط صاحب مغازه فروش رایانه در میرداماد، کارآگاهان اطمینان پیدا کردند که متهم تحت تعقیب آنها همان متهم سال 84 به نام اکبر 30 ساله است.
کارآگاهان با استفاده از اطلاعات موجود در سوابق متهم، با شناسایی محل سکونت وی در یکی از استانهای غربی کشور، با اخذ نیابت قضایی، به نشانی محل سکونت اکبر رفته و در تحقیقات از محل سکونت و همسایگان وی متوجه شدند که اکبر با ظاهرسازی و ایجاد چهرهای موجه، خود را از کارکنان یکی از ارگانهای مهم دولتی معرفی کرده و حتی در موارد متعددی در زمانیکه همسایگان و بستگانش نسبت به حل و پیگیری مشکلات خود به وی مراجعه کرده بودند با دادن وعده و وعید، به آنها اطمینان میداده که با استفاده از نفوذ کاری و ارتباطات خود با مقامات نسبت به حل مشکلات آنها اقدام خواهد کرد.
در تحقیقات کارآگاهان از اعضای خانواده، بستگان و دوستان اکبر در شهرستان مشخص شد که هیچ کدام از آنها، آدرس و نشانی مشخصی از وی در اختیار ندارند و حتی برادر بزرگتر متهم که در تهران زندگی میکند، از محل سکونت او اطلاعی ندارد.
همزمان با اقدامات کارآگاهان به منظور شناسایی مخفیگاه متهم، شناسایی دیگر دانشجویان مالباخته احتمالی نیز در دستور کار قرار گرفت که با شناسایی تعدادی دیگری از دانشجویان مالباخته که در دانشگاههای مختلف تهران مشغول به تحصیل بودند، این نتیجه حاصل شد که برخی نشانیها از سارق، به مشخصات اکبر شباهت زیادی دارد.
در شرایطی که متهم هیچ گونه رد یا نشانی از محل سکونتش به جای نگذاشته بود، کارآگاهان پلیس آگاهی با انجام ماهها کار اطلاعاتی و پلیسی، سرانجام در بهمن امسال موفق به شناسایی مخفیگاه وی در خیابان امام خمینی(ره) شدند و در ساعت 19 روز 11 بهمن پس از اطمینان حاصل کردن از حضور متهم در این محل، طی عملیاتی غافلگیرانه وی را دستگیر کردند و این در حالی بود که متهم حتی در زمان حضور کارآگاهان تلاش کرد تا با نشان دادن چهرهای موجه از خود و ارائه اسناد و مدارک جعلی مبنی بر اشتغال وی در مراکز حساس دولتی، زمینهای برای فرار خود فراهم کند اما کارآگاهان که اطلاعات دقیقی در خصوص هویت واقعی او داشتند، بدون نشان دادن ذرهای تردید وی را دستگیر و به پلیس آگاهی منتقل کردند.
در بازرسی از مخفیگاه متهم، 7 دستگاه رایانه دستی، دهها کیف رایانه که بنا به اعترافات متهم رایانههایش را به فروش رسانده بود، اسناد و مدارک و کارتهای شناسایی متعلق به دانشجویان مالباخته ، یک رشته دستبند، یک دستگاه بیسیم تقلبی ، یک افشانه اشک آور و یک دستگاه شوکر برقی، به همراه دهها گوشی تلفن همراه متعلق به دانشجویان مالباخته کشف شد.
متهم پس از انتقال به اداره بیستم پلیس آگاهی، ضمن اعتراف به سرقت وسایل همراه دانشجویان، به کارآگاهان گفت: در سال 78 پس از قبول شدن به عنوان دانشجوی دوره شبانه یکی از واحدهای دانشگاهی، به تهران آمدم اما به علت مشروط شدن متوالی در همان چند ترم اول، از دانشگاه اخراج شدم. پس از اخراج از دانشگاه، به شهرستان بازگشتم اما به هیچ عنوان به اعضای خانواده خود موضوع اخراج از دانشگاه را عنوان نکردم چرا که در ذهن تمام آنها و حتی دوستان و بستگانم چنان شخصیت کاذبی از من ایجاد شده بود که به هیچ قیمتی نمیخواستم این شخصیت شکسته شود.
وی افزود: در طول مدتی که پس از اخراج از دانشگاه در شهرستان زندگی کردم به خانوادهام گفتم از دانشگاه مرخصی تحصیلی گرفتهام. پس از مدتی تصمیم گرفتم به تهران برگردم، به خوابگاه دانشجویی رفتم تا اینکه حراست و انتظامات دانشگاه متوجه اخراج و برگشتن من به خوابگاه شدند و از ورودم به خوابگاه جلوگیری کردند.پس از آن، از طریق آگهی روزنامهها، پانسیونی دانشجویی - کارمندی را در خیابان جمالزاده پیدا کردم و با معرفی خود به عنوان دانشجو، مدتی را در آنجا سپری کردم.در مراجعه بعدی به دانشگاه برای پیگیری جهت اشتغال به تحصیل دوباره، در داخل مسجد دانشگاه متوجه شدم اکثریت دانشجویان در هنگام استراحت یا نماز خواندن در داخل مسجد دانشگاه، کیفهای همراه خود را در کنارههای مسجد گذاشته و نظارتی بر روی آنها ندارند که با استفاده از همین موضوع، موفق به سرقت کیف و لپتاپ یکی از دانشجویان شدم و پس از شناسایی محل خرید رایانههای دست دوم، لپ تاپ را به قیمت 450 هزار تومان به فروش رساندم.
متهم در خصوص اولین دستگیری خود در سال 84 به کارآگاهان گفت: بعد از تمام شدن پولهای فروش اولین لپتاپ، بار دیگر برای سرقت به مسجد دانشگاه رفتم اما پس از سرقت و در زمان خروج از دانشگاه، توسط حراست دانشگاه شناسایی شدم و به پلیس تحویل داده شدم که پس از مدتی با گذاشتن وثیقه توسط یکی از آشنایان آزاد و دوباره به شهرستان برگشتم.
اکبر در ادامه اعترافات خود به کارآگاهان گفت: پس از گذشت یک سال که در شهرستان بودم، در پاسخ به سؤالات پدر و مادر و اعضای خانواده در خصوص دانشگاه و استخدام خود به آنها گفتم در حال سپری کردن مراحل گزینش و استخدام هستم اما زمانیکه فشارها از سوی خانواده افزایش پیدا کرد مجدداً در سال 86 به تهران برگشتم و مجدداً پس از پیدا کردن محل خوابی در یک پانسیون در خیابان امیرآباد ، این بار سرقتهای خود از دانشگاههای سطح تهران را به صورت جدی آغاز و در طی این مدت موفق به سرقت دهها دستگاه لپتاپ شدم که با توجه به مشخصات و مدل هر یک، آنها را بین 300 تا 500 هزار تومان به فروش میرساندم که پس از مدتی از طریق تماس با خانوادهام متوجه شدم پلیس آدرس محل زندگی مرا در شهرستان شناسایی کرده است.چون میدانستم آدرس محل سکونتم در تهران را به اعضای خانواده خود و حتی برادرم که در تهران سکونت دارد، ندادهام اطمینان داشتم هیچ کس نمیتواند مرا پیدا کند تا اینکه یک روز بعد از ظهر پس از سرقت یک دستگاه لپتاپ و برگشتن به خانه استیجاری که آنرا پس از بیرون آمدن از پانسیون کرایه کرده بودم، دستگیر شدم.
همچنین مشخص شد متهم پس از آغاز سرقتها، با استفاده از اسناد و مدارک به دست آمده از دانشجویان مالباخته، اقدام به جعل عنوان و معرفی خود به عنوان دانشجو کرده و با استفاده از کارت دانشجویی متعلق به افراد غیر، در سطح دانشگاههای تهران تردد میکرده و در زمان فروش اموال سرقت شده نیز علاوه بر اینکه با نشان دادن کارتهای دانشجویی خود را به مغازه داران خود را دانشجو معرفی میکرده است.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
بهمناسبت نوزدهمین سالگرد تاسیس رادیو گفتوگو با مهدی شهابتالی، مدیر این شبکه گفتوگو کردیم
در گفتوگوی اختصاصی خبرنگار روزنامه «جامجم» در بیروت با حسن عزالدین، عضو بلندپایه حزبالله و نماینده پارلمان لبنان مطرح شد