مروری بر پرونده بازگشت دادکان

جایی برای «استقلال» نیست

این روزها، آنچه از زبان ساکنان سازمان تربیت بدنی می‌شنویم و در رسانه‌های نوشتاری نزدیک به سازمان درباره بازگشت محمد دادکان به بدنه مدیریتی ورزش و بخصوص فوتبال می‌خوانیم، آنقدر تکراری است که نمی‌توان براحتی آنها را پذیرفت.
کد خبر: ۲۹۷۴۳۴

به نظر می‌رسد محمد دادکان که امروز می‌فهمیم در ورزش بدون ساختار و بی‌پایه ایران چقدر در نتیجه‌گیری موفق بوده، یکی از ابزارهایی بود که در مقطعی خاص مورد استفاده قرار گرفت. همان مجموعه مدیریتی سازمان تربیت بدنی که زمانی با دلیل و بی‌دلیل بر او تاخته بود، ناگهان در تغییر موضعی محسوس و مشهود، آمادگی خود را برای بازگشت دادکان به فدراسیون فوتبال نشان داد و البته وقتی قرار بر ایجاد تغییرات شد، همان مجموعه جای خود را به گروهی جدید داد!

محمد علی‌آبادی با ابهامات فراوان و رفت‌وآمد جای خود را به علی سعیدلویی داد که باید مانند علی‌آبادی همه چیز را از نقطه صفر شروع کند. شناختن، آگاهی از تعداد ورزش‌ها و فدراسیون‌ها، بایدها و نبایدها و تمامی چاله‌ها و چاه‌هایی که 4 سال وقت و انرژی علی‌آبادی را گرفته بود، حالا باید دستخوش یک آزمون و خطای دیگر قرار گیرد. سعیدلو احتمالا نیازی وافر به 4سال زمان برای شناختن خواهد داشت و بی‌تردید براساس مرور سال‌های فعالیت سایر مدیران سازمان، می‌توان انتظار داشت او چیزی را که خود کاشته، برداشت نخواهد کرد!

رئیس جدید البته وعده پایان دادن و به نتیجه رساندن طرح‌های نیمه کاره رئیس سابق را در اولین روزهای کاری‌اش داد، اما انگار در همین اولین قدم و برای اجرایی کردن بخش کوچکی از پروژه‌های آغاز شده گذشته به بن‌بست رسیده است. آخرین پروژه‌ای که شاید به اجبار از سوی مدیریت سابق سازمان تربیت بدنی آغاز شد، پرونده بازگشت محمد دادکان به فدراسیون فوتبال بود؛ فدراسیونی که اگر موفقیت کوچک‌ترین تیم ملی (نوجوانان) را از آن کسر کنیم، چیزی جز ناکامی و عقبگرد و شکست و سرخوردگی در آن باقی نمی‌ماند. فدراسیونی که ناکامی در جام ملت‌های آسیا، چهارم شدن در گروه 5 تیمی انتخابی جام‌جهانی، انتخاب 4 مربی برای 3 سال، ناکامی با جوانان، برنامه‌ریزی‌های ناموفق برای لیگ، زیرفشار گذاشتن باشگاه‌ها با ابزار منشور اخلاقی و ده‌ها فاکتور دیگر، جزئی از ناکامی‌های این فدراسیون است. اما چقدر می‌توان سازمان تربیت بدنی را برای تشکیل فوری هیات رئیسه فدراسیون فوتبال عجول دید؟

ابتدا باید به چگونگی حضور کفاشیان در انتخابات فدراسیون فوتبال بازگشت. روزهایی که علی‌آبادی تلاش می‌کرد با در دست گرفتن ریاست فدراسیون فوتبال، قدرت و شوکت خود را در تمامی عرصه‌های ورزشی بیشتر کند. روزهایی که نامه مصطفی آجرلو مخدوش شد و بسیاری از رقبای اینچنینی، شانس خود را برای رقابت در فضای تصدی ریاست فدراسیون فوتبال از دست دادند. کفاشیان بهترین گزینه، نه برای فوتبال، که برای سازمان محسوب می‌شد. سازمان از احتمال بالای مخالفت فیفا با حضور مقامات سیاسی در راس فوتبال آگاهی داشت. پس به دنبال گزینه‌ای می‌گشت که در صورت سنگ‌اندازی فیفا، همان نقش علی‌آبادی در سازمان را بازی کند چه کسی بهترین بود؟

علی کفاشیان، مردی که خوب می‌خندد و به هیچ خواسته مقام بالاتر خود پاسخ منفی نمی‌دهد، درفهرست سازمان تربیت بدنی قرار گرفت. وقتی پیش‌بینی‌های سازمان درباره رای نهایی فیفا برای خروج علی‌آبادی از فهرست کاندیداهای فوتبال به حقیقت نزدیک شد، کفاشیان به تنها گزینه ریاست فدراسیون فوتبال تبدیل شد او انتخاب مناسبی بود برای کنترل بیرونی ورزشی که می‌کوشید خود را از وجود مدیران خودکفا دور نگه دارد!

***

قرار بود ورق برگردد. قرار بود نشان دهند سازمان از مشی خود در قبال چگونگی اداره ورزش برمی‌گردد و خود را تبدیل به مجموعه‌ای ناظر و نه دخالتگر می‌کند. برگشت ورق اما انگار فقط به تغییر نام‌ها خلاصه شد و بس. سازمان گویی با همان مشی و شکل رفتاری قدیمی‌اش به پیش می‌رود و علاقه‌ای به ایجاد تغییرات در مدیریت فدراسیون‌ها ندارد.

بازگشت یا عدم بازگشت محمد دادکان اهمیتی ندارد. آنچه مهم است نوع نگاه ونحوه مدیریت سازمان تربیت بدنی است

«محمد دادکان» برای بازگشت به فدراسیونی که براساس مصلحت سازمان اداره می‌شد، شرایطی مشخص داشت که در صدر آن، استقلال رای و نظر قرار داشت. دادکان برای نشان دادن تفکراتش، درست در اوج اخبار مربوط به بازگشت خود در برنامه‌ای تلویزیونی شرکت کرد و به سوالات مجری برنامه پاسخ داد. او باز هم ثابت کرد صراحت لهجه‌اش (که روزی او را از فوتبال دور کرد) را از دست نداده است. پس وقتی لب گشود به انتقاد از سازمان تربیت بدنی و چگونگی انتخاب معاونان، پرونده‌اش را مختومه اعلام کرد. خیلی زود خبر ابقای کفاشیان در رسانه‌ها منتشر شد و دادکان رسما اعلام کرد به این بازی ادامه نخواهد داد!

اما بازگشایی پرونده بازگشت دادکان بی‌ارتباط با اعلام نظر شخص رئیس‌جمهور نبود. جایی که احمدی‌نژاد خود وارد عمل شد و از علی سعیدلو خواست دلیل دورماندن دادکان از برنامه‌های سازمان را بداند.

سازمان برای تامین نظررئیس جمهور ، برنامه‌ای تازه را در دستور کار قرار داد. کفاشیان و معاونان او در فدراسیون دیگر نباید خطر برکناری در یکی از جلسات هیات رئیسه را برای خود احساس می‌کردند. به همین دلیل دادکان مبدل به گزینه مدیرعاملی پرسپولیس شد. هم دادکان به فوتبال برمی‌گشت و هم فدراسیون فوتبال همچنان مدیرانی تابع را در راس خود می‌دید.

بازی جدید اما برای مدیری که خود هم در عرصه‌های سیاسی دستی داشته، هم در دانشگاه اصول مدیریت را برای جوانان تدریس می‌کند و البته سال‌ها کنار همین جنس مدیران در ورزش جنگیده، ناشناخته نبود. او می‌توانست براحتی معنی بازی تازه سازمان را درک کند. پس وقتی از او خواسته شد برای مدیرعاملی باشگاه پرسپولیس (که برعکس ریاست فدراسیون فوتبال دقیقا زیر مجموعه سازمان تربیت بدنی است و باید تابع تصمیمات از بالا باشد) خود را آماده کند، پای خود را از ماجرا کاملا کنار کشید.

دادکان، استقلال از دست رفته مدیرانی را طلب می‌کرد که دقیقا پازل گم شده مدیریت ورزشی ایران است. آیا او می‌توانست در حالی مدیرعامل پرسپولیس شود که می‌داند هر نقدی از زبان او برابر با حکم اخراجش از جایگاه تازه به دست آمده‌اش خواهد بود؟

ابهام بعد بسادگی شکل می‌گیرد... آیا محمد دادکان مدیرعامل باشگاهی می‌شود که رئیس فدراسیون فوتبال آن علی کفاشیان است؟ او چگونه این سلسله مراتب را می‌پذیرد؟ مردی که فوتبال ایران را تا رده هفدهم جهان صعود داد و هرگز مکانی نازل‌تر از رده بیست و هفتم را در کارنامه تیم ملی ندید، چگونه می‌پذیرد به عنوان مدیرعامل پرسپولیس پشت اتاق رئیس فدراسیونی بنشیند و وقت ملاقات بگیرد که آرام آرام رده ایران را سه رقمی می‌کند.

آیا همین فدراسیون به تیم دادکان اجازه نتیجه گرفتن خواهد داد؟ دادکانی که گفته‌اند در صورت موفقیت در پرسپولیس، کرسی ریاست فدراسیون را در دست خواهد گرفت. چه کسی باور می‌کند کفاشیان و نایبان او چشم به موفقیت‌های تیم دادکان بدوزند؟!

***

تکه‌های پازل به هم می‌چسبند و یک نتیجه کلی را به دست می‌دهند: دادکان بی‌شک با این شرایط به فوتبال باز نخواهد گشت. به زعم دادکان این شرط سازمان که اول پرسپولیس را آباد کن و بعد به فوتبال بیا، در حقیقت یک برنامه نمایشی است تا به جامعه تلقین کند که دادکان خود علاقه‌ای به بازگشت ندارد.

بازگشت یا عدم بازگشت محمد دادکان اهمیتی ندارد. آنچه مهم است، نوع نگاه ونحوه مدیریت سازمان تربیت بدنی است که حاصل آن چنین شده است که مدیرانی چون دادکان جای خود را به مردانی ‌داده اند که امروز بر کرسی‌های مدیریتی فدراسیون فوتبال نشسته‌اند وتازه اوضاع واحوال ا‌ین رشته نیز رو براه و مطابق میل مسوولا‌ن ارشدورزش نیست .

شاید برای همین نیز هست که رئیس جمهور خود پاپیش گذاشته تا از طریق گفتگوی رودررو و بی‌واسطه، شرایط حضور دادکان را در فوتبال دوباره مهیا کند. بی‌شک خواست احمدی‌نژاد بر هر چیز مقدم است و در صورت توافق نهایی در این زمینه، علی سعیدلو مجبور خواهد شد جای کفاشیان را در صحنه ورزش عوض کند.

پیام یونسی‌پور

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها