در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
جماعت اهل قلم و شعر با همان رندیهایی که دارند به هریک از سرشناسان این حوزه، تخلصی خودمانی دادهاند. بیگی حبیبآبادی را هم به نوعی میتوان وکیل مدافع وارثان آب و خرد و روشنایی دانست، شاعری که با همان روحیه پارادوکسیکال شاعری و نظامیگری، همواره طرح و ایدهای نو برای احیای حقوق شاعران و مولفان در سر دارد، این بار در دهه و فصل پنجم زندگیاش سراغ راهاندازی یک نشر تخصصی در حوزه شعر رفته است و همزمان تاسیس انجمن صنفی شاعران را هم پیگیری میکند.
فصل پنجم، نشری است که در روزگار بیرونقی چاپ کتابهای شعر، در فاصله زمانی یک سال و نیم حدود 50 مجموعه شعر چاپ کرده است و در برخی موارد نیز این کتابها به چاپ چندم کشیده شدهاند.
با یک فاصله 10 ساله یک بار دیگر و در هفته کتاب این بار در روزنامه جامجم میزبان پرویز بیگی حبیبآبادی ناشر بودیم و از او درباره وضعیت چاپ کتابهای شعر و همچنین مسائل مرتبط با ارشاد و اداره کتاب پرسیدیم.
آقای بیگی! بیشتر مخاطبان ادبیات شما را به عنوان یک شاعر میشناسند، اما در این گفتگو قصد داریم به عنوان یک ناشر پای صحبتهای شما بنشینیم. چه شد که خودتان مستقیم آستین بالا زدید و یک نشر تخصصی در حوزه شعر راهاندازی کردید؟
جهان امروز عصر سرعت و هجوم اطلاعات است و سرعت و تخصص حرف اول را میزند. فکر میکنم اگر میخواهیم در این جهان زندگی کنیم همه چیز باید در حوزه تخصصی خودش قرار بگیرد ضمن این که من سالها میدیدم بسیاری از مجموعههای شعری که چاپ میشود در شان و منزلت شاعران نیست.
این کتابها یا مجموعهها از چه نظر در شان شاعر نبود؟
بسیاری از این کتابها دارای غلطهای فاحش بودند. از شکستگی وزن که به دلیل ناآگاهی ناشر رخ میداد تا نوع حروفچینی، طرح جلد، صفحهآرایی و... من معتقدم ویراستار در حوزه شعر خودش باید شاعر باشد یا حتی کسی که شعر را حروفچینی میکند باید حداقلهای آشنایی با شعر را داشته باشد، مثلا قالب، ردیف، قافیه، وزن و عروض و... را تا حدودی بشناسد.
جدای از این مسائل مواردی مانند بد قولی و تاخیر برخی ناشران، جدی نگرفتن مجموعههای شعر و رعایت نکردن حقوق مولف و شاعر نیز وجود داشت که در نهایت باعث شد من به سمت تاسیس یک نشر تخصصی در حوزه شعر بروم.
منظورتان از تخصصی در حوزه شعر چیست؟
یعنی در انتشارات فصل پنجم فقط برای من شعر مهم است و کیفیت شعر، ضمن این که ناشر تخصصی شعر تاکنون نداشتیم.
خیلی ناشران بودهاند که در این حوزه کار کردند، ولی تخصصی نپرداختند یا ممکن است فضا را برای خروج خودشان از این حوزه دیده باشند.
من اعلام کردم که فقط شعر چاپ میکنم و اگر سال آینده کتاب دیگری چاپ کنم قطعا اول از سوی خود شما مورد سوال قرار میگیرم.
یعنی اگر یک جوان خوشذوق و نویسنده، مجموعه داستان یا رمانی را در اختیار شما قرار دهد آن را منتشر نمیکنید؟
در انتشارات فصل پنجم خیر! اما من زیرمجموعهای را تعریف کردم به نام گام سبز که وابسته به فصل پنجم است و در آن به حوزه ادبیات داستانی هم میپردازم.
در همان گام سبز هم کار فراتر از حوزه ادبیات نمیرود، یعنی مانند برخی ناشران نیست که کتاب آشپزی، دانشگاهی، شعر و... را کنار هم چاپ میکنند.
آیا آنچه پیرامون شعر میگذرد مانند نقد، ترجمه و یادنامه در حوزه تخصصی شما قرار نمیگیرد؟
چرا شعر و پیرامون شعر در این حوزه قرار میگیرد و ما در زیرمجموعههایی مانند شعر دستچین (گردآوری)، شعر ملل (ترجمه)، شعر شاعران پارسی زبان دیگر کشورها حتی دستخط شاعران و نوحه هم کار میکنیم.
اشاره کردید یکی از دلایل رویکرد شما به نشر رعایت نشدن حقوق شاعران بود. در این ارتباط کمی بیشتر توضیح دهید؟
حقوق شاعران به واقع گاهی با مشکل جدی مواجه میشود و با ناشر اختلاف نظر پیدا میکنند.
شاعران را هم که خودتان میشناسید، از قبیله عشق هستند و خیلی در گیرودار امضای قرارداد نیستند و با امور قانونی و اداری هم آشنایی چندانی ندارند. در حقیقت من میخواستم هم نشری راهانداخته شود و هم از حقوق و آثار شاعران دفاع کنم.
در مقام یک ناشر چه تمهیداتی اندیشیدهاید تا حق این جماعتی که به قول خودتان از قبیله عشق هستند پایمال نشود؟
ابتدا و پیش از هر سخنی تمام مقررات را با شاعر در میان میگذارم و حقوق قانونیاش را در جایگاه مولف به طور کامل به او تفهیم میکنم و حتی راهنماییاش میکنم. همچنین قرارداد بهگونهای نوشته میشود که ضمن انطباق کامل با قوانین نشر، شاعر تا آخر عمرش آسیبی نبیند.
حتی در بیشتر موارد سعی کردم حقوق مادی مولف را پیش از چاپ اثر به او بپردازم و همچنین تعدادی کتاب نیز به او اهدا شود و برای کتابهای بیشتر هم از حداکثر تخفیف که در حوزه پخش انجام میشود، استفاده کند.
اما این از نگاه حقوق مادی و معنوی مولف و شاعر بود یک بخش کار هم حوزه فنی و کیفی کتاب است و معتقدم مجموعه شعر یک ترازوست.
در یک کفه آن درونمایه کتاب و شعری است که از ضمیر ناخودآگاه شاعر برخاسته و تبدیل به شعر شده است و در کفه دیگر امور فنی مانند نوع کاغذ، قطع چاپ، فونت، طرح جلد، کارهای گرافیکی و... قرار دارد. همه این موارد که در کفه دوم ترازوست باید در تعامل مستقیم و در خدمت آن محتوا باشد تا کتاب و اثری درخور منتشر شود و مورد استقبال مردم هم قرار گیرد.
شعری که شاعر در اختیار ما قرار میدهد دستکم تا آخرین مرحله چاپ 5 مرتبه خوانده میشود. مرتبه اول خود شاعر میخواند و در اختیار من قرار میدهد.
سپس خودم میخوانم پس از حروفچینی یک بار دیگر، خوانده میشود و پیش از اوزالید و بعد از آن هم یک بار دیگر هم خود من و هم شاعر آن را میخوانیم، البته گاهی شاعر ان اطمینان کامل به من دارند و خودشان بازبینی نمیکنند، اما ترجیح میدهم این اعتماد را نداشته باشند و خودشان بر تمام مراحل کار نظارت کامل داشته باشند.
همه این وسواسها به این دلیل است که کار با کوچکترین خطا و غلط و با کیفیت بالا منتشر شود، به گونهای که از 40 مجموعه که تا اکنون چاپ کردهایم 30 کتاب کاملا بدون مشکل است حتی در حوزه شعر سنتی و کلاسیک گاهی از نگاه کارشناسی استاد آهی استفاده میکنیم که یکی از عروضدانان برجسته همروزگار ما هستند و در واقع حداکثر تلاش چه در فرم انتشار و چه در محتوا انجام میشود.
در مجموع باید بگویم دقت، کیفیت، سرعت منطقی در چاپ کار و سلامت 4 محور اصلی است که من به آن میاندیشم و سعی میکنم در کار اجرا کنم.
از آنجا که یکی از آسیبهای شعر امروز انتشار فراوان کتابهای نازل و کم محتواست شما در این ارتباط چه متر و معیاری دارید؟
خب خودم در برخورد اولیه یک بار اثر را مطالعه میکنم و تشخیص اولیه میدهم و اینگونه هم نیست که هر مجموعهای چاپ کنیم. موارد به نسبت فراوانی بوده است که مجموعه را به شاعر برگرداندم و یکی از تفاوتهای ما درست در همینجاست.
وقتی مجموعه را به شاعر بازمیگردانم با او صحبت میکنم و موافقت و رضایتش را هم جلب میکنم که این مجموعه اگر چاپ نشود به اعتبار ادبی شما نه تنها لطمهای نمیزند، بلکه با اصلاح و کار بیشتر موجب ارتقای سطح کارتان هم میشود.
شما چند ناشر را میشناسید که چنین برخوردی با شاعر و بویژه جوانها دارند بسیاری از ناشران مبلغی میگیرند و کتاب را هرگونه که هست چاپ میکنند و تنها نتیجهاش افت کیفی شعر و وجود آثار نازل است.
البته من یک شورای تخصصی و کارشناسی هم دارم که روی اثر نظر میدهند.
از همه اینها که بگذریم اصل ماجرا این است که هر کاری در حوزه شعر انجام میشود همه چیزش باید مانند خود شعر شاعرانه باشد، از قرارداد بگیریم تا کیفیت کاغذ، طرح، محتوا، پخش و...
راستی آقای بیگی چرا فصل پنجم؟
دلایل فروانی دارم، هم ترکیب شاعرانه و قشنگی است هم خودم وارد فصل پنجم زندگی شدهام، فصلی که در آن از شعر به سمت نشر آمدهام.
از سوی دیگر همیشه ما در 4 فصل زندگی کردهایم و به قول سید حسن حسینی (که خدا رحمتش کند) این خودش یک خلافآمدی است که میتواند تاثیرگذار باشد.
هفته گذشته ما گزارشی از روند انتشار مجموعههای شعر منتشر کردیم که در آن ناشرانی مانند مروارید، چشمه، ثالث و... از بازار بی رونق چاپ کتاب شعر سخن گفته بودند و این که شعر روی دست شاعران مانده است. حالا در این بازار به قول آنها بیرونق، شما به عنوان یک ناشر خصوصی چگونه در عرض یک سال و نیم 50مجموعه و کتاب تخصصی شعر چاپ کردهاید؟
البته چون نام بردید همان مروارید آثاری از روانشاد قیصر یا استاد بهمنی عزیز را چاپ کرده است.
بله، ولی تنها به نام همین بزرگان و در نهایت چند اسم ِ رسمدار دیگر محدود میشود.
من شاید حق را به آنها بدهم. ناشر خصوصی یک سرمایه محدودی دارد و این سرمایه را باید حفظ کند و برای توسعه و گسترش فرهنگ از آن استفاده کند، اما تفاوت من با آنها در این است که اولویت اول من توجیه اقتصادی و و مسائل مالی نیست.
آقای بیگی! شما مگر مانند آنها ناشر خصوصی با سرمایهای محدود نیستید یا شاید هم گنجی یافتهاید و در راه فرهنگ و تعالی شعر و هنر آن را به خدمت گرفتهاید؟!
من نگفتم مسائل مالی برایم مهم نیست. گفتم اولویت اول من نیست.
پس اولویت اول شما چیست؟
اولویت اول من چاپ یک اثر خوب و با کیفیت است. اصلا بسیاری از کارهایی که ما چاپ کردیم فقط توانسته به زحمت هزینه خودش را برگرداند.
خیلی از ناشران چنین کاری انجام نمیدهند، اما از نگاه من شاعر ناشر حداقلش این است که یک کتاب شعر خوب چاپ شده است و اگر بتوانم این روش را ادامه دهم به لطف خدا شما به عنوان یک گزارشگر، محقق و نویسنده 2 سال دیگر اگر بخواهید نگاهی به شعر امروز بیندازید ناگزیرید به فصل پنجم مراجعه کنید.
بنده الان 40 تا کتاب تخصصی چاپ کردهام تا هفته آینده هم به رقم 50 میرسد و تا پایان سال هم 70 کتاب و روزی امیدوارم به عدد 200 برسم.
این نگاه شما بسیار پسندیده و تحسین برانگیز است، اما اگر خیلی خودمانی بگویم مساله اینجاست که وقتی دیگر ناشران علاقه چندانی به چاپ شعر ندارند، یعنی شعر خوب نمیفروشد و در چنین وضعی شما خیلی خوب کتاب شعر چاپ میکنید، بالاخره این 2 در 2 یک جایی باید 4 تا بشود تا چرخ نشر شما هم بچرخد.
یک دلیلش این است که آنها تخصصی نگاه نمیکنند. ببینید در نمایشگاه کتاب در نزدیکی غرفه من یک انتشاراتی غرفه داشت به نام فرزین که درلغت به معنی وزیراست یا همان مهره شطرنج.
این ناشر آثارش تخصصی رشته شطرنج بود. خود من یک زمانی شطرنج حرفهای بازی میکردم و خیلی از کتابهای حوزه شطرنج را اکنون در آرشیو شخصیام دارم و بیشتر گشایشهای مختلف بازی و قواعد خارجی، داخلی و... آن را خواندهام.
در طول برپایی نمایشگاه، فعالیت این ناشر را به دقت ارزیابی کردم و دیدم واقعا مخاطب خاص و تخصصی دارد. اصلا کافی است در ایران 5 هزار شطرنج باز جدی داشته باشیم و یک فدراسیون شطرنج. همین برای این نشر کافی است.
پس من وقتی میروم در حوزه تخصصی کار میکنم مخاطب خاص خودم را هم دارم و اینجا دیگر آسیبپذیری کمتری وجود دارد.
یکی از معضلات بیشتر ناشران فرهنگی، غول پخش است. شما با این غول چگونه کنار آمدید؟
وقتی تاکیدم روی کار تخصصی است در چنین مواردی راهگشا میشود. کار من مانند پرندهای است که لانهاش مشخص است یا شبیه هواپیمایی است که باند پرواز و فرودش و به اصطلاح مبدا و مقصدش مشخص است.
برای همین هم فکر میکنم هرچه به سمت تخصصی شدن پیش برویم بهتر است و مخاطب حقیقی و واقعی خودمان را پیدا میکنیم.
اگر امکان دارد کمی در ارتباط با این باند پرواز و فرود یا همان مبدا و مقصد بیشتر توضیح دهید؟
خب ببینید من 30 سال است در حوزه شعر فعال هستم و به همین دلیل سفرهای مختلفی در کنگرهها و جشنوارهها داشته و دارم در این سفرها کتابهای من معرفی میشوند و با انجمنهای مختلف ادبی ارتباط برقرار کردهایم. در واقع این کنگرهها، انجمنها، نشستهای تخصصی شعر و... مکانهایی هستند که باید در آن کتاب شعر عرضه شود، چون تقاضا و مخاطب آن وجود دارد.
پس من به عنوان ناشری که خودش شاعر است از این امکان ویژه برخوردارم، امکانی که شاید ناشر دیگری آن را نداشته باشد.
البته این مدلی که شما میگویید نیاز به فعالیت زیاد ناشر دارد تا پخشکننده.
ما از همه روشهای موجود برای معرفی و رساندن کتاب به دست مخاطب استفاده میکنیم.
در تمام نمایشگاههای استانی حضور فعال داریم و کتابهایمان مدام در حال گردش است.
معتقدم اگر ناشر بیاید و کمی از سود خودش کم کند و به سود کسی که پخش میکند بیفزاید یک مقدار زیادی از مشکلات حل میشود.
اما در مورد کارهای شما فکر میکنم این نکته هم وجود دارد که از سوی مراکز دولتی حمایت میشوند.
طبیعی است که برخی کتابها مورد حمایت قرار بگیرند البته نام مراکز دولتی بر آن نمیگذارم. مراکز فرهنگی بگوییم بهتر است. ارشاد اصلا وظیفهاش این است که حمایت کند. در سالهای گذشته ارشاد کاغذ را با یک تخفیف خوب در اختیار ناشران قرار میداد.
اگر از همین منظر نگاه کنید وزارت ارشاد چند میلیون بند کاغذ بین ناشران توزیع میکرد و در واقع چند صد هزار کتاب به صورت غیرمستقیم مورد حمایت قرار میگرفت.
ولی الان که دیگر آن حمایت عمومی وجود ندارد؟
نمیشود گفت نیست. شاید بهتر باشد بگوییم شیوه آن تغییر یافته است. یک شورایی وجود دارد که آثار را کارشناسی میکند.
مرکزی وجود دارد که کارش حمایت از کتابهای ارزشمند است. فکر میکنم ناشری که در تعامل با همگان باشد نه تقابل، به یک تعادل هم میرسد.
یکی از اتفاقهای نهچندان خوشایند این روزها، چاپ کتابهای مشارکتی است، یعنی مبلغی از شاعر گرفته میشود و کتابش را ناشر چاپ میکند. شما هم چنین شیوهای دارید؟
این مشارکت برخی موارد اتفاق میافتد و ناشر در واقع ناگزیر از این مشارکت است، مثل نخستین کتاب یک شاعر جوان که در واقع مانند سدی است که پس از چاپ از جلوی شاعر برداشته میشود.
شاید بتوان گفت این مشارکت میتواند ناشر را از برخی معضلات نجات دهد و همچنین خود شاعر را ترغیب کند که در معرفی کتابش نقش بیشتر و فعالتری به عهده بگیرد.
یعنی شما که این نشر را برای احیای حقوق و جایگاه شاعران راه انداختهاید فکر میکنید درست است یک شاعر جوان چنین پولی را به ناشر بپردازد؟
نه درست نیست و در شان شاعر و ناشر هم نیست، اما این اتفاق سالیان سال است که دارد اتفاق میافتاد.
یعنی شعر به عنوان هنر اول و ملی ما 2 هزار مخاطب هم در بین 70 میلیون نفر آدم ندارد؟
نباید اینگونه نگاه کرد. قرار نیست هر کتابی که چاپ میشود را مردم بخرند، اما میتوان گفت هر کتاب ارزشمندی که چاپ شود باید در دسترس مردم قرار بگیرد.
به عبارتی همان طور که سازمانهای متعددی وجود دارند که از ورزش حمایت میکنند سازمانهایی باید از حوزه نشر و فرهنگ هم با همان علاقه و گستردگی حمایت کنند.
یک مثال دیگر میزنم. ما خیرین فراوانی داریم که مدرسهسازی میکنند خب این مدرسه نیاز به کتابخانه دارد. اصلا میشود به سراغ این انسانهای خیرخواه رفت و در حوزه فرهنگ و نشر هم از آنها استفاده کرد.
میتوان آنها را متقاعد کرد که این کتابها مانند همین مدرسه در راستای گسترش فرهنگ و تعلیم و تربیت راهگشا هستند. اگرچه این اتفاق را من بهگونهای دیگر در انجمن صنفی شاعران جستجو میکنم.
به انجمن صنفی شاعران اشاره کردید و میدانم مدتهاست تاسیس آن را پیگیری میکنید. سرانجام کار به کجا رسید؟
خوشبختانه پس از 4 سال تلاش توانستم نظر مساعد کار گروههای تخصصی ارشاد را بگیرم که منجر به نظر مساعد وزیر ارشاد قبلی هم شد و همچنین وزیر کار و امور اجتماعی و کارگروههای تخصصی آن وزارتخانه هم نظر مثبتشان را اعلام کردند و کار به بخش مربوط به استان تهران واگذار شده است و اکنون آمادگی لازم و کامل را داریم که انجمن صنفی شاعران استان تهران را راهاندازی کنیم، چون طبق تعریف باید در هر استان مستقل باشد و البته در نهایت کانون انجمنهای صنفی شاعران ایران هم تشکیل میشود.
اساسنامه را هم تصویب کردهاید؟
تمام مراحل قانونی انجام شده و یک هیات موسس و یک اساسنامه پیشنهادی میخواهد که آماده و به وزارت کار اعلام شده و باید یک جلسه عمومیبگذاریم با 110 شاعری که درخواست اولیه را امضا کرده بودند. اگرچه هیچ محدودیتی برای دیگر شاعرانی که امضا نکردهاند هم وجود ندارد و همه میتوانند در این انجمن صنفی حضور فعال داشته باشند. البته با نمایندگان مجلس هم صحبت شده است تا بتوانیم از طریق مجلس هم اقدام کنیم و مورد تصویب قرار گیرد.
آقای بیگی! بتازگی صحبتهایی درباره اصلاح ساختار اداره کتاب مطرح شده است. آیا شما در طول این مدت برای گرفتن مجوز و دیگر امور مربوط به اداره کتاب دچار مشکل شدهاید؟
صدور مجوز که یک دورهای دارد و الان فکر کنم سرعت کار تقریبا 2 ماهه شده است. به طور طبیعی شما اگر مستمر کتاب داشته باشید از آنطرف هم به مرور کتابها را میگیرید.
یعنی تا امروز 50 کتاب شما هیچ مشکلی از نظر مجوز نداشتند؟
چرا؛ کتابهایی بوده است که به مشکل برخوردهاند مثلا در نوع آوانگاری کتاب یک بار مشکلی پیش آمده بود و من رفتم در کمیسیون تخصصی دفاع کردم و به گونهای مشکل حل شد.
ولی به طور کلی فکر میکنم وزارت ارشاد و خاصه اداره کتاب باید در تعامل مستقیم با ناشران قرار بگیرد.
میشود با ناشران مطرح و فعال شورایی تشکیل داد که خود این ناشران ابتدا بیایند کتاب را مطالعه کنند، خط قرمزها را خودشان بررسی کنند و ارشاد هم بپذیرد.
فکر میکنم این ناشرانی که جدی کار میکنند همه آن چیزهایی که مد نظر ارشاد است و برگرفته از شورای عالی انقلاب فرهنگی است خودشان میدانند و رعایت میکنند. شبیه کاری که در روزنامهها صورت میگیرد.
ناشر هم مانند مدیرمسوول روزنامه تعهد را در خودش باید داشته باشد. شما در روزنامه جامجم تعهدی دارید. این تعهد را رعایت میکنید و در شمارگان بالایی حدود 400 هزار تا چاپ میکنید، ولی کتاب هزارتا نهایت 3 هزار نسخه چاپ میشود.
فکر میکنم خیلی از ناشران آمادگی دارند تعهد بدهند که این کتاب سلامت لازم را دارد.
البته لازمه چنین کاری این است که ناشر در حوزه تخصصی فعالیت کند و خودش به آن حوزه وقوف کامل داشته باشد و همچنین ناشر پیش از این ثابت کرده باشد کارهایش از سلامت بالایی برخوردار بوده، مثلا ناشری که از 100 کتابش 90کتاب براحتی مجوز گرفته نشان میدهد که 90 درصد سلامت را رعایت کرده است.
سینا علیمحمدی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم