آغاز روابط ایران با انگلیس تقریبا به دوره تیموریان برمی‌گردد. در عهد صفویان نیز روابط تجاری برقرار بود و بازرگانان انگلیسی در ایران حضور داشتند. انگلیسی‌ها برای حفظ مستعمرات خود و وسعت قلمرو آن، تحرکات خود را در منطقه افزایش می‌دادند؛ از این رو، پس از رقابت شدید آنها با فرانسه بر سر مساله هندوستان و طرح‌های ناپلئون برای سهیم شدن در این کشور از طریق همسایگان آن، از جمله ایران، دولت استعماری انگلیس بر آن شد در ایران نفوذ بیشتری داشته باشد و این خود موجب ضعف حاکمان ایران و دخالت‌های استعماری آنان شد.
کد خبر: ۲۸۲۰۸۱

در دوره افشاریه نیز جنوب ایران، مرکز فعالیت تجاری آنها بود. در دوره قاجار که ایران از جانب روسیه مورد تهاجم واقع می‌شد، فرانسه از فرصت استفاده کرد تا ایران را مقابل رقیب خود انگلیس قرار دهد؛ لذا در عهدنامه فین کن اشتاین ایران در قبال فرانسه متعهد شد که انگلیسی‌ها را از این کشور بیرون کند و به آنها اعلان جنگ بدهد؛ اما انگلیسی‌ها با تدابیر دوستانه سعی در حفاظت مستعمره ارزشمند خود (هندوستان) داشتند و سر جان ملکم را به عنوان سفیر به ایران اعزام کردند؛ سال 1215 او توانست امتیازات استعماری زیادی برای دولت متبوع خود کسب کند.

با این که سال 1221 روابط ایران با انگلیس قطع شد، ولی انگلیسی‌ها پایگاه خود را در بصره و اطراف خلیج‌فارس حفظ کردند. فرانسویان هر چند ارتباط گرمی با دولت داشتند؛ ولی بین مردم منفور بودند و این برای انگلیسی‌ها موقعیت مناسبی بود، تا در خلیج‌فارس، ایران را با قوای نظامی تهدید کنند. یکی از ترفندهای همیشگی انگلیسی‌ها برای گرفتن امتیاز، جوسازی و ارعاب بود، لذا در این موقعیت، سر هارفورد جونز به ایران آمد و دولت ایران با توجه به بحران‌های موجود و تهدید روس‌ها، مجبور به قبول سفیر انگلیس و رد سفیر فرانسه شد. آنها با انتقال برخی نیروهای خود به جنوب ایران و نفوذ در خلیج‌فارس و ایجاد ارتباط با شیوخ محلی و امام مسقط اهداف خود را دنبال می‌کردند؛ چنان که با اهداف سیاسی به مدت 2 سال فرمان حکومت بندرعباس و جزایر قشم و هرمز و نواحی شمیل و میناب و بندر خمیر را از ناصرالدین شاه برای امام مسقط گرفتند (1272 ق) و پس از وفات امام مسقط، فرزندش را تحریک کردند تا این جزایر را از حکومت ایران جداکند ولی موفق نشدند.

پس از معاهده پاریس، نفوذ انگلیسی‌ها در ایران بیشتر شد؛ به طوری که آنها توانستند فروش دخانیات را به خود اختصاص دهند که با هشیاری علمای شیعه و فتوای تاریخی میرزای شیرازی (رحمه‌الله) با آن مقابله شد.

آنها همواره سعی در تجزیه ایران داشتند، چنان که در جنوب با حمایت از شیوخ منطقه و در کرمان و نواحی سیستان و بلوچستان با حمایت آقاخان کرمانی رهبر فرقه اسماعیلیه، قصد جداسازی این مناطق را از خاک کشور داشتند.

قوای انگلیس به بهانه سرکوب طوایف ساکن کنار رود سند، در بلوچستان حضور یافتند، از روِسای قبایل استقلال‌طلب و غافل بلوچ بر ضددولت حمایت می‌کردند و مرزهای جنوب شرقی را ناامن می‌ساختند. سرانجام سال 1260/1863 م به بهانه تأسیس تلگرافخانه در جنوب ایران برای مرزهای ایران و افغانستان سرحدی طبق میل خود مشخص کردند و قسمتی از خاک ایران را در مشرق از کشور جدا ساختند.

انگلیسی‌ها از علاقه ناصرالدین شاه به تجدید فراش و سفر به فرنگ، نهایت سود را برای گسترش آمال استعماری خود بردند و توانستند امتیازات زیادی در جهت غارت ذخایر و منابع ملی و فرهنگی ایران کسب کنند؛ مثل تأسیس بانک شاهنشاهی، تأسیس تلگرافخانه، تأسیس خط‌آهن، استخراج معادن و فلزات و سنگ‌های گرانقیمت و آثار باستانی، کشتیرانی در کارون و استخراج انواع فرآورده‌های دریایی که با سرمایه ملی ایران اجرا می‌شد و سود آن عاید شرکت‌های هند و اروپا (انگلیس) می‌گردید.

طی قراردادی، معادن نفت و دیگر فلزات در تمام نقاط ایران به مدت 60 سال به انگلیسی‌ها واگذار شد. بر اساس این قرار داد، به بهانه کشف نفت، حفاری در مناطق مختلف ایران آغاز و سرانجام چاه‌های نفت در مناطق جنوب کشف شد. کم‌کم منابع آن از سوی شرکت انگلیسی استخراج می‌شد و مبالغ کمی از درآمد آن را بین قبایل منطقه تقسیم می‌کردند و بقیه به جیب شرکت‌های وابسته به دولت انگلیس می‌رفت.

در این بخش، نگاهی اجمالی به سیاست و عملکرد استعمارگرانه انگلیس در قبال ایران قبل و بعد از انقلاب خواهیم داشت.

دخالت‌های انگلیس پس از انقلاب اسلامی در ایران

ایران اسلامی به علت موقعیت ممتاز ژئوپلتیک در منطقه خاورمیانه و جهان اسلام و با داشتن ذخایر معدنی و سرمایه‌های فرهنگی غنی همواره مورد توجه و طمع استعمارگران بویژه انگلیس بوده است.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، انگلستان منافع استعماری خود را در ایران از دست داد و این موضوع سبب شد تا آنان ضمن آن‌که کینه این ملت را به دل می‌گیرند، همچنین سعی کنند در ایران وضعیت را به گونه‌ای پیش ببرند که بتوانند مجددا به اهداف استعماری خود دست یابند. انگلیس در سال 1359 رابطه خود را با تهران به خاطر تعطیل شدن لانه جاسوسی آمریکا و به خواست واشنگتن قطع کرد و این وضعیت تا سال 67 به مدت 8 سال ادامه داشت. سپس به محض از سرگیری روابط با ایران، علنا پشت سر سلمان رشدی مرتد قرار گرفت و با توسل به وی به مقدسات اسلامی اهانت کرد، در نتیجه این رابطه پس از 3 ماه دوباره قطع و پس از مدتی از سر گرفته شد.

8 سال جنگ تحمیلی و نقش انگلیس

رژیم عراق در آغاز تجاوز علیه جمهوری اسلامی ایران با زمینه‌ای کاملا مساعد و تشویق‌آمیز از سوی ابرقدرت‌ها یعنی آمریکا و شوروی مواجه بود. کشورهایی همچون فرانسه و انگلیس که روابط عمیق و منافع قابل توجهی در عراق داشته و از انقلاب اسلامی نیز بشدت ضربه خورده بودند، به طور علنی یا ضمنی به نفع عراق موضعگیری کردند و از کمک‌های نظامی، سیاسی و اقتصادی به این کشور در طول جنگ دریغ نورزیدند. فرانسه از همان آغاز جنگ به نفع عراق موضعگیری علنی کرد و به میزان قابل توجهی امکانات تسلیحاتی در اختیار این کشور قرار داد و حتی در شرایطی که عراق در جبهه جنگ با مشکلاتی مواجه شده بود، هواپیماهای پیشرفته جنگی سوپراتاندارد را در اختیار عراق قرار داد که با این کار بنیه نظامی عراق را تقویت کرد. دولت انگلیس نیز اگرچه علنا اظهار بیطرفی می‌کرد، ولی به تبع آمریکا و فرانسه کمک‌های قابل‌توجه اقتصادی و بعضا نظامی به این کشور کرد. همچنین کشورهایی مثل آلمان، ژاپن و چین کشورهایی بودند که ضمن اعلام بیطرفی و حفظ رابطه با هر دو کشور، سوداگرانی بودند که از این جنگ از هر طرف بهره‌مند شدند.

رویکرد خصمانه انگلیس

برخی کارشناسان معتقدند که دولت انگلیس استمرار ریاست‌جمهوری آقای احمدی‌نژاد را به ضرر خود می‌داند و در طول 4 سال گذشته برای مقابله با این دولت از هیچ کوششی فروگذار نکرده است و حال که احمدی‌نژاد مورد اقبال گسترده مردم قرار گرفته، استمرار وضعیت اعتراض و اغتشاش در کشور را فرصتی برای خود تلقی می‌کند.

به هر روی یکی از دستاوردهای عظیم انقلاب اسلامی، قطع دست‌های آلوده بیگانگان و استقلال همه‌جانبه ملت ایران از دخالت‌های خارجی بوده است. بی‌شک عملکرد دولت انگلیس در انتخابات اخیر در حافظه تاریخی ملت ایران باقی می‌ماند و در تعاملات و روابط آینده به طور آشکار و پنهان نتایج خود را نشان خواهد داد؛ به نحوی که روِیای دخالت مجدد را حتی در خواب نیز به تکرار ننشینند.

دخالت‌های انگلیس در مساله هسته‌ای

در بررسی وضعیت روابط انگلیس با ایران می‌توان به دخالت‌های اخیر این کشور در مسائلی چون موضوع هسته‌ای ایران اشاره کرد. انگلستان به همراه دو کشور دیگر اروپایی یعنی آلمان و فرانسه همواره با فعالیت‌های هسته‌ای ایران مخالفت کرده‌اند و با این دخالت‌ها زمینه پیشرفت دانشمندان ایرانی را در این عرصه سد کرده‌اند. علی‌رغم تأکید مکرر ایران بر مسالمت‌آمیز بودن برنامه‌های هسته‌ای‌اش، کشورهای اروپایی و بخصوص انگلیس با اعمال فشار علیه ایران، خواستار لغو تمامی فعالیت‌های هسته‌ای ایران هستند.

اکنون چند سالی است که کشمکش سخت و طاقت‌فرسا بین غرب و ایران بر سر ادامه یا تعطیلی غنی‌سازی اورانیوم در گرفته است و طبیعت سیستم بین‌المللی تک‌قطبی به رهبری آمریکا، آرایش قوا در منطقه خاورمیانه و خلیج‌فارس پس از اشغال افغانستان و جنگ عراق زمینه‌های فشار بر ایران را در این زمینه فراهم کرده است و اکنون به نظر می‌رسد بازیگران مؤثر بین‌المللی به اجماعی در مورد مناسبات آینده غرب با ایران دست یافته‌اند.

انگلیسی‌ها در مذاکرات چندجانبه با ایران چاره‌ای جز تکیه کردن به قدرت دیپلماسی آمریکا ندارند، لذا مذاکرات را شکست خورده اعلام کردند و تلاش دارند با به حاشیه راندن فرانسه و آلمان کنترل و هدایت بحران را خود و آمریکا در دست گیرند. در طول مذاکرات ماه‌های گذشته و از لابه‌لای اهداف و سیاست‌های غرب به طور کلی نیت ناپاکی خودنمایی می‌کند که انگلیسی‌ها بدشان نمی‌آید با کشاندن بحران به یک برخورد و رویارویی و ضربه زدن به بعضی منابع و منافع ایران نهایتا به عنوان بی‌طرف سفره خود را بر روی خرابه‌های به‌جا مانده پهن کنند، آن گونه که در عراق در حال انجام هستند.

دستی که نان می‌دزدد، نمی‌تواند آزادی بیاورد

پرفسور شاپور رواسانی معتقد است، نفوذ اقتصادی و سیاسی و تشکیل سازمان‌های غیرعلنی مانند فراماسونری، نفوذ فرهنگی و تحریف تاریخ و باستان‌شناسی تاریخی از شیوه‌های مختلف و راه‌های متنوعی بود که انگلیس برای استعمار خود برگزید. انگلیس حتی تجارت خارجی را در اختیار گرفت و انحصار خود را از جنوب آغاز کرد و به کل ایران گسترش داد.

این استاد و پژوهشگر تاریخ معاصر در همایش ایران و استعمار انگلیس، مقاله‌ای با عنوان بررسی کودتای انگلیسی (سوم اسفند) در اسناد وزارت خارجه آمریکا ارائه کرد که در آن آورده است: این کشور با کمک به حفظ طبقه وابسته به حاکمیت و استعمار در ایران در نابودی نهضت جنگل و قیام شیخ محمد خیابانی و انجام کودتای 28 مرداد 1332 و سقوط مصدق شرکت داشت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز این کشور در صف دشمنان مردم ایران قرار گرفت.

رواسانی بااشاره به ضرب‌المثل «دستی که نان می‌دزدد، نمی‌تواند آزادی بیاورد» تصریح کرد: جامعه‌ای آزاد است که حاکمیت خود را در دست داشته باشد. آزادی نیز فقط در عرصه سیاسی و فرهنگی نیست، بلکه در اقتصاد هم باید حاکم باشد. دستی که نان مردم کشور را می‌دزدد، نمی‌تواند برای آنان آزادی بیاورد.

نقش انگلیس در اوضاع انتخاباتی ایران

از دیگر مصادیق دخالت این کشور در مسائل داخلی ایران می‌توان به موضوع انتخابات اشاره کرد. سیاستمداران انگلیسی همواره از انتخابات در ایران ناراضی بوده‌اند و سعی کرده‌اند با اظهارنظرهای تند و صریح، مخالفت خود را به شیوه انتخابات و حتی نتایج آن اعلام کنند. به طور نمونه، بعد از انتخابات دوره هفتم مجلس شورای اسلامی، وزیر خارجه انگلیس، جک استراو، مدعی شد انتخابات هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی ایران یک انتخابات ناقص بود. همه می‌توانند براحتی قضاوت کنند که این انتخابات مشکل داشت، چرا که از همان ابتدا حداقل نیمی از کاندیداهای اصلاح‌طلب به صحنه رقابتی انتخابات دعوت نشدند. این سخنان همه از آن روست که رجال سیاسی انگلیس همچنان درخواب احیای مداخلات استعمارگرانه و قدیمی خود در ایران هستند، هرچند ایران هیچ گاه مستعمره نشد اما طعمه چربی برای حس منفعت‌طلبانه و استعمارگرانه این استعمارگر پیر بود.

در انتخابات اخیر نیز کشورهای اروپایی و آمریکا با استفاده از عناصر داخلی و خارجی خود سعی کردند با موضعگیری تند و صریح و حمایت از اغتشاشات و ناآرامی‌های تهران ناخرسندی خود را نسبت به دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران نشان دهند. در این میان، نقش و رویکرد انگلیس و رسانه‌های این کشور بسیار برجسته‌تر از سایر کشورها بود. تاکتیک انگلیس قبل، حین و بعد از انتخابات، ایجاد موج نرم علیه حاکمیت و نظام اسلامی در جهت توفیق نیافتن احمدی‌نژاد بود.

سفارت انگلیس در جریان اغتشاشات اخیر، هم از طریق رسانه‌ها و آنچنان که در جریان دادگاه مشخص می‌شود، از طریق نیروهای محلی خود نقش داشته چنان‌که در همان روزها 8 تن از کارمندان سفارتخانه این کشور دستگیر شدند تا نقش مهم آنها در حوادث اخیر آشکار شود.

نفوذ استعمارگر پیر در عصر ارتباطات که در آن اینترنت، کشورهای جهان را مشابه دهکده‌ای جهانی به هم متصل کرده، نمی‌تواند از منظر توجه دور بماند. چه آن‌که آنها با بنگاه‌های خبری خود که بعضا به بنگاه‌های خبرپراکنی شبیه‌ترند، براحتی می‌توانند افکار عمومی دنیا و کشور مورد نظر خود را تحت تاثیر قرار دهند. گو این‌که این ابزار و چنین اقدامی در عصر رسانه از هیچ کشوری بعید نمی‌نماید؛ چرا که هر کشوری می‌تواند برای پیشبرد مقاصد خود یا همراه کردن افکار عمومی دنیا با خود، از ابزار تکنولوژیک رسانه و اینترنت استفاده و افکار عمومی را با خود همراه کند.

به هر روی انگلیس نیز از این قافله عقب نمانده و علاوه بر سایت بی.بی.سی فارسی که سال‌هاست اخبار و گزارش‌های مربوط به ایران و جهان را به زبان فارسی برای مخاطبان فارسی زبان خود قرار می‌دهد، به تاسیس و راه‌اندازی شبکه فارسی زبان تلویزیونی بی.بی.سی اقدام کرد؛ مسلم است که رسانه تصویری بیش از رسانه‌های مکتوب و اینترنتی به سبب وجود تصویر، سهولت دریافت و فهم و عام بودن مخاطب می‌تواند در بیننده و مخاطب خود تاثیرگذار باشد.

هرچند در ابتدا این اقدام از سوی مسوولان کشورمان خیلی حائز اهمیت و ذی‌نفوذ در مخاطب به نظر نرسید تا اقدامی مناسب در برابر آن انجام شود. چه بسا با چنین اقدام بموقعی می‌شد از تاثیرگذاری بی.بی.سی فارسی بر مخاطب فارسی زبان ایرانی و از پیشبرد مقاصد منفعت‌طلبانه سردمداران انگلیسی بی.بی.سی کاست.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها