در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
چه شد که به استیل آذین آمدی؟
اگر بخواهم حقیقت را بگویم تشویقهای همسرم باعث شد این کار را انجام دهم؛ چرا که شرایط این تیم با دیگر تیمهایی که طی سالهای گذشته از لیگ یک به لیگ برتر رسیدهاند متفاوت بود و پس از مشورت با همسرم به این نتیجه رسیدم که به استیلآذین بپیوندم و شانسم برای راهیابی به تیم ملی را از طریق این تیم بسنجم. با وجود حضور بازیکنان سرشناس در این تیم برای پیشرفت همه نگاهها به استیل آذین است و خیلیها دوست دارند بدانند این تیم در لیگ برتر چه میکند. شک ندارم که در انتخابم درست فکر کردهام و بهترین تصمیم را گرفتهام.
چرا خیلی دیر به استیل پیوستی؟
خب من تا آخرین روزهای فصل نقل و انتقالات هنوز تصمیم قطعیای برای جدا شدن از پاس همدان نگرفته بودم و وقتی با پیشنهاد این تیم مواجه شدم و آن را پذیرفتم که دیگر اواخر فصل نقلو انتقالات بود.
توانستهای بدنسازی مناسبی داشته باشی؟
خوشبختانه آن زمان که در خدمت پاس همدان بودم تمرینهای بدنسازیام را زیر نظر علیرضا منصوریان انجام دادم و همراه پاس حسابی تمرین کردم. طوری که پیش از پیوستن به استیل آذین از این بابت آماده و کامل بودم، البته پس از بازگشت از همدان به تهران هم حدود 2 هفته کنار تیم استیل آذین بودم و در یک اردوی تمرینی و چند مسابقه تدارکاتی هم شرکت کردم که همه و همه در کنار هم، این شرایط را برایم فراهم آورد تا بتوانم به لحاظ بدنی در شرایط خیلی خوبی قرار بگیرم.
با وجود بازیکنان سرشناس در استیل آذین، نگران نیمکتنشین شدن در این تیم نبودی؟
باور کنید برای فیکس شدن در فصل جدید خیلی تمرین کرده بودم و حتی وقتی نمیدانستم قرار است صددرصد با کدام تیم به لیگ نهم ورود کنم، آنقدر آماده بودم که در هر تیمی فیکس شوم با این همه وقتی حمید استیلی با من درباره پیوستنم به استیل آذین مذاکره کرد به من گفت که روی تو به عنوان فوروارد اولم میخواهم حساب کنم. این حرف سرمربی تیم مرا بیشتر تشویق کرد تا به استیل آذین بپیوندم.
عدهای بر این باورند که جدا شدن تو از پاس همدان بیش از هر چیز به خاطر رسیدن به شرایط مالی بهتر در استیل آذین بوده است. تیمی که مدیرعاملش هدایتی و شرایط مالیاش خیلی خوب است. آیا واقعا این بحث در تصمیم تو تاثیر داشت یا مسائل دیگری دراین ارتباط دخیل بود؟
این کنایهها را به علی کریمی هم زده بودند و البته من کجا و علی کریمی کجا! باید بگویم به هیچوجه در مورد پیوستنم به استیل آذین به این مسائل فکر نکردم و دلیل عمده حضورم در استیل آذین مشکلات خانوادگی و بازگشتم به تهران بود و فکر میکنم بیش از هرچیز به این دلیل تصمیم گرفتم به استیل آذین بپیوندم که همسرم میخواست در تهران باشیم.
در فصل هشتم لیگ برتر، تیم برق شیراز شروع توفانیای در لیگ برتر داشت و مدتی هم در صدر جدول باقی ماند، اما پس از گذشت چندین هفته از شروع فصل کمکم وارد حاشیه شد و جایگاهش را از دست داد. فکر میکنی سرنوشت استیل آذین فصل نهم تا چه حد شبیه برق فصل پیش است؟
مطمئن باشید استیل آذین جرقه نیست. اگر تاکنون نتایج خوبی گرفتهایم لابد استحقاقش را داشتهایم و مطمئن باشید از اینجا به بعد هم با همین رویه ادامه خواهیم داد.
دلیلت چیست؟
با این که استیل آذین تیمی نوپاست و سابقه چندان طولانی در فوتبال این مملکت ندارد، اما با همین شرایط توانسته امسال در لیگ برتر حضور پیدا کند و علاوه بر آن با جذب مهرههای خوب و کادر فنی قویاش و البته کادر مدیریتی آن خودش را برای ایستادن در یکی از جایگاههای اول تا پنجم مهیا کند.
بیشتر توضیح میدهی؟
تیم ما با این که خیلی دیر جمع شد و بازیکنانی مانند فریدون زندی، علی کریمی، حسین کعبی، خود من و تعدادی دیگر نتوانستیم با این تیم مسابقههای تدارکاتی فراوانی انجام دهیم، اما تاکنون نتایج درخور اعتنایی کسب کردهایم و همین که همه لیگ برتریها روی استیل آذین به عنوان یک تیم تازهوارد حساب ویژهای باز کردهاند خود به خود بیانگر این مساله است که استیل آمده تا در این فصل همه پیشبینیها را به هم بریزد و معادلات را تغییر دهد.
کادر فنیتان چطور است؟
در ارتباط با سوال قبلیتان باید این نکته را هم اضافه کنم که کادر فنی تیم ما هم در رقم خوردن این نتایج نقش اساسی داشتهاند. حمید استیلی و علیرضا مرزبان به عنوان مربیان تیم به اضافه حشمتالله مهاجرانی به عنوان مدیر تیم، همه و همه سبب شده تا بار فنی استیلآذین هم در سطح قابل قبولی قرار گیرد و مشکلی از نظر فنی نداشته باشیم.
پیش از این با استیلی کار کرده بودی؟
خیر. البته قرار بود 2 فصل پیش (فصل هفتم که پرسپولیس قهرمان لیگ برتر شد) به پرسپولیس بپیوندم، اما در آن فصل این شرایط برایم مهیا نشد.
در این مدت او را چطور ارزیابی کردهای؟
حمید استیلی یک مربی صادق و انسان رکی است. خوبی او در این است که حقیقت را به بازیکنش میگوید و اهل تعارف با کسی نیست. بد یا خوب باشید آن را به شما خواهد گرفت و در کل اهل دروغ نیست.
به لحاظ فنی چطور؟
فنیاش هم خوب است.
مثالی در اینباره داری که ثابت کند بازیخوانیاش خوب است؟
در این چند هفته که همواره بازیخوانیاش صحیح بوده است. به طور مثال در همین مصاف اخیرمان برابر پاس همدان به من گفته بود از عمق حرکت کنم تا علی کریمی بتواند راحتتر حرکت کند و من هم هرگاه به این شیوه به عمق حرکت میکردم، فضا برای حرکت کریمی مهیا میشد و روی دروازه پاس خطر میآفرید.
حضور حشمت مهاجرانی تا چه حد در این بحث تاثیر داشته است؟
به هر حال این به نوعی اولین تجربه سرمربیگری حمیدخان است و آقای مهاجرانی با توجه به تجربیاتی که طی سالها حرفه مربیگریاش داشته در کارها به او کمک میکند و نکات فنی را به او منتقل میسازد. در کل حضور حشمت خان کنار تیم انرژی مثبتی به کل تیم منتقل میکند.
من تا پیش از این هرگز تصور نمیکردم او چنین شخصیتی داشته باشد. یک انسان خاکی و مهربان که بهرغم سوابق درخشان فوتبالیاش هرگز غرور را در رفتارش احساس نمیکنیم. او با ما که مثل نوههایش هستیم مثل یک دوست صمیمی رفتار میکند.
حضور بازیکنان سرشناس در ترکیب استیل آذین تا چه حد میتواند به سود این تیم باشد؟
قطعا اگر حضور نفراتی مثل علی کریمی، فریدون زندی و حسین کعبی در تیم نبود شاید ما حالا حالاها نمیتوانستیم به یکدستی امروزمان فوتبال بازی کنیم، اما تجربه و نوع بازی این نفرات در تیم سبب شده تا دیگر نفرات با توجه به حرکات آنها خیلی زود به هماهنگی برسند و از این نظر فکر میکنم بخش اعظم نظم تیمی امروز استیل آذین مدیون حضور چنین چهرههایی در دل تیم است.
با این که تو جزو نفرات تازهوارد استیل آذین هستی، آیا توانستهای با بازیکنان این تیم صمیمی شوی؟
من و علی کریمی مهاجمان استیل آذین هستیم. ما در اردوهای تیمی هماتاقیم و باید بگویم این برایم افتخار بزرگی است که با چنین فوتبالیست سرشناس و باتجربهای ارتباطی در این حد تنگاتنگ دارم که هم در تمرین هم در اردوها و هم در ترکیب تیم کنارش هستم. رابطهمان هم با یکدیگر خیلی خوب است و این نوع رابطه میان دیگر نفرات تیم هم برقرار است. در کل تیم بیحاشیهای داریم که همه نفراتش بیش از هر چیز به فکر منافع جمعی هستند و هیچکس در استیل آذین به فکر منافع شخصیاش نیست. شاید بتوان این جمله را هم در کنار دیگر عوامل موفقیت استیل آذین که پیشتر به آن اشاره کردم، قرار داد. ما به واقع یک تیم هستیم و یک هدف داریم و آن موفقیت استیل آذین و در نهایت موفقیت خودمان است.
با این حساب تو استیل آذین را جدی جدی جزو 5 تیم صدر جدول در پایان لیگ نهم تصور میکنی. پس میتوانی 4 رقیب اصلیتان را هم اسم ببری؟
رقبای اصلی ما ذوب آهن، استقلال، سپاهان و پرسپولیس هستند.
این ترتیب دلیل خاصی داشت یا همینطور گفتی؟
خیر. به ترتیب اولویت گفتم. فکر میکنم ذوب آهن و استقلال حریفان اصلی ما هستند.
خیلی از فوتبالیستها در خاطراتشان به این نکات اشاره میکنند که خیلی اتفاقی مدافع، مهاجم یا دروازهبان شدیم. به طور مثال مهدی رحمتی در جایی گفته بود که ابتدا هافبک یا فوروارد بوده است، ولی روزی از روزها دروازهبان تیمشان به مرخصی میرود و مربی او را درون چارچوب دروازه قرار میدهد و از آن روز به بعد او هرگز از دروازه خارج نشده است. آیا تو هم اتفاقی مهاجم شدی یا این که خودت از ابتدا عاشق پست فعلیات بودی؟
خیر. من هم ابتدا فوروارد نبودم. یادم هست وقتی عضو تیم جوانان چوکای تالش بودم آقای قادر عزتالهی که آن زمان مربیمان بود مرا در یک بازی دوستانه به عنوان مهاجم در ترکیب قرار داد و من هم در آن مصاف خیلی گل زدم. از آن پس هم دیگر به عنوان فوروارد به ترکیب اضافه میشدم تا این که حتی قراردادم را هم با این تیم به عنوان فوروارد بستم.
از مهاجم بودنت راضی هستی یا فکر میکنی میتوانستی در یک پست دیگر موفقتر باشی؟
3 فصل در ملوان به عنوان فوروارد دوم کار کردم و پس از آن که به پاس همدان پیوستم از من به عنوان فوروارد نوک استفاده شد؛ پستی که وظایفش خیلی سختتر است. خودم بیشتر ترجیح میدهم در ترکیب تیم با 2 فوروارد کار کنم تا بتوانم علاوه بر موقعیتسازی برای خودم فضای مناسبی را هم برای فوروارد کناریام فراهم کنم. در کل از مهاجم بودن راضی هستم.
پیش از آن که به سراغ فوتبال بیایی شده بود از رشته ورزشی دیگری سر درآوری؟
پدرم خیلی دوست داشت من کشتیگیر بشوم. همیشه به من میگفت چرا میروی تمرین فوتبال و بیا برو تمرین کشتی. او حتی گاهی به من زور میگفت و قصد داشت مرا به اصرار فراوان به تمرین کشتی بفرستد، اما همیشه از این اصرارها فرار کردم و به سراغ فوتبال رفتم.
چه شد که از این اصرارها دست کشید؟
روزی که برای تماشای بازی من به استادیوم آمد و یک مسابقهام را در ترکیب تیم نوجوانان چوکای تالش دید، خودش از من خواست در همین فوتبال بمانم و به کار و تمرینهایم ادامه دهم. حالا هم خوشحالم که توانستهام راهم را تا آن حد خوب طی کنم که پدرم از من راضی است.
فکر میکنی کدام پست در زمین از همه بهتر است؟
پست دروازهبانی.
چطور؟ دروازهبان بودن که کلی دردسر دارد؟
اگر هافبک باشید، باید همواره وسط زمین بمانید. اگر مدافع باشید دائم باید با مهاجمان حریف درگیر شوید و توپشان را بزنید. اگر هم که مهاجم باشید، باید یکسره به چپ و راست بدوید تا در کنار فرار کردن از دست مدافعان یک فرصت هم پیدا کنید و به گل برسید؛ اما دروازهبان درون دروازهاش ایستاده است و هرازگاهی یک توپ روی دروازهاش میآید و آن را یا میگیرد یا دفع میکند. پس حرکت در پست دروازهبانی به مراتب کمتر از پستهای دیگر است، البته دروازهبانی هم مسوولیت زیادی دارد؛ ولی به راحتیهایش میارزد.
تنبل که نیستی؟
خیر. شکر خدا این خصلت به هیچ وجه در وجودم جایی ندارد و بازیکنی هستم که از دویدن هرگز خسته نمیشود. برخی این فاکتور مرا جزو ویژگیهای مثبتم در خط حمله عنوان میکنند؛ چون گاهی آنقدر به چپ و راست میدوم که مدافعان حریف در یک لحظه خسته شده و بالاخره مرتکب اشتباه میشوند.
شغل پدرت چه بود؟
او معلم ورزش و اتفاقا مربی تیم آموزشگاههای رضوانشهر بود. خیلی از بازیکنان چوکا و رضوانشهر شاگرد پدر من بودهاند، پژمان نوری و حسین ملکی جزو این افراد هستند.
پس چطور دوست داشت تو کشتیگیر شوی؟
نمیدانم. به من میگفت فیزیک بدنیام به کشتی میخورد.
در آن دوران دغدغه مالی هم داشتی؟
خب به هر حال پدرم برای تامین هزینههای ورزشی من تا حدی تحت فشار قرار میگرفت، اما همیشه با کار بیشتر و به گونهای که من احساس کمبود نکنم خواستههایم را در حد امکان برآورده میکرد.
پیش از فوتبال و در دوران نونهالی یا نوجوانیات کار یا حرفهای داشتی که از آن طریق برای خودت پول توجیبی فراهم کنی؟
خیر. من فقط در کار کشاورزی کمک میکردم، چون ما هم مثل خیلیهای دیگر در گیلان امورات زندگیمان از برنجکاری سپری میشد و من و دیگر اعضای خانواده در این مهم دست به دست هم میدادیم و دوشادوش یکدیگر کار میکردیم. هرگز هم بحث پول گرفتن از پدرم مطرح نبود و من به خاطر عرق به خانوادهام این کارها را انجام میدادم.
حالا و در این شرایط تا چه حد به خانوادهات کمک میکنی؟
من هرچه دارم از خانوادهام است و شک نکنید که در حد توانم شرایطی را فراهم خواهم کرد که پدر و مادرم در آسایش و آرامش کامل زندگی کنند.
اولین حقوقت چقدر بود و آن را چه کردی؟
وقتی عضو تیم ملوان شدم برایم حقوق در نظر گرفتند و ماهی 18هزارتومان میگرفتم. البته همه آن مبلغ هم خرج کرایه ماشینم میشد تا در مسیر انزلی تا رضوانشهر تردد کنم.
برگردیم به لیگ برتر. فکر میکنی استیلآذین در پایان نیمفصل اول چه جایگاهی داشته باشد؟
نگاه اول ما در لیگ امسال حضور در جمع تیمهای بالای جدول در پایان نیمفصل اول است؛ طوری که حداقل در نیمه بالایی جدول باشیم و هر پلهای که به صدر نزدیک باشیم را نقطه اتکای خوبی برای شروع نیم فصل دوم در نظر خواهیم گرفت.
چطور؟
خب قطعا تیم استیلآذین در نیمفصل دوم با تیم نیمفصل اول بسیار متفاوت خواهد بود. ما پس از 17 هفته حضور در لیگ برتر ضمن دستیابی به هماهنگی بسیار بالا شناخت کاملی هم از تمام رقبایمان به دست آوردهایم و در نیمفصل دوم با دقت و اطمینان بیشتری کارمان را دنبال خواهیم کرد. هدف فعلی ما کسب امتیازات کامل مسابقههای خانگی و در وهله دوم نباختن در خارج از خانه است. حال اگر در مصافی بیرون از خانه بتوانیم به برد دست یابیم که دیگر چه بهتر، بنابراین فکر میکنم اگر ما با همین رویهای که تاکنون در پیش گرفتهایم حرکت کنیم، قطعا در پایان فصل جزو تیمهای صدر جدول جای خواهیم گرفت.
نگاهتان به جام حذفی چگونه است؟
با توجه به صحبتهای صورت گرفته در جمع کادر فنی، یکی از اهداف اصلی ما در فصل فوتبالی 89 88 رسیدن به فینال این جام است. استیل آذین در نظر دارد از همین اولین سال حضورش در لیگ برتر در جام حذفی هم موفق ظاهر شود و در صورت امکان حتی با قهرمانی در آن سهمیه حضور در لیگ قهرمانان آسیا را هم از آن خود کنیم.
در شرایطی که این روزها در رده دوم جدول گلزنان با 3 گل زده در کنار دیگر مهاجمان لیگ برتری جای داری، چقدر امیدواری که به این عنوان دست پیدا کنی؟
ببینید، کسانی که محمد غلامی را سالهاست میشناسند، میدانند من یا چیزی را نمیخواهم یا وقتی آن را خواستم، تمامش را میخواهم. امسال هم پیش از شروع فصل با خودم عهد کردهام که بتوانم در پایان فصل عنوان آقای گلی را از آن خود کنم و مطمئن باشید در این مسیر از هیچ تلاشی فروگذار نخواهم کرد.
قبول داری که کار سختی را برای خودت در نظر داری؟
اتفاقا چون سخت است، آن را دوست دارم و انتخاب کردهام.
با برهانی، عنایتی، آرفی، کاسترو و غیره چه میکنی؟
رقابت، فقط رقابت.
فعلا که علی کریمی از تو پیش است؟
مهم نیست. علی کریمی اگر بخواهد آقای گل شود، خودم هم کمکش میکنم، اما اگر فرصت پیدا کنم تا گل بزنم، شک نکنید که آن را از دست نخواهم داد.
در کل نظرت راجع به لیگ نهم چیست؟
فکر میکنم مسابقههای این فصل خیلی محتاطتر از فصول پیش شروع شده است و تیمها با توجه به حساسیت امتیازها کمتر دست به ریسک میزنند.
دلیلش چیست؟
چون کسی نمیخواهد از همین ابتدا امتیاز از دست بدهد تا در پایان فصل به خاطر یک یا 2 امتیاز کاسه چه کنم دستش بگیرد.
یارگیریها را چطور دیدی؟
در این فصل همه تیمها خوب یارگیری کردهاند و به نوعی میتوان گفت بازیکنان خوب بین بیشتر تیمها تقسیم شدهاند. به همین علت است که نتایج رقم خورده در 4 هفته اول لیگ تا حدی متغیر بوده است.
زندگی در همدان چطور بود؟
همدان شهر ساکتی است و مردم مهربانی دارد. در آن مدت هم هیچ مشکلی نداشتم و کارم را میکردم.
در مورد تیم سابقت حرف نمیزنی؟ آنها تا امروز نتایج خیلی ضعیفی را کسب کردهاند.
هرگز دوست ندارم تیم پاس همدان بد نتیجه بگیرد و به نوعی نسبت به این تیم عرق دارم. به هر حال وقتی نام پاس در میان است، سالها موفقیت و افتخار این تیم در تهران، آسیا و ایران هم همراهش میآید. در شأن تیم پاس نیست که با این دبدبه و کبکبه در جایگاه هجدهم جدول ردهبندی باشد. امیدوارم هرچه زودتر این تیم از این شرایط بحرانی خارج شود و به روزهای اوج خودش برگردد.
فکر نمیکنی برای منصوریان زود بود که هدایت یک تیم لیگ برتری را به عهده بگیرد؟
خیر. حتما او میتوانسته این فکر را بکند که چنین پست مهمی را برگزیده است. در حال حاضر هم فکر میکنم برای قضاوت کردن در مورد عملکرد او کمی زود باشد، چون فعلا هفتههای اول لیگ است و تا پایان آن 30 هفته هنوز باقی مانده است.
اما این شرایط خیلی هم خوب نیست!
فصل قبل، استقلال تهران که قهرمان شد هم در یک هفته تا مکان هفدهم جدول پایین رفت، اما وقتی به خودش آمد دیدید که چطور همه تیمها را در هم کوبید و به صدر رسید. حالا هم فکر میکنم پاس همدان با علیرضا منصوریان بزودی از این بحران خارج خواهد شد. او تا امروز هم بدشانسی آورده وگرنه میتوانست حداقل در میانههای جدول باشد؛ البته تا جایی که من از کاظم اولیایی در این مدت که با پاس همدان بودم شناخت پیدا کردهام مطمئن هستم او مدیری نیست که به این سرعت اعتمادش نسبت به انتخابش سلب شود.
در پایان اگر صحبتی داری آن را میشنویم.
امیدوارم بتوانم در اولین فصل حضورم در استیلآذین هم آقای گل شوم، هم به تیم ملی راه پیدا کنم و هم با این تیم در جایگاه مطلوبی در جدول لیگ قرار بگیرم.
گلزنی تمامعیار
اگر میخواهید کمی بیشتر با محمد غلامی آشنا شوید کافی است به برخی از خصوصیتهای اخلاقی او نیز توجه کنید.
محمد غلامی غیر از فوتبال، ورزش پینگپنگ را هم بخوبی بلد است و به قول دوستانش در این رشته یک بازیکن سرعتی و قهار است.
روابط اجتماعی او در خارج از محیط فوتبال فوقالعاده است.
بیشتر دوستان غلامی غیرفوتبالی هستند (برعکس دیگر فوتبالیستها). او با مغازهداران محل، کسبه مراکز خرید و این قبیل افراد رفاقت زیادی دارد.
او امسال پیشنهاد مالی خیلی خوبی از ملوان داشت، اما هرگز آن را نپذیرفت، طوری که برای خود ملوانیها هم باورکردنی نبود. او به دوستان خیلی صمیمیاش گفته قصد دارد آخرین سال فوتبالش را به ملوان برگردد و با پیراهن تیم استان محل تولدش از دنیای توپ گرد خداحافظی کند.
غلامی در فوتبال بیش از فوتبال به بدنسازی آن اهمیت میدهد و همیشه معتقد است بدن محکم؛ فوتبال بهتری ارائه میکند.
نوع فوتبال او در خط حمله به گونهای است که همواره مهاجمان کنار دستش از هم پست بودن با او لذت میبرند، چون هم بیشتر میدود و هم بیشتر فضاسازی میکند.
او به خانوادهاش بسیار اهمیت میدهد، البته تاحدودی هم گوش به فرمان همسرش است که البته احتمالا این از جمله عوامل اصلی موفقیتش هم به شمار میرود.
غلامی عاشق پژو 206 است و رنگ به رنگ آن را خریده و سوار شده است.
محمدرضا مدنی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم