درباره مجموعه تلویزیونی جنایت و مکافات

روایت ‌داستانی کهن ‌در ‌دنیای ‌امروزی

کمتر کسی است که حتی برای یک بار هم شده، داستانی از داستایفسکی نویسنده توانمند روسی نخوانده باشد. اگرچه هریک از داستان‌هایی که به قلم این نویسنده نوشته شده در نوع خود بی‌نظیر بوده، اما داستان جنایت و مکافات یکی از معروف‌ترین رمان‌هایی است که این نویسنده را نه‌تنها در کشور روسیه، بلکه در خارج از مرزهای این کشور و در عرصه‌های بین‌المللی نیز به اوج شهرت رساند. جذابیت داستان و پرداختن به یک موضوع پلیسی، یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های داستان جنایت و مکافات است که نقش بسیار مهمی در مقبولیت این اثر در مقایسه با دیگر آثار این نویسنده بزرگ در نزد مخاطبان داشته است. همان‌طور که می‌دانید، روسیه از کشورهایی است که در زمینه ادبیات کلاسیک همواره پیشگام بوده و بنابراین آشنایی نسل جوان با ارزش‌های حقیقی نهفته در آثار به جا مانده از آن روزگار می‌تواند بسیار حایز اهمیت باشد. ساخت فیلم‌های سینمایی و مجموعه‌های تلویزیونی با اقتباس از آثار ادبی نویسندگان بزرگ، یکی از مهم‌ترین اقداماتی است که می‌تواند نقش بسیار مهمی در یادآوری خاطرات کهن برای مخاطبانی از نسل گذشته و همچنین آشنایی نسل جوان مخاطبان با این مجموعه از آثار ادبی ارزشمند داشته باشد.
کد خبر: ۲۶۸۸۱۰

قهرمان اصلی داستان، دانشجوی جوانی است که به علت مشکلات مالی ناچار به ترک دانشگاه و انصراف از ادامه تحصیل می‌شود. این در حالی است که مشکلات ناشی از فقر مالی و دیدگاه‌های اعتقادی پیامدهای نامطلوبی را در زندگی شخصی و خانوادگی او به همراه خواهد داشت تا جایی که راسکولنیکف مجبور می‌شود پیرزنی رباخوار و خواهر او را ناخواسته به قتل برساند.

حوادث داستان پیرامون انگیزه‌های نهفته در پشت پرده این جنایت شکل می‌گیرد. روح راسکولنیکف، همچون آینه‌ای علت اصلی ناآرامی‌های اجتماعی آن زمان را منعکس می‌سازد. براساس عقیده نویسنده داستان، این جوان در انتخاب میان 2 اندیشه متضادی که ذهن او را به خود مشغول ساخته‌اند دچار تردید و دودلی می‌شود. از یک سو می‌تواند با پولی که پیرزن رباخوار از نیازمندان و تیره‌بختانی که به امید یافتن راهی برای رهایی از گرفتاری‌های مالی خود به او پناه آورده‌اند، اندوخته است کارهای نیکی انجام دهد و از سوی دیگر، می‌تواند این پول را هر طور شده تصاحب کرده و از آن در راه رسیدن به مقاصد عالی بهره‌برداری کند. اگرچه این دو نظریه به طور کلی در تضاد با یکدیگرند، اما او معتقد است با ارتکاب یک جنایت می‌توان این تضاد را از میان برداشت.

داستان از چه قرار است

مضمون اصلی داستان جنایت و مکافات، تحلیل انگیزه‌های قتل موثربر قاتل است. اگرچه راسکولنیکف در فقر و بدبختی زندگی می‌کند، اما قادر است با توجه به توانایی‌هایی که دارد شغل خوبی را برای خودش پیدا کند. هنگامی که به وی برای انجام کاری پیشنهاد همکاری داده می‌شود او از پذیرش این پیشنهاد اجتناب می‌کند و به رغم این‌که پلیس هیچ‌گونه مدرکی علیه او در دست ندارد، رفتارش به گونه‌ای است که سبب مشکوک شدن پلیس خواهد شد. نویسنده ابتدای نوشتن این کتاب قصد داشت این اثر را از زبان شخصیت اصلی داستان روایت کند و به این ترتیب ابتدا داستان را به صورت یادداشت روزانه شخصیت اصلی و سپس به صورت اعتراف او در برابر دادگاه نوشت، اگرچه سرانجام این داستان را به شکل خاطراتی که شخصیت اصلی داستان یعنی راسکولنیکف به هنگام آزادی از زندان می‌نویسد نیز نوشت، اما در نهایت تصمیم گرفت آن را به صورت روایت ساده سوم‌شخص مفرد که قالب نهایی رمان بود، به چاپ برساند. این داستان نخستین بار از ژانویه 1861 میلادی تا پایان تابستان همان سال در نشریه روسکی نوستیک به چاپ رسید.

جنایت و مکافات به روایت تصویر

از سال 1923 میلادی تا به امروز مجموعه‌‌های تلویزیونی و فیلم‌های متعددی براساس داستان جنایت و مکافات ساخته شده است که پخش آنها از شبکه‌های تلویزیونی در کشورهای مختلف یا نمایش آنها روی پرده سینماها با استقبال قابل‌توجهی از سوی مخاطبان مواجه بوده است. اگرچه تاکنون مجموعه‌های تلویزیونی متعددی با اقتباس از داستان جنایت و مکافات داستایفسکی ساخته شده، اما مجموعه جدیدی که بتازگی پخش آن از شبکه 4 سیما آغاز شده مجموعه‌ای است به کارگردانی Dmitri Svetozarov روسی که در 8 قسمت 52 دقیقه‌ای تهیه شده است.

بسیاری از کارشناسان بر این باورند که این اثر جدید از این کارگردان مشهور روسی که با اقتباس از کتاب جنایت و مکافات به تصویر کشیده شده است، می‌تواند فصل جدیدی از معرفی آثار ادبی کلاسیک روسی در قالب مجموعه‌های تلویزیونی باشد. اگرچه در سال‌های اخیر شاهد افزایش چشمگیر اقتباس از آثار ادبی در فیلم‌های سینما و مجموعه‌های تلویزیونی بوده‌ایم، اما بدون تردید هیچ یک از آنها نتوانسته‌اند همچون آثار داستایفسکی مورد توجه مخاطب قرار گیرند. تنها در 2 سال گذشته،3 مجموعه تلویزیونی براساس داستان‌های معروف روسی ابله، جنایت و مکافات و برادران کارمازوف از مجموعه آثار این نویسنده بزرگ روسی ساخته شده است که به رغم تکراری بودن مضمون داستان و همچنین تعدد آثار سینمایی و تلویزیونی که پیش از این براساس آنها ساخته شده است با استقبال قابل‌توجهی از سوی مخاطبان مواجه بوده‌اند.

محبوبیت آثار داستایفسکی نزد مخاطبان مجموعه‌های تلویزیونی در سال‌های اخیر می‌تواند نشان‌دهنده این باشد که جامعه امروز می‌تواند پذیرای معرفی ادبیات کلاسیک روسیه به نسل جوانی باشد که پیش از این تجربه آشنایی با سبک ادبیات کلاسیک روسی را نداشته‌اند. بدون تردید اولین سوالی که پس از مشاهده این گروه از مجموعه‌های تلویزیونی که با اقتباس از آثار نویسندگانی بزرگ ساخته شده‌اند، بر ذهن مخاطب نقش می‌بندد، این است که آیا نویسنده متن فیلمنامه در این آثار به اصل مطلب وفادار بوده است یا خیر؟ اگرچه باید پذیرفت که دریافت موضوعات معنوی نهفته در متن داستان مساله‌ای است که دستیابی به آن در مجموعه آثار سینمایی تلویزیونی بسختی برای مخاطب امکان‌پذیر خواهد بود.

دیمتری اسوتوزاروف که 10 اکتبر 1951 در لنینگراد متولد شده، از کارگردانان موفق روسی است که فعالیت در این زمینه را از سال 1983میلادی و با کارگردانی فیلم «سرعت» آغاز کرد.

او علاوه بر این که تاکنون مجموعه آثار متعددی را در کارنامه فعالیت‌های هنری خود در عرصه کارگردانی به ثبت رسانده در عرصه نویسندگی نیز فعالیت داشته است. موفقیت او در کارگردانی فیلم سرعت، زمینه مناسبی را فراهم آورد تا او بتواند به فعالیت‌های خود در این زمینه ادامه دهد. اسوتوزاروف که پیش از این پرداختن به بسیاری از مضامین مطرح شده در داستان جنایت و مکافات داستایفسکی را در دیگر آثارش مورد توجه قرار داده بود، با پرداختن به ادبیات کلاسیک در آثار سینمایی و تلویزیونی توانست فصل جدیدی را به نام خود رقم زند. او از این که به جای حضور در عرصه سینما، فعالیت و همکاری در ساخت مجموعه‌های تلویزیونی و فیلم داستانی تهیه شده برای نمایش در قاب کوچک تلویزیون را برگزیده است، احساس رضایت می‌کند، چرا که بر این باور است در شرایط کنونی سینمای روسیه با مشکل ناشی از کمبود نیروی متخصص و حرفه‌‌ای روبه‌روست و به همین علت در اغلب فیلم‌های سینمایی اخیر افرادی ایفای نقش‌های اصلی را بر عهده می‌گیرند که با نخستین مفاهیم فیلمسازی، کارگردانی و یا فیلمبرداری بیگانه‌اند و به همین علت معتقد است که هرگز نمی‌توانست آنچه را که در ساخت سری جدید مجموعه تلویزیونی جنایت و مکافات به تصویر کشیده است، به صورت یک فیلم برای مخاطبان سینما تهیه کند. چرا که در این صورت علاوه بر افت کیفی، شمار زیادی از مخاطبان خود را نیز از دست می‌‌داد. این مجموعه کوتاه تلویزیونی که نامزد دریافت جایزه‌‌ای از فستیوال تلویزیونی مونت کارلو در سال 2008 میلادی شد، علاوه بر این که مورد توجه مخاطبان روس قرار گرفته است، در بسیاری از کشورها نیز از شبکه‌های تلویزیونی مختلف به نمایش درآمده که خوشبختانه مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است.

روایت داستانی روسی از زبان روسی‌ها

به گفته کارگردان مجموعه جدید تلویزیونی جنایت و مکافات، انگیزه اصلی از ساخت این مجموعه نمایش بسیاری از حقایق نهفته در این داستان با اقتباس از داستان اصلی جنایت و مکافات به قلم داستایفسکی بوده است. به عبارت دیگر می‌توان گفت ساخت این مجموعه تلویزیونی فرصت مناسبی بوده است تا یک کارگردان روسی بتواند این داستان را به صورت واقعی و با حفظ ارزش‌های واقعی ادبیات داستانی کلاسیک روسیه به تصویر کشد. در حقیقت این مجموعه واسطه‌ای بین نویسنده کتاب و مخاطبان است. یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های مجموعه روسی جنایت و مکافات انتخاب دقیق بازیگران، محل فیلمبرداری و نحوه نورپردازی است که با هدف نزدیک بودن به داستان اصلی انجام شده است. اغلب صحنه‌های فیلم در مرکز سن‌پترزبورگ در نزدیکی کونیشنایا پلاشچاراست که شرکت تهیه‌کننده این مجموعه به طور اتفاقی با این روبه‌رو می‌شود. این منطقه از 200 سال پیش بازسازی نشده و همچنان بدون تغییر باقی مانده است و به همین علت می‌تواند پیش‌زمینه مناسبی برای نمایش فضاهای داخلی داستان باشد. صحنه‌های خارجی نیز در سن‌پترزبورگ فیلمبرداری شده‌اند که در نهایت با ایجاد تغییرات دیجیتال در آن، علائم و نشانه‌های قرن بیست‌و‌یکم و زندگی مدرن از آنها حذف شده‌اند. این ویژگی‌ها از مهم‌ترین وجود تمایز این مجموعه در مقایسه با دیگر مجموعه‌های تلویزیونی است که با اقتباس از آثار ادبی کلاسیک ساخته شده‌اند. در این مجموعه وفادار بودن به اصل داستان تنها محدود به محل فیلمبرداری، دکور، طراحی لباس و نورپردازی نخواهد بود بلکه کارگردان سعی کرده است تا حد امکان افرادی را برای ایفای هر یک از نقش‌ها انتخاب کند که با توجه به توضیحات نویسنده داستان به آن شخصیت نزدیک‌تر باشند. علی‌رغم انتخاب هنرپیشه‌های باتجربه برای ایفای نقش‌های دیگر، ایفاگر نقش‌های جوان از عهده انجام این کار بخوبی برآمده‌اند. از این رو به لحاظ ظاهری شباهت زیادی با شخصیت‌های اصلی داستان جنایت و مکافات دارند. اگرچه مخاطب هیچ گاه قادر به فهم پریشان‌حالی و ناراحتی راسکولنیکف نخواهد بود، اما اگر پیش از این داستان جنایت و مکافات را خوانده باشد با او احساس بیگانگی نخواهد داشت.

یکی از جذابیت‌های این مجموعه در این است که داستان با یک بخش نسبتا طولانی که در آن صحنه راسکولنیکف و سونیا در یک منظره برفی از سیبری که پس‌زمینه‌ای از فضای زندان نیز در آن دیده می‌شود، روی نیمکتی نشسته‌اند. کارگردان در ساخت این مجموعه از پرداختن به بخش پایانی داستان اصلی صرف‌نظر کرده و پیش‌بینی پایان داستان و نتیجه‌گیری از آن را به مخاطب واگذار کرده است. این در حالی است که اگر مخاطب پیش از این داستان اصلی جنایت و مکافات را نخوانده باشد به این نتیجه می‌رسد که داستایفسکی در این داستان زندگی مرد ضعیف و درمانده‌ای را به تصویر کشیده است که با شرایط دشواری روبه‌رو شده و در تنگنا قرار گرفته است. به این دلیل منتقدان بر این باورند که حذف قسمت‌ پایانی داستان بیننده را با نوعی سردرگمی مواجه می‌کند و به این ترتیب بیننده از آنچه در دو صفحه پایانی کتاب به شرح آن پرداخته شده است، آگاهی نمی‌یابد.

داستایفسکی در یک نگاه

فئودور داستایفسکی سال 1821 میلادی در مسکو متولد شد. پدرش مردی تندخو، خودخواه و خسیس بود که با اعضای خانواده‌اش با خشونت رفتار می‌کرد. بنابراین فئودور که از کودکی او را به عنوان دشمن خود شناخته بود و از طنین فریادهایش احساس ترس و وحشت می‌کرد، هرگز نتوانست موفق به ایجاد رابطه‌ای دوستانه با پدر شود. او در کودکی روزگار سختی را تجربه کرد و علی‌‌رغم این که ابتدا مسیر دیگری را برای ادامه زندگی خویش انتخاب کرد، سرانجام تصمیم گرفت آنچه را که در روزگار کودکی تجربه کرده بود در قالب مجموعه داستان‌هایی به چاپ برساند.

او در سال 1846 میلادی اولین داستان خود را با نام مردم فقیر برای چاپ در روزنامه آماده کرد. چاپ این داستان، شهرت بسیار زیادی را برای او به همراه داشت.

داستایفسکی که به جرم شرکت در فعالیت ضد نژادپرستانه به زندان محکوم شده بود، پس از مدتی به سیبری تبعید شد و سرانجام در سال 1859 مورد عفو قرار گرفت و به سن‌پترزبورگ بازگشت.

2 سال از زمانی که شهر را ترک کرده بود گذشته بود و نام او بکلی فراموش شده بود. اگر چه در ابتدا نوشته‌هایش چندان مورد استقبال قرار نگرفت اما پس از مدتی، سرانجام با چاپ کتاب خاطرات خانه اموات در سال 1861 میلادی، شهرت از دست رفته‌اش را بازیافت. بسیاری از منتقدان آثار ادبی بر این باورند که داستایفسکی اولین نویسنده‌ای است که روان‌شناسی جدید را در داستان‌نویسی وارد کرده و توانست وجدان آگاه و ضمیر ناخودآگاه را در مجموعه آثارش به تصویر کشد.

سهیل امیری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها