گفتگو با مایکل بی، کارگردان «تغییر شکل دهندگان 2»

فیلمسازی شغل نیست، کارنامه است

مایکل بی فیلمساز سرشناس سینما در طول 2 دهه اخیر فیلم‌های مطرح و موفقی مثل «صخره» و «پرل‌ هاربر» را کارگردانی کرده است. او که از دنیای موزیک ویدئو وارد کار فیلمسازی شد، توانست خیلی سریع نام خود را به عنوان یکی از مطرح‌ترین فیلمسازان فیلم‌های عامه پسند مطرح کند، اما «تغییر شکل‌دهندگان» برای او موفقیت دیگر و بیشتری خلق کرده است. قسمت اول این اکشن ماجراجویانه نوجوانانه که حال و هوایی علمی ــ تخیلی دارد، 2 سال قبل موفقیتی 300 میلیون دلاری را در گیشه آمریکا تجربه کرد. قسمت دوم فیلم، این رقم فروش را در چهاردهمین روز نمایش به دست آورد. تحلیلگران اقتصادی سینما پیش‌بینی می‌کنند، این فیلم تا حدود 450 میلیون دلار هم فروش کند. قصه فیلم درباره نوجوانی است که همراه خودش یک مدرک مهم دارد که براساس آن می‌توان یا دنیا را نجات داد یا از بین برد. دو گروه از ربات‌های فضایی به سراغ او می‌روند. یک دسته از این ربات‌ها، کاراکترهای مثبت قصه هستند که می‌خواهند به این نوجوان کمک کنند و دسته دیگر، کاراکترهای منفی ماجرا هستند که می‌خواهند با به دست آوردن آن مدرک، بر کره زمین و ساکنان آن مسلط شوند. مایکل بی در دو گفتگوی متفاوت اینترنتی درباره این فیلم و مسائل آن صحبت میکند. این دو گفتگو با کمی خلاصه، به صورت یک گفتگو در معرض قضاوت خوانندگان قرار می‌گیرد.
کد خبر: ۲۶۶۸۰۹

آیا نسخه آیمکسی فیلم روی پرده عظیم سینما، در مقایسه با نسخه معمولی آن تفاوت‌هایی دارد؟ و آیا زمان آن طولانی‌تر است؟

بله، همین طور است. البته زمان آن خیلی بیشتر از نـسـخـه‌هـای مـعمولی نیست، شاید چیزی حدود 4‌دقیقه. این صحنه‌ها مربوط به نبرد و نزاع بین کاراکترهای مختلف فیلم با یکدیگر است که عموما در جنگل رخ می‌دهد. می‌خواستم این زمان از این هم بیشتر باشد، ولی بخش‌هایی از صحنه‌هایی که گرفته بودیم خراب شد. چند صحنه را هم وقتی در اتاق تدوین نگاه کردم، احساس کردم اگر داخل فیلم نباشد بهتر است. قبل از این‌که فیلم در سینماهای آیمکسی به نمایش درآید، بشدت هیجان زده بودم که آن را روی پرده عظیم سینما ببینم. ولی در کل، نمی‌خواستم بجز عظمت صحنه‌ها فرق دیگری بین نسخه‌های معمولی و آیمکسی فیلم باشد. نسخه‌های آیمکسی فیلم، در آخرین دقایق آماده شدند.

آیـا بـه فـکـر سـاخـت قـسـمـت سـوم «تـغـییر شکل‌دهندگان» هستید؟

قبل از این که حتی فیلمبرداری قسمت دوم فیلم شروع شود، به همه گفتم می‌خواهم قسمت سوم آن را هم بسازم. علتش هم این است که پیش از شروع کار روی سمت اول، من چیزی حدود 4 سال به این ربات‌ها فکر می‌کردم. البته فکر می‌کنم کار تولید قسمت بعدی را بسرعت شروع کنیم. فعلا مردم سرشان با ماجراجویی‌های قسمت دوم گرم است. خیلی از تماشاگران و دوستداران فیلم از من می‌پرسند که چه زمانی این کار را شروع می‌کنم. یکی از پرسش‌های اصلی مصاحبه‌هایم هم همین است، ولی کار تولید و اکران‌ عمومی دومین قسمت فیلم تازه تمام شده است. درحال حاضر، نمی‌خواهم خیلی زیاد به این مساله فکر کنم. باید یک مدت زمانی بگذرد تــا بـتـوانـم فـاصـلـه‌ای مـنـطـقـی از ماجراهای قسمت دوم فیلم بگیرم. بدون این فاصله گرفتن، نمی‌توانم به قسمت بعدی آن فکر کنم. الان خیلی به قصه و فضای قسمت دوم نزدیکم، شاید یک جورهایی بهتر بـاشـد کـه بـه سـراغ ساخت فیلم دیگری بروم و بعد دوباره به این مجموعه فیلم برگردم.

قـسـمـت سـوم فـیـلم عظیم‌تر خواهد بود؟

فـکر نمی‌کنم این طور باشد. منظورم این است که اگر بخواهم سومین قسمت آن را بسازم، در فکر‌ آن نـیـسـتـم کـه آن را بزرگ‌تر و عـظـیــم‌تـر کـار کـنـم. احـتـمـالا بـه حواشی و زوایای قصه ‌نگاه می‌کنم و سعی‌ام این خواهد بود که آن را به شیوه متفاوتی ارائه و تعریف کنم.

منظورتان یک فیلم کوچک‌تر و جمع و جورتر است؟

خب، سعی من این خواهد بود که چنین فیلمی بسازم. از اول هم قرار نبود قسمت اول و دوم اینقدر بزرگ و پرخرج باشد، اما فکر می‌کنم حالا وقت آن رسیده که چیز متفاوتی ارائه بدهم. از این که قسمت دوم سـاخـتـه شـد هـیـجـان زده هـسـتـم. وقـتی کار فیلمبرداری تمام شد و راش‌های فیلم به اتاق تدوین رسیدند، نفس راحتی کشیدم. دوران فیلمبرداری خیلی سختی داشتیم و اصلا کار راحتی نبود. همیشه نوعی اضطراب همراهم بود و تصور می‌کردم هیچ وقت کار فیلمبرداری تمام نخواهد شد و این فیلم به سرانجام نخواهد رسید.

چه چیزی الهامبخش شما برای خلق آن دو آدم آهنی دوقلوی جدید بود؟

بــرای قـسـمــت جـدیـد فـیـلـم دو ربـات تـغـیـیـر شکل‌دهنده، تازه و جوان‌تر می‌خواستم. حضور آنها جلوه دیگری به قصه فیلم می‌داد، مشابه این نوع کاراکترها را شما در فیلم‌های دیگر هم دیده‌اید. نکته جالب در رابطه با این کاراکترها، این است که شما از صدای یک بازیگر برای آنها استفاده می‌کنید. از آنجا که این آدم آهنی‌ها دوقلو بودند، کار صداگذاری برایشان خیلی سخت بود. بازیگرانی که به جای این دو صحبت می‌کنند، برای کار خود تمرین خیلی زیادی کردند تا بتوانند صدای خوبی روی تصویر آنها بگذارند. این بخش کار، خیلی جالب بود و وقتی تمرین آنها برای بهبود کار را می‌دیدم، لذت می‌بردم. کـار مـا در ایـن بـخش مثل صداگذاری فیلم‌های انـیـمـیـشــن بـود کـه بـازیـگـران صـدای خـود را بـه کـاراکـتـرهـای کـارتـونـی قـرض مـی‌دهـند. پرورش شخصیتی این کاراکترها، خیلی شبیه کارهای انیمیشن بود. در شرایط طبیعی شما بازیگری را دارید که سرصحنه‌ جلوی دوربین ظاهر می‌شود و همزمان با اجـرای نـقش، دیالوگ‌هایش را می‌گوید. در این حالت، این دیالوگ‌ها حالتی طبیعی دارند و متناسب با نقشی هستند که بازیگر در حال بازی آن است، ولی وقتی شما کاراکترهای انیمیشنی یا مکانیکی دارید که بازیگر واقعی نیستند و با کمک تکنیک و جلوه‌های ویژه خلق شده‌اند اوضاع فرق می‌کند. شما صحنه‌ای را می‌گیرد و بعد باید روی آن صدا و کلام بگذارید. از یک طرف شما باید مانند متخصصان امور جلوه‌های ویژه (و به نوعی انیماتورها) کار کنید تا آن کاراکتر آدم آهنی را بسازید. بعد باید به کمک فن و تکنیک دیجیتالی به او جان بدهید و از وی بازی بگیرید. بعد از آن نوبت به زبان دادن به او می‌رسد.

نمی‌خواهم فقط یک فیلم بزرگ و سرگرم‌کننده بسازم می‌خواهم تماشاچی همراه با سرگرم شدن به یک سری مسائل هم فکر کند

بازیگری که صدایش را به این موجود مکانیکی قرض می‌دهد، باید به‌گونه‌ای حرف بزند که بیننده باور کند این صدا متعلق به همین موجود است. اگر صدا با حال و هوای ظاهری این موجود همخوانی نداشته باشد، تماشاچی او را باور نمی‌کند. برای همین، انتخاب صداهای درست و ادای درست و دقیق کلمات و جـمـلـه‌هـا از سـوی صـداپـیشه‌های فیلم کم دردسرتر از صحنه‌های شلوغ اکشن فیلم نبود.

هــدف از خـلـق ایــن کاراکترهای جوان و جدید چه بود؟

بـا ایـن کـار مـی‌خـواسـتم کودکان و نوجوانان بیشتری را جذب فیلم کنم. احساس می‌کردم آنها به دنبال چنین کاراکترهایی هستند و دوست دارند در دل قصه فیلم، آنها را ببینند. این دو کاراکتر دوقلو از آن دسته موجوداتی هستند که بچه‌ها با آنها همراهی خیلی خوبی می‌کنند و در ارتباط با آنـهــا نــوعـی حـس هـمـذات پنداری خواهند داشت.

آیا حضور یک کاراکتر مثبت اسپانیایی تبار در فیلم ایده شما بود؟

بله. می‌خواستم یک جورهایی کاراکترهای آمریکایی ــ اسپانیایی تبار را هم در فیلم داشته باشم. بازیگر این نقش را از بین چند صد نفر که کاندید بازی در آن بودند انتخاب کردم. فکر می‌کنم او خیلی هم خوب این نقش را بازی کـرد. ایـن روزهـا مـا تـعـداد زیـادی تـماشاگر اسپانیایی زبان داریم و باید در فیلم‌های خودمان نسبت به این موضوع، توجه ویژه‌ای داشته باشیم.

قسمت دوم فیلم شما در مقایسه با قسمت اول سیاه‌تر است، درست مثل همان شیوه‌ای که کریستوفر نولان در ارتباط با دو قسمت مجموعه فیلم بتمنی خود عمل کرد.

البته فیلم‌های ما را با هم مقایسه نکنید. شوالیه تاریکی حقیقتا خیلی فیلم خوبی است و براحتی یک سر و گردن بالاتر از کار من قرار می‌گیرد، ولی زمانی که می‌خواستیم کار تولید قسمت دوم را شروع کنیم، احساسم این بود که نوع قصه و ماجراهای آن به‌گونه‌ای است که می‌تواند تلخ‌تر و سیاه‌تر شود. ما در قسمت اول فیلم، زمـــان زیـــادی را صـــرف مــعــرفــی کــاراکـتــرهــا و ماجراجوهای مربوط به آن کردیم. این نکته فضای زیادی برای فوکوس، جدی‌تر و عمیق‌تر روی قصه نمی‌گذاشت، ولی در قسمت دوم ما دیگر با مشکل معرفی کاراکترهای مثبت و منفی قصه به تماشاچی روبه‌رو نبودیم. بیننده قسمت دوم، همه آنها را خوب می‌شناسد و حالا ما فرصت آن را داشتیم که این کاراکترها را به صورت جدی‌تری درگیر مسائل و ماجراها کنیم.

در عین حال، همزمان با سیاه‌تر شدن قصه، جلوه‌های ویژه آن هم عمیق‌تر و بهتر شده است.

این کار عمدی بود. می‌خواستم بیننده شاهد چیزهای تازه‌تری باشد، چیزهایی که در قسمت اول آنها را ندید ولی وعده‌اش به آنها داده شد. برای همین منظور، یک تیم جلوه‌های ویژه متخصص و کارآمد تشکیل دادیم. هر کس نظری می‌داد و جمع این نظرات ما را به یک نتیجه‌گیری مشخص می‌رساند. حاصل این نظرها، همان چیزی است که شمار روی پرده سینما می‌بینید. قدرت کامپیوتر این روزها توانایی خلق هر نوع صحنه‌ای را دارد، ولی من می‌خواستم صحنه‌های عظیمی که خلق می‌شود معنی و مفهوم درستی هم داشته باشد. هدفم این نبود که فیلم فقط یک‌سری جلوه‌های ویژه دیدنی و ربات‌هایی باشد که به جان هم افتاده‌اند.

نگران این نبودید که زمان فیلم در مقایسه با بسیاری از فیلم‌های امروزی، طولانی‌تر است؟

زمان هر فیلمی را قصه و حال و هوای آن تعیین می‌کند. ما هیچ وقت نمی‌توانیم بگوییم می‌خواهیم فیلمی بسازیم که 90 دقیقه باشد یا 110 دقیقه، البته پیش از شروع تولید هر فیلمی، به صورت تقریبی برآورد می‌شود که آن فیلم چه زمان و تایمی خواهد داشت، ولی در مورد «تغییر شکل‌دهندگان2» ما دقیقا به همین طول زمانی 2 ساعت و 20دقیقه نیاز داشتیم تا بتواند حرف خود را بزند. قصه ما این طول زمانی را مـی‌طـلـبـیـد. فـکـر نـمی‌کنم این طول زمانی زیاد، بیننده‌اش را خسته کند. تماشاچی آنقدر جذب قصه و ماجراهای آن می‌شود که فراموش می‌کند چقدر زمان گذشته است. او قبل از این هم فیلم‌هایی با چنین تایم زمانی طولانی و زیادی دیده و اعتراض نکرده است.

مدتی است هالیوود شعار «بزرگ‌تر بهتر است» را می‌دهد. موفقیت «تایتانیک» باعث طرح چنین شعاری شد. شما هم زمان ساخت فیلم به این شعار توجه داشتید؟

اصلا هدفم این نبود که فیلم بزرگ‌تر و بزرگ‌تری بسازم، اما به این نکته هم توجه داشته باشید که فیلمی مثل «تغییر شکل‌دهندگان» به هر حال محصول پرخرجی است. شما به هیچ وجه نمی‌توانید آن را با فیلم مستقل و کم هزینه‌ای مثل «میلیونر زاغه‌نشین» مقایسه کنید.

فیلم من به هر حال یک کار پرخرج و بزرگ است که با سر و صدا تولید و با سروصدا اکران عمومی می‌شود، اما همه مساله به اینجا ختم نمی‌شود. من نمی‌خواهم فقط یک فیلم بزرگ و سرگرم‌کننده بسازم. می‌خواهم تماشاچی همراه با سرگرم شدن، به یک سری مسائل هم فکر کند. این طبیعی است که تماشاگری که برای دیدن «تغییر شکل‌دهندگان» یک و 2 می‌آید، می‌خواهد فیلمی بزرگ ببیند.

شما پیش از این هم با کارگردانی فیلمی مثل «پرل هاربر» در سال 2001 نشان دادید دوستدار ساخت فیلم‌های پرهزینه و شلوغ هستید.

نکته جالب این است که کارگردانی این فیلم به چـند نفر پیشنهاد شد، ولی هیچ‌یک آن را قبول نکردند. احساسم این است که آنها نمی‌خواستند تحت تاثیر فشارهای ناشی از سایز فیلمی مثل پرل هاربر باشند، ولی من این چالش را دوست دارم. وقتی می‌بینم تماشاگران از تماشای چنین فیلم‌هایی لذت می‌برند و با کنجکاوی نام کارگردان آن را از یکدیگر می‌پرسند، خوشحال می‌شوم و لذت می‌برم. آنها خیلی خوب متوجه زحمتی که برای ساخت این فیلم‌ها کشیده شده می‌شوند و این نکته مهمی است که به من احساس آرامش می‌دهد. شما وقتی با تماشاگران مختلف در کشورهای متفاوت روبه‌رو می‌شوید که درباره کارهای شما صحبت می‌کنند، تمام خستگی و سختی کار از تن‌تان به در می‌رود. در سفری که به بالی داشتم، جوانی وقتی مرا شناخت، شروع کرد به تعریف کردن از «صخره» و گفت که چقدر این فیلم را دوست دارد. این حرف‌ها و این آدم‌ها به هر فیلمسازی انرژی می‌دهند.

یک بار گفته بودید کارگردانی سینما یک شغل نیست. منظورتان چه بود و آیا دیدگاهتان تغییر نکرده است؟

هنوز هم می‌گویم. فیلمسازی یک شغل نیست، یک کارنامه است. کارنامه‌ای که می‌تواند خیلی بزرگ باشد. وقتی فیلم می‌سازم، احساس می‌کنم زنده‌ام و دارم نفس می‌کشم.

مترجم: کیکاووس زیاری
منابع: آسوشیتدپرس و رویترز

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها