روزانه ها

سفر کتاب‌ها به ترمینال جنوب

ایمان مطهری‌منش: از خانه می‌زنم بیرون و راهم را می‌گیرم و می‌روم سمت ایستگاه متروی شهید بهشتی. راه کوتاه است و خیلی زود توی شلوغی بازدیدکنندگان دومین روز نمایشگاه کتاب گم می‌شوم. همه‌جور آدمی اینجا هست. شور نمایشگاه بیست و دوم خوب یا بد، خیر یا شر همه را گرفته و هر کسی، به بهانه‌ای خود را به مصلای نیمه‌کاره تهران رسانده. از شلوغی بازدیدکنندگان نمایشگاه می‌گذرم و به جمعیت مسافران مترو می‌پیوندم.
کد خبر: ۲۵۳۴۵۴

سوار قطار می‌شوم. بر صندلی روبه‌روی‌ام خانم میانسالی نشسته و به شیرین‌زبانی‌های نوه 6  5 ساله‌اش گوش می‌دهد.

دخترک بی‌توجه به خستگی مادربزرگ، سرگرم بازیگوشی است. کنجکاوی می‌کنم تا از حرف‌هایش سر در بیاورم.
دخترک از مادربزرگ گله‌مند است. می‌گوید: «خب امروز می‌رفتیم نمایشگاه». مادربزرگ از دست‌به‌سر کردن دخترک، ناتوان است. نوه گله‌مند، ادامه می‌دهد: «مگه یه بازی فکری چقدر پولش می‌شه؟».

کنار دستم آقایی ایستاده، کتاب می‌خواند. لابه‌لای جمعیت، چند نفری با کیسه‌های پلاستیکی پر از کتاب ایستاده‌اند و با همراهان‌شان درباره نمایشگاه کتاب حرف می‌زنند.

تا ایستگاه «ترمینال جنوب» شنونده بگو مگوی مادربزرگ و نوه‌اش هستم. پیش خودم می‌گویم: «حالا که بچه مشتاق است، والدین مقید نیستند». البته من جوان هم حوصله و تاب و توان شلوغی نمایشگاه را ندارم، چه رسد به این خانم خسته میانسال.

در‌های قطار باز می‌شود. در سیل جمعیت انبوهی گم می‌شوم. بیشتر از نصف مسافران قطار پیاده می‌شوند. اغلب با کیسه‌های پلاستیکی و کیف‌های پر از کتاب.

مسافران باقیمانده در قطار، نفس راحتی می‌کشند. انگار بار این شهرستانی‌های مشتاق کتاب را تمام مدت به دوش می‌کشیده‌اند.

شور نمایشگاه  خوب یا بد  جلوه شهر را دگرگون کرده.

اما انگار، بخش عمده این دگرگونی را مدیون آنهایی هستیم که از شهرهای دور می‌آیند. از همان‌جاهایی که نمایشگاه درست و درمان کتاب ندارد، کتابفروشی به‌روز و کامل و مناسب ندارد. کتابخانه کامل و به‌روز ندارد. از جاهایی که در هر سمتش، حرف تهران و کتابخانه‌های تهران و کتابفروشی‌های تهران و نمایشگاه کتاب تهران است.

شور نمایشگاه  خوب یا بد  جلوه شهر را دگرگون کرده؛ اگر اخبار انتخاباتی و قول و گفته‌های نامزدهای احتمالی بگذارد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها