جهانی در یک مرز - 6

روزگار پریشانی مرکز و جنوب ایران

تاریخ گواهی می دهد که در زمان یورش مغولان و حاکمیت آنان و سپس آق قویونلوها و تیموریان ( تیمور لنگ و نوادگانش) که بار دیگر دوران سیاه و مصیبت بار ایران آغاز شد، یزد و نواحی آن نیز تحت تاثیر عملکرد منفی این اقوام نافرهیخته قرار گرفت.
کد خبر: ۲۵۰۴۲۲

در پایان قرن هفتم هجری و نیز قرن های هشتم و نهم، بر اثر سیاست های اقتصادی و مالیاتی ایلخانان مغول و همچنین حکومت تیموریان، کشاورزی منطقه ی یزد، صنایع دستی و رونق بازارها و کاروانسراهای این منطقه رو به رکود گذاشت.


به گواهی تاریخ ، یورش ترکان و مغولان، آسیب های جدی به زیرساخت اقتصاد کشاورزی ایران وارد کرد و صنعت و تجارت یزد و اصفهان و کرمان و سیستان و دیگر مناطق مهم کشاورزی کشورمان اهمیت خود را از دست داد.


 مورخان ، دوران سیطره ی مغولان و تیموریان را دوره ی " اختلال و پریشانی ساکنان مرکز و جنوب ایران" نام نهاده اند به طوری که مردم شهرهای یزد، اصفهان ، کرمان و سیستان ستم ها و خسارت های فراوان تحمل کردند و از ظلم و کشتار و نابسامانی رنج زیاد بردند.


روایت شده که در سال 795 هجری، تیموریان تمام افراد خاندان مظفر از خاندان های مهم و سرشناس و آبادگر یزد - که پیش تر به برخی اقدامات مثبت آنها اشاره شد - از کوچک و بزرگ به قتل رساندند، چهار ماه یزد را محاصره کردند تا برج و باروی شهر و مقاومت مردم آن را بشکنند و شکستند و اوضاع یزد را به هم ریختند.


گفته اند که نابسامانی و پریشانی و قحطی همه جای یزد را فرا گرفت به گونه یی که مردم از سر اجبار و اضطرار، هر نوع حیوانی را ذبح می کردند و می خوردند و نزدیک به سی هزار نفر بر اثر گرسنگی و نیز در جنگ و درگیری، از میان رفتند.


در سده ی دهم  و در روزگار حکمرانی صفویان (مانند شاه اسماعیل و شاه عباس اول و دوم و شاه تهماسب) و تحت فرمانروایی آنان، خرابی های یزد ترمیم یافت و شماری از مسجدها، مدرسه ها، کاروانسراها، بازارها، حمام ها، یخچال ها ، آب انبارها و برج و باروی شهر تعمیر و بازسازی شدند.
اما در سده ی دوم فرمانروایی صفویان (قرن یازدهم) و بخصوص زمان حکمرانی شاه سلیمان و سلطان حسین صفوی، مردم یزد و کرمان و اصفهان گرفتار فتنه و یورش افغانان شدند که سقوط شاهنشاهی صفویه و خرابی و ویرانی سرزمین ایران را به دنبال داشت.


به طور کلی، 1. مسلط شدن سرداران نصرانی و مسیحی گرجی بر ایالت های سنی نشین هرات و قندهار ، ستم آنان و تبعیض حکمرانان صفوی بر افغانان که در شمار شهروندان ایران زمین بودند، 2. تعصب مذهبی شیعه و سنی و تشدید اختلاف میان این دو طایفه ی دینی در ایران، 3. گسترش اندیشه ی قشری و مذهبی در حکومت و دربار صفویان و 4. غفلت ، فساد و بی خردی کارگزاران صفوی و بی خبری آنان از اوضاع کشور و زمانه، چهار عامل و علت فتنه و یورش افغانان به شهرهای کرمان ، یزد و اصفهان و سقوط حکومت صفویان بوده است.


1. شاه حسین صفوی بر ایالت های ایران مانند قندهار و هرات که مردمان اهل تسنن متعصبی داشت بدون  مشورت و رضایت آنان، حکمرانان مسیحی گماشت. میرزا خلیل مرعشی در کتاب مجمع التواریخ صفحه 51 نوشته است که سلطان حسین صفوی، گرگین خان مسیحی از بزرگان گرجستان (که جزو قلمرو ایران بود) را به فرمانروایی قندهار و هرات منصوب کرد و " چون فرقه ی گرجی همگی نصرانی بودند، حکومت آنان بر فرقه ی مسلمانان و افغان های اهل تسنن، ناگوار نمود".

 

به گفته ی مرعشی، سربازان و کارگزاران گرجی " دست درازی بر ناموس آن ها از اناث و ذکور (زن و مرد) می نمودند". افغان ها شکایت به دربار صفوی بردند اما ترتیب اثر داده نشد و بر اثر " بی توجهی به تظلمات مردم" و تنفر افغان ها از حکومت مرکزی، زمینه ی فتنه و یورش آنان فراهم شد.

 

2. در کتاب رستم التواریخ صفحه ی 115 با اشاره به تعصب مذهبی رایج در زمان فرمانروایی صفویان به ویژه سلطان حسین صفوی و پیش از یورش افغانان، آمده است که " در آن وقت ، شیعیان... از مطالعه مصنفات و مولفات علمای آن زمان، چنان می دانستند که خون سنیان و مالشان و زنشان و فرزندانشان حلال است، هم چنان که سنیان با حماقت و بی معرفت، تلف نمودن جان و مال و عرض شیعه را واجب می دانستند و این دو طایفه در گرداب گمراهی غرقه بودند".

 

3. در سده ی دوم فرمانروایی صفویان به دلیل نفوذ شریعتمداران و تدوین اندیشه ی قشری شیعی و تبدیل آن به "مذهب رسمی" ، وفاق دیرین میان اقوام ایرانی از میان رفت و حکومتی که می بایست نماینده ی منافع و "مصالح ملی" باشد به تامین کننده ی منافع گروهی تبدیل شد.

 

این که نوشته اند "برخی اقلیت های مذهبی (مانند زرتشتیان کرمان و یزد و اصفهان) در آغاز یورش افغانان به این شهرها، با آنان همراهی یا دست کم همدلی کرده اند" بیانگر این واقعیت است که سیاست دینی شریعتمداران قشری و به تبع آن، دولتیان بی فکر، شکاف هایی در پیکره ی "وفاق ملی ایرانیان" ایجاد کرده بود.

 

نشانه های تکرار این سیاست در ایران ما بارها آشکار شده و تبعیض و برخورد غیرعقلانی با ساکنان شهرها و مناطق سنی نشین مانند سیستان و بلوچستان ، کردستان و گلستان گاه برخی واکنشهای آنان را برانگیخته است .

 

4. قطب الدین نیریزی (اهل نیریز فارس) در کتاب علل برافتادن صفویان صفحه ی 249 سست عنصری شاه ، فساد درباریان و بی لیاقتی و غفلت کارگزاران حکومتی را علت یورش افغانان و انحطاط و سقوط صفویان و "خرابی مملکت " می داند و می نویسد: " خرابی مملکت از ناحیه غلبه دشمنان نیست بلکه در مرحله نخست، نتیجه غفلت شاه و فساد مالی امیران است و اگر بر این گمان هستید که دشمنان به زودی به هلاکت خواهند رسید بدانید که علت نخستین هنوز پا برجا ست و همین طور بعد از این".

 

او بر این باور است که "زهر انحطاط ، فراورده ای درونی است و از کالبدی که در بنیان خود دستخوش تباهی شده باشد ، می تراود". نیریزی علت انحطاط ایران را "درون زا" می داند و معتقد است که " پادزهر نیز اگر از درون نزاییده باشد درد را درمان نخواهد کرد".

 

شاه صفوی و کارگزاران و شریعتمداران درباری اش که خود را "موسوی و مرتضوی نسب" می دانستند، در ابتدای یورش افغانان به جای ارایه ی فکر و تدبیر عقلانی و دفاع از کیان کشور و شهرهای شرقی ، جنوبی و مرکزی ایران مانند یزد، به دعا و خرافه و مذهب قشری خود پناه بردند. عملی ترین پیشنهادشان پختن آش با حضور "همه اهل ذکر" بود که بر دانه دانه ی نخودهای آن دعا خوانده شود تا "فتنه افاغنه" دفع گردد!.

 

نویسنده ی کتاب علل برافتادن صفویان به نقل از شاه حسین صفوی می نویسد: "راست است، فتنه افاغنه در کار است. ما هم خود تدارک دعایی کرده قدغن فرموده ایم در اندرون ها که رجال و نساء سادات موسوی نخود را لااله الا الله بخوانند، صباحا و مسائا، در کارند، انشاء الله آش معتبری فراهم کرده، به کل خلق خدا می خورانیم، از باطن اجداد موسویه  دفع بلا خواهد شد". همان ، ص 287.

 

یورش افغانان ریشه در تفکر صوفی گری و مذهب قشری شاه و علمای درباری اش و نیز غفلت ، فساد و بی خبری او و اطرافیانش از اصول کشورداری و سیاستگذاری و نیز تبعیض در حق اقلیت ها داشت.

 

باری ، با یورش محمود افغان که او را "محمود نامحمود غلزه ای" نامیده اند و سردسته ی " جویندگان انقلاب آن زمان" خوانده اند، حکومت "مطلقه" ی صفویه سقوط کرد و دوره ای طولانی از آشوب و شورش و ناامنی در ایران آغاز شد که پیامدهای آن از جمله فقر، گریبان مردم شهرهای مختلف کشورمان از جمله یزد را گرفت.

 

ادامه دارد....                                                                                                 حسن سلامی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
روایت اول، شرط پیروزی

در گفت‌وگو با دکتر سیدمرتضی موسویان، ضرورت و اهمیت داشتن دکترین در رسانه و دلایل قوت و ضعف رسانه‌های داخلی و معاند را بررسی کرده‌ایم

روایت اول، شرط پیروزی

مجرمان در قاب شوک

در گفت‌وگو با تهیه‌کننده مستند معروف شبکه سه اولویت‌های موضوعی فصل جدید بررسی شد

مجرمان در قاب شوک

نیازمندی ها