قاتل سریالی آبادان که 15 زن و دختر و یک پسربچه را در این شهر و خرمشهر به قتل رسانده است، در آخرین روز کاری سال گذشته پای میز محاکمه رفت و رسیدگی به پرونده وی همچنان ادامه دارد. این مرد که شهریور سال گذشته دستگیر شد، جنایات خود را در مدت 3 سال انجام داد و هر چند در دادگاه تمامی قتل‌ها را انکار کرد، در مراحل مقدماتی تحقیق به همه 16 جنایتش اعتراف و صحنه قتل‌ها را نیز بازسازی کرده است.
کد خبر: ۲۴۶۲۶۸

مرور گفته‌های این متهم که فرید نام دارد، نشان می‌دهد وی تحت تاثیر تربیت نادرست قرار داشته و اختلال در پروسه رشد شخصیتی، او را به این راه کشانده است.

فرید در کودکی در خانواده‌ای ازهم‌گسسته زندگی می‌کرده به طوری که خودش می‌گوید نمی‌دانسته زنی که از او نگهداری می‌کند، مادرش است و تا 21 سالگی او را به عنوان زن عمو می‌شناخته و از سوی وی مورد آزارهای جسمی و روحی قرار می‌گرفته است.

فرید دوران کودکی و نوجوانی‌اش را با پدربزرگ خود سپری کرد. پدربزرگ فرید نیز نقش مهمی در شکل‌گیری شخصیت این قاتل سریالی داشت و به گفته متهم او از زنان متنفر بود و در کوچه و خیابان بی‌هیچ دلیلی به آنها حمله می‌کرد و آزارشان می‌داد. در چنین شرایطی بود که نفرت از زنان بدون هیچ دلیل خاصی در ذهن فرید شکل گرفت و بتدریج او را به یک قاتل سریالی تبدیل کرد.

این مرد در بازجویی‌ها گفته است: «از زنان متنفر بودم و به همین دلیل هم آنها را می‌کشتم. در یک مورد که پسربچه‌ای را به قتل رساندم، به این دلیل بود که او شاهد قتل دخترعمویش بود و فکر می‌کردم مرا به پلیس معرفی خواهد کرد.»

در میان قربانیان فرید، دختری 8 ساله تا زنی 60 ساله دیده می‌شود و به گفته بهرام رشته احمدی نماینده دادستان اهواز او طلا و جواهرات و اموال برخی طعمه‌هایش را نیز به سرقت برده و به بعضی از آنان تعرض نیز کرده است.

نماینده دادستان آبادان درباره فرید می‌گوید: «او مردی 40 ساله و متاهل است که از طریق کارگری مخارجش را تامین می‌کرد. وی به جرم ضرب و جرح زنان سابقه کیفری دارد و سال گذشته بعد از دستگیری به همه 16 قتل اعتراف کرد و اقرارهایش طبق مدارک و شواهد به دست آمده و اظهارات یک زن نجات یافته با واقعیت منطبق است. ضمن این که فرید در زندان خاطراتش را نوشته و جزئیات قتل‌ها را شرح داده است.»

در کنار بحث محاکمه و مجازات این قاتل سریالی آنچه که باید مدنظر قرار گرفته شود، ریشه‌های جنایات این مرد است؛ چرا که با آشکار شدن علت‌ها می‌توان با از بین بردن آنها تا حد زیادی از وقوع حوادث مشابه پیشگیری کرد.

ناصر قاسم‌زاده روان‌شناس و استاد دانشگاه دراین‌باره می‌گوید: «اظهارات این متهم نشان می‌دهد او تحت تاثیر تربیت نادرست قرار داشته است. در دوره‌ای که به اصطلاح باورهای فرد درونی می‌شود، فرید با پدربزرگش که از زنان بیزار و متنفر بوده، زندگی می‌کرده و این حس نفرت در او درونی شده و در بزرگسالی به شکل قتل خودش را نشان داده است. از سوی دیگر، در جوامع کوچک ما با خرده باورهای فرهنگی روبه‌رو هستیم. به عنوان مثال، در یک منطقه خاص مردم عقیده دارند زنان جنس ضعیف هستند. وجود همین خرده‌باورهای فرهنگی غلط نیز می‌تواند در قتل‌های فرید نقش داشته باشد.»

این روان‌شناس بر نقش خانواده در تربیت افراد تاکید می‌کند و ادامه می‌دهد: «در وهله اول این خانواده است که باورها را در یک شخص درونی و نهادینه می‌کند. پس از آن مدرسه، گروه دوستان و جامعه در این زمینه نقش دارند. انسان موجودی اجتماعی است و از دیگران تاثیر می‌پذیرد. حال تاثیری که خانواده و محیط در کودکی بر فرد می‌گذارد، می‌تواند در بزرگسالی او نقش مهمی را بازی کند.»

فرید تحت تاثیر شرایط خاصی که در دوره رشد داشت، از شخصیتی بیمارگونه رنج می‌برد. او مدتی به عنوان باغبان دوره‌گرد کار می‌کرد تا این که به خاطر حمله به زن صاحبخانه دستگیر و به 5 سال زندان محکوم شد. اما پس از گذراندن نیمی از دوران محکومیتش توانست آزادی مشروط به دست آورد و بعد از آن بود که تصمیم گرفت برای این که از سوی زنان شناسایی نشود و آنها از او شکایت نکنند، دست به قتل بزند. او روزهای جمعه که سرکار نمی‌رفت با دوچرخه در شهر بویژه اطراف بهمنشیر پرسه می‌زد و زنان و دختران تنها را شکار می‌کرد.

علی دلداری قاضی جنایی تهران نیز قتل‌های سریالی را این گونه تحلیل می‌کند: «انگیزه ارتکاب قتل‌های سریالی حس نفرت و انتقام‌جویی از جامعه یا اقشار‌خاص است و قاتل به خاطر ناکامی‌های دوران کودکی و نوجوانی یا مشکلات خانوادگی احساس سرخوردگی می‌کند و چون این افراد از بهره هوشی کمی برخوردار هستند و از نظر سواد، فرهنگ و وضع معیشتی در سطح پایینی قرار دارند، راه درستی را برای جبران نرسیدن به آمالشان انتخاب نمی‌کنند و تمام شکست‌هایشان را از جامعه می‌بینند و به فکر انتقام می‌افتند.»

یکی از نکات تیره و تاری که در زندگی فرید وجود دارد، برخورد مادرش با اوست و این احتمال وجود دارد که رفتارهای مادرش که حاضر به پذیرش او به عنوان فرزند نبوده و خودش را زن عمو معرفی می‌کرده، در نفرت این مرد از زنان تاثیر بسزایی داشته باشد.

دلداری دراین‌باره خاطرنشان می‌کند: «قربانیان قاتلان سریالی از یک قشر، صنف یا جنسیت خاص انتخاب می‌شوند که بر زندگی و شکست‌های مجرم تاثیر منفی می‌گذارند. بنابراین شخصی که دختران و زنان را به قتل می‌رساند، از این جنس ضربه خورده است و به همین سبب به فکر انتقام‌جویی از آنان افتاده است.»

محمدعلی نجفی توانا جرم شناس و استاد دانشگاه نیز بر نقش الگوهای تربیتی کودکان و نوجوانان در بروز پدیده قاتلان سریالی تاکید دارد و معتقد است دسته‌ای از جنایت‌های سریالی با توجه به ویژگی‌های قاتل که معمولا دچار اختلالات خلقی و شخصیتی است، رخ می‌دهد و قاتل به دلیل دوران سختی که در کودکی گذرانده، به از بین بردن و کشتن اشخاص گرایش پیدا می‌کند و از افرادی که در ضمیر ناخودآگاهش، آنها را مظهر ناکامی‌هایش می‌داند، انتقام می‌گیرد یا اشخاصی را که یادآور خاطرات تلخ دوران کودکی‌اش هستند به قتل می‌رساند.

نکته دیگری که در پرونده فرید حائز توجه به نظر می‌رسد، طولانی شدن زمان دستگیری اوست به گونه‌ای که آیت‌الله دری‌نجف‌آبادی دادستان کل کشور نیز در این زمینه انتقادهایی را مطرح کرد.

قاضی دلداری درباره دستگیری قاتلان سریالی می‌گوید: «این مجرمان معمولا به صورت اتفاقی دستگیر می‌شوند چون آنها با تصمیم قبلی قتل انجام می‌دهند و برای بعد از جنایت هم برنامه و طرح دارند و ادله جرم و حتی جسد را از بین می‌برند یا مخفی می‌کنند. به همین خاطر دستگیری آنها کار مشکلی است و از سویی قاتلان سریالی اگر دستگیر نشوند به ارتکاب جنایت ادامه می‌دهند چرا که به ارتکاب جرم اعتیاد پیدا کرده‌اند و چنان جسور می‌شوند که ظرفیت بسیار بالایی برای افزایش آمار جنایت خود دارند.»

بازپرس پرونده قتل‌های سریالی آبادان نیز توضیح می‌دهد: «پس از کشف یک جسد در فروردین سال گذشته و پیدا شدن جنازه دوم چند روز بعد، احتمال سریالی بودن قتل‌ها مطرح شد و وقوع سومین قتل مشابه نیز این فرضیه را تایید کرد و پس از آن با تحقیقات گسترده‌ای که انجام شد، فرید که قبلا نیز به عنوان مظنون به قتل دستگیر و به خاطر نبود مدارک آزاد شده بود، بازداشت شد.»

در واقع تا پیش از جنایات اوایل سال گذشته سریالی بودن قتل زنان آبادانی پوشیده باقی مانده بود. البته تاخیر در دستگیری قاتلان سریالی اتفاقی است که در همه کشورها رخ می‌دهد و ایران از این نظر و در خصوص کشف جرایم در رتبه و مقام مطلوبی قرار دارد. به عنوان مثال، یک قاتل سریالی کلمبیایی توانست تا آنجا خودش را پنهان کند که تعداد قربانیانش را به 300 نفر رساند یا یک قاتل سریالی معروف در آمریکا به نام «گری» 10 سال آزادانه به جنایت‌هایش ادامه می‌داد و هرچند چندین بار به عنوان مظنون دستگیر شد، اما مدرکی علیه وی وجود نداشت تا این که بالاخره بعد از کشتن 48 زن به دام افتاد.

جلوگیری از وقوع قتل‌های سریالی و راهکارهایی که برای رسیدن به این هدف وجود دارد یکی از مباحث حائز اهمیت در جرم‌شناسی است و کارشناسان اتخاذ تدابیر مختلفی را برای دست یافتن به چنین منظوری ضروری می‌دانند اما بیش از همه به نقش والدین و خانواده و تربیت صحیح فرزندان تاکید می‌کنند.

قاضی دلداری می‌گوید: «از نظر پلیسی قضایی، باید مسوولان نسبت به پرونده ناپدید شدن افراد حساس باشند و اگر در یک مدت زمانی خاص و در یک محدوده جغرافیایی چند نفر مفقود شدند که از نظر جنس، سن، وضع زندگی و... مشابه بودند باید دقت بیشتری به خرج بدهند ضمن این که کشف اجساد متعدد در محدوده زمانی و مکانی خاص با ویژگی‌های مشترک باید مورد توجه قرار بگیرد و پلیس تمام امکانات خود را برای کشف سریع موضوع به کار بگیرد.»

در کنار راهکارهای پلیسی قضایی اطلاع‌رسانی، تلاش برای اعتلای سطح فرهنگی و معیشتی مردم و توجه به بهداشت روان از دیگر راهکارهایی است که کارشناسان برای جلوگیری از قتل‌های سریالی توصیه می‌کنند.

علیرضا رحیمی نژاد

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها