دست‌های رو به خورشید

طلوع مهربانی‌ها حسین است

کد خبر: ۲۲۸۲۴۵

 

من امشب از خودم هم شرمسارم

سرم را روی طوفان می‌گذارم

دلم می‌خواهد امشب عشق‌بازی

نیستان در نیستان نی‌نوازی

دلم می‌خواهد امشب تا توانم

دوبیتی‌های چشمت را بخوانم

الا ای دست‌های رو به خورشید

که پرواز از سر انگشت تو روئید

در آن ظهری که بر گل‌ها ستم شد

تمام آسمان پیش تو خم شد

کسی خورشید را یاری نمی‌کرد

کسی از گل طرفداری نمی‌کرد

خدا بود و زمین کربلا بود

زمین کربلا بود و خدا بود

الا ای دست‌های رو به خورشید

که پرواز از سر انگشت تو روئید

فقط آنان که قدری با کمالند

خمار آلودگانی اهل حالند

فقط آنان که خود را سر بریدند

خدای خویش راهر لحظه دیدند

فقط آنان که از دردی کشانند

سلامت را به طوفان می‌رسانند

فقط آنان که دریا پیشه هستند

خداجو و خدااندیشه هستند-

فقط آنان که هم آیین یاسند

حسین و کربلا را می‌شناسند

*‌*‌*‌

اگرچه کربلا غیر از بلا نیست

ولی هرکربلایی، کربلا نیست

نه این اشک مجسم زینب ماست

نه این آیینه غم زینب ماست

نه زینب این زن زار و حزین است

که زینب خطبه‌های آتشین است

قدش هر چند از ماتم دو تا شد

زبانش ذوالفقار کربلا شد

*‌ *‌ *‌

نه زین‌العابدین است این گرفتار

که از شش سو زبانش گشته آوار

امام عشق زین‌العابدین است

که در شوریدگی کاملترین است

زمین که دیده دست‌افشانیش را

نبوسیده‌ست جز پیشانیش را

*‌ *‌ *‌

نه عباس است این دست فتاده

که بر تیغی خمیده تکیه داده

خروشی آسمانگیر است عباس

خدای عشق و شمشیر است عباس

حسین است این که در بیداری و خواب

گدایی می‌کند از کوفیان آب؟!

حسین این بیرق و طبق و علم نیست

حسین این گریه‌های دمبدم نیست

حسین این نوحه و بانگ و عزا نیست

سری بر نیزه‌های کربلا نیست

طلوع مهربانی‌ها حسین است

شروع جان‌فشانی‌ها حسین است

اگر چه واژگون از زین فتاده‌ست

ولی در طول تاریخ ایستاده‌ست

دکتر محمود اکرامی


newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها