درباره فیلم «زمانی برای درنگ»

گم‌شدن معنا در ناکجاآباد

اکنون دیگر همه می‌دانند که «معناگرایی» آسیبی جدی است که فیلم‌ها و سریال‌های مناسبتی تلویزیون و فیلم‌های سینمایی دینی را تهدید می‌کند. معناگرایی، سایه‌ای امن برای کارگردانانی شده است که می‌خواهند با خیال راحت آثاری سطحی بسازند و در مناسبت‌های مختلف با نام دین‌گرایی به تلویزیون و سینما تزریق کنند.
کد خبر: ۲۲۶۲۵۰

شاید بگویید این نظر خیلی کلی است. اما با نگاهی به آثار معناگرا در سینما و تلویزیون و گفته‌های کارگردانان صاحب سبک و نام درباره این‌گونه آثار می‌توان این حکم را جدی‌تر از قبل صادر کرد. برای اثبات این گفته می‌توان به فیلمی‌که از شبکه یک سیما پخش شد، اشاره کرد. این فیلم «زمانی برای درنگ» نام داشت و روح‌الله حجازی آن را کارگردانی کرده بود. کارگردان جوانی که فیلم «ماه جبین» را در پرونده کاری خود دارد. ماه جبین هم فیلمی‌در گونه معناگرا بود و همان فیلم بود که این توقع را در بیننده «زمانی برای درنگ» ایجاد می‌کرد که با فیلمی ‌کامل‌تر از ماه جبین رودررو شود چون حجازی تمام آنچه باید در گونه فیلم‌های معناگرا می‌آموخت با ماه جبین تجربه کرده بود. اما زمانی برای درنگ هم از لحاظ ساختار و هم فیلمنامه مشکلات جدی داشت.

«زمانی برای درنگ» داستان مردی کارخانه‌دار به نام عزیز بود که می‌خواست کارخانه جدید خود را در مسیر جاده یک روستا احداث کند. اما روستاییان با راهنمایی مصطفی، داماد او تلاش می‌کردند نگذارند عزیز که به اصطلاح پارتی‌های گردن کلفتی هم داشت، جاده روستای آنها را مسدود کند چون مصطفی معتقد بود که جاده «حق الناس» است....

زمانی برای درنگ در اصل تلاش می‌کرد دو نوع تفکر را مقابل یکدیگر قرار دهد؛ یکی تفکر عزیز که حاجی سرمایه دار بود و مناسک ظاهری دین چون رفتن به حج، نماز و... را به جای می‌آورد اما چون چشم دلش بسته بود نمی‌توانست از مال دنیا بگذرد و حق مردم را نادیده می‌گرفت و تفکر دیگر که متعلق به مصطفی بود. جوانی تحصیلکرده که در جوانی حاجی شده بود، نماز سروقت را فراموش نمی‌کرد اما می‌دانست که در کنار مناسک ظاهری دین باید اصول آن را هم به جا آورد و یکی از مهم‌ترین ارکان دین اسلام که در قرآن هم به آن توجه خاصی شده است توجه به حق مردم است. این دو نوع تفکر در تقابل با یکدیگر می‌توانند چالش‌های بزرگی را به وجود آورند و درام‌های اسلامی‌ و مذهبی قوی را شکل دهند اما برای ایجاد این فضا باید نویسنده در وهله اول درام و شیوه درست فیلمنامه نویسی را بشناسد و در مرحله دوم با اصول و فروع دین به خوبی آشنا باشد و مهم‌تر از این دو بداند که چگونه مسائل مهمی‌ چون معجزه، تحول شخصیتی و حق‌الناس را به گونه‌ای برای عموم مردم بازگو کند که برای آنها قابل فهم و باورپذیر باشد.

حجازی در فیلم «زمانی برای درنگ» نشانه‌هایی از دین را به تصویر کشیده بود که طرح و بررسی آنها نیاز به دقت فراوان دارد

«زمانی برای درنگ» با عزیز آغاز می‌شد؛ نقش عزیز را رضا ناجی بازی می‌کرد‌؛ بازیگر توانایی که اصلا انتخاب خوبی برای بازی در نقش عزیز نبود. ناجی بازیگری است که شدیدا نیاز به هدایت دارد تا بتواند استعداد ذاتی خود را در بازیگری به نمایش بگذارد، ناجی را اگر رها کنی و بگویی نقش یک کارخانه‌دار را بازی کن، حتما نخواهد توانست بدون هدایت کارگردان این بازی را کامل ارائه دهد چون این گونه نقش‌ها را تاکنون تجربه نکرده است و جنس آنها را نمی‌شناسد. عزیز خیلی سرسری به بیننده معرفی می‌شد و بعد توپ داستان به زمین مصطفی، داماد او می‌افتاد. مصطفی در جاده قم آمبولانسی را می‌بیند که در کنار جاده مانده است و زنی جوان و یک کودک در کنار آن هستند. مصطفی به کمک آنها می‌رود و زن جوان و کودک را سوار ماشین خود می‌کند و به ناکجاآبادی می‌رود که قرار است در آنجا امتحان ایمان و انسانیت پس بدهد و موفق از آزمون سخت «انسان شدن» سربلند بیرون بیاید و نوید معجزه و تحول را به همسرش که دختر عزیز است بدهد و به او مژده دهد که مادرش سرطان ندارد و جاده حق‌الناس است و عزیز نمی‌تواند در آنجا کارخانه بسازد.

حجازی در فیلم «زمانی برای درنگ» نشانه‌هایی از دین را به تصویر کشیده بود که طرح و بررسی آنها نیاز به دقت فراوان دارد و بیان آنها برای عموم مردم کاری حساس است چون اگر این مسائل به درستی برای آنان بازگو نشود،آنها دچار سوء تفاهم درباره مسائل دین می‌شوند.

سفر مصطفی به ناکجاآبادی که چند کودک توسط یک زن میانسال، یک زن جوان و یک مرد جوان نیمه دیوانه نگهداری می‌شوند این پرسش‌ها را در ذهن مخاطب به وجود می‌آورد که اینجا کجاست؟ این کودکان متعلق به چه کسی هستند، کودکانی که همه کاپشن به تن دارند و شلوار جین پوشیده‌اند. زن جوان کیست وچرا از میان اینهمه شغل، حرفه دوزندگی لباس عروس را انتخاب کرده است و پرسش‌های بی‌جواب دیگری که اگر کارگردان برای آنها در طول فیلم پاسخ قانع‌کننده‌ای ندهد فیلم معنا گرای او تبدیل به اثری خنثی و حتی ضد معنا می‌شود که مخاطبان را هم سردرگم می‌کند.

تلویزیون و شبکه یک سیما، رسانه ای عمومی‌است که با عموم مخاطبان در ارتباط است. مخاطبانی که جمعه نمی‌توانند با استعاره‌های ضعیف به دنبال پیدا کردن معنا باشند.

طاهره آشیانی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها