در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
به نظر میرسد پشت سر گذاشتن یک انتخابات داغ و پرفراز و فرود برای آمریکا که نتیجهای غافلگیرانه هم داشت، موجب شود تا این فیلم گاس ونسنت برخلاف بسیاری از فیلمهایش نه تنها از نظر منتقدان بلکه از نظر تجاری هم وضعیت خوبی به دست بیاورد. چون شخصیت اصلی این فیلم کسی نیست جز یک آدم عادی که سر از پستهای بالای سیاسی در میآورد و سرانجام هم برای عقاید اخلاقیاش ترور میشود. آن طور که به نظر میرسد «شان پن» برای تصویر کردن این مرد، حسابی سنگ تمام گذاشته و چهرهای جدید رو کرده است.
اما گاس ونسنت، این کارگردان مولف 57 ساله حداقل در 10 سال اخیر با وجود طی کردن فراز و فرود در کارهای فیلمسازیاش نشان داد که حالا حالاها قصد افول ندارد. هرچند او از سال 1982 شروع به فیلم ساختن کرده اما در سال 1997 با فیلم «ویلهانتیگ خوب» توانست تا نامزدی اسکار هم پیش برود. این همان فیلمی است که مت دیمون در نقش مستخدمی که کله ریاضی دارد ظاهر میشود و سرانجام کسی که او را کشف میکند کسی نیست جز «رابین ویلیامز» که در درام هم میتواند مثل کمدی بدرخشد. اما با این فیلم بیش از هر کس دیگری گاس ونسنت درخشید. فیلم در 9 رشته نامزد اسکار شد و دو اسکار را برد: مت دیمون و بن افلک برای نوشتن بهترین فیلمنامه و رابین ویلیامز برای بهترین حضور در نقش مکمل مرد.
او سال بعد «روانی» هیچکاک را ساخت که هرچند با نظر موافق منتقدان مواجه نشد اما ادای دین به استاد ژانر وحشت آلفرد هیچکاک بود. این نمونه جدید از فیلم بازسازی شات به شات فیلم روانی هیچکاک با بازیگران جدید بود. شاید هم او قصد داشت همین را ثابت کند که حتی اگر هر قدم را به جای قدم هیچکاک بگذارید باز هم نمیتوایند مثل او راه بروید.
ونسنت پس از این فیلم به سراغ «جستجوی فارستر» رفت و بعد هم «گری» را ساخت. این همان فیلمی است که چند هفته پیش سینما 4 آن را نمایش داد هرچند نه تمام و کمال.
اما «فیل» حکایت دیگری داشت. سال 2003 همین فیلم بود که کارگردانش را در راس فهرست برگزیدگان «کن» قرار داد. «فیل» بازسازی کشتار در مدرسه کلمباین است. همان خشونت اجتماعی که در آن سال حسابی به جامعه شوک وارد آورده بود و اگرچه مایکل مور توانست با سوار شدن بر موجهای سیاسی آن حسابی پیش بتازد و در قالب فیلمی مستند نشان دهد که در جامعه آمریکا استفاده از اسلحه چقدر برای همه راحت و بیدردسر است و تراستها چقدر از این امر سود میبرند، ونسنت با فیلمش نشان داد که خشونت چقدر میتواند به همه نزدیک باشد و در چشم بههمزدنی زندگیهای شاد را برای همیشه سوگوار کند.
ونسنت در این فیلم با شخصیتپردازی قربانیان ماجرا و دو جوان مدرسهای که همه انرژی فکریشان را صرف خشونت کرده بودند، بدون سخنرانی به جامعه هشدار داد.
او هرچند در فیلم بعدیاش که به سراغ گروه موسیقی نیروانا رفت و «روزهای آخر» را بر مبنای زندگی «کرت کوبین» روی پرده آورد، موفقیتی کسب نکرد، اما با «پارانوئید پارک» دوباره نشان داد که نوجوانان چگونه میتوانند مثل یک اسفنج همه خشونت جامعه را جذب کنند.
در این فیلم هم پارکی که محل تجمع اسکیتسواران است، میتواند بر اثر اتفاقی ناخواسته به مرگ مردی بینجامد که هیچ گناهی نداشت. اما همه خشونت ماجرا در بخش بعدی فیلم رو میشود، آنجا که یک پسر نوجوان 16 ساله میتواند همه بار سنگین این قتل غیرعمد را به دوش بکشد و دم برنیاورد. ونسنت با این فیلم جایزه ویژه شصتمین دوره اهدای جایزه کن را از آن خود کرد.
ونسنت که در کالج مشهور رودایلند در رشته نقاشی تحصیل کرده، پیش از کارگردانی در زمینههای مختلفی از نویسندگی گرفته تا آهنگسازی و عکاسی کار کرده است. او اولین کتابش را 10 سال پیش منتشر کرد که رمانی به نام «صورتی» بود و سابقه ترانهنویسی را هم خیلی جدی در کارنامهاش دارد. تجربیات عکاسی او هم در کتابی به نام «108 پرتره» در سال 1992 منتشر شده است.
گاس ونسنت اما آرامآرام انبانش را پر کرده است. او با صبر و حوصله دهه 80 و90 را با تجربه کردن پشت سر گذاشته و نشان داده که میتوان با آرامش تمام به دنبال آنچه خواست دل است، بود. فیلمهایی مثل «کابوی دراگ استور» و «آیداهوی خصوصی من» هرچند فیلمهای کمسروصدایی بودند اما همان زمان توجه منتقدان را به خوب جلب کرده بودند. مهمتر از همه این که ونسنت نشان داد میتواند با صرفهجویی فیلم بسازد و به دنبال تهیهکنندگان آنچنانی نباشد. برای همین هم فیلمهای او شخصی و جمع و جور است. همه این عوامل موجب شد تا او بتواند خودش را به عنوان چهرهای مستقل در سینمایی وارد کند که بیرون بودن از چتر حمایتی هالیوود میتواند براحتی موجب هلاکش شود.
با وجود این که سینمای کمخرج گاس ونسنت کمتر به او امکان میداد تا به سراغ ستارگان برود اما او در «آیداهوی خصوصی من» از وجود کیانو ریوز و در «برایش مردن» از نیکول کیدمن و در «در جستجوی فارستر» از شان کانری استفاده کرده است. بعد از آن هم مت دیمون وارد فیلمهایش شد.
شاید محبوبترین فیلم گاس ونسنت همین فیلم «ویلهانتینگ خوب» باشد که هم تایید منتقدان و هم توجه تماشاگران را برایش به همراه آورد و در گیشه هم نتیجه خوبی داشت. این فیلم تنها فیلم ونسنت است که او را نامزد جایزه اسکار کرد. به هر حال گاس ونسنت از کارگردانهای محبوب اروپاییهاست و فرانسویها به ویژه کارهای او را خیلی تحسین میکنند. برای همین هم در میان تجربههای او میتوان به کلیپها یا فیلمهای کوتاه فرانسوی نیز اشاره کرد. تجربه یک داستان کوتاه برای فیلم «پاریسی که دوست دارم» از همین دست تجربههاست.
ونسنت که همواره گفته فیلمساز محبوبش «استنلی کوبریک» است، میگوید: فیلم ساختن شبیه نجوم و ستارهشناسی است و این که فیلم را سهشنبه شروع کنی یا چهارشنبه خیلی در نتیجه تاثیر دارد چون شروع فیلمسازی باید با تناسب و هماهمنگی کامل همراه باشد وگرنه همه چیز از دست میرود.
این کارگردان که دیگر یکی از بزرگان سینمای مستقل آمریکا به حساب میآید انگار علاقه مفرطی به مردن دارد. در حقیقت در فیلمهای او میتوان به نوعی رد پای مرگ را مشاهده کرد. یکی از فیلمهای اولیه او هم چنین عنوانی داشت اما آن زمان شاید خیلیها به این فکر نکردند که «راههایی برای مردن» میتواند در سهگانه گری، فیل و روزهای آخر زیر ذرهبین قرار بگیرد.
ونسنت وقتی قرار نیست از بازیگران حرفهای استفاده کند، به سراغ چهرههایی میرود که هیچ تجربهای در بازیگری ندارند. او برای انتخاب بازیگران فیلم پارانوئید پارک هم به سراغ آماتورها رفته بود و از طریق سایت فیلم آنهایی را که میخواست انتخاب کرد. جالب این که او این «راسکولنیکوف» قرن بیست و یکم را بدون هیچ دغدغهای تجسم کرده است.
«پارانویید پارک» که منتقدین مجله معتبر کایه دو سینما آن را یکی از 10 فیلم برتر سال 2007 نامیدند، اقتباسی بود از رمان «بلیک نلسون.» اما ونسنت او شیوه روایی فیلمهایش را به نوعی با سبک نمایشهای ساموئل بکت هماهنگ میداند و میگوید از میان مولفههای داستانگویی تنها به یک ایده ساده و حتی یک کلمه اکتفا میکند و بعد همه چیز را حول همان موضوع وارد داستان میکند.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد