گزیده سرمقاله روزنامه‌های امروز

لطفا هوا را هم سهمیه‌بندی‌کنید

روزنامه های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترنین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «فرار به جلو»،«غدیر و مردمسالاری دینی»،«بحث دوستانه»،«دلشوره مقدس»،«گرانی برای چه؟خوشحالی کنید»،«ضرورت شناخت آثار غدیر»،«آمریکا و ایران»،«لطفا هوا را هم سهمیه‌بندی‌کنید» که برخی از آنها در زیر می‌آید.
کد خبر: ۲۲۳۵۶۵

جام جم

«آمریکا و ایران» عنوان یادداشت روز روزنامه‌ جام جم به قلم علی دارابی است که در آن می خوانید؛این روزها به دلیل روی کار آمدن اوباما در انتخابات ریاست جمهوری و شعار «تغییر» که تابلویی برای تداوم سیاست‌های مداخله‌جویانه آمریکا در جهان می‌باشد داستان کهنه مذاکره و رابطه میان ایران و آمریکا مطرح شده است و برخی از جریانات سیاسی در داخل کشور آن را فرصتی برای دیپلماسی کشور تحلیل کرده‌اند.
اما چرا مذاکره و رابطه با آمریکا تا زمانی که لابی صهیونیسم و گردانندگان سیاست در آمریکا همچنان درصدد استیلا و برتری خود باشند فایده‌ای ندارد؟ اهم این دلایل عبارت است از:

[یکم:] بسیاری از صاحبنظران برجسته و تاثیرگذار در تصمیم‌گیری سیاست در آمریکا چون ساموئل هانتینگتون بر‌این باورند که آمریکا 3 چهره دارد:

«آمریکای ملی» که متکی بر مرزهای جغرافیایی است. «آمریکای امپراطوری» که با استفاده از زور همچنان داعیه‌دار اداره جهان است و بالاخره «آمریکای جهان‌وطنی» که مراد، جهانی است که آمریکا را می‌سازد.

همه این صاحبنظران در تعریف نهایی از آمریکای امپراطوری که می‌خواهد جهان را بسازد و ارزش‌های باصطلاح غربی چون دموکراسی، صلح و حقوق بشر را برای جهانیان به ارمغان بیاورد یعنی همین چهره آمریکا که اشغالگری و تجاوز آن در 2 کشور همسایه عراق و افغانستان را شاهد هستیم سخن می‌گویند.

همان آمریکایی که رمزی کلارک دادستان اسبق آمریکا گفت: «آمریکا در یک قرن اخیر بیش از 170 مداخله نظامی در سایر کشورها را به بهانه صدور ارزش‌های غربی و واژه افسونگر دموکراسی در رزومه کاری خود ثبت کرده است.» و این چهره واقعی آمریکاست.

[دوم:] فارغ از آن که چه فردی رئیس‌جمهور بوده و یا چه حزبی [دموکرات ‌ جمهوریخواه] در آمریکا بر سر کار آمده است اما واقعیت آن است که در نیم قرن اخیر اگر چه برخی سیاست‌ها به ظاهر تغییراتی کرده است اما سیاست ‌های خاورمیانه‌ای آمریکا همچنان ثابت و استوار بوده است: تضمین استمرار صدور نفت به آمریکا، حمایت از رژیم‌های دست نشانده، تقویت همه‌جانبه رژیم اشغالگر قدس [اسرائیل‌محوری]‌ ، مقابله با اسلام سیاسی و در سالیان پس از پیروزی انقلاب اسلامی مقابله با کانون اسلام سیاسی که جمهوری اسلامی بوده است. تمامی اسناد امنیتی و سیاست‌های آمریکا در 30 سال اخیر در مقابله با ایران از براندازی و تغییر رژیم تا محاصره اقتصادی و سیاسی‌ گویای این سیاست خصمانه و کینه‌توزانه است.

[سوم:] ایران قبل از انقلاب حیاط خلوت آمریکا بوده است و رژیم پهلوی نقش ژاندارم منطقه را برای تامین منافع آمریکا بر عهده داشت. کودتای 28 مرداد 1332 و ساقط کردن دولت مصدق نمونه‌ای از مداخلات بی‌پایان آمریکا در ایران است که چند سال قبل وزیر خارجه وقت آمریکا [خانم آلبرایت] از مداخله آمریکا در این کودتا رسما اعتراف کرد.
بی‌شک با سقوط دولت پهلوی، مردم ایران به استبداد داخلی و استعمار و استکبار خارجی توامان نه گفتند و شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی برای پایان بخشیدن به این وابستگی و سلطه بود.

[چهارم:] اسناد رسمی و غیرقابل انکار در سفارت سابق آمریکا در ایران یا همان لانه جاسوسی، گویای برنامه‌ها و نقشه‌های آمریکا برای تداوم دخالت در ایران حتی پس از انقلاب اسلامی است. نسل جوان بدانند این آمریکا بود که ابتدا تصمیم به محاصره اقتصادی و قطع رابطه با ایران کرد. این آمریکا بود که با حمایت خود از رژیم بعثی حاکم در عراق جنگ ظالمانه و تجاوزکارانه 8 ساله را به ایران تحمیل کرد. بلوکه کردن اموال و دارایی های ایران، تحریم‌های گسترده سیاسی و اقتصادی، حمایت آشکار و نهان از اقدامات از جمله کودتاهای علیه جمهوری اسلامی، صدور قطعنامه‌های غیرواقعی و تهدیدکننده و تحریم‌کننده علیه ایران گوشه‌ای از اقدامات دولت‌های جمهوریخواه یا دموکرات حاکم در آمریکا علیه جمهوری اسلامی بوده است.

[پنجم:] در طول سالیان اخیر به‌رغم سیاست‌های خصمانه آمریکا [چه دموکرات‌ها و چه جمهوریخواهان] در آمد و شد دولت‌ها در ایران برخی اقدامات یا رایزنی‌ها برای مذاکره و گفتگو صورت گرفته است.

جریان مک‌فارلین در دولت هاشمی رفسنجانی، برداشتن دیوار بی‌اعتمادی و طرح گفتگو در دولت خاتمی و بالاخره ارسال نامه از سوی احمدی‌نژاد به اوباما 3 نمونه از اقدامات دولت‌های وقت که هر سه نیز قابل انتقاد و نقد می‌باشد به حساب می‌آیند که هیچ کدام باز نتوانست رویکردی از سیاست جدید آمریکا را نسبت به ایران به همراه داشته باشد و درب بر همان پاشنه همچنان می‌چرخد.

اشتباه نشود دولتمردان باید تهدیدها را به فرصت‌ها تبدیل کنند ، با اتخاذ دیپلماسی فعال از صف طولانی ائتلاف‌ کنندگان علیه ایران بکاهند ، بهانه به دست دشمنان ندهند ، نسبت به روشنگری افکار عمومی بخصوص درباره حق مسلم ایران در دستیابی به فناوری نوین هسته‌ای برای مصارف صلح‌آمیز اهتمام نمایند ، در مجامع جهانی تاثیرگذار و با برنامه حضور فعال داشته باشند و این انتظار بحق مردم از مسوولان و دولتمردان می‌باشد.

اما همواره باید این نکته را درخصوص آمریکا مدنظر داشته باشند که سیاست خارجی آمریکا را با رژیم صهیونیستی تعریف کنند ، به عبارت دیگر دیپلماسی آمریکا متاثر از لابی صهیونیست‌ها می‌باشد و همچنین نیک بدانند که از نظر جمهوریخواهان و دموکرات‌ها بزرگ‌ترین خطر پس از دوران جنگ سرد گسترش اسلام سیاسی است.

خیزش بزرگ در کشورهای اسلامی و رشد جنبش ‌های آزادیخواهی و مداخله و اشغالگری آمریکا از سوی دیگر گویای این واقعیت است. و براستی تا این راهبرد و رویکرد در سیاست خارجی آمریکا تغییر نیابد همان که رهبر فرزانه فرمودند: «مذاکره و رابطه با آمریکا به مثابه کوچه بن‌بست است.»

اعتماد ملی

«فرار به جلو» عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد ملی است که در آن می‌خوانید؛پاسخ محمد شریعتمداری، وزیر بازرگانی دولت سیدمحمد خاتمی در عصر دولت اصلا‌حات پاسخ مناسب و در شأنی به برخی اظهارات غیرصادقانه‌ای است که طی روزهای اخیر مطرح می‌شود.
‌در حالی که عملکرد دولت نهم در نحوه برداشت و چگونگی هزینه‌کرد آنان در سه سال گذشته از پرسش‌های کلیدی منتقدان ازجمله اصولگرایان است، طرح برخی شبهه‌افکنی‌های ناصواب تنها یک فرار به جلوی مضحک است. در حالی که دولت اصلا‌حات تنها در یک دوره فروش نفت را به رقم 68 دلا‌ر تجربه کرد، عمده دوران دولت احمدی‌نژاد رقم نفت بالا‌ی یکصد دلا‌ر بود.

وزیر بازرگانی کابینه خاتمی با اشاره به واردات 280 میلیون دلا‌ری میوه در سال 86 به آثار سوء این حرکت ناپسند بر تولید میوه در ایران اشاره داشت. ایران کشور نیمه‌خشک وکم‌بارانی است که دولت‌های پیشین تلا‌ش‌هایی ‌ برای ارتقای تولیدات کشاورزی مصروف داشته‌اند.

موضوع دیگر، صداقت دولت اصلا‌حات در مراقبت و حفاظت از صندوق ذخیره ارزی بود. دولت در آن سال‌ها علی‌رغم فرصت‌های فراوان برای بهره‌برداری از ذخیره ملی جهت اهداف خاص خود، تحت هیچ شرایطی تعهد ملی خویش و منافع ملی را فدای استفاده از شرایط آنی نکرد. این در حالی است که دولت در محصولا‌تی چون گندم، برنج، جو و... به سطحی می‌رسید که تا 50 سال تاریخ کشاورزی ایران بی‌سابقه بوده است. در حوزه آمایش سرزمین چه در بعد سرمایه‌گذاری داخلی و چه در بعد جذب سرمایه‌های خارجی، فرصت‌های ملی و ظرفیت‌های اقلیمی مطالعات دقیق، علمی و هدفمندی صورت پذیرفت. این مطالعات توسعه ملی را با هدف حذف محرومیت‌ها، افزایش ظرفیت‌های ملی و استفاده از توان همه‌جانبه کشور وجهه همت خویش قرار داد؛ در شرایطی که نه رسانه ملی و نه دیگر ارکان رسانه‌ای حمایت و انعکاس مناسبی از این خدمات به تصویر نمی‌کشیدند.

با این همه وجدان تاریخی ملت ایران خدمت صادقانه را از تظاهر ریاکارانه به خوبی تشخیص می‌دهد. مهم نیست بدخواهان و غیرمنصف‌ها چه می‌گویند. نگرانی‌های این روزهای اصولگرایان نزدیک به دولت از فعالیت اصلا‌ح‌طلبان دلا‌یل فراوانی دارد که قطعا یکی از آن دلا‌یل خاطره خوش مردم از اقدامات مدیران اصلا‌ح‌طلب است.

رسالت

«غدیر و مردمسالاری دینی» عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی رسالت به قلم سید مرتضی نبوی است که در آن می خوانید؛ حادثه غدیر از این نظر بسیار مهم بوده که سرنوشت سیاسی ‌آینده مسلمانان و موحدان را به روشنی ترسیم کرده است . شاید به همین دلیل بود که خداوند بعد از این واقعه فرمود : “امروز کافران از دین شما (ایجاد انحراف و اخلال در آن ) ناامید شدند پس شما از آنها نترسید بلکه از من بترسید .امروز دین خود را برای شما کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام گردانیدم.”(1)

پیام غدیر از نظر خدای سبحان آن چنان خطیر و موثر بود که حج یعنی اجتماع جهانی اسلام و اطراف مکه یعنی مرکز ارتباطات مسلمانان را به عنوان زمان و مکان ابلاغ آن پیام ماندگار  به عموم مردم انتخاب کرد. خدای حکیم رساندن شفاف و تمام و کمال پیام غدیر را به مردم به گونه‌ای که جای تردیدی برای احدی باقی نگذارد در یک کفه و همه رسالت‌های دیگر پیامبر خاتم را در کفه دیگر قرار داد و فرمود : “اگر این پیام (پیام غدیر) را نرسانی  [در حقیقت] رسالت و ماموریت خود را به انجام نرسانده‌ای.”(2)

ابلاغ این پیام آنچنان آینده تاریخ سیاسی بشریت را روشن می‌کرد که عده‌ای بر آن شدند به هر قیمت جلوی آ‌ن را بگیرند اما خداوند امنیت پیامبر عظیم الشان خود را بر عهده گرفت و از او خواست پیام غدیر را به  عموم مردم برسانند. (3) 
بنده بر این باورم که پیام سیاسی غدیر ، مردمسالاری دینی است . چرا ؟

سیره و زندگانی سیاسی علی علیه‌السلام این مسئله را به خوبی به اثبات می‌رساند. مردم بعد از رحلت جانگداز رسول اعظم خدا (ص) با علی (ع) بیعت نکردند و سراغ دیگران رفتند . علی (ع) و بویژه فاطمه(س) دختر معصوم رسول خدا (ص) برای اثبات شایستگی و مشروعیت الهی حضرت علی برای امامت و رهبری سیاسی امت اسلامی تلاش بسیار کردند اما این سعی در کوتاه مدت به نتیجه نرسید. امت رهبران دیگری را انتخاب کردند و علی علیه السلام در حد ضرورت همکاری و جامعه اسلامی و نظام سیاسی را از خیرخواهی‌ها و مشورت‌های خود بی‌نصیب نفرمود .

بعد از عثمان مردم یکپارچه سراغ علی (ع) رفتند و با اصرار با او بیعت کردند و اینک امامت و رهبری سیاسی علی (علیه‌السلام) بر جامعه اسلامی تحقق پذیرفت . علی‌(علیه‌السلام) که تا دیروز از مشروعیت الهی برخوردار بود، داناترین مردم به کتاب و دین خدا بود و عادل‌ترین مردم و از خطا و عصیان مصون و معصوم بود اینک از مشروعیت مردمی یعنی پذیرش و اقبال امت هم برخوردار شد و این است مردمسالاری دینی (همان چیزی که خدای علیم در غدیر برای بندگان خود پسندید و به آن رضایت داد.)
در مردمسالاری دینی مردم تصمیم می‌گیرند منتهی تصمیمات خود را بر ارزش‌های الهی یعنی وحی ،  علم،  عدل ،آزادی ،‌دانایی و تقوا استوار می‌سازند.

هنگامی که علی (ع)  بیعت را پذیرفت پیمان خود را با مردم بر کتاب خدا و سنت رسول  استوار ساخت. مفهوم این پیمان این است که رهبری اسلامی هم پاسخگوی امت و هم پاسخگوی خدا بر اساس معیارهای وحی و سیره رسول خدا (ص) است . علی(ع ) همان‌گونه که در نهج‌البلاغه به مالک سفارش می‌کند هم طالب رضای خدا و هم به دنبال جلب رضایت عامه مردم است و این چهره‌ زیبای مردمسالاری دینی است .
امامت امت به خدا و به خلق خدا خیانت نمی‌کند، چون عادل است .
 پی‌نوشتها:
-1 سوره مائده،  آیه 3      -2 سوره مائده، آیه 67        -3  سوره مائده ،آیه 67

کارگزاران

«بحث دوستانه» عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی کارگزاران به قلم هدایت آقایی است که در آن می‌خوانید؛آقای سیدمحمد خاتمی در جلسه روز دوشنبه با حضور دانشجویان و دانشگاهیان دانشگاه تهران در واکنش به شعارهای «مرگ بر بد...» اظهار کردند: «این شعارها را ندهید ما بحث دوستانه داریم.» این جمله کوتاه اساس حرکت اصلاح‌طلبی است،‌ به نظر می‌رسد مهم‌ترین وجه ممیزه فعالان اصلاح‌طلبان با مخالفان نظام و نیز جناح راست در اتخاذ همین خط‌مشی باشد، بی‌تردید هر نظام مدیریتی چه در سطح ملی و چه در سطوح خرد به دلیل آنکه حاصل تفکرات، برداشت‌ها و تجربیات انسان‌ها است لذا نمی‌توان انتظار داشت تا به طور مطلق آن نظام بی‌عیب و نقص باشد، چنانکه در ابتدای دهه دوم پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در زمان حیات امام خمینی(ره) نیز قانون اساسی به عنوان تبلور نظام جمهوری اسلامی مورد بازنگری قرار گرفت امروز هم که 30 سال از تولد این نظام سپری می‌شود، نه تنها تنگناها و کاستی‌ها خود را بیشتر از پیش نشان داده،‌ بلکه توقعات نسل جدید و مطالبات تازه آنها نیز باید مورد توجه قرار گیرد.

نگاهی به تحقیقات و بررسی‌های اجتماعی، به ویژه در میان جوانان و لایه‌های مختلف مردم نشان می‌دهد که اگرچه آنها دنبال عقبگرد از شعارهای اصلی انقلاب نیستند ولی نیازمند به یک گفتمان و ادبیاتی تازه‌تر و اصلاحاتی در شیوه‌ها، مقررات، قانون و در یک کلام همه عوامل موثر در زندگی روزمره خود دارند. نیاز به این تغییرات از مسیرهای مختلف امکان‌پذیر است، در جوامعی که حاکمیت گوش شنوایی برای شنیدن صدای مردم ندارند، به ناچار بین مردم و حاکمیت تصادم به وجود می‌آید که در این صورت یا به انقلاب و یا به جنگ داخلی منجر می‌شود، اما در جوامعی که مجموعه سیاستمداران و حاکمان دارای خرد و تدبیر حکومتی هستند با میدان دادن به روشنفکران و فعالان اجتماعی از یک طرف، واقعیات و مطالبات مردم را درک می‌کنند و از طرفی به تخلیه فشارهایی که عامل بحران‌های سیاسی هستند، می‌پردازند.

 با این استدلال، گفته آقای خاتمی را می‌توان ترجمان همین راهبرد تلقی کرد و با چنین رویکردی جایی برای منازعه و تهاجم نخواهد ماند. حال باید دید جریاناتی که از هر بهانه‌ای برای تشکیل فضای دشمنی استفاده می‌کنند، چه منافعی دارند؟ چند روز قبل همایشی تحت عنوان نفت، توسعه و دموکراسی توسط بنیاد باران برگزار شد که با مروری بر مطالب عنوان شده در آن نشست و حضور مدیران باسابقه و نیز بیان مطالب بسیار مفید، ارزنده بودن این اقدام بر کسی پوشیده نیست اما به یکباره تمامی رسانه‌ها و چهره‌های یکی از جریانات تند و افراطی از جبهه اصولگرا هجومی گسترده و جنگ‌طلبانه را علیه اقدام یاد شده آغاز کرد که هر ناظر بی‌طرف اگر بخواهد نسبت به این حرکت‌ها قضاوت کند، چیزی جز حفظ وضع موجود و قدرت فعلی به هر قیمتی برداشت نخواهد کرد.

حاصل کلام آنکه اگر همه اندیشمندان و دلسوزان ملت می‌پذیرند که در فضای دوستانه، می‌توان هر نظر و پیشنهادی را مطرح کرد و نهایتا از مسیر قانونی پیگیر دیدگاه‌های جدید بود بنابراین ضروری است تا بساط شیوه‌های خصمانه را با خردمندی جمع نماییم و اگر امروز دست‌به‌کار نشویم فردا خیلی دیر خواهد بود.

کیهان

«دلشوره مقدس» عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی کیهان به قلم حسین شریعتمداریاست که در آن می‌خوانید؛ انگار دلشوره داشت، او خود در خطبه ای که بعد از آن ماجرا خواند به این دلشوره اشاره کرد.  دقایقی قبل گفته بود آنان که رفته اند بازگردند و آنها که هستند برجای بمانند تا جماعتی که در راهند نیز برسند. برکه ای بود بیرون مکه و رسول خدا(ص) از آخرین سفر حج بازمی گشت. واقعه عظیمی در راه بود. جماعت که به سامان آمدند، پیامبرخدا(ص) بر منبری از  جهاز  شتران فراز آمد و از خبری که تازه از جانب خدا رسیده بود خبر داد. خبری که به قول خدا، اگر از آن خبر نمی داد، رسالتش را انجام نداده بود. خبر اول دنیا، نه فقط برای آن روز، که برای  همه روزها...« فرشته وحی از جانب خدا مرا فرمان داد مردم را خبر دهم که علی بن ابیطالب، برادر، جانشین و امام بعد از من است. نسبت او به من همانند نسبت هارون به موسی است. با این تفاوت که نبوت به من ختم می شود و پس از من پیامبری نخواهد بود.»

در کلام خدا مژده دیگری هم بود«... امروز کافران از دست اندازی به دین شما مأیوس شدند، امروز دین شما را کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم و راضی شدم که اسلام دین شما باشد»،  پس اسلام بدون امامت علی، نه کامل است و نه تمام و نه مورد رضای خدای سبحان.
با این مژده، چرا باز هم رسول خدا(ص) دلشوره داشت؟ و دست به دعا برداشت که؛ «خدایا! هرکه او را دوست می دارد، دوست بدار و هر که او را دشمن می دارد، دشمن بدار. یاری کننده او را یاری کن و دشمنانش را خوار و بی مقدار فرما»... کار  ابلاغ که تمام شده بود و خبری که خدا می خواست به مردم رسیده بود، پس چرا  باز هم رسول خدا(ص) دلشوره داشت؟! نفرین به دشمن علی و طلب یاری برای دوستان او، مگر بعد از آن خبر که از سوی خدا آمده بود، میدان دیگری هم به تخاصم با علی در پیش بود؟

2-پیام خدا در غدیر ابلاغ شد ولی تحقق آن به تاخیر افتاد. فقط چند سالی علی(ع) بر کرسی خلافت ظاهری نشست. شاید به این خاطر که پیام خدا با یک الگوی به بارنشسته نیز همراه باشد تا آیندگان این نسخه را پیچیدنی و این راه را رفتنی بدانند و با این بهانه که «کار نیکان را قیاس از خود مگیر»، نسخه ای که خدا تجویز کرده بود را وامگذارند. اما، تأخیر چرا؟!

در کناره ای از جنگ صفین مالک اشتر که از خدعه شامیان و مظلومیت مولایمان غصه دار بود به عمار یاسر گفت؛ کاش می توانستم علی را به دورانی ببرم که مردمان قدر او بدانند و فرمانی که می راند را بر صدر نشانند. عمار در پاسخ گفت؛ شنیده ام آن روز در راه است و شاید مالک از این مژده آرام گرفته بود. اما، تا علی در قید حیات بود- بخوانید تا حیات در قید علی بود- از شنیده عمار و آرزوی مالک خبری نشد که هیچ، فرزندان معصوم و امامان بعد از او را نیز به خاک و خون کشیدند و پیروانش را دست و سر و گردن بریدند... و از آن پس این قصه همچنان پرغصه باقی ماند تا دوران به خمینی رسید و پیام غدیر که در اوراق کتاب ها و فضای ذهن ها باقی مانده بود از غربت بیرون آمد و بر کرسی قدرت نشست. پیام غدیر در فاصله هزار و چهارصد و چند سال دگرگون نشده بود، مردم دیگرگونه شده بودند. آن روز در غدیرخم، پیام آمده بود اما مردم  جز اندکی به پای دل نیامده بودند.

امام راحل ما می فرمود، با جرأت می گویم که مردم ایران در این زمان از مردم حجاز در دوران رسول خدا(ص) و از مردم کوفه در دوران امیر مؤمنان برترند. پیامبر خدا(ص) نیز از این مردم که در راه بوده و هنوز نرسیده بودند خبر داده بود و علی(ع) هم... عمار نیز در صفین شاید به همین خبر تکیه داشت که غبار غم از دل مالک برداشت.

چند سال بعد از رحلت رسول خدا(ص)، مردم برای بیعت با علی(ع) گرد خانه او جمع شدند و ازدحام جمعیت به اندازه ای بود که به قول حضرت امیر علیه السلام، نزدیک بود فرزندان حضرت زیر دست و پا بمانند. جمعیت انبوه از علی(ع) می خواستند که خلافت مسلمین را بپذیرد و امیر مؤمنان تمایلی نشان نمی داد؟ راستی! مگر ولایت  او فرمان خدا نبود؟ پس چرا علی به جماعت می فرمود؛ بهتر آن است مشاور باشد و نه امیر؟ به یقین مولای متقیان، می دانست که هنوز مردم آن روز- شاید به تبعیت کور از خواص آلوده به چرب و شیرین دنیا- برای پذیرش ولایت ظاهری او آماده نیستند و نبودند. همان ها که به اصرار با او بیعت کرده بودند، اندکی بعد از عدالت علی(ع) بریدند و به روی او در جمل شمشیر کشیدند! می گفتند علی(ع) سخت گیر است، راست می گفتند، اما سخت گیری او بر زیاده خواهان بود، نه بر مردم که از ژرفای دل دوستشان داشت.

3- در فوریه سال 2000 میلادی- بهمن ماه 1378- کسانی که به اجلاس نیکوزیا دعوت شده بودند از ساموئل هانتینگتون، واضع تئوری معروف «جنگ تمدن»ها پرسیدند، چرا از انقلاب اسلامی با عنوان «آغاز پروسه بازگشت تمدن اسلامی به هویت اولیه خود» یاد می کند و چرا معتقد است، جنگ تمدن ها نزدیک است؟ و حال آن که اسلام از قرن ها پیش از این هم بوده است؟ هانتینگتون در پاسخ گفته بود؛ «اسلام پیش از انقلاب 1979 - 1357- در ایران فقط یک دستورالعمل درباره چگونگی رابطه فردی انسان  ها با خدا بود اما، خمینی(ره) آموزه های اسلامی را به نسخه حکومتی تبدیل کرده است. نسخه ای که اصلی ترین دشمن لیبرال دموکراسی غرب است».

هانتینگتون اگرچه نهادی ناراست دارد اما در این باره راست گفته بود. پیش از او و بعد از او نیز بسیاری از استراتژیست های بلندآوازه غرب همین نظر را درباره آینده انقلاب اسلامی بیان کرده اند و بازگشت اسلام از فضای اذهان و اوراق کتاب ها به کرسی حاکمیت را، بزرگترین رخداد قرن دانسته اند که تاریخ را برخلاف پیش بینی های قبلی قدرت های استکباری رقم زده و می زند.و اما مگر پیام غدیر چیزی غیر از نشستن اسلام ناب محمدی(ص) بر کرسی حاکمیت و استفاده از آن به عنوان نسخه حکومتی بود؟ و مگر نه این که امروزه همین نسخه ظلم ستیز و عدالت گستر حکومتی همه جا با استقبال ملت های مسلمان روبرو شده است. در لبنان، در عراق، در فلسطین، در الجزایر، در بحرین، در ترکیه و... ملت های غیرمسلمان نیز به آن چشم دوخته اند. بنابراین به جرأت می توان گفت که غدیر، تازه آغاز شده است.

سخنان آقا در جمع دانشجویان دانشگاه علم و صنعت را مرور کنید، آنجا که از «اثبات»ها و «نفی»های جمهوری اسلامی ایران سخن گفته اند، آنجا که صلابت مسئولان را خواسته اند و شخصیت هایی نظیر شاه سلطان حسین ها را شایسته مسئولیت بالا در نظام اسلامی ندانسته اند، آنجا که دشمنان را از امیدواری به تغییر هویت جمهوری اسلامی ایران مأیوس کرده اند و... اکنون به نامه حضرت امیر به مالک اشتر که منشور حکومتی است مراجعه کنید. این همان است. انگار مالک با الهام از پیام علی(ع) به خطبه ایستاده و بایدها و نبایدها را برمی شمارد. این ادامه غدیر است. نیست؟
رسول خدا(ص) بعد از ابلاغ پیام غدیر، خطاب به جماعت فرمود؛ «آنان که حاضرند این خبر را به غایب ها برسانند و پدران تا روز قیامت، آن را برای فرزندان خود نقل کنند»...

آفتاب یزد

«گرانی برای چه؟خوشحالی کنید» عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی آفتاب یزد است که در آن می‌خوانید؛از ابتدای سال‌جاری، تلاش‌های انتخاباتی اصولگرایان وارد فاز جدیدی شد و به جرات می‌توان گفت فعالیت زودهنگام انتخاباتی توسط این جناح کلید زده شد. در میان اصولگرایان، تحرکات فراکسیون »فقط احمدی‌نژاد« هم شفاف‌تر بود و هم زودتر از دیگران آغاز شد. آنها که بنابر محاسبات نه چندان دقیق، هرگونه »رقابت درون جناحی« با احمدی‌نژاد را منتفی می‌دانستند تمام همت خود را مصروف انصراف خاتمی کردند که البته این تلاش هم نشانه غفلت از ظرفیت‌های متعدد اصلاح‌طلبان برای بازگشت به قدرت بود. اما از آنجا که رای گسترده خاتمی در دو دوره از انتخابات، هنوز »اغما« و »نگرانی« را از بعضی افراد سلب نکرده است آنها بیش از سایر کاندیداهای احتمالی اصلاح طلبان، به سراغ خاتمی رفتند تا اگر توانستند با تهدید ردصلاحیت، او را منصرف کنند. با گذشت زمان و مشخص شدن این موضوع که ردصلاحیت‌خاتمی، کار آسانی نیست و نیز آشکار شدن نشانه‌هایی از جدی بودن رقابت درون جناحی اصولگرایان، این گروه از حامیان ویژه احمدی‌نژاد روش خویش را تغییر دادند. آنها در گفته‌ها و نوشته‌های خود این »پالس« را برای گروهی از »حامیان تغییر« فرستادند که »اگر خاتمی بیاید، همه اصولگرایان با رضایت قلبی و یا از سرناچاری پشت سر احمدی‌نژاد قرار خواهند گرفت. پس اگر به دنبال تغییر هستید خاتمی را منصرف کنید.« البته این دستپاچگی نیز ناشی از سه اشتباه بود. دست کم گرفتن اختلاف‌نظرهای عمیق در میان اصولگرایان و ساده پنداشتن کناره‌گیری همه کاندیداهای این جناح به نفع احمدی‌نژاد، نخستین اشتباه این گروه بود. توهّم‌خالی بودن دست اصلاح‌طلبان و کناره‌گیری همه آنها از انتخابات در صورت کناره‌گیری یا کنار گذاشتن خاتمی، دومین اشتباهی بود که این گروه مرتکب شد و سومین خطای استراتژیک آنها، بی‌دقتی در ارزیابی از مجموعه آرای اصلاح طلبان و اصولگرایان بود. در حالی که تقریبا به جرات می‌توان گفت در صورت حضور قابل قبول مردم در انتخابات دهم ریاست‌جمهوری، خوش‌بینانه‌ترین فرض برای اصولگرایان، راهیابی یکی از کاندیداهای آنها به مرحله دوم و حذف او در این مرحله در رقابت با کاندیدای اصلاح طلبان خواهد بود. اما به هر حال با گذشت زمان، نه تنها دستپاچگی »فراکسیون فقط احمدی‌نژاد« برای انصراف سایر کاندیداهای اصولگرایان و مرعوب ساختن اصلاح‌طلبان، نتیجه‌ای به دنبال نداشت بلکه تحرکات جدیدی را در میان اصلاح طلبان و اغلب فراکسیون‌های جناح اصولگرا ایجاد نمود.

اصلاح طلبان، دستپاچگی و نگرانی حامیان ویژه احمدی‌نژاد را نشانه‌ای دقیق از محبوبیت خود در میان مردم دانستند و سایر فراکسیون‌های اصولگرایان هم تلاش کردند روش فراکسیون دولتی را به خودشان بازگردانند. آنها با طرح دولت وحدت ملی یا دولت ائتلافی، این پیام را به رسانه‌ها و کسانی که هیچ‌کس جز احمدی‌نژاد را قبول ندارند ارسال کردند که »شرایط فعلی حتما باید تغییر کند.« اصلاح‌طلبان هم نشان دادند که نه از تهدیدها واهمه دارند ونه رجزخوانی‌های مخالفان، آنها را نسبت به پایگاه اجتماعی رقیب دچار توهّم می‌کند. شرایط جدید، ‌اعضای فراکسیون دولتی اصولگرایان را به این نتیجه رساند که آنچه در توان دارند برای رفع خطر رقبای درون‌جناحی به کار گیرند. بر همین اساس، ابتدا »طراحان دولت وحدت ملی« را به بازی در زمین رقیب متهم کردند. پس از آن نیز هر نوع عبارت طعن‌ا~میز را برای منصرف ساختن پیشنهاددهندگان این ایده به کار گرفتند و نهایتا در لفافه به آنها هشدار دادند که »در هر صورت موفق نخواهید شد، پس لطفا برای خودتان هزینه درست نکنید!«‌

برای نگارنده مشخص نیست اگر حامیان احمدی‌نژاد در همان حدی که ادعا می‌کنند به رای بالای او اعتماد دارند، از چه نگران هستند؟ آنها که قبلا تکلیف خود را با اصلاح‌طلبان مشخص کرده‌اند و شکست خاتمی یا هر کاندیدای دیگر اصلاح‌طلبان را قطعی دانسته‌اند. رقبا و منتقدان درون جناحی را نیز فریب خورده یا ناآگاه می پندارند و عده‌ای دیگر را نیز »سهم خواه« نامیده‌اند. تعداد دیگری از طرفداران افراطی احمدی‌نژاد هم، منتقدان و مخالفان او را دارای انحرافات سیاسی و مالی می‌دانند ودر خوش‌بینانه‌ترین فرض، آنها را در میان کسانی طبقه‌بندی می‌کنند که نتوانسته‌اند با دولت آرمانخواه احمدی‌نژاد همراهی کنند و در نتیجه، در حال جاده صاف‌کنی برای بازگشت اصلاح طلبان هستند. اگر این‌گونه است دلسوزی برای آنها چه ضرورتی دارد؟ ‌‌

حقیقت آن است که ابراز نگرانی‌های روزافزون از فعالیت کاندیداهای اصلاح طلب و اظهار دغدغه نسبت به پیشنهادهایی همچون طرح دولت وحدت ملی یا دولت ائتلافی، نشان می‌دهد که فراکسیون دولتی اصولگرایان، نتایج حاصل از انتخابات مجلس هشتم، دوره سوم شوراها و دوره چهارم مجلس خبرگان و میزان آرای کاندیداهای اختصاصی خود را ارزیابی کرده‌اند و اکنون نیز مطمئن هستند برخی مشکلات اقتصادی و سیاسی، پایگاه اجتماعی کاندیدای آنها را در شرایطی به مراتب ضعیف‌تر از وضعیتی قرار داده است که نشانه‌هایی از آن در سه انتخابات اخیر آشکار شد. پس تنها راه را در آن دیده‌اند که برحجم هشدارها و حملات خود به مخالفان ایده »فقط احمدی‌نژاد« بیفزایند؛ شاید کناره‌گیری کاندیداهای اصلی دو جناح، آنها را به ایده خود برساند.

اگر غیر از این است کسانی که تظاهر به »اعتماد به نفس« می‌کنند بهتر است از وضعیت فعلی ابراز خوشحالی نمایند و اجازه دهند هم‌زمان با حذف اصلاح‌طلبان از طریق صندوق‌های رای، عناصر سست اراده و فریب خورده اصولگرا نیز پاسخ عدم هوشمندی و بازی در زمین رقیب را از مردم دریافت کنند. اگر اینگونه شود -که نخواهد شد- تنها اصولگرایانی در قدرت باقی خواهند ماند که از هوشمندی کافی برای درک اقدامات بی نظیر دولت نهم و نقش آن در حفظ جایگاه اصولگرایان برخوردار هستند. آیا به وجود آمدن چنین شرایطی باید عامل خوشحالی باشد یا موجب نگرانی!؟

جمهوری اسلامی

«غدیر عامل وحدت» عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی جمهوری اسلامی است که در آن آمده اشت؛چند سالی است که جمعی از ارادتمندان مولای متقیان حضرت علی امیرالمومنین و اهل البیت علیهم السلام برای عید سعید غدیر برنامه های ویژه ای تدارک می بینند و در سراسر کشور و حتی خارج از ایران در بسیاری از نقاط جهان اقدام به بزرگداشت این عید بزرگ اسلامی که عید ولایت و امامت است می نمایند.

در ضرورت بزرگداشت غدیر و ترویج فرهنگ آن که فرهنگ ولایت و امامت است هیچ تردیدی وجود ندارد. به همین دلیل باید با این ابتکار همراهی کرد و به کمک کسانی که این برنامه را اجرا می کنند باید شتافت . پیروزی انقلاب اسلامی و تاسیس نظام جمهوری اسلامی در ایران فرصت بسیار مناسبی پدید آورده است تا غدیر از غربت قرون خارج شود و فرهنگ ولایت و امامت که ادامه رسالت و استمرار اسلام ناب محمدی (ص ) است ترویج شود.

توفیق این اقدام درست مشروط به اجتناب از افراط و تفریط و رعایت مصالح عالیه مسلمین یعنی وحدت امت اسلامی است . تنها درصورتی که این شرط مهم رعایت شود فرهنگ غدیر را می توان از غربت خارج کرد و از آن به نفع اسلام بهره برداری نمود. ذات غدیر که تثبیت امامت است تحکیم وحدت امت اسلامی را هدف قرار داده تا از این طریق جبهه اسلام در برابر دشمنان دین خدا تقویت گردد و همه راه ها بر روی کسانی که میخواهند در صفوف مسلمانان رخنه کنند و با ایجاد تفرقه زمینه فشل مسلمانان و فروپاشی دژ مستحکم اسلام را فراهم سازند بسته شود. هرکس هر قدمی در جهت خلاف این مسیر بردارد یا سخنی برخلاف این هدف بگوید به راه انحرافی رفته و به فرهنگ غدیر پشت کرده است .

ما شیعیان افتخارمان اینست که اسلام ناب محمدی را با راهنمائی خود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و قرآن کریم درخط امامت علی و اهل البیت جستجو می کنیم . افتخار بالاترمان اینست که به برکت تعالیم اهل بیت پیامبر و سیره عملی خود امیرالمومنین علیه السلام وحدت امت اسلامی را اصل اساسی تعالیم اسلام میدانیم و حفظ و تحکیم این اصل را واجب و تخطی از آنرا گناهی نابخشودنی میشماریم . این تفکر مترقی امروز که تهاجم سنگین دشمنان اسلام به قرآن پیامبر اکرم تعالیم نورانی اسلام و امت اسلامی همه جانبه و شدیدتر از هر زمان دیگری است ارزش و اهمیت بیشتری پیدا کرده است .

به مواضع فقهی و سیاسی امام خمینی بنگرید که شیعیان را در تعامل با اهل سنت چگونه به همراهی و اخوت توصیه می کنند و از هر رفتار و کلامی که بوی تفرقه از آن استشمام شود برحذر می دارند. همین روش و خط مشی را خلف صالح ایشان حضرت آیت الله خامنه ای ادامه داده اند تا جائی که با صراحت اعلام کرده اند غدیر نباید مایه اختلاف امت اسلامی شود و در مواقف مختلف کسانی را که درصدد بهره برداری های نادرست و انحرافی از غدیر بودند از این اقدام ضد مصالح امت اسلامی برحذر داشتند.

سیاست روشن نظام جمهوری اسلامی که در قانون اساسی این نظام منعکس است تلاش برای وحدت مسلمانان در داخل و خارج است . حمایت از مسلمانان جهان اعم از شیعه و سنی از پایه های اصلی سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی است و در طول 30 سال گذشته همین سیاست در میدان عمل دنبال شده و علیرغم ترفندهای تفرقه افکنانه دشمنان به نتایج درخشانی نیز رسیده است .

در حوزه های علمیه اکنون فرهنگ تقریب و ضرورت وحدت امت اسلامی یک اصل پذیرفته شده و خدشه ناپذیر است . مراجع معظم تقلید با روشن بینی ستودنی و هوشمندانه ای که برگرفته از تعالیم مکتب پرافتخار اهل البیت علیهم السلام است به مومنانی که درباره رفتارشان با آن دسته از اهل سنت که شیعیان را کافر میدانند و با آنها بدرفتاری می کنند سئوال کرده اند با صراحت اعلام مینمایند :
« هرکس شهادت به وحدانیت خداوند متعال و رسالت خاتم انبیا صلی الله علیه و آله و سلم بدهد مسلمان است و جان و عرض و مال او مانند جان و عرض و مال کسی که پیرو مذهب جعفری است محترم است و وظیفه شرعی شما آن است که با گوینده شهادتین هر چند شما را کافر بداند به حسن معاشرت رفتار کنید و اگر آنهابه ناحق با شما رفتار کردند شما از صراط مستقیم حق و عدل منحرف نشوید اگر کسی از آنها مریض شد به عیادت او بروید و اگر از دنیا رفت به تشییع جنازه او حاضر شوید و اگر حاجتی به شما داشت حاجت او را برآورید و به حکم خدا تسلیم باشید که فرمود : « ولایجرمنکم شنئان قوم علی الاتعدلوا اعدلوهواقرب للتقوی » و به فرمان خداوند متعال عمل کنید که فرمود : « ولاتقولوا لمن القی الیکم السلام لست مومنا » .

فرهنگ بی بدلیل غدیر را از این طریق باید ترویج کرد. این روش همه مسلمانان را به مبدا غدیر نزدیک می کند قلب های آحاد ملت اسلامی را نسبت به همدیگر مهربان مینماید راه های نفوذ را بر دشمنان و تفرقه افکنان می بندد وحدت امت اسلامی را که فرمان الهی « واعتصموا بحبل الله جمیعا ولاتفرقوا » است تحقق می بخشد دشمنان دین خدا را ناامید می کند و قدرت و عظمت مسلمانان را به آنان باز میگرداند.
غدیر برای کسانی عید است که آنرا در عمل اینگونه تفسیر کنند و آرزوی ما اینست که همه مسلمانان روزی چنین باشند.

ابتکار

«ضرورت شناخت آثار غدیر» عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی ابتکار است که در آن می خوانید؛غدیر یک رخداد تاریخی صرف یا تنها یک گذر گاه جغرافیایی نیست، یک سر فصل اعتقادی است که دورنمایه همه طاعتها از آن منشا» می گیرد. و رسالت همه پیامبران در آنجا مفهوم می یابد و همه رشدها، تعالی ها از آنجا آغاز می شود بنابراین، شناخت غدیر، از ضروری ترین و بنیادی ترین شناخت های اعتقادی است. بدون شناخت غدیر اگر عبادت ها، بیشمار و طاعت ها بی حساب گردد به کاهی نمی ارزد. از سوی دیکر اگر غدیر،که محتوای واقعی همه دین است، درست شناخته شود، انسان ها همدست فرشتگان می گردد. حضرت علی بن موسی الرضا (ع)فرمودند"به خدا سوگند، اگر مردم ارزش روز غدیر را شناخته بودند روزی ده بار،فرشتگان، با آنان مصافحه می کردند. و اگر به درازاکشیدن سخن، برای من ناگوار نبود در باره ارجمندی این روز و فضیلتهایی که خداوند متعال، به کسانی که آن را شناخته اند، داده است، چنان بسط سخن می دادم که به شمار نیاید."بنا براین، اکنون باید بسیاری از کاستی های معنوی را در ناشناختن عید غدیر، جستجو کنیم و سر رشته همه کمبود ها را از ناشناختگی اقیانوس غدیر بدانیم.

نگاهی به سرفصل های اساسی در خطبه امیر المومنین(ع)
توحید: خطبه، با ستایش  خداوند متعال، آغاز می گردد، مطلع عالی و نوع ستایش، بسیار نکته آموز است، سپس، شهادت مخلصانه به وحدانیت خداوند، و اسما» و صفات پروردگار با آمیزه ای از آیات قرآن، بیان می شود. این قسمت، برای ارباب معرفت، یک درس آسمانی توحید است.
نبوت:در این بخش، قرین بودن اعتراف به نبوت با اعتراف به وحدانیت خداوند، ویژگی های بر گزیده حضرت محمد(ص) و تکریم خداوند متعال، از آن حضرت، به روشنی ارائه می گردد.

امامت:حضرت امیر(ع) به صراحت، شخصیت، عظمت معنوی و مسولیت عظیم جهانی و تاریخی امامان را بیان کرده اند و گفتهاند:1-امامان(ع)برگزیدگان خداوند هستند. 2-شان و موقعیتی چونان رسول خدا (ص) دارند. 3-راهنمایان به توحیدند.4-مسولیت هدایت گری آنان، برای همه تاریخ و زمان هاست. 5-خداوند متعال، آنان را پیش از پدید آوردن همه پدیده ها پدید آورد.6-آنان گواهان بر آفرینشند.7-خدای متعال، ولایت امرش را به آنان سپرده است.8-آنان، بازگویان خواست اویند.9-با این همه اوصاف، بندگان خدایند که از خدا در گفتار پیشی نمی گیرند، به فرمان او گردن می نهند، از او بیم دارند، به اجرای احکامش فرمان می دهند، سنت او را می گسترند و حدودش را بر پا می کنند و...
خرد:پس از آن، به بیان نعمت خرد و کار برد وحجیت آن می پردازند و با استدلالی استوار و کلامی متین، سخن را پی می گیرند.

غدیر:پس از بیان آن سنگ پایه های معارف، حضرت به گزارش رخداد بزرگ غدیر، می پردازند و عظمتها، ویژگیها و ره آورد های تاریخ ساز آن روز را بر می شمرند، و از توطئه های نفاق پیشگان و از دین برگشتگان، پرده بر می گیرند، و نکته های بس شنیدنی ابراز می کنند، خصوصیاتی که حضرت، برای روز غدیر می گویند، باید آویزه گوش تاریخ کرد و با این نشانه ها غدیر، باز شناسی شود.
شخصیت امیر المومنین(ع)

در این بخش، حضرت، به بیان فروغی از خور شید ناشناخته شخصیت خویش می پردازد و به همه ره گم کرده ها می گویند: من صراط خدا، سبیل خدا و طریق اویم. من تقسیم کننده بهشت و دوزخم. حجت خدا بر نیکان وتبه کارانم. منم آن که پیامبر، مرا به رهبری پس از خویش برگزید. روز غدیر، عید مشترک همه مسلمانان جهان است.

پیشینه غدیر
با پژوهش در روایات، به دست می آید که روز غدیر پیشینه کهن دارد و از دیر باز در مکتب انبیا» و اوصیا روز گران قدری بوده است و رخداد های مهم و سر نوشت سازی در تاریخ بشر همزمان با چنین روزی روی داده است و چون فرجام همه تلاش های پیامبران، در روز غدیر مشخص می شد، از این روز همه پیامبران، آن روز را شناختند و حرمتش را ارج نهادند و آن روز را عید گرفتند. بنابراین، روز غدیر، آشنای مکتب انبیا» است و ارتباط تنگاتنگ با سرنوشت همه پیامبران و همه اوصیا»(ع)دارند، در آن روز نخل بلند رسالت، میوه داد. در آن روز، میراث همه انبیا» از گزند مرگ و تباهی حفظ گشت. از روایات بر می آید که در روز غدیر، این رویداد های سرنوشت ساز در تاریخ انبیا» رخ داده است:1-در این روز، خداوند، توبه حضرت آدم (ع) را پذیرفت.2-در این روز، خداوند، حضرت ابراهیم(ع)را از آتش نجات داد.3-در این روز، حضرت سلیمان(ع)از مردم، بر جانشینی آصف بن برخیا، گواه گرفت. 4-در این روز، حضرت موسی(ع) بر جادو گران پیروزی یافت.5-در این روز، حضرت موسی(ع) هارون(ع) را وصی خویش کرد.6-در این روز، حضرت موسی(ع)یوشع بن نون(ع)را به خلافت خویش بر گزید.7-در این روز، حضرت عیسی(ع) اعلان کرد که شمعون الصفا» وصی من است. 8- در این روز، حضرت نوح(ع) بر کوه جودی (آرارات) قرار گرفت.

مردم سالاری

«دستانی که تا ملکوت آسمان بالا می روند» عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی مردم سالاری به قلم مرجان حاجی حسنی است که در آن می‌خوانید؛آن شب در کوچه پررنگ غروب، مرغکی شادی کنان می چرخید. آواز شادمانه اش اما برای رهگذران بی احساس که با سرعت لحظه ها را زیر پا می گذاشتند و می گذشتند پیامی بزرگ داشت.

پیامی به بلندای نام پرآوازه علی (ع). مرغک رنگین بال در آسمان لاجوردی نخلستان پر می کشید تا خود را به مولا برساند. شاید می خواست خاک پای علی را توتیای چشمان معصومش کند. آسمان هم آن شب، یک سبد ستاره برای مردمان خاکی زمین به ارمغان فرستاده بود. ستاره ها به تماشا آمده بودند تا ببینند که علی (ع) روی گلدسته نمناک دعا با نم اشک وضو می سازد و دستهایش را همچو کبوتر، آرام روی سجاده گسترده خاک می کشاند. خاک آن دم بوسه بر دستان پینه بسته مولا می زد. به یقین خاک، خوب می دانست، ظهر فردا این دست تا ملکوت آسمان بالا خواهد رفت.
امروز 8 روز از عید قربان می گذرد و ظهر هنگام که خورشید چادر طلاییش را بر تن داغ شن های عربستان پهن کند، ابرهای گل کلمی آسمان، شاهد آسمانی ترین خلافت خواهند بود.

صبح امروز محمد(ص) به همراه هزاران نفر از یارانش از حجه الوداع باز می گردد. به یقین خانه کعبه پیامبر خدا را سیر به تماشا نشسته است تا آخرین حج او را در خاطر بسپارد. صدای زنگوله شتر همراهان پیامبر(ص) که می آید، شطی از نور بر تن داغ شن ها جاری می شود. خورشید با نوازش انگشتانش، کاروانیان را چنان می نوازد که شب تاب ها را به حسادت واداشته است.

خورشید از خط نصف النهار گذشته ناگهان پیامبر مهربانی ها دستور توقف کاروان  را می دهد و سپس با اشاره پیامبر(ص) صدای اذان بلال قلب ها را به لرزه می اندازد.
در این هنگام جبرئیل با پرهای حریر از دور نمایان می شود و پیام خداوند را در گوش پیامبرش زمزمه می کند. اما این بار جبرئیل چه پیامی دارد؟! خورشید داغ تر از همیشه می تابد و حرارت کلام وحی گرمای وجود پیامبر(ص) را بیشتر می کند. حال که کاروان به سرزمین «خم» رسیده است، کلام وحی مسوولیت پیامبر را بیشتر می کند.

«ای پیامبر آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده به مردم برسان که اگر این کار را انجام ندهی، رسالتت را انجام نداده ای.»
آسمان، آرامتر از همیشه بر چهره پاک محمد(ص) نظر انداخته است. سرزمین خم آغوشش را برای آسمانی ترین نماز می گسترد و قلب مرغ عشق آرام در سینه می تپد.آن ظهر گرم همیشه در ذهن سرزمین خم باقی خواهد ماند.

نخل های پراکنده و شن های داغ صحرا، ازیاد نخواهند برد آن لحظه روحانی را! لحظه ای که محمد(ص) می رفت تا رسالتش را به پایان برساند. رسالتی که حجت خدا را بر مردم تمام خواهد کرد.لحظه ای را که دستان تنومند صاحب ذوالفقار، دردستان مهربان پیامبر خدا قرار می گیرد و محمد(ص) با صدایی بلند که عرش را به لرزه در می آورد می گوید: «هر کس من مولا و سرور اویم، از این پس علی مولای اوست».
آری این نام بلند علی(ع) در کلام رسول خداست که عرش را به لرزه درآورده است. چرا که علی (ع) ترجمان غدیر است.

علی بودن، قدر و منزلت وحی پیامبر(ص) را احیا می کند و وصی پیامبر بودن فقط با علی معنا پیدا می کند.
درک علی هزاران هزار بار از همه چیز برتر است. در غدیر علی(ع) واسطه فیض است و این فیاض بی هیچ گذرنامه ای عاشقانش را بر خوان پربرکت خاندان پیامبر(ص) دعوت می کند.

و ما امروز آمده ایم تا بر سر سفره ای که علی(ع) در آن عشق می خرد و ایمان می فروشد بنشینیم. سفره ای که علی(ع) بر آن قرآن می خواند و یادگاران بزرگ پیامبر خدا(ص)، قرآن و عترت را به مردمان خاکی زمین هدیه می کند.

ما آمده ایم تا در این عید بزرگ بر درگاه معبود یکتا سجده کنیم. آنقدر سجده کنیم تا ابراهیم خلیل الله، تبر به دست شروع به شکستن تنمان کند. تا بشنویم صدای شکستن بتهای نفسانی را تا آن هنگام که از اعماق وجودمان این صدا به گوش برسد که «اینجا ملکوت است.»

قدس

«حمایت بوش؛همسویی منافع» عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی قدس به قلم غلامرضا قلندریان است که در آن می خوانید؛ جرج بوش رئیس جمهور آمریکا که آخرین روزهای حضورش در کاخ سفید را تجربه می کند، در اظهاراتی تکراری اصلاح طلبان را بار دیگر مورد حمایت قرار داد و با این پشتیبانی بر همسویی منافع آمریکا با گروه های مذکور صحه گذاشت.

جدا از این اظهارات، دشمنی جرج بوش با آرمانهای انقلاب اسلامی بر کسی پوشیده نیست، شخصی که از هیچ تلاشی برای برخورد با پرونده هسته ای ایران دریغ نکرد و پرونده خصومت وی مملو از سنگ اندازیها و مخالفتها در مجامع بین المللی با هدفهای تضییع حقوق ملت ایران است.
بوش با این سخنان از روحیه استکباری نظام سرمایه داری و افزون طلب، عقب نشینی نکرده و در موضعگیری نسبت به نظام جمهوری اسلامی در عرصه های مختلف، نسبت به اسلافش جهت گیریهای افراطی را اتخاذ نموده است.

از سوی دیگر، مخاطب مستاجر کاخ سفید، جریانهایی هستند که در داخل، مقابله با شورای نگهبان را در دستور کار خود قرار داده بودند و این نهاد مورد وثوق امام و رهبری را به عنوان مانعی برای احقاق حقوق شهروندی معرفی می کردند؛ افرادی که با تفسیرهای گوناگون از قانون اساسی، تلاش داشتند این قانون را دستمایه فعالیتهای جناحی برای رسیدن به منافع حزبی قرار دهند.

اشخاصی که در جهت گیریهای خود با تسامح و تساهل، بستر هجمه به ارزشها را فراهم نمودند؛ از پشتیبانی کاخ سفید برخوردارند؛ فعالیتهایی که در ادبیات حمایتی کاخ سفید با عنوان تلاش جهت تحقق جامعه مدنی از آن یاد می شود.
اصلاح طلبان با طرح ایده تنش زدایی، افق دستیابی به آرمانهای سلطه طلبانه را فراهم نمودند به نحوی که پس از به قدرت رسیدن جریان مذکور، مقامهای واشنگتن و تئوریسینهای آنها نتوانستند خوشحالی شان را پنهان کنند و این پیروزی را با عبارتها و الفاظی که مشحون از افق امید بخش در جهت رسیدن آنها به هدفهایشان بود، تعبیر و تفسیر نمودند.

یکی از چهره های مطرح اعتماد ملی، در خصوص سخنان جرج بوش اذعان نمود که تندروی در بین بعضی از اصلاح طلبان این گونه امور را پدید آورده و بدیهی است تندروی در هر حیطه ای، باعث سوء استفاده افرادی به این شکل می شود. از اظهارات ایشان می شود چنین برداشت نمود که جریان اصلاح طلبان دچار انشعاب گردیده و جریان مذکور یکپارچه نیست و برخی نحله های آن افراطی می باشند که با پاره ای جهت گیریها زمینه و بستر امیدواری مخالفان و دشمنان این انقلاب را فراهم می کنند.

اکنون فارغ از عنوان اصلاح طلب و یا هر تابلوی دیگری، باید این موضوع را از زاویه نسبت سنجی با حاکمیت مورد واکاوی قرار داد و به آن پرداخت که بوش از چگونه رفتارهایی خرسند می شود و چه اقدامهایی می تواند بیانگر همسویی منافع جریانها با مقامهای کاخ سفید باشد.
بدون شک، ایده حاکم بر جریانهای اصلاح طلب و تعقیب سیاستهای داخلی و خارجی آنها در صورت مغایرت و معاضدت با خواسته های بوش، حمایت مکرر وی را نباید دربرداشته باشد. جامعه شناسی سیاسی احزاب در ایران، وجود طیفهای متفاوت جناحی و حزبی را با رویکردهای گوناگون معرفی می کند و تاکنون جرج بوش حمایت خویش را از جریانهای با رویکرد اصولگرایی نه تنها اعلان ننموده، بلکه با اتهامهای بنیادگرایی تلاش می کند آنها را از صحنه رقابتها حذف و در افکار عمومی جهانیان، فاقد وجاهت معرفی کند.

بدین ترتیب، می توان اذعان نمود پشتیبانی رئیس جمهور آمریکا از یک جریان با هویت شفاف و مشخص در راستای همسویی منافع است که برخی اصلاح طلبان با رد این حمایت، جریان مذکور را به دو طیف افراطی و غیرافراطی تقسیم نموده اند و یا برخی دیگر از صاحبان تشکل مذکور، با اعتراف به این موضوع که حمایت لیدر نئومحافظه کاران منافع حزبی آنها را آسیب پذیر می نماید، به شکلی درصدد کاستن از آسیبهای آن می باشند.

پر واضح است، اعلام پشتیبانی بدون مخرج مشترک امکان پذیر نیست، به شکلی که مقام معظم رهبری در سخنانی فرمودند: «هنگامی که دشمن از شما تعریف و تمجید به عمل می آورد، ببینید به دروازه خودی گل زدید که دشمن مدافع شما گردیده است». اکنون باید به این گروه ها هشدار داد در صورتی که قطب نمای فعالیت آنها در راستای منافع و امنیت ملی است، باید با اتخاذ مشی متفاوت از گذشته، بستر طرد مقامهای آمریکایی را فراهم کنند تا مجبور نشوند برخی از گروه ها اعلان نمایند جهت گیری اخیر بوش به ضرر آنها و به نفع اصولگرایان تمام شده است.

از سوی دیگر، ذکر این نکته نیز خالی از فایده نیست، گروهی که نگاه به خارج از مرزها داشته باشند و با تکیه بر نسخه های وارداتی، دشمنان مؤلفه های توسعه و به طور کلی مدیریت را تعقیب نمایند، ناگزیر از پذیرفتن این واقعیت هستند که مخالفان آن سوی مرز نمی توانند تکیه گاه مطمئنی برای آنها باشند.

اعتقاد به عدم همسویی منافع و هدفها با محوریت کاخ سفید را می توان در برخورد خبرنگار شبکه تلویزیونی البغدادیه با بوش عنوان نمود که این شهروند و خبرنگار شجاع عراقی چگونه نفرت و خشم خود را از اقدامهای سلطه طلبانه جرج بوش در عراق با پرتاب کفش اعلام نمود. اگر چه وی یکی از شهروندان جامعه عراق است، ولی قطعاً ایده وی از جایگاه و پایگاهی گسترده در میان مردم عراق به گونه ای برخوردار است که می توان نه تنها وی را نماینده یک طیف گسترده و فراگیر در این کشور قلمداد کرد، بلکه خروجی رفتار او را به عنوان نماد نفرت متراکم قلوب ملت ستمدیده عراق باید عنوان نمود.این سوژه به گونه ای مورد استقبال محافل رسانه ای و شهروندان عراقی و دیگر مسلمانان قرار گرفته است که برخی از این اقدام تحت «رمی جمره شیطان بزرگ در بغداد» یاد کرده اند.

واکنشها به نحوی از گستردگی در رسانه های منطقه و جهان برخوردار بود که روزنامه «واشینگتن پست» در باره این حادثه نوشت: «جرج بوش بخشی از نارضایتی شدید مردم عراق را از سیاستهای خود احساس کرد».

اکنون فارغ از نامگذاری تشکلهای سیاسی با هر عنوان و یا هر شناسنامه ای، عملکرد و جهت گیری که قرابت و نسبت آنها را با منافع ملی و امنیت ملی آشکار می سازد، می تواند تبیین کننده تبار محتوایی و شخصیتی آنها باشد. بنابراین، احزاب سیاسی که با آنالیز پروسه های سیاسی داخلی و بین المللی مرتبط به منافع کشور در اظهارنظرها و رفتارها با محوریت هدفهای داخلی و ملی هویتشان را تبیین نمایند، نمی توانند مورد وثوق و حمایت کشورهای بیگانه قرار بگیرند؛ لذا آنها نیز تعقیب سیاستهای حمایتی از بعضی گروه ها را ناکام و شکست خورده ارزیابی نموده و نمی توانند از این رهگذر به توفیقی دست پیدا کنند.

صدای عدالت

طرح تحول اقتصادی یا و داع با اصل 44؟» عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی صدای عدالت به قلم حسین ارغوانی است که در آن می‌خوانید؛هدف از اعلام سیاستهای کلی اصل 44، تحول اقتصادی کشور و رشد و توسعه اقتصاد ملی بر اساس افزایش بهره وری بنگاههای اقتصادی از طریق حذف انحصار دولتی و ایجاد رقابت و افزایش مالکیت و مدیریت بخش های غیر دولتی بوده است. نتیجه طبیعی و منطقی این سیاستها حذف یارانه‏ها است. چه آنکه یارانه ها نتیجه طبیعی توسعه نیافتگی وفقر و عقب ماندگی اقتصادی ناشی از سلطه دولت بر اقتصاد و چنگ انداختن وی بر سرمایه های ملی و تاراج منابع اولیه وطبیعی کشور و فروش آنها است و نه نتیجه عدالت خواهی آن. دولت از محل فروش منابع اولیه و سرمایه های ملی بر اقتصاد کشور چنگ انداخته و انحصار ایجاد کرده و فرصت فعالیت اقتصادی سالم و سود آور را از بخش های غیر دولتی سلب نموده و بدینوسیله سبب ایجاد فقر و فاصله طبقاتی و توسعه نیافتگی وعقب ماندگی اقصادی در کشور شده و برای جبران کمی تا قسمتی از این عقب ماندگی وپر کردن اندکی از فاصله طبقاتی و جهت حفظ و بقای خود و جلوگیری از بروز بحرانهای سیاسی و اجتماعی یارانه می پردازد و در واقع یارانه نه تاوان عدالت خواهی و مردم داری و فقیر نوازی دولت بلکه هزینه بقای دولت ناتون و ناکارآمد و کم بازده و پر هزینه و نتیجه سلطه بی رقیب و بلامنازع آن بر اقتصاد کشور و تاراج منابع و ثروتهای ملت است.

لذا تغییر روش پرداخت یارانه ها از غیر مستقیم به مستقیم و پرداخت نقدی آن مطابق طرح تحول اقتصادی دولت راهی معقول و منطقی برای حذف یا هدفمند کردن یارانه ها و حل مسئله نیست بلکه حذف صورت مسئله است و تنها نتیجه آن تشدید تورم و افزایش قیمت تمام شده تمام کالاها و از جمله کالاهائی است که دولت برای آن یارانه مستقیم یا غیر مستقیم می پردازد. لذا به محض اجرای این طرح یارانه ها از در بیرون رفته و از پنجره باز گشته و مجددا بر سر جای اول خود می نشینند.‏

بطور مثال اگر قیمت تمام شده کالای برق در شرایط فعلی بنا به اظهار وزارت نیرو 80 تومان وقیمت متوسط فروش آن 20 تومان باشد؛ لذا در شرایط فعلی دولت 60 تومان یارانه بابت هر کیلو وات ساعت برق می پردازد . اما در صورت اجرای طرح تحول؛ بروز تورم حداقل 100درصد در نتیجه افزایش قیمت 400درصد کالای برق توقعی بعید و دور از انتظار نبوده و با این فرض ؛ قیمت تمام شده کالای برق دیگر در سطح 80 تومان قبل از اجرای طرح باقی نمانده و در طی چند روز و یا چند هفته و حداکثر در طی چند ماه به 160 تومان یا بیشتر افزایش خواهد یافت . اما در ااینحالت دولت دیگر قادر و مجاز به افزایش مجدد قیمت ها تحت لوای حذف یارانه ها نیست زیرا اینکار فقط برای یکبار قابل انجام است و قابل تکرار نمی باشد و لذا ازاین پس دولت باید دو یارانه بپردازد:

یکی یارانه مستقیم بابت مابه التفاوت قیمت فروش و قیمت تمام شده فعلی و قبل از اجرای طرح به مبلغ 60 تومان و دیگری یارانه غیر مستقیم بابت مابه التفاوت قیمت فروش و قیمت تمام شده بعد از اجرای طرح به مبلغ 80 تومان و لذا در اینصورت در مجموع دولت باید یارانه ائی معادل 140 تومان بپردازد. که به مراتب بیشتر از حالت فعلی است.

لذا پرداخت نقدی یارانه مطابق طرح تحول اقتصادی منجر به ایجاد تورم و افزایش قیمت تمام شده و افزایش پرداخت یارانه در نتیجه پرداخت دو یارانه هم مستقیم و هم غیر مستقیم می شود. و متعاقب اجرای این طرح یک بحران فراگیر ملی رخ داده و دولت آینده را با یارانه هائی مضاعف و هفتاد میلیون حقوق بگیر مواجه خواهد نمود. شاید منظور آقای احمدی نژاد از تحقق کابینه هفتاد میلیونی نیز همین بوده است . اما این ایده ائی بسیار خطرناک و خانمان برانداز است که فقط برای مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری و کسب قدرت به هر قیمت و بازای فریب افکار عمومی و سرقت آراء اقشار فقیر و مستضعف جامعه کاربرد دارد . همان ایده ائی که برای اولین بار آقای کروبی در مبارزات انتخاباتی دوره گذشته طراح و مبتکر آن بوده است . ایده ائی که به هیچوجه مناسب برای کشورداری و اداره موفق حکومت پس از کسب رای و پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری نیست . اجرای این طرح آینده کشور و دولت آینده را با بن بست و بحرانی بزرگ و فراگیر و لاینحل مواجه خواهدنمود. و لذا امید می رود مجلس تصمیم گیری در مورد این طرح را به تشکیل دولت آینده موکول نموده و دولت فعلی را مکلف به اجرای اصل 44 نماید که تنها راه معقول و منطقی برای ایجاد تحول اقتصادی و حذف و هدفمند کردن یارانه ها است. و به نظر می رسد با توجه به عدم موفقیت و عدم اعتقاد دولت نهم به اجرای اصل 44 ؛ دولت با ارائه طرح تحول اقتصادی چه بصورت لایحه ائی مستقل و چه در قالب لایحه بودجه سال آینده از یکسو در پی دور زدن این اصل انقلابی و متحول کننده اقتصاد ایران و مومیائی کردن آن جهت حفظ و نگهداری در موزه تاریخ بدون اعلام رسمی مرگ و به خاک سپاری آن و از سوی دیگر در پی گرفتن فرصت رقابت برابر از سایر کاندیداهای ریاست جمهوری در انتخابات سال آینده است.

اجرای اصل 44 به گمان رهبری و مسئولین بلند پایه نظام و همه کارشناسنان دلسوز و مدیران مسئول کشور؛ راه حل نهائی و علاج قطعی بیماری مزمن اقتصاد ایران از سرطان دولت سالاری و نفت مداری و راه درست و عاقلانه و عالمانه برای برانداختن اقتصاد یارانه ائی و صدقه ائی از طریق توانمند سازی بخش های خصوصی و عمومی غیر دولتی و سپردن سر رشته اداره همه امور اقتصادی کشور به مردم و تحقق مردم سالاری و دمکراسی اقتصادی در ایران است در حالیکه طرح تحول اقتصادی با یک جهت گیری کاملا معکوس در پی تغییر روش پرداخت یارانه ها از غیر مستقیم به مستقیم و وابسته کردن تمام و کمال اقتصاد ایران و مردم و بخش خصوصی و دولتی آن به درآمد نفت و ناتوان سازی بخش خصوصی و بسط سلطه کامل وبلا منازع و تمام عیار دولت بر اقتصاد و تقلیل نقش دولت از راهبری و سیاستگذاری اقتصاد کلان به کمیته امداد و مددکار اجتماعی و کارفرمای بزرگ و تبدیل مردم ایران به مدد جو و صدقه بگیر و دعاگوی این دولت و وداع با اصل 44 است.‏

سرمایه

«میثاق غدیر» عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی سرمایه به قلم عباسعلی سرفرازی است که در آن می خوانید؛ پیامبر اکرم(ص) در سال دهم هجری قمری همراه با مسلمانانی که راهی سفر حج شده بودند، آداب و مناسک مختلف را انجام داد و بنا بر روایاتی محکم، همراه با حضرت علی(ع) شتر قربانی کرد، بر شیطان سنگ زد و با یارانش عازم مدینه شد.

با اینکه بیش از سه سال از آزاد شدن مراسم حج برای مسلمانان نمی گذشت، هر سال بر تعداد حاجیان افزوده می شد و این سال از همه سال ها پررونق تر بود. هیچ کدام از مسلمانانی که در این مراسم شرکت کردند، آگاه نبودند که این آخرین بار است که پیامبر(ص) راهی مکه می شود و این آخرین حج ایشان است. پیامبر در روز هجدهم ذی الحجه، در ناحیه ای که به غدیر خم شهرت دارد- و این عنوانی است که به ناحیه ای در نزدیک منطقه جحفه داده شده بود- توقف فرمود. آنانکه از ایشان دور شده بودند را به بازگشت و آنانکه دورمانده بودند را به تعجیل فراخواند. جمع کثیری از مردمان گردهم آمدند و همه این مردمان، مسلمانانی بودند که تازه از طواف کعبه فارغ شده بودند. پیامبر این جمع کثیر را مخاطب قرار داد که «آیا من از خود مومنان بر ایشان سزاوارتر نیستم و سروری نمی کنم؟» همه تایید کردند و به سروری ایشان اعتراف نمودند. پیامبر فرمود: «پس هر که من سرور اویم، علی نیز سرور او است. خداوندا، دوستی کن با هر که علی را دوست دارد و دشمنی کن با هر که دشمنی او می کند.» در این لحظه بود که امامت و ولایت و خلافت امام علی(ع) به همه حاضران اعلام شد و بی تردید این پیام را بزرگان قبایل و ریش سفیدان و عالمان و اندیشمندان شنیدند و زن و مرد، پیر و جوان و بنده و ارباب، برای هموطنان خود به سایر بلاد اسلامی آن روزگار، به سوغات بردند. با این همه، سرگذشت اسلام و مسلمانان پس از وفات پیامبر اکرم(ص) که تنها هفتاد روز پس از این واقعه رخ داد، به گونه ای دیگر رقم خورد.

مورخان و اندیشمندان شیعی مذهب که تلاش و زحمتشان در راه پاسداشت میراث غدیر همیشه در یادها باقی است و نیز اندیشمندان سایر فرق اسلامی، بر حقیقت غدیر تاکید کرده اند و همین تحقیقات و دستاوردهای گرانبهاست که ما را غرق در شگفتی می سازد که چگونه در طی هفتاد روز، بسیاری از مسلمانان آن را فراموش کرده یا اعتباری برای آن قائل نشدند. شاید بهترین درسی که می توان از غدیر گرفت، اهمیت وفاداری و پایبندی به میثاق های اجتماعی است. زیان فراموشی شعارها و آرمان های متعالی در یک جامعه، که ممکن است به دست طبقات مختلف صورت گیرد، جبران ناپذیر است. امید است بزرگان، دانشمندان و دولتمردان ما در این مسیر الگو باشند؛ چراکه اگر فضلا و صاحب منصبان، میثاق و عهدی را که با مردمان بسته اند، در ظاهر و یا باطن فراموش کنند، امیدی به صلاح و پیشرفت باقی نمی ماند.

دنیای اقتصاد

«لطفا هوا را هم سهمیه‌بندی‌کنید» عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی دنیای اقتصاد به قلم مهدی نصرتی است که در آن می‌خوانید؛آلودگی هوای تهران در وضعیت نگران کننده‌ای قرار دارد و این در حالی است که سهمیه بنزین پاییزی بسیاری از خودروها پایان یافته ‌است.

با اعلام و فعال شدن سهمیه زمستان، باید شاهد افزایش نسبی حرکت خودروهای شخصی در خیابان‌ها باشیم و این یعنی آلودگی بیشتر. در این شرایط کاهش سهمیه بنزین زمستانی هم تکذیب شده ‌است. با این اوصاف درخواستی که از مسوولین می‌توان داشت، این است که لطفا سهمیه سوخت ما را کم کنید و به ما سهمیه هوا بدهید!

اقتصاد علم تخصیص منابع کمیاب است و هوا معمولا یکی از مثال‌های معروف برای کالاهایی است که به صورت رایگان و بدون محدودیت برای همه وجود دارد. اما در دنیای صنعتی امروز دیگر هوای سالم مجانی نیست و هزینه دارد. دقیقا از همین نکته می‌توان فهمید که چرا همه شهرهای بزرگ ما دچار آلودگی هوا هستند؛ چون حاضر نیستیم برای هوای پاک هزینه چندانی بپردازیم و عمده کارها را به طبیعت واگذار کرده‌ایم و به محض این‌که قدری برف و باران بیاید یا بادی بوزد، موضوع آلودگی هوا به فراموشی سپرده می‌شود.

بخش عمده‌ای از آلودگی هوا در شهرهای بزرگ ناشی از فعالیت خودروهای شخصی است که در این میان ارزان بودن بنزین، کیفیت و ظرفیت پایین حمل‌و‌نقل عمومی و کبفیت پایین خودروهای ساخت داخل، هریک در این موضوع نقش ایفا می‌کنند.
یکی از ساده‌ترین اقداماتی که برای کاهش تردد خودروها - و در نتیجه کاهش آلودگی هوا- می‌توان انجام داد، کاهش سهمیه سوخت زمستانی خودروها و تخصیص ماهانه سهمیه به جاری دوره‌های سه‌ماهه است(حتی می‌توان وعده داد که در عوض سهمیه نوروزی اهدا خواهد شد!) به هرحال اگر هوای پاک و سلامتی شهروندان را می‌خواهیم، باید هزینه‌های آن را نیز بپردازیم.

اما واقعیت این است که آنقدر که مردم، نمایندگان مجلس و سیاست‌مداران به تورم و مسائل اقتصادی و کاهش سهمیه بنزین حساسیت دارند، نسبت به سلامت مردم حساسیت نشان نمی‌دهند. شاید بتوان این موضوع را به ترکیب جوان جمعیتی ربط داد. طبق اعلام مسوولان سالانه 10هزار نفر در تهران بر اثر آلودگی می‌میرند که طبعا اکثریت این عده را کهنسالان و بیماران قلبی تشکیل می‌دهند. جمعیت ایران جمعیت جوانی است و جوانان کار، مسکن و امکانات ازدواج می‌خواهند. سلامتی فعلا دغدغه این اکثریت نیست!

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها