
نمایش «رویای شب نیمه تابستان» به نویسندگی و کارگردانی محمدحسن معجونی که در تالار مولوی اجرا میشود به عنوان یک اثر غیرشکسپیری به گزاره اول نظر دارد و بر آن است تماشاگر را به هر قیمتی بخنداند.
پس از تماشای نمایش رویای شب نیمه تابستان، به نویسندگی و کارگردانی محمدحسن معجونی با این پرسش اصلی روبهرو میشویم: چرا باید ما برای عواطف و احساسات غمگنانه و کاملا تاثرگرای خود ارزشها و معیارهای وزین و گرانسنگ رفتاری، فرهنگی و اجتماعی داشته باشیم، اما برای خنداندن دیگران یا خندیدن خود هیچ اعتباری قائل نشویم و به هر چیز غیرمعمولی بخندیم؛ البته گاهی علتهای خاصی هم مثل افسرده بودن بیش از حد مخاطب که همواره دنبال کوچکترین بهانهای برای فراری دادن روح خود از یکنواختی و دلتنگی است دخالت دارد، مثلا چهبسا در سالن نمایش فقط تعداد معینی هر بار زیرخنده بزنند و بقیه را شگفتزده کنند.
تنزل کمدی
نمایش رویای شب نیمه تابستان که براساس یک کمدی رمانتیک به همین عنوان اثر ویلیام شکسپیر اجرا میشود، چیزی جز اسامی پرسوناژها و یک خط کلی کمرنگ از نمایشنامه مذکور، به عاریت نگرفته است. این نمایش در کل به علت چندگانگی موضوع و چندگانگی اجرا که گاهی شکل نمایش در نمایش به خود میگیرد، در نهایت همچون ظرفی عمل میکند که از عبارات رکیک و حتی ناسزاگویی به همه پر شده باشد. حسن معجونی با قرابتنمایی و توسل به برخی اعمال، رفتار و شوخیهای غیرمحتمل و صرفا خندهدار، کمدی رمانتیک عاشقانه شکسپیر را به یک فارس (Farce) کم مایه تنزل داده است.
استفاده از شیوه اجرایی امروزین برای اثری که مربوط به 4 قرن پیش است نیز به علت همین قرابتجویی و قرابتنمایی کارگردان است تا بتواند موجودات خیالی و افسانهای را به حالت آویزان از سازههای فلزی سقف نشان بدهد. محمدحسن معجونی برای تطبیق و آدابته کردن نمایشنامه شکسپیر باید اسامی و حتی موجودات خیالی و افسانهای را هم تغییر میداد و برایشان قرینههای امروزین در نظر میگرفت. در حال حاضر دوگانگی چشمگیری در متن و اجرا وجود دارد. در ضمن او مابهازاها و ذهنیات زیادی را وارد اثر و اجرا کرده و در نتیجه، آنچه روی صحنه اجرا میشود در اصل به خودش تعلق دارد و به شکسپیر مربوط نمیشود.
خنداندن به هر قیمت
در یک نمایش ناب معمولا تماشاگر به گفتار و رفتار زشت نمیخندد، بلکه از آنها متنفر میشود، در حالی که در نمایش رویای شب نیمه تابستان به نویسندگی و کارگردانی معجونی، با معجونی از زشتگوییها و زشتنماییهایی روبهرو هستیم که اساسا خندهدار نیستند و باید مایه اشمئزاز تماشاگر باشند، اما برخی مخاطبان به آن واقعا میخندند. چرا؟ چون معجونی با هوشمندی رندانهای طی بخشهای آغازین نمایش زمینه تجاهل و تحمیق ذهنها را فراهم میکند و تماشاگر را به اندکخواهی و عواماندیشی عادت میدهد تا پس از فرود ذهنی و قرار گرفتن در موقعیت بینابینی و گاه بسیار پایین، ذهن و حواسش برای همدلی با کم مایهترین گفتارها و حرکات آماده شود. از طرفی، خود معجونی هم برای خنداندن او ترفندهای مختلفی تدارک دیده است.
اول این که با چاشنی نمایش در نمایش و گاه حتی از طریق فاصلهگذاری ذهنی بین حوادث و اشاره به این که اینها همهاش نمایش است برای روا بودن هر نوع گفتار و حرکتی زمینهسازی میکند و در این میان از ذهنیت بصری و دراماتیک خوب خودش هم کمک میگیرد. او با قرابت نمایی و آویزان کردن برخی پرسوناژها از سازههای فلزی سقف صحنه، میکوشد به اجرا شاکلهای نو و تجربی ببخشد؛ اما متاسفانه نمایش از لحاظ محتوا و نوع پرسوناژهایش دچار چند گانگی است و رویای شب نیمه تابستان در عمل به بازیهای ذهنی همه شبها و روزهای تابستان تبدیل میشود. بخشی از متن، افسانهای تخیلی است، حتی به اسطورهها نظر دارد و بقیهاش به شکل قیاسی و کلی حوادثی عاشقانه را با بیان و شاکلهای امروزین نشان میدهد. آنچه به شکسپیر تعلق دارد جزو حوادث محوری اثر به حساب میآید که به علت شلوغی و افزودنیهای متن، بسیار کمرنگ شده و در همان استفاده از نیرویی فرضی برای شرطی شدن و در نهایت وارونه و جابهجا کردن جای عشاق خلاصه میشود که کمیکترین وجه اثر به شمار میرود.
باید یادآور شد در نمایشنامه شکسپیر، بارزترین نشانه مفهومی، همان عنوان نمایش است که به گرمازدگان عشق در بحبوحه گرمای شب نیمه تابستان اشاره دارد و او آن را زمینه و علت پیرنگی شکلگیری رویای موردنظر قرار میدهد.
در نمایش رویای شب نیمه تابستان، بخشهای مربوط به نمایش عروسکی دستکشی هم خوب درنیامده است و بخصوص نمایش پایانی کاملا به یک بازی کودکانه ناشیانه شباهت دارد تا نمایش عروسکی.
طراحی ساده و زیبا
در کل، طراحی نمایش برخلاف چندگانگی متن، ساده، ابتکاری و زیباست و همه امکانات و فضای لازم را برای حرکات بازیگران در زمین و فضای تعلیقآمیز میان کف و سقف صحنه فراهم کرده است. از آنجا که پرسوناژها در اثر ذهنیت خود کارگردان و تغییر دادن متن به هیات آدمهای قراردادی در آمدهاند، در نهایت شخصیتپردازی نمیشوند، بنابراین مقوله بازیگری به آن معنا که بفهمیم بازیگر با چه معیارها و شناسههایی نقش یک پرسوناژ را بازی میکند، در این اثر منتفی است.
طراحی لباسهای سفید که توسط سپیده رنکانی انجام شده با مضمون نمایش همخوان است، چون اشارهای تلویحی به مرگ گونگی خواب و کفنپوش شدن خفتگان دارد. کریم جوانشیر نیز در طراحی نور موفق است. او اغلب نور رها و معمولی و گاهی هم نور موضعی را به تناسب به کار میگیرد که همین کاربری برای چنین نمایشی بسنده میکند.
نمایش رویای شب نیمه تابستان به نویسندگی و کارگردانی محمدحسن معجونی در کل، کمدی رمانتیک ویلیام شکسپیر را تا حد یک فارس و کمدی سبک تنزل میدهد و گرچه موفق میشود برخی تماشاگران را بخنداند، اما در نهایت سطح توقع، ذوق، سلیقه و ذائقه ذهنی و حسی آنان را به طور قابل توجهی پایین میآورد. وجه تاسفبارتر قضیه آن است که این نمایش در یک تالار تئاتر دانشگاهی و عمدتا برای دانشجویان به اجرا درمیآید و همه چیز هم با توسل به نام شکسپیر انجام میشود.
حسن پارسایی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
خانمگل جام ملتهای آسیا در گفتوگو با «جامجم»:
در گفتوگوی جامجم با ناصر کنعانی سخنگوی وزارت خارجه دولت سیزدهم مطرح شد