در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
ابتدا خوب است برای شروع صحبت زمینههای بروز جنگ تحمیلی را مروری کنیم. رژیم بعث عراق با چه انگیزهای تصمیم گرفت به ایران حمله کند؟
در این زمینه تاکنون صحبتهای فراوانی شده است. ما از یک طرف با انقلاب مواجه بودیم و پایگاه استکبار در کشور ما جای خود را به پایگاه اسلامی داده بود. از طرفی خوی تجاوزگری صدام و خیال باطل رهبری جهان عرب و روحیات جنایتگرانهای که این فرد داشت باعث شد تا با مشاهده شرایط به فکر حمله به ایران بیفتد.
در جمهوری اسلامی ایران هم با توجه به انقلاب و قرار داشتن در وضعیت انتقال قدرت طبیعی بود که خیلی از سازمانها از جمله نیروهای مسلح شکل طبیعی و منسجم خود را نداشتند. بسیاری از سران ارتش وابسته به رژیم گذشته بودند که پس از انقلاب تقریبا تمام آنها پاکسازی شدند. مساله دیگری که وجود داشت این بود که خیلیها به نحوه اداره ارتش آشنا نبودند. مثلا اگر به لغو بسیاری از خریدهای تجهیزاتی در آن زمان بنگریم اگر نخواهیم آنها را خائنانه بنامیم حداقل میتوانیم بگوییم که با دانایی انجام نشدند یا مثلا کم کردن ناگهانی مدت سربازی باعث شد تمام پادگانها تخلیه شود که باعث افزوده شدن مشکلات نیروهای مسلح شد.
مساله دیگری که در آن زمان وجود داشت برداشت اشتباه از قضیه مردمداری و مردمی بودن بود.
مثلا بسیاری از کارشناسان و افراد متخصص در برخی زمینهها با عنوان این که میخواستند با خانوادهشان و در محل اقامت خانوادهشان باشند از خدمت مرخص شدند.
در کنار این مسائل درگیریهای داخلی در کشور باعث شد که صدام زمان را برای رسیدن به آرزوهای دیوانهوار خود مناسب ببیند و به ایران حمله کند.
الان وقتی به تاریخچه جنگ نگاه میکنیم اندیشههای صدام در آغاز جنگ ناشی از تصورات غلطی بود که وی از اوضاع داخلی کشور داشت، اما نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران با فداکاری مانع از تحقق این اندیشه شدند. در همین زمینه میتوان به 48 هزار شهید ارتش در جنگ تحمیلی اشاره کرد که با نثار خون خود زمینهای را فراهم کردند که رزمندگان اسلام بتوانند اولا جلوی پیشروی دشمن را بگیرند و سپس آنها را به پشتمرز برانند. الان وقتی مستندات دفاع مقدس را بررسی میکنیم ملاحظه میشود که ما تنها با عراق نمیجنگیدیم بلکه مجموعهای از کشورها با حمایتهای بیدریغ خود از صدام علنا وارد جنگ با ایران شده بودند. ولی در مقابل آنها یک ملت به ظاهر تنها با توکل به خدا و با یک رهبری بینظیر تاریخی دست به دست هم دادند و توانستند حقانیت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را به جهانیان ثابت کنند و برای اولینبار در تاریخ تجاوزات صورت گرفته به ایران حتی یک وجب از خاک کشور در اشغال دشمن باقی نماند.
نیروهای مسلح در کشور ما از دو بخش ارتش و سپاه تشکیل میشوند. آیا در جریان دفاع مقدس میتوان میان این دو نیرو تفکیک قائل شد. اگر چنین بود، نقش کدامیک پررنگتر بود؟
برای پاسخ به این سوال ابتدا میخواهم کمی از بالاتر به قضیه نگاه کنم. نسل امروز ما باید این مساله را بداند که جنگ، تنها مربوط به دو سازمان ارتش و سپاه نیست.
اگر عده بسیار قلیلی که کاملا خود را از جنگ کنار کشیده بودند کنار بگذاریم میتوانیم بگوییم که جنگ را ملت اداره کردند و به پیش بردند.
حتی اگر به نیروهایی که رسما در میدان نبرد حضور داشتند نگاه کنیم میبینیم که همه آنها ارتشی یا سپاهی نبودند. مثلا گروه پارتیزانی شهید چمران در منطقه دهلاویه و سوسنگرد نیروهای بسیار کارآمدی بودند و یا گروه فدائیان اسلام در منطقه خوزستان فعالیتهای بسیار خوبی داشتند. افراد دیگری بودند که عضو هیچ سازمانی نبودند و با تجهیزات شخصی خود به جنگ آمده بودند. یا در غرب کشور در اوایل جنگ اگر نگوییم نقش مردم عادی بیشتر از ارتش بود کمتر هم نبود.
یعنی در ابتدای جنگ ما سازماندهی نبرد نداشتیم؟
اگر صریح بخواهیم بگوییم باید بگویم نه که البته توضیحاتی را باید در این خصوص عرض کنم.
در ابتدای جنگ 5 تیپ زرهی و مکانیزه عراق برای اشغال دزفول به محور شرهانی و پل کرخه و عینخوش حمله کردند و در آنجا فقط گروه رزمی 37 زرهی (که الان شده تیپ 37 زرهی) و گروه رزمی 138 ماموریت تامینی در آن منطقه را بر عهده داشتند که البته تیپ 2 لشکر 92 هم بعدا به آنها افزوده شدند. اگر ما بخواهیم کل این نیروها را جمع بزنیم در حدود 4 یا 5 گردان بودند و این نیروها در مقابل 5 تیپ زرهی و مکانیزه که برای اشغال دزفول آماده شده بودند 6 روز تمام مقاومت کردند و سرانجام آنها را در غرب کرخه متوقف کردند و سرپل را هم در این منطقه حفظ کردند که بعدا همین سرپل به مبدا عملیات فتحالمبین تبدیل شد.
این نیروها در حد خودشان سازماندهی داشتند، اما اینکه بگوییم تمامی این نیروها از جای خاصی یا توسط شخصی خاص هدایت و سازماندهی میشدند چنین چیزی نبود و بعدها در طول جنگ سازماندهیها شکل گرفت.
حالا که صحبت از نیروهای ابتدای جنگ است خوب است از نیروهای ژاندارمری نیز نام ببریم که الان دیگر با آن نام کسی آنها را نمیشناسد و نیروهای ژاندارمری در آن زمان بهخصوص در جبهههای جنوب بسیار خوب مقاومت کردند و جنگیدند و قرارگاهی که در منطقه آبادان برای هدایت جنگ وجود داشت توسط سرهنگ فروزان که در آن زمان فرماندهی ژاندارمری را بر عهده داشت تشکیل شد. زیرا ماموریت دفاع اولیه در آن زمان توسط ژاندارمری و نیروهای تامین ارتش انجام میشد، از دیگر نیروهایی که در جریان جنگ سهم عمدهای داشتند و الان به دلیل تغییر و تحولاتی که صورت گرفته است، کمتر از آنها نامی برده میشود نیروهای جهاد سازندگی است و میتوان به جرات گفت که نقش این نیروها کمتر از بسیج، سپاه و ارتش نبود.
اما سازمان جهاد سازندگی در سازمان دیگری ادغام شده و متاسفانه به فراموشی سپرده شده است. به عنوان مثال اگر بخواهیم نقش نیروهای مختلف در آزادی بستان را بسنجیم، سهم جهاد سازندگی اگر بیشتر از ارتش و سپاه نباشد، کمتر هم نیست؛ زیرا جادهای که توسط این نیروها احداث شد و باعث شد تا نیروها بتوانند خود را به منطقه برسانند، یکی از معجزات بود.
در کنار فعالیت این نیروها، حمایتهای معنوی که از سوی مردم انجام میشود و رزمندگان مشاهده میکردند که یک پیرزن یا یک دانشآموز با فرستادن آنچه در توان داشته، تلاش کرده است به جبهه کمک کند، واقعا در معادلات جنگ تاثیرگذار بود.
همه این مسائل دست به دست یکدیگر دادند و توانستند جنگ را به پیروزی برسانند. این که امام خمینی(ره) فرمودند خرمشهر را خدا آزاد کرد، این جمله در مورد تمام جنگ عمومیت دارد و همه جنگ را خدا به پیروزی رساند.
دلیل آن هم این بود که اولا ما در این جنگ مظلوم واقع شدیم و در این حال همگی یکصدا خدا را فریاد میزدیم و همه مردم در حدی که از دستشان برمیآمد، با یکدیگر اتحاد داشتند و هرچه داشتند در راه جنگ اهدا کردند و با این اوصاف عنایت الهی هم نصیب ما شد و ما پیروز شدیم وگرنه اگر الان بنشینیم و تمام عوامل تشکیلدهنده توان رزمی را از ابتدا تا انتهای جنگ جمع کنیم و آن را به یک کارشناس که به فرض از سرنوشت جنگ ایران و عراق بیخبر است، بدهیم، بدیهی است که میگوید ایران در جنگ شکست خواهد خورد.
با وجود صحبتهای شما مبنی بر اتحاد و نقش همه مردم در جنگ، اما نیروهای مسلح به عنوان نوک پیکان این اتحاد، با دشمن درگیر بودند. در نبردهایی که انجام میشد، در کدام یک از بخشهای زمینی، دریایی و هوایی، ارتش موفقتر عمل میکرد و محوریت کدام عملیاتها را برعهده داشت؟
ما در نبرد زمینی در طول جنگ بهجز یکی دو نمونه، اصلا نمیتوانیم عملیات مستقلی را برای سپاه یا ارتش قائل شویم. بنابراین در نبرد زمینی خیلی نباید دنبال عملیات مستقل بگردیم؛ اما در بخشهای دریایی و هوایی، تمام عملیاتها مستقل بودند که من میخواهم در اینجا به عملیاتهای موفق که توسط نیروی هوایی ارتش انجام شد، به طور خلاصه اشاره کنم. این نکته را هم بگویم که متاسفانه نیروی هوایی ارتش در جریان جنگ و پس از جنگ مظلوم واقع شد؛ زیرا اکثر خاطراتی که نقل میشود، معمولا در مورد عملیاتهای زمینی است و دلیل آن هم این است که تعداد زیادی از رزمندگان در این عملیاتها حضور داشتند و خاطراتی را از آن دوران به یاد دارند؛ اما در یک عملیات هوایی، تنها یک یا دو نفر در کابین هواپیما حضور داشتند و عملیات را انجام دادند و از آنجایی که نیروهای ارتش کمتر خاطراتشان را از جنگ بیان میکنند، همان یکی دو نفر هم در مورد آن عملیات صحبت نکردهاند. البته این خاصیت ارتش است و ما عادت کردهایم که به عنوان یک برگ برنده به حفاظت اطلاعات بیندیشیم و بر همین اساس کمتر از عملیاتهای نیروی هوایی گفته شده است.
من در اینجا به طور خلاصه به برخی از این عملیاتها که در مهرماه انجام شد، اشاره میکنم.
ساعت 2 بعدازظهر 31 شهریور 59 عراق به ایران حمله کرد. 3 ساعت پس از گذشت آغاز جنگ، پایگاه شعیبیه و پایگاه کوت عراق توسط نیروی هوایی کشورمان درهم کوبیده شد. 10 ساعت بعد از آغاز جنگ یعنی اولین دقایق بامداد روز اول مهر، عملیات معروف کمان 99با 140 فروند هواپیما انجام شد. افرادی که متخصص عملیات هوایی هستند، میدانند این عملیات چه معجزه بزرگی است، زیرا این هواپیماها از پایگاههای مختلف برخاسته بودند و با وضعیتی که کشور ما پس از انقلاب با آن درگیر بود و سازمانها انسجام لازم خود را به دست نیاورده بودند، انجام چنین عملیاتی واقعا با عنایت خداوند انجام شد. در این عملیات 600 هزار پوند بمب در بخشهای حساس و راهبردی عراق ریخته شد.
در روز دوم مهر ماه با انجام 30 سورتی پرواز، 71 هزار پوند مهمات برخی از پلهای استراتژیک عراق را نابود کرد.
در تاریخ 3 مهر ماه با انجام 30 سورتی پرواز، با 357هزار پوند مهمات، پالایشگاهها و مرکز استخراج و تلمبهخانههای نفتی عراق بمباران شدند.
6 مهر ماه عملیات پشتیبانی و نجات تیپ 2 زرهی و گروه رزمی 37 و 138 توسط نیروی هوایی ارتش انجام شد و 698 هزار پوند بمب و موشک در آنجا بر روی دشمن ریخته شد.
در 14 مهر ماه با انجام 42 سورتی پرواز، با ریختن 132 هزار پوند بمب و مهمات، بنادر استراتژیک و باراندازهای ساحلی عراق منهدم شد.
در 15 مهر ماه نیروهای عراقی در ورودی گمرک خرمشهر منهدم شدند و در 24 همان ماه نیز گمرک صفوان عراق درهم کوبیده شد.
در 27 مهر ماه با انجام 367 سورتی پرواز و یک میلیون پوند مهمات، عملیات پشتیبانی از قرارگاه اروند و جلوگیری از ورود نیروهای عراقی به آبادان انجام شد.
به طور خلاصه در 6 ماه اول جنگ، 11 میلیون پوند مهمات در عملیاتهای مختلف نیروی هوایی بر روی مواضع دشمن ریخته شد که علاوه بر ضربه محکم به روحیه دشمن، حرکت آنان را نیز بسیار کند کرد و زمینه را برای عملیاتهای زمینی مهیا کرد.
ماموریت دفاع هوایی تاکتیکی از ابتدا تا انتهای جنگ بر عهده نیروی هوایی ارتش و پدافند بود. عملیات شناسایی هوایی تاکتیکی نیز در طول جنگ بر عهده نیروی هوایی ارتش بود، یعنی هر زمان که فرماندهان نیاز به عکس هوایی از یک منطقه داشتند بلافاصله این امر توسط نیروی هوایی انجام میشد.
یکی از عملیاتهای معروف نیروی هوایی حمله به پایگاه الولید بود که فیلم سینمایی آن نیز با عنوان حمله به3 H به نمایش درآمد.
این عملیات تا جایی که من اطلاع دارم بینظیر است. در این عملیات 8 فروند 4F بعلاوه 3 فروند 5 F و 4 فروند 14F به همراه 4 فروند هواپیمای سوخترسان از دو کشور عبور کردند و در نقطه مقابل مرز ایران و عراق، پایگاه الولید در مرز عراق با اردن را بمباران کردند و در این عملیات با فروریختن 50 تن بمب، 48 هواپیمای شکاری، ترابری و بالگرد دشمن را منهدم کردند.
اگرچه صدماتی که در این عملیات به دشمن وارد شد، بسیار قابل توجه است، اما مهمتر از آن برتری روحی بود که پس از آن در ایران انجام شد و رژیم بعث را دچار بهت و حیرت نظامی کرد، زیرا عراق در این عملیات بخشی از توانمندیهای جمهوری اسلامی را مشاهده کرد و دانست که ما توانایی آن را داریم که تمام خاک این کشور را طی کنیم و پایگاهی را در نقطه مقابل مرزمان بمباران کنیم.
یکی از اهدافی که فرماندهان جنگ به دنبال آن هستند، تحمیل اراده است و زمانی که یک فرمانده بتواند اراده خود را به دشمن تحمیل کند، بخش اعظمی از کارش را انجام داده است. پس از این عملیات نیز دشمن متوجه شد که ایران اراده پیروزی در جنگ را دارد و این مساله در تمام ردهها تاثیرگذار بود.
در عملیات ثامنالائمه که حصر آبادان شکسته شد، 380 تن بمب بر مواضع دشمن ریخته شد و 7 فروند هواپیمای دشمن سرنگون شد. عملیات معروف عبور از دایره سرخ پدافند بغداد که توسط شهید عباس دوران انجام شد یکی دیگر از عملیاتهای معروفی است که توسط نیروی هوایی ارتش صورت گرفت! در عملیات طریقالقدس و آزادسازی بستان، 93 تن بمب فروریخته شد و 19 فروند هواپیما و 3 فروند بالگرد دشمن سرنگون شد. در عملیات فتحالمبین 924 تن بمب ریخته و 14فروند هواپیما و 3 فروند بالگرد دشمن سرنگون شد، در عملیات بیتالمقدس نیز 53 هواپیما و 3 بالگرد دشمن منهدم شد.
در عملیات فاو 550 تن بمب در 270 سورتی پرواز بر روی مواضع دشمن ریخته شد و در این عملیات نیروی هوایی، 1486 سورتی مراقبت مسلحانه از فاو انجام داد و 22 هواپیمای دشمن در این عملیات سرنگون شد. در عملیات مرصاد نیز 180 تن بمب و موشک و 120 هزار گلوله از سوی هواپیماهای نیروی هوایی بر علیه مواضع نیروهای منافقین شلیک شد و در 120 سورتی پرواز حدود 700 دستگاه تانک و نفربر دشمن منهدم شد.
اینها از برجستهترین عملیاتهایی بود که توسط نیروی هوایی به طور مستقل انجام شد. چند عملیات معروف نیز هست که مشترکا توسط نیروی هوایی و دریایی انجام شد که معروفترین آنها عملیات مروارید است که در 7 آذر انجام شد که تقریبا در این عملیات نیروی دریایی عراق نابود شد و بعد از آن به جز یکی دو عملیات، نیروی دریایی دشمن عملا فعالیتی نداشت. در عملیات مروارید که تقریبا 3 ماه بعد از آغاز جنگ انجام شد، 3 ناوچه موشکانداز، یک نفربر هزار تنی، 3 فروند ناوچه تندرو و 5 جنگنده دشمن نابود شدند که البته ناوچه قهرمان پیکان جمهوری اسلامی ایران نیز در همان عملیات غرق شد و ناخدا همتی نیز به شهادت رسید. از دیگر عملیاتهای مهم و حیاتی که توسط نیروی دریایی و هوایی به صورت مشترک انجام شد عملیات دفاع و حفظ و نگهداری جزایر بویژه خارک بود.
کارشناسان اقتصادی و سیاسی و مدیران عالی کشور در آن زمان واقفند که اگر نیروی دریایی و هوایی خارک را حفظ نکرده بودند و کاروان شناورهای تجاری و نفتکشها انجام نمیگرفت و راه تنفس اقتصادی ما بسته میشد چه بلایی بر سر کشور میآمد.
بنابراین در طول جنگ میتوانم بگویم که همه عملیاتهای نیروی هوایی ارتش و 95 درصد عملیاتهای نیروی دریایی کاملا مستقل بود اما در بخش زمینی به اعتقاد من عملیات مستقل برای هیچیک از نیروها نبود.
امروزه از جنگهای نامتقارن زیاد صحبت میشود، در این حوزه ارتش جمهوری اسلامی ایران چه اقداماتی انجام داده است؟
من ابتدا باید یک توضیح راجع به واژه جنگهای نامتقارن بدهم این واژه وارداتی است و به نظر من ورود آن به ادبیات جنگ با یک شیطنت همراه است.
زیرا دشمن میخواهد با چنین کلماتی، افکار عمومی را بر علیه ما تحریک کند.
هر نیروی مسلح حرفهای باید دو سوال به ظاهر ساده ولی اساسی را از خود بکند یکی این که دشمن چگونه میجنگد و سوال دوم این که ما در مقابل او چگونه باید بجنگیم. بنابراین تمام بررسیها و طراحیها برای پاسخ به این دو سوال انجام میشود.
ارتش جمهوری اسلامی ایران هم به حکم حرفهای بودن این کار را انجام میدهد و همیشه پاسخ به این دو سوال را در دستور کار خود قرار داده است.
به نظر من منظور از نبردی که با عنوان نامتقارن از آن یاد میشود جنگی است که دو طرف از نظر عده و امکانات برابر نیستند. من اگر بخواهم به طور ساده بیان کنم در یک نبرد این چنینی که امروزه از آن به عنوان نبرد ناهمطراز نیز یاد میشود نیروی مدافع با استفاده از هوش و خلاقیت خودش، توانایی و قابلیت بازنگری مجدد ساختارها و چگونه جنگیدن در مقابل نیروی متجاوزی که از نظر نیرو و امکانات از او بالاتر است را دارد به نحوی که طوری در مقابل این دشمن متجاوز میایستد که رفتارش برای او مسبوق به سابقه نیست.
بنابراین اگر بخواهیم واژه مناسبی برای این جنگها به کار ببریم میتوانیم آنها را نبرد خلاقانه همهجانبه بنامیم.
عواملی که پیروزی و شکست را در جنگ تعیین میکنند فقط اندازه نیروی انسانی و تجهیزات نیستند.
بلکه عوامل متعدد دیگری نیز هستند که معدل آنها تعیینکننده پیروزی یا شکست جنگ است. من به عنوان نفر دوم ارتش و به عنوان کسی که برای مدتی مسوولیت عملیات ارتش را بر عهده داشته با قاطعیت میگویم که معدل تواناییهای ما از معدل دشمنانمان بیشتر است و ما در هرگونه نبرد احتمالی پیروز خواهیم بود. بنابراین در هرگونه جنگ احتمالی ما به یک نبرد خلاقانه همهجانبه دست میزنیم.
ظاهرا یک تقسیم کاری میان ارتش و سپاه برای حفاظت از کیان کشور انجام شده است. در این چارچوب، وظایف ارتش به چه شکل تعریف شده است؟
در راهبرد تجهیز، سازماندهی و تعیین وظایف، ارتش و سپاه مکمل یکدیگر دیده شدهاند، نه موازی هم. قرار نیست کاری را که ارتش انجام میدهد، درست همان کار را سپاه نیز انجام بدهد بنابراین وظایف این دو سازمان کاملا تشریح و مشخص شده است. با این حساب این که بگوییم ما کارها را تقسیم کردهایم و بخشی از کارها را ارتش انجام میدهد و بخشی را سپاه، چنین چیزی نیست. بلکه به جای این که بگویم کارها تقسیم شدهاند بهتر است بگوییم وظایف هر سازمان مشخص و تعیین شدهاند. تجربه دفاع مقدس هم به ما نشان داد عملیاتهایی که همه کارهایشان مشترک انحام شد عنایت خداوند هم به آنها تعلق گرفت و تمام افتخارات برجسته ما مربوط به آن زمانهاست. تجربه دفاع مقدس به ما میگوید که خودمان را تقسیم نکنیم بلکه وظایفمان را به طور دقیق تعیین کنیم زیرا مکمل یکدیگر هستیم.
الان هم در آبهای جنوب کشور در خلیج فارس سپاه حضور دارد و ارتش نیز حضور دارد و در دریای عمان نیز سپاه و ارتش حضور دارند. در دریای خزر نیز به همین شکل است اما در برخی مناطق برای این که بتوانند وحدت فرماندهی را بخوبی اجرا کنند، محوریتها را با یکدیگر هماهنگ کردهاند و در هر منطقهای محوریت به یک سازمان محول شده است. بنابراین اگر بگوییم که در بخشی از آبها یک سازمان وجود دارد و در بخشی دیگر یک سازمان دیگر، این تعریف درستی نیست.
بنابراین حضور قدرتمندانه ارتش در آبهای جنوب ادامه دارد؟
ارتش و سپاه در کنار یکدیگر به صورت مکمل، با تمام قدرت از آبهای جنوب دفاع میکنند. ما در جنگ تحمیلی و همچنین در هرگونه نبرد احتمالی دیگر چیزی به نام ارتش و سپاه مستقل نخواهیم داشت. در حال حاضرطراحیها هم مکمل یکدیگرند و هرچه برای این دو سازمان طراحی و ساخته شده به نوعی است که مکمل یکدیگر باشند.
توانمندیهای ارتش بخصوص تجهیزات نیروی هوایی از جمله جنگندهها تا چه حد بومی و ساخت داخل هستند؟
بخشی از توانمندیهای نیروی هوایی در رژه 31شهریور به نمایش گذاشته شد در بخش ساختن تجهیزات بخصوص در مورد جنگندهها چند کار انجام شده است. یکی این که چند مدل جنگنده ساخته شده است و کار دیگر این است که جنگندههای سابق را که در اختیار داشتیم بقدری تغییر دادهایم و تجهیزات آنها آنقدر متفاوت شده است که اگر سازنده این هواپیماها آنها را ببینند متعجب خواهد شد. این تغییرات به دو دلیل انجام شده است یکی این که ما میخواستهایم آنها را به روز کنیم و دلیل دیگر این بود که ما میخواستیم آنها را به شکلی درآوریم که عملکرد آنها برای دشمن قابل پیشبینی نباشد. زیرا اگر آنها مشخصات همه تجهیزات ما را بدانند این مساله آسیبپذیری بالایی را برای نیروهای مسلح ما به وجود خواهد آورد.
اما درخصوص ساخت جنگندههای جدید باید عرض کنم که طراحی، مهندسی و تولید آنها تماما بومی است. قطعاتی را که احتمال میدهیم ممکن است در آینده برای تهیه آنها دچار مشکل شویم با هر هزینهای که باشد در داخل تولید میکنیم.
زیرا یک بار ما کشورهای تولیدکننده تجهیزات نظامی را آزمودهایم و مومن از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود. اما برخی قطعات هست که همهجا میتوان آنها را تهیه کرد و تولید آنها در داخل مقرون به صرفه نیست و به همین علت ما خودمان را معطل ساخت آنها نمیکنیم و از خارج تهیه میکنیم. من وقتی به آمار تجهیزات نگاه میکردم ملاحظه کردم که در سال 87 86 در مجموعه نیروی هوایی و پدافند 44 نوع تجهیزات جدید بومی وارد سیستم کردهایم. در نیروی دریایی 42 نوع و در نیروی زمینی نیز 23نوع تجهیزات جدید وارد سیستم رزم شدهاند.
ما الان از نظر تجهیزات هیچ مشکلی در دفاع از کشور نداریم و روند طراحی و تولید در عرصه نظامی از نظر سرعت و کیفیت رشد چشمگیری پیدا کرده است.
موضع ارتش در برابر تهدیدهایی که از سوی دشمن در خصوص احتمال حمله نظامی صورت میگیرد چیست؟
ارتش همهچیز را جدی میگیرد و هیچ حرکتی را به عنوان شوخی نمیداند. مثلا در مراکز آموزش نظامی مشاهده میکنیم که برخی نیروها که کمطاقتتر هستند از وضعیت خود گلایه میکنند و میگویند چرا باید از منطقهای که هرگز در آنجا اتفاقی نیفتاده است محافظت کنیم. ما میگوییم ما 99 سال از یک جا محافظت میکنیم تا مبادا حتی یک دقیقه در آنجا اتفاقی بیفتد.
بنابراین ما هر حرکتی را جدی میگیریم و همه عناصر اطلاعاتی ما با تمام حواسی که در اختیار دارند مراقب تحولات در طرف مقابل هستند و از نظر نگاه ارتش ما کاملا برای یک نبرد آمادهایم.
اما خارج از محیط نظامی اگر بخواهیم به موضوع بنگریم به اعتقاد من اگر دشمن ما در خودش توانایی حمله و موفقیت در آن را میدید تا به حال حتما این اقدام را کرده بود.
اما وقتی این توانایی را ندارد سعی میکند با جنگ روانی و توپ و تشر و تبلیغات اهداف خود را پیش ببرد.
مردم ما هم دیگر به اینگونه مسائل عادت کردهاند و این تهدیدات را اصلا جدی نمیگیرند. و ما به مردم اطمینان میدهیم که نیروهای مسلح با آمادگی کامل برای مواجهه با هر تهدیدی ایستادهاند.
فکر میکنم در پایان اگر خاطرهای ناگفته از روزهای دفاع مقدس داشته باشید، برای خوانندگان روزنامه جالب باشد.
خاطرهای که در نظر من هست مربوط به خودم نیست اما بسیار شیرین و جذاب است.
در تاریخ 9 مهر 59 عراق با احداث یک پل از کوی ذوالفقاری وارد آبادان میشود. تیپ 2 قوچان به فرماندهی امیر سرتیپ کهتری در آن زمان در آن منطقه حضور داشتند. امیر کهتری به ناجی آبادان معروف است چرا که هم در دفاع از این شهر در تمام عرصهها حضور داشت و هم در شکست محاصره این شهر حضور داشت و آبادانیها بسیار به او علاقمندند. تکاوران دریایی نیز در این منطقه در کنار نیروهای مردمی برای دفاع از آبادان حضور داشتند. در حین عملیات امیر کهتری با اصابت یک گلوله به ساق پا، مجروح میشود و یک ناوبان یکم تفنگدار دریایی به کمک او میرود.
تفنگداران دریایی یک مچپیچ باندمانند بر روی پوتین خود میبندند و این ناوبان یکم دریایی، پس از خارج کردن فشنگ از پای امیر کهتری، مچپیچ خود را باز میکند و به سابق پای او میبندد و جنگ ادامه مییابد. این دو نفر پس از آن روز یکدیگر را نمیبینند تا بیست و یکی دو سال بعد که آن ناوبان یکم با درجه دریاداری برای دیدن امیر کهتری به مشهد میرود. بعد از کمی صحبت آن دریادار به شوخی سراغ مچپیچ خود را از امیر کهتری میگیرد و تازه امیر کهتری متوجه میشود که این دریادار همان ناوبان یکمی است که در آن زمان مچپیچ خود را به پای او بسته بود. آن ناوبان یکم در حال حاضر امیر دریادار سیاری فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران است.
کارنامه جانشین فرمانده کل ارتش
امیر سیدعبدالرحیم موسوی، جانشین فرمانده کل ارتش که به تازگی با حکمی از سوی حضرت آیتالله خامنهای فرمانده کل قوا در این سمت منصوب شد، در سال 58 وارد این نیرو شد و دورههای افسری خود را با موفقیت در دانشگاه افسری امام علی(ع) به پایان رساند.
وی دورههای تخصصی خود را در لشکر 28 کردستان گذراند و در طول 8 سال دفاع مقدس نیز با حضور در این لشکر و انجام عملیاتهای موفق در منطقه کردستان، یکی از فرماندهان موفق و غیور ارتش به شمار میآمد که بارها به خاطر این رشادتهای خود مورد تقدیر قرار گرفت.
امیر موسوی پس از دوران دفاع مقدس با طی دورههای عالی دانشگاه افسری امام علی(ع)، مدتی مسوول عقیدتی سیاسی این دانشگاه و سپس مسوولیتهایی چون فرماندهی تیپ را در نیروی زمینی ارتش بر عهده داشت و در زمان غائله طالبان نیز با توجه به حساسیت منطقه به عنوان فرمانده ارشد ارتش در منطقه شمال شرق کشور منصوب شد. وی پس از حضور موفق در شمال شرق کشور به عنوان جانشین معاونت عملیات ارتش منصوب شد و پس از دریافت مدرک دکترا از دانشگاه عالی دفاع ملی به فرماندهی دانشگاه افسری امام علی(ع) ارتش منصوب شد. امیر موسوی پس از تصدی مسوولیت معاونت طرح و برنامه نیروی زمینی ارتش، در سال 84 با حکم رهبر معظم انقلاب به عنوان رئیس ستاد مشترک ارتش منصوب شد و اکنون نیز در مسوولیت جانشین فرمانده کل ارتش به خدمت ادامه میدهد.
حسین نیکپور
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد