
بزرگترین چالش شما هنگام کارگردانی جیمز باند جدید چه بود؟
شماکارگردانی یک فیلم جیمزباندی را قبول میکنید و مشغول ساخت آن میشوید. در طول ساخت حواستان است که دارید روی فیلمی کار میکنید که قبلا شکل گرفته و برای خودش کارنامهای قدیمی دارد. این فیلم کاراکترها، ماشینها، تاریخ و میلیونها طرفدار خاص خودش را دارد. کازینو رویال باموفقیت خیلی زیادی روبهرو شد و به صورت طبیعی، تماشاگران فیلمهای جیمزباندی همیشه انتظارات وتوقعات خودشان را داشتهاند. پس فشار خیلی زیاد و باور نکردنیای روی شما در مقام کارگردان وجود دارد، زیرا مجبورید چیزهای تازهای خلق کنید که هم تازه باشند و هم به نوعی در دنباله آخرین فیلم اکران شده جیمزباندی حرکت کند. در همان زمان متوجه این مساله هم بودم که همیشه دوستدار آن فیلمهای اولی جیمز باندی با بازی شون کانری بودهام. منظورم فیلمهایی است که دهه 60 میلادی ساخته شدند. طراحی صحنهها موقعیتهای آن فیلمها به عهده کن آدام بود. تصور کلیام این است که آن فیلمها خیلی جلوتر از زمان خود حرکت میکردند. نگاه، حس و طراحی آنها خیلی بهتر و پیشرفتهتر از بیشتر فیلمهای آن دوران بود. وقتی کارگردانی کوانتوم تسکین به من پیشنهاد شد، احساس کردم فرصت خیلی خوبی به دست آوردهام تا چیزی مجلل و سبکگرا خلق کنم که حال و هوای آن جیمزباندیهای کلاسیک را حفظ کند و درعین حال برای تماشاگران هم جذاب، سرگرمکننده و تماشایی باشد. هدفم این بود که فیلم چند قدم جلوتر از کازینو رویال حرکت کند.
برای اینکه لحن و زبان کلی کار را حفظ کنید، به تماشا و مطالعه کازینو رویال پرداختید؟
خیر. البته منظورم این است که فیلم را تماشا کردم، ولی نه برای بررسی آن. نیازمند آن بودم که فیلم و لحن خاص خودم را خلق کنم. باید لحن خودم را در فیلم جاری و زبان تصویری را به آن منتقل میکردم. نمیخواستم خودم را به کارهای قبلی محدود کنم، زیرا تصورم این بود که باید مهر شخصی خودم را بر آن بزنم و فیلم را به شکلی بسازم که خودم میخواهم؛ البته مید انستم به کاراکتر اصلی قصه باید وفادار بمانم. واقعیت این است که کوانتوم تسکین از آنجایی شروع میشود که کازینو رویال تمام شد. احساس میکردم کاراکتر جیمز باند در وضعیت بسیار سخت و دشواری قرار دارد، زیرا او برای اولین بار در کل این مجموعه فیلم، عشق را تجربه کرده و چیز مهمی را از دست داده است. در فیلم تازه باید او را از این وضعیت دشوار بیرون میآوردیم و کمک میکردیم او از این تجربه و چیزی که از دست داده رهایی یابد. حال پرسش این بود که برای باند از دست دادن یک موجود چه معنی و مفهومی دارد، در حالی که ماموریت او کشتن آدمها و گرفتن جان آنهاست؟ این مساله از نظر روحی و روانی او را بیشتر از گذشته داوطلب انجام کارهایش میکند. به این ترتیب انجام داوطلبانه کارها به مضمون اصلی فیلم تبدیل میشود و قصه را به جایی میرساند که مورد نظر من است، یعنی اعتماد کردن باند به دیگران، اما تو به چه چیزی میتوانی اعتماد کنی؟ و معنی واقعی اعتماد چیست اگر تو کسی را دوست داشته باشی؟
خبرهایی درباره جراحت دست دانیل کریگ منتشر شد که جنجالبرانگیز بود. میتوانید برای ما بگویید دقیقا چه اتفاقی افتاد؟
خب، یک جراحت عمیق بود. قرار نیست انگشت دستش قطع شود! کریگ هنوز ده انگشتش را دارد. (میخندد) نکتهای که خیلی برایم جالب است این که کوچکترین حرکت و کارهای ما، بازتاب وسیعی در رسانههای گروهی دارد و آنها منتظرند با استفاده از این خبرها، دست به جنجالهای زیادی بزنند. این هم از محسنات یک فیلم جیمزباندی است!
بعضیها میگفتند تولید این فیلم با نفرین همراه است و کوانتوم تسکین فیلمی نفرین شده است. آیا این جور حرفها برایتان اهمیتی داشته است؟
خیر. به این حرفها اهمیتی نمیدهم. واقعیت است که تولید هر فیلم اکشن و ماجراجویانهای با یکسری حادثه ریز و درشت همراه است و چنین اتفاقاتی رخ میدهد. درباره این فیلم چیزهای زیادی گفته شد. بزرگترین مشکل و حادثهای که برای ما در فیلمبرداری به وجود آمد، زخمی شدن یکی از بدلکارهایمان بود، خوشبختانه او هم حالش خوب شده و بیمارستان را ترک کرده است.
دکترها میگویند او براحتی راه میرود و حرف میزند و خیلی زود زندگی طبیعیاش را از سر میگیرد. اتفاقات کوچک دیگری هم سر صحنه فیلمبردای رخ داد که طبیعی است. مگر میشود در فیلمی که 90 درصد قصهاش درگیری و حادثه و زد و خورد و تعقیب و گریز است، همه چیز به خیر و خوشی بگذرد و حتی از دماغ یک نفر هم خون نیاید؟ به همین دلیل، من خریدار این خبرها و قصههای رسانهای نیستم.
فیلم ما یک کار ویژه و سرشار از بدلکاری، اکشن و جلوههای ویژه بود و من نسبت به پشت صحنه و کل روند تولید آن نگاه مثبتی دارم.
روحیه و حال و هوای کلی صحنه فیلمبرداری را چگونه توصیف میکنید؟ کار در یک محصول پرهزینه چطور بود؟
مثل بقیه کارها بود و تفاوت خیلی زیادی احساس نمیکردم. نکته مهم هنگام ساخت یک فیلم جیمزباندی این است که روحیه شوخطبعی موجود در آن را حفظ کنی. وقتی داری فیلمی جیمزباندی را کارگردانی میکنی نمیتوانی آن را خیلی جدی بگیری و سختگیر باشی. جوکها و شوخیها بخشی از یک فیلم و صحنه فیلمبرداری آن هستند. میدانید فیلمسازی کار سخت، دشوار و حساسی است. اگر بخواهی خودت هم مشکلاتی بر مشکلات بیفزایی، کار خودت را سختتر کردهای. کوانتوم تسکین اولین فیلم بزرگ عامهپسند و تجاری من است و کارگردانی آن مثل یک ماراتن بود. باید خودم را با آن همراه میکردم و از یک آمادگی کامل ذهنی و بدنی برخوردار میبودم. چرا؟ برای این که یک راهپیمایی طولانی بود.
علت انتخاب کوانتوم تسکین برای کار چه بود؟
متوجه منظورتان هستم. فیلمهای قبلی درامهایی اجتماعی بودند که با مضامین مهم و فراگیر سر و کار دارند. برای خیلیها پذیرش کارگردانی یک فیلم جیمز باندی باعث تعجب بود؛ اما من این فیلم را هم خیلی دور از کارهای دیگرم نمیبینم. فقط این بار ظاهر قصه رنگ و لعاب بیشتری دارد و اکشن آن بیشتر است. در اینجا هم ما با کاراکتری روبهرو هستیم که با مشکلات و چالشهایی روبهروست و باید بر آنها غلبه کند. در عین حال، میخواستم کمی از فیلمهای قبلیام فاصله بگیرم و کار تازهای انجام دهم که پیش از این نکردهام. به یک زنگ تفریح یا تنفس تازه احتیاج داشتم.
کریستوفر نولان با «شوالیه تاریکی» تصویر تازهای از بتمن ارائه کرد. آیا جیمز باند شما هم حال و هوای تازهای دارد و تصویر دیگری از او خلق کرده است؟
هر کاراکتری باید متناسب با شرایط روز حرکت کند و خودش را با این شرایط وفق بدهد. جیمز باند هم جدای از این قضیه نیست و نمیشود او را به شکلی به تصویر کشید که 30 سال قبل مورد استفاده قرار میگرفت. از سوی دیگر، هر فیلمسازی سعی میکند دیدگاه شخصی خودش را از کاراکترها ارائه کند. جیمز باند کوانتوم تسکین ضمن این که همان «مامور 007» همیشگی است، اما در عین حال آن جیمز باندی است که من در نظر دارم و دلم میخواست روی پرده سینما به تصویر کشیده شود. باند در فیلم جدید با یک سری چالش درونی روبهروست که در فیلمهای قبلیاش نداشتهایم. قصه فیلم کمی سیاهتر از قسمتهای قبلی مجموعه است و اکشن و ماجراجویی سطح ظاهری قصه، در خدمت بیان برخی حرفهای جدیتر است. این حرفهای جدیتر در لایه زیرین ماجرا حضور دارند و براحتی خودشان را به نمایش نمیگذارند. بتمنی را که نولان در شوالیه تاریکی ارائه کرد،خیلی دوست دارم. او قصه کمیک استریپی بتمن را وارد مرحله و دنیای تازهای کرد و به این ماجراجویی اکشن رنگ و بوی تازهای داد. میتوان گفت من هم در کوانتوم تسکین تا حدودی به دنبال چنین رویکردی بودم و امیدوارم تماشاگران معمولی و طرفداران جیمز باند از آن استقبال کنند.
تهیهکنندگان فیلم نسبت به این مساله واکنشی نشان ندادند؟
نسبت به تغییرات قصه مشکلی نداشتند و آن را مثبت ارزیابی کردند. خود آنها هم میخواستند جیمز باند جدید حرفهای تازهای برای گفتن داشته باشد و وارد فضای تازهای شود. اصلا فکر میکنم دعوت من برای کارگردانی فیلم به همین دلیل بود که تغییراتی عمده در حال و هوا و فضای مجموعه فیلم جیمزبانی ایجاد شود، وگرنه فیلمسازان اکشنساز زیادی بودند که می توانستند بهتر از من یک جیمزباند اکشنی بسازند.
شما یک فیلمساز مستقل هستید. آیا در کارتان دخالتی هم میکردند؟
دخالت خیر، ولی بخت و تبادل نظر داشتیم. به هر حال نباید این واقعیت را نادیده گرفت که آنها بیش از 40 سال است که دارند این مجموعه فیلم را تهیه و تولید میکنند و اشراف کلی نسبت به همه مسائل آن دارند. این تاریخچه به من کمک میکرد تا بتوانم کارم را بهتر انجام دهم. از سوی دیگر، بحثهای اصلی هنگام نگارش فیلمنامه صورت گرفته بود و زمان تولید، تقریبا همه ما دید روشنی نسبت به این که کار قرار است چگونه باشد داشتیم.
آیا جیمزباند بعدی را هم شما کارگردانی خواهید کرد؟
فعلا که اصلا بحث تولید قسمت تازهای از این فیلم نیست. همه منتظر اکران عمومی فیلم و نوع واکنش تماشاگران نسبت به آن هستند. این واکنش به مقدرا زیادی تکلیف همه را روشن و خط مشی آینده و فیلم بعدی جیمزباندرا مشخص میکند. این موضوع هم تا زودتر از 5 ماه دیگر معلوم نمیشود.
بعضیها میگویند کوانتوم تسکین رکورد فروش فیلمهای جیمزباندی را خواهد شکست.
این جور مسائل برایم اهمیتی ندارد و فروش گیشه دغدغه ذهنیام نیست. وقتی فیلمی میسازم، تمام توجهم به این است که یک کار خوب و درست ارائه کنم. برایم ساخت فیلم خوب مهم است و نه فروش بالای آن.
ولی شما که وارد این حیطه فیلمسازی شدهاید، نمیتوانید نسبت به این موضوع بیتفاوت باشید.
قصد ندارم به یک فیلمساز تجاری تبدیل بشوم و کوانتوم تسکین را هم علیرغم جیمزباندی بودنش یک کار تجاری نمیدانم. فیلم را که ببینید متوجه حرفم خواهید شد.
کار با دانیل کریگ چگونه بود؟ او زودتر از شما به پروژه فیلمهای جیمزباندی پیوست.
دانیل، بازیگری منضبط و بااخلاق است و این به ریشههای تئاتریاش برمیگردد. سر صحنه اصلا حال و هوای یک سوپراستار را ندارد و دقیقا به حرفهای کارگردان گوش میدهد. خود او هم از تغییر و تحولات کاراکتر جیمزباند و قصه راضی بود و عقیده داشت وقت آن رسیده که این کاراکتر دوباره نو شود و کمک و همراهی زیادی کرد تا این اتفاق بیفتد. هم صحنههای معمولی و هم صحنههای اکشن را خیلی خوب بازی کرد.
سر صحنه در ارتباط با کاراکتری که بازی میکرد، پیشنهادهایی هم میداد؟
نه خیلی زیاد. فیلمنامه دقیقا معلوم کرده بود او چه کار باید بکند. کمک او این بود که صحنههای حسی و درونی را خیلی خوب درآورد. شاید جیمزباندهای قبلی نمیتوانستند این کار را بخوبی او انجام دهند. جیمزباندهای پیشین بیشتر اسلحهکشهای خوبی بودند و فقط مجوز قتل داشتند. به نوعی میتوان گفت شخصیتهایی تکبعدی و کلیشهای بودند؛ ولی جیمزباند جدید، موجودی با یکسری چالشهاست و به بازیگری نیاز داشت که بتواند از عهده اجرای حس دراماتیک و درونی قصه و کاراکتر اصلی آن برآید.
پس از پایان فیلمبرداری، او را دیدهاید؟
یکی دو بار. یک بار هم زمان تدوین به دیدنم آمد. هم او گرفتار است و هم من. در این شهر شلوغ، فرصت زیادی برای دیدارها نیست؛ ولی از احوال هم باخبریم.
شنیدهایم به تهیهکنندگان فیلم گفته خیلی دوست دارد کارگردان جمیزباند بعدی هم شما باشید.
لطف دارد. صحنه فیلمبرداری فیلم با وجود تمام مشکلاتی که وجود داشت، خیلی خوب و لذتبخش بود. همه افراد کارشان را خوب و درست انجام میدادند و برای همین بین گروه درگیری و اختلاف وجود نداشت. وجود چنین شرایطی باعث شد همه در آخرین روز فیلمبرداری آرزو کنیم هنگام تولید قسمت بعدی، همین گروه فیلم را بسازد.
حادثهپردازی بدون توقف
«کوانتوم تسکین» پرسروصداترین فیلم فصل پاییز امسال سینماست که پیشبینی میشود نمایش عمومی آن با موفقیت زیادی همراه باشد.
نکته جالب درباره این اکشن ماجراجویانه که بدون توقف در حال خلق حادثه و هیجان است، نام کسی است که آن را کارگردانی کرده است. مارک فورستر که سال 1969 در آلمان به دنیا آمد، بیشتر به عنوان یک فیلمساز مستقل شناخته میشود. او که تا به حال 7 فیلم سینمایی ساخته، کار فیلمسازی را از سال 1995 شروع کرد، ولی با سومین فیلمش Monstersbala در سال 2001 بود که به کارگردانی سرشناس تبدیل شد. این درام تلخ اجتماعی، اسکار بهترین بازیگر زن را برای هالی بری سیاهپوست به ارمغان آورد. فورستر که در کشور سوئیس بزرگ شده، خودش را بیشتر یک سوئیسی میداند و به جیمز باند جدید سینما، حال و هوایی اروپایی داده است و باید دید کوانتوم تسکین او میتواند در محافل رسانهای بحث اسکاری شدن آن را مطرح کند یا خیر. پس از «شوالیه تاریکی» (قسمت جدید مجموعه فیلم بتمن) حالا نوبت این فیلم جیمز باندی است که خودش را به آکادمی اسکار تحمیل کند.
جدیدترین قسمت فیلم جیمز باندی سینما، ماجراجوییهای مامور 007 را از آنجا دنبال میکند که «کازینو رویال» تمام شد. باند پس از آن که از سوی وسپر زنی که به او دل بسته بود مورد خیانت قرار میگیرد، تصمیم میگیرد ماموریت بعدیاش را به تنهایی انجام دهد و همکاری در این ارتباط نداشته باشد. او که میخواهد حقیقت را در مورد اتفاقاتی که در قسمت قبلی فیلم رخ داده کشف کند، با همراهی رئیس خود، «ام» از آقای وایت بازجوی میکند.
آقای وایت پرده از تشکیلاتی برمیدارد که از و سپر حقالسکوت میگرفت. این تشکیلات، خطرناکتر و پیچیدهتر از آن چیزی است که هر کسی میتواند تصورش را بکند. همکاران باند یک حساب ویژه بانکی برای او در هاوایی باز میکنند و باند به هاوایی سفر میکند تا مظنون اصلی را که یک خائن خودی است، بیابد. در آنجا باند با کامیل آشنا میشود که برای خودش یک دنیای رویایی دارد. کامیل مستقیم باند را نزد دومینیک گرین میبرد که تاجری بیرحم است و گفته میشود با تشکیلات مرموزی که باند در جستجوی آن است (و کوانتوم نام دارد) ارتباط دارد. باند در جریان ماموریت خود سر از مکانهایی در استرالیا، ایتالیا و آفریقای جنوبی درمیآورد و موفق به کشف این نکته میشود که گرین در تلاش است کنترل یکی از مهمترین نیروهای طبیعی را به دست بیاورد. برای همین، او به دنبال امضای قراردادی با ژنرال تبعیدی مدرادو است. گرین میخواهد از ثروت و امکانات مدرادو استفاده کند و در عوض به او قول میدهد حکومت وی را در یکی از کشورهای آمریکای لاتین احیا کند. در عین حال گرین میتواند از خاک این کشور برای اجرای مقاصد پلید خود استفاده کند. باند در هنگامهای از جنایت، خیانت، دوز و کلک و عدم اعتماد، نبرد خود را شروع میکند تا به حقیقت دست یابد. هر چه او به آدمی که مسوول خیانت و سپر و مرگ اوست نزدیکتر میشود، احساس میکند دستهایی در کار است تا نگذارد وی به هدف خود برسد.
کار پیشتولید کوانتوم تسکین قبل از شروع فیلمبرداری کازینورویال (2006) آغاز شد و این نشان میدهد فیلم اهمیت خیلی زیادی برای تهیهکنندگانش دارد. دانیل کریگ که از طرفداران سبک کارگردانی مارک فورستر است، او را برای کارگردانی فیلم به تهیهکنندگان معرفی و پیشنهاد کرد. فورستر میگوید با پیشنهاد کریگ، بشدت شگفتزده شد، زیرا در دوران کودکی و نوجوانی هیچوقت از طرفداران فیلمهای جمیزباند نبوده است، ولی پس از تماشای کازینورویال پیشنهاد کارگردانی قسمت بعدی را می پذیرد، چرا که احساس میکند کاراکتر «مامور 007» معقولتر و منطقیتر به تصویر کشیده شده و دیگر در آن خبری از دروغپردازیهای شاخدار نیست! دانیلکریگ هم کارش در کوانتوم تسکین را در مقایسه با جیمزباند قبلی، خیلی مشکلتر ارزیابی میکند و عقیده دارد کازینورویال مثل هواخوری در یک پارک بوده است. وی برای قسمت جدید مجبور شد چند ماه به تمرینهای سخت و شدید ورزشی مثل مشتزنی، دو، اتومبیلرانی و حتی شنا بپردازد. اگر چه صحنههای بسیار مشکل را یک بدلکار بازی میکرد، ولی با این حال او 3 بار سر صحنه فیلمبرداری زخمی شد. سازندگان فیلم میگویند بجز نام فیلم، هیچ چیز دیگر آن از قصه کوتاه یان فلمینگ (خالق قصههای جیمزباند) گرفته نشده است. بجز جیمزباند، هیچیک از کاراکترهای اصلی و فرعی آن قصه در فیلمنامه نسخه سینمایی حضور ندارند. در عین حال، خط اصلی قصه فیلم را اصلا نمیشود یک قصه جاسوسی ارزیابی کرد، بجز اینکه کاراکتر اصلی آن راهی یک ماموریت میشود. پس از «جاسوسی که دوستم داشت» (1977) این دومین اثر جیمزباندی تاریخ سینماست که قصهای غیرجاسوسی دارد. همزمان با اکران عمومی فیلم در آگوست امسال، تمام 9 قصه کوتاه جیمزباندی یان فلمینگ به صورت یک کتاب و با عنوان «کوانتوم تسکین: قصههای کوتاه جیمزباندی» منتشر خواهد شد. اکران عمومی فیلم همزمان با 100 سالگی تولد یان فلمینگ است. خالق جیمزباند، کوانتوم تسکین را سال 1959 نوشت، مارک فورستر میخواست برخی سکانسهای اکشن فیلم را در کوههای آلپ سوئیس فیلمبرداری کند، یعنی جایی که بزرگ شده و علاقه خاصی به آن دارد؛ اما به دلیل سرمای زیاد آلپ این اتفاق عملی نشد. گفته میشود پیش از فورستر قرار بود، راجر میچر انگلیسی فیلم را کارگردانی کند.اما وقتی که وی متوجه میشود باید چند ماه پردردسر فیلمبرداری را در چند کشور مختلف جهان داشته باشد، انصراف خود را اعلام میکند و میگوید دکترها او را از تنش و هیجان زیاد و سفرهای طولانی منع کردهاند! این در حالی بود که به گفته وی، تهیهکنندگان هنوز فیلمنامه فیلم را نیز کامل نکرده بودند و میخواستند هر چه سریعتر کلید فیلمبرداری آن را بزنند.
منبع: Movieweb.com
ترجمه: کیکاووس زیاری
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتوگوی اختصاصی روزنامه «جامجم» با دو تن از اعضای بلندپایه جنبش امل و حزبالله لبنان بررسی شد
علیامین حسنی، بازیگر نقش بهروز در سریال پایتخت در گفتوگو با «جامجم» از خاطرات حضورش در این سریال میگوید