با محمد کوثری، نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی‌

اصلاح قانون ‌انتخابات ‌ریاست‌ جمهوری ‌یک ضرورت است‌

این روزها با نزدیک شدن به انتخابات ریاست‌جمهوری بحث اصلاح قانون انتخابات هم داغ شده است. برخی فرصت باقیمانده تا انتخابات را زمانی ناکافی برای اعمال تغییرات کلان در این قانون می‌دانند و برخی نیز اصلا به ضرورت اصلاح این قانون اعتقادی ندارند. اما محمد کوثری نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی اصلاح قانون انتخابات ریاست‌جمهوری را یک ضرورت می‌داند. وی در گفتگو با جام‌جم از مسائل مختلف دیگری از جمله بحث پرونده هسته‌ای ایران سخن گفته است.
کد خبر: ۲۰۲۵۸۹

چه ضرورتی وجود دارد که قانون انتخابات ریاست جمهوری اصلاح شود؟

اصلاح قانون انتخابات از مجلس هفتم آغاز شده و حتی لایحه‌ای هم در این زمینه به مجلس ارائه شد؛ اما به دنبال چنین اصلاحاتی، مجلس نیز این وظیفه را احساس کرد که بررسی روند اصلاح قانون را ادامه دهد. بنابراین در نهایت از مسوولان وزارت کشور خواست در این زمینه وارد شوند و طرح جامعی ارائه کنند. طرح جامع قانون انتخابات قرار بود از طرف وزارت کشور ارائه شود، اما نشد. ما برای اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری فرصت مناسبی در نظر گرفتیم که بررسی مساله زیاد هم دیر نشود و طرح ناپخته نباشد.

این طرح و اصلاحیه چه امتیاز خاصی دارد؟

به خاطر دارید که در برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم و هنگام ثبت‌نام، هر کسی که احساس می‌کرد واجد شرایط است، برای ثبت‌نام به وزارت کشور می‌آمد. این افراد سابقه کار، تحصیلات آنچنانی و سابقه مدیریتی نداشتند و شاهد بودیم که بیش از هزار نفر برای حضور در انتخابات کاندیدا شدند. باید افراد از نظر توان مدیریتی برای پست ریاست‌جمهوری ارزیابی شوند. به همین دلیل باید شرایطی در این زمینه وجود داشته باشد.

یک مدرسه عادی برای پذیرش دانش‌آموزان خود شرایط ویژه‌ای قرار می‌دهد تا در چارچوب قوانین‌اش افراد را انتخاب کند؛ لذا با چنین فرضیه‌ای باید قانون انتخابات در راستای پویاتر‌شدن اصلاح شود، اصلاح سن رای‌دهندگان و میزان تحصیلات انتخاب‌شوندگان تا دقیقا مشخص شود کسانی که می‌توانند کاندیدا شوند چه شرایطی باید داشته باشند. از طرف دیگر در بوق و کرنا هم دمیده نشود که ما را ردصلاحیت کردند چون این عمل برای نامزدها هم بد است.

پیش‌فرضی که برای اصلاح قانون انتخابات و شرایط دارید، چیست؟

سطح علمی افراد، سیستم‌های مدیریتی و مسوولیت داشتن در گذشته. ما قصد داریم بحث رجال سیاسی را که در قانون اساسی بیان شده است، عملیاتی کنیم.

این اصلاحیه چه وقت در صحن علنی مطرح می‌شود و آیا این اصلاحیه پیش از انتخابات ریاست جمهوری انجام خواهد شد؟

در آینده نه چندان دور این اصلاحیه مطرح خواهد شد. موضوع دنبال می‌شود تا این که هر چه سریع‌تر کارها مشخص شود. البته این اصلاحیه آن طور نیست که بگویم قانون عوض می‌شود، بلکه اصلاح می‌شود. به فراخور حال، زمان و موقعیتی که در آن قرار داریم اصلاحات انجام می‌شود.

چرا قوانین انتخاباتی وقتی نزدیک به هر انتخاباتی می‌شویم دستخوش تغییرات می‌شوند؟

قانون مربوط به انتخابات ریاست جمهوری قرار است در 10 ماهی که به انتخابات رئیس‌جمهوری باقی است، تصمیم‌گیری شود تا سیاسی‌کاری نشود. این تصمیم به صلاح نظام و مملکت است.

اوایل انقلاب افراد باتجربه و باسواد و دارای دیدگاه انقلابی کم بودند، ولی الان افراد با انگیزه، انقلابی با تخصص‌های مختلف زیاد هستند و زمان مدیریت آنها نیز مشخص است و ما می‌توانیم افراد کاردان و کارشناس خبره را بر حضور در انتخابات انتخاب کنیم.

با توجه به این که عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی هستید، در مورد تصمیمات هسته‌ای چه نظری دارید؟ فکر می‌کنید حضور نماینده آمریکا پس از مذاکرات 1+5 با چه انگیزه‌ای در این پرونده صورت گرفته است؟

آمریکایی‌ها بر اساس 2 محور و انگیزه پا به این پرونده گذاشتند. اول این که مستقیم در پرونده حضور پیدا کنند و با حضورشان به نتایج خودشان برسند که البته دیدند که ما از موضع خودمان پایین نمی‌آییم. دوم این که اطمینانی به اروپاییان  که به نمایندگی از آمریکا در مذاکره حضور دارند  نداشتند. بنابراین خواستند خودشان حاضر باشند، ولی با حضورشان دیدند ما بر اساس منطق و استدلال قوی خودمان که استدلال حساب شده و قابل قبولی برای جهانیان، آژانس و کسانی که منصفانه قضاوت می‌کنند داریم، حضورشان بی‌فایده است.

پس قصدشان بیشتر دخالت بوده؟

بله، با چنین قصدی می‌خواستند اعمال نظر کنند.

آیا موفق شدند؟

نه خیر، چون ما خط قرمز خودمان را مشخص کردیم و قصد نداریم از موضع خودمان پایین بیاییم. در چارچوب قوانین آژانس با نظارت، بازرسی و حضور مستمر، موضوع را دنبال می‌کنیم و هیچ چیز پنهان نداریم.

بر اساس فرمایش‌های رهبری باید تاکید کنیم که ما به هیچ وجه دنبال سلاح اتمی نیستیم و این سخنان از همه قوانین برای ما بالاتر است، چون یک بحث شرعی است و متاسفانه باید گفت آمریکایی‌ها بحث شرعی را درک نمی‌کنند.

پس در این مساله عملکرد تیم هسته‌ای خوب بوده؟

پس از تعلیقی که متاسفانه حدود 2 سال به دلایلی از طرف دولت دوم خرداد پذیرفته شد، به حمدالله فعالیت هسته‌ای ما آغاز شده و همه اعضای شورای امنیت به اتفاق قبول کردند که ما فعالیت 4000‌سانتریفیوژ را داشته باشیم. پس ما از مرحله آزمایشگاهی بیرون آمدیم و به مرحله صنعتی رسیدیم، اما بحث این است که می‌خواهیم فعالیت خودمان را بیشتر کنیم، چون اعتقاد داریم صنعتی که متعلق به چند کشور است، باید به ما هم تعلق پیدا کند.

بالاخره تا کی می‌توانیم انرژی فسیلی را مصرف کنیم؟ آیا ما هم باید انرژی فسیلی را نگه داریم و آن را به کسی ندهیم؟

کسانی که نمی‌خواهند ما انرژی هسته‌ای داشته باشیم حرف غیرمنطقی می‌زنند و دوست دارند در این زمینه انحصارطلب باشند، ولی ما می‌گوییم کسی حق ندارد علم و فناوری را منحصر به خود کند. بالاخره ما این کار را ادامه می‌دهیم و آن را به 48 تا 52 هزار سانتریفیوژ خواهیم رساند.

با توجه به این که پرونده هسته‌ای ما وضعیتی ایجاد کرده که برخی تحریم‌ها علیه ایران شکل گرفته و برخی کشورهای غربی آن را شروع کرده‌اند، این اقدام را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

اینها دائم می‌گویند تحریم‌ها مربوط به 3 قطعنامه قبلی است، اما خودشان می‌دانند تحریم علیه ایران فایده‌ای ندارد. البته تحریم‌ها به ملت و مردم ما و روند جامعه لطمه وارد می‌کند، ولی این گونه لطمه‌ها توسط مردم ما امتحانش را بارها پس داده و مردم نشان داده‌اند که آن را تحمل می‌کنند و این تحمل باعث رشد آنهاست.

28 سال کشور ما تحت تاثیر تحریم و محاصره بود. آیا واقعا نتیجه داد؟

باید گفت ما در نتیجه محاصره‌های اقتصادی، فکرمان را به کار انداختیم و دانشمندان جوان ما با انگیزه بالا توانستند به نتایج مطلوبی برسند. همان‌طور که حضرت امام (ره)‌ فرمودند هر چقدر ما را تحت فشار قرار دهند، مغزهای ما به فکر می‌افتند و نیازهای خودمان را رفع می‌کنیم. انسان تا تحت فشار قرار نگیرد، دنبال رفع نیازهای خود برنمی‌آید. حالا که این کشورها حرف منطقی سرشان نمی‌شود ما هم باید با آنها چنین برخورد کنیم. به قول آقای احمدی‌نژاد، در آینده انرژی فسیلی تمام می‌شود و اگر ما به انرژی نو و جدید اتمی دست نیابیم، فردا باید جلوی دیگران دست دراز کنیم و تازه آن وقت هم معلوم نیست چیزی به ما بدهند یا ندهند؛ پس ما کار خودمان را می‌کنیم و آنها هم می‌دانند که خودشان ضرر می‌کنند. ما به ثبات رسیده‌ایم و کارهایمان را یکی پس از دیگری انجام می‌دهیم و این مسائل جزئی قابل حل است.

در پی افزایش فشارهای کشورهای غربی چندی پیش بحث محاصره دریایی ایران از طرف برخی مطرح شده است. اگر این اقدام صورت بگیرد، آیا تاثیرگذار خواهد بود؟

این محاصره هیچ‌گاه صورت نخواهد گرفت؛ چون آنها بیشتر به ما نیاز دارند تا ما به آنها. بالاخره یک جمعیت بسیار زیادی از کشورهای عربی در اطراف ما هستند و اگر انحصار دریایی علیه ما بخواهد شکل بگیرد، به طور قطع نفت هم از این طریق دیگر نمی‌تواند خارج شود. اگر هم بخواهد خارج شود، با قیمت‌های سرسام‌آور خواهد بود و این بالا رفتن قیمت، ضربه‌ای نیست که تنها به ما بخورد؛ بلکه اول ضربه محکمی به کشورهای باعث و بانی خواهد بود. دیدیم که وقتی نفت به بشکه‌ای بالای 140 دلار رسید، مردم اروپا و آمریکا صدایشان درآمد و از این مساله ناراحت شدند. به طور قطع، تحریم یکطرفه نیست. اینجاست که بعید می‌دانم دست به چنین کاری بزنند؛ چون ضررش بیشتر از منفعت آن خواهد بود.

به ظاهر لابی اسرائیل و صهیونیست‌ها در حال تلاش برای این اقدام است؟

بله. صهیونیست‌ها خودشان نیاز آنچنانی که اروپا و آمریکا دارد، ندارند و این فشارها را می‌آورند؛ البته این طور نیست که سیاستمداران آمریکا و اروپا زیر بار چنین مساله‌ای بروند.

البته این بحث در کنگره و سنای آمریکا مطرح شده است.

خب مطرح شود. خیلی چیزها مطرح می‌شود؛ ولی اصل این است که 3 قطعنامه‌ای که تا حالا علیه ایران مصوب کردند و به نتیجه رساندند، چه چیزی برای‌ آنها داشته است.

پس آیا بستن و محاصره دریایی ایران به معنای اعلام جنگ با کشور ما نیست؟

آمریکایی‌ها اصلا توان جنگ ندارند، چون اگر توان داشتند، در درجه اول در جنگ گرجستان با روسیه وارد می‌شدند، پس چون توان ندارند، نمی‌روند. شاید آمریکایی‌ها هواپیماهای بسیار پیشرفته یا موشک‌های با برد بالا داشته باشند؛ اما نیروهای آنها خسته شده‌اند و روحیه خود را در عراق و افغانستان باخته‌اند. هرجا باشند تلفات می‌دهند و این تلفات، جانی و روحی و روانی است؛ بنابراین قطعا رهبران آمریکا در این گیرودار چنین کاری نمی‌کنند، چون نیرو ندارند. اتباع آمریکایی نیز علاقه‌ای به حضور در ارتش آمریکا ندارند و این از اطلاعات موثق ماست.

پس نیروهای مزدور دارند؟

نیروهای مزدور هم دیگر حضور ندارند، چون این نیروها تنها وظیفه‌ای که دارند، زدن و تحریک کردن است تا بتوانند منفعت خود را بگیرند و ببرند. نیروهای آمریکایی الان 6 سال است که در عراق هستند و اگر محاسبه می‌کردند و می‌دانستند چنین اتفاقی برایشان رخ می‌دهد، هرگز این کار را نمی‌کردند و وارد عراق یا افغانستان نمی‌شدند. آمریکایی‌ها ملت‌ها را نمی‌شناسند و خیال می‌کنند زمان قدیم است که کشوری بر دیگر کشور مسلط شود؛ چون ما دیدیم وقتی آمریکایی‌ها در یک توافق‌نامه می‌خواستند ذلت‌نامه‌ای را به مردم عراق تحمیل کنند، مردم و علمای آنها اعتراض کردند و نگذاشتند. این قانون شبیه کاپیتولاسیون بود. ملت‌ها دیگر مثل گذشته بی‌تفاوت نیستند و در صحنه حاضر می‌شوند، بخصوص علمای بزرگ با مردم هستند و برای احقاق حقوق مردم تلاش می‌کنند.

فکر نمی‌کنید بحث حمله تحت تاثیر لابی‌های اسرائیلی بوده است؟

اسرائیل اول باید جواب شکست خود در جنگ 33 روزه در مقابل حزب‌الله لبنان را بدهد و بعد در این زمینه صحبت کند. اینها فکر می‌کنند قدیم است که با ایجاد رعب و وحشت یا کارهای تبلیغاتی بتوانند کار خود را انجام دهند. باید به آنها گفت آن دوران گذشته است. مردم آگاهند و این عملیات روانی صهیونیست‌ها دیگر میان مردم تاثیری ندارد. ضربه‌ای که نیروهای اسرائیلی از حزب‌الله خوردند، باعث شد کابینه اسرائیل تغییر کند؛ چراکه آنها نیروی انسانی برای مقابله با هیچ کشوری ندارند.

اگر به مبحث سیاست خارجی وارد شویم و به کشورهای منطقه توجه کنیم، می‌بینیم روابط ایران و اعراب تاکنون بسیار خوب بوده؛ اما بر سر جزایر سه‌گانه اختلاف وجود دارد و شکایتی نیز از سوی اعراب تهیه شده است.

بالاخره بیگانگان در منطقه حضور دارند و با ترفندهای مختلف چه به صورت مستقیم یا غیرمستقیم می‌خواهند ایران را درگیر موضوعات مختلف کنند تا از مسائل اصلی غافل شویم و نتوانیم به مباحث مهمی چون روند چشم‌انداز 20 ساله برسیم. بحث جزایر سه‌گانه 2 دهه است که مطرح می‌شود؛ اما ما هم اسناد و مدارک مستمری در این زمینه ارائه کرده‌ایم که از این نظر نگرانی نداریم. این کشورها آلت دست آمریکا و صهیونیست‌ها هستند و هرچند وقت یک بار این مساله را مطرح می‌کنند؛ البته همه می‌دانند حاکمیت جزایر سه‌گانه ده‌ها و صدها سال است که مربوط به ایران بوده که ربطی هم به انقلاب اسلامی ندارد. طرح این گونه مباحث تنها مشغول کردن قسمتی از توان دیپلماسی‌ ماست که در دستور کار آنان قرار دارد.

در جنگ آمریکا با عراق، اشغالگران ایران را متهم به دخالت در عراق می‌کردند؛ ولی الان دیگر حرفی از دخالت ایران به میان نمی‌آید. دلیل چیست؟

مسائلی که مطرح می‌شد، یک شانتاژ بود تا یک واقعیت؛ چون اگر ما واقعا دخالت داشتیم باید مدارکی نیز وجود داشته باشد. آمریکایی‌ها نتوانستند فرد یا افرادی را که مرتبط با ایران باشند، پیدا کنند. آنها می‌توانند ادواتی بسازند و بگویند متعلق به ما بوده؛ ولی نمی‌توانند یک کشوری مثل ایران را متهم به دخالت کنند.

انقلاب اسلامی یک انقلاب فرهنگی است که توانستیم این فرهنگ را به مردم مسلمان بدهیم. ما در لبنان و حزب‌الله لبنان کسی را نداریم؛ بلکه آنان هستند که به ما علاقه دارند و الگوی خود را رزمندگان ما قرار داده‌اند و در عراق هم چنین روشی صدق می‌کند.

ما اصلا قصد نداریم به صورت فیزیکی در هیچ کشوری دخالت کنیم؛ چون این سیاست کلی ماست. وقتی کشورهایی مثل کشورهای اسلامی و آمریکای جنوبی، فرهنگ ما را می‌بینند، از ما الگو می‌گیرند.

چنین سخنانی، تنها به قصد توجیه افکار عمومی کشورهای اشغالگر است تا به شکلی ایران را متهم کنند. این کشورها دائم به فکر تراشیدن یک دشمن هستند تا نظراتشان را برای مردم خودشان توجیه کنند.

آمریکایی‌ها در یک مقطع، با شوروی سابق جنگ سرد راه انداختند. الان که نمی‌دانند چه کنند، بحث ایران را پیش می‌کشند. ما به هیچ وجه دخالتی در سیاست‌های کشورهای همسایه نمی‌کنیم؛ چون این دکترین نظام جمهوری اسلامی ایران است.

پس حضور آمریکایی‌ها در عراق تنها دلیلش حضور ایران است تا در عمل خود را توجیه کنند؟

می‌خواهند بگویند ناامنی‌ها در عراق از سوی ایران است و به این واسطه، حضورشان را توجیه کنند.

شعار آمریکایی‌ها مقابله با تروریسم، سلاح‌های غیرمتعارف در عراق، از میان بردن صدام، پیاده کردن حقوق بشر و پیاده کردن دموکراسی است؛ اما در حال حاضر پاسخی ندارند. به همین علت تنها مجبورند به مردمشان بگویند چون امنیت برقرار نیست، باید در عراق بمانند.

البته اصل قضیه این است که آمریکایی‌ها حضورشان تنها به دلیل تسلط بر چاه‌های نفت عربستان، کویت و عراق است و دوم این که بتوانند جایگاه متزلزل شده اسرائیل را حفظ کنند و اگر غیر از این باشد، چرا مبارزه با منافقان را به عنوان یک نهاد تروریستی در دستور کار ندارند.

به هر حال منافقان، ده‌ها و صدها نفر از مسوولان و حتی رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر ما را ترور کرده‌اند و عامل تروریستی هستند، پس چرا با آنها مبارزه نمی‌کنند؟

چون دروغ می‌گویند و نمی‌توانند خود را برای مردم منطقه جا بیندازند.

به عنوان یک نماینده اصولگرا، ابعاد داخلی و خارجی فعالیت دولت را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در مجموع امتیاز خوب و تا حد عالی به رئیس‌جمهور می‌دهم؛ البته اشکالاتی در جابه‌جایی افراد در دولت وجود دارد؛ اما عملکرد ایشان صادقانه بوده و به بهترین شکل وارد کار شده‌اند و چیزی را که خواسته ملت بوده و تاکنون عمل نشده را توانسته‌اند جامه عمل بپوشانند.

یکی از عملکردهای مهم دولت نهم و شخص‌ رئیس‌جمهور، حضور در دورترین استان‌ها و رودررو صحبت کردن و نشستن با مردم استان‌هاست. چنین روشی به ما درس می‌دهد در نظام جمهوری اسلامی، فقط پایتخت نیست که رئیس‌جمهور در آن بنشیند و خبر از دورترین نقاط کشور نداشته باشد.

رئیس‌جمهور با حضور در دورترین نقاط کشور بسیار خوب عمل کرده و در بعد خارجی نیز با پیشبرد اهداف هسته‌ای کشور، قدم‌های بسیار مهمی برداشته است؛ البته نقاط ضعفی بوده که باید رفع شود.

چه نقاط ضعفی؟

کسانی هستند که از بیرون، اقدامات ایشان را منفی می‌بینند و اقداماتی می‌کنند تا اقدامات منفی دیده شوند.

می‌شود بصراحت بگویید آن کسان چه افرادی هستند؟

کسانی که از این کشور منافع زیادی می‌برند و الان هم می‌خواهند به همان صورت ادامه دهند؛ البته گروه دیگری هم هستند که اصلا با نظام جمهوری اسلامی سر سازگاری ندارند و با نظام دینی به هیچ وجه کنار نمی‌آیند.وقتی آقای احمدی‌نژاد روی کار آمدند، اساس کارشان فقط ارزش‌ها و پیاده کردن آنها بود. برخی که خود را صاحب خیلی چیزها می‌دانستند و منافع زیادی داشتند، با روی کار آمدن این دولت، دستشان قطع شد که به این دلیل ناراحت هستند؛ چون در شرایطی باید حساب پس بدهند، بنابراین مسائل را کنار هم می‌گذارند و می‌شود تیری علیه دولت و فشاری برای خدمتگزاران؛ البته دولت هم باید خودش هوشیار باشد و وقت لازم را داشته باشد و با بحث نظارتی قوی اداره امور را به دست بگیرد و نظارت بر قیمت، کالا، مسکن و سطح مدیریتی در رده‌های متوسط رو به پایین و جابه‌جایی نفرات را حتما مدیریت کند.

انتقادهای زیادی از سوی اصولگرایان به آقای احمدی‌نژاد شده، به طوری که گفته می‌شود ممکن است روی کاندیداتوری ایشان، اجماعی صورت نگیرد. شما از این قضیه چه اطلاعی دارید؟

من نه می‌گویم اطلاع کافی دارم و نه می‌گویم اطلاع ندارم و بی‌اطلاع هستم؛ چیزی که هست اگر انتقادی از سوی اصولگرایان صورت می‌گیرد، از سر دلسوزی است و اگر هر کسی انتقاد منطقی و سالم داشته باشد و از هر طیف و گروهی هم که باشد، هیچ اشکالی ندارد. اگر اصولگرایان انتقاد می‌کنند، دلسوزانه است؛ ولی اگر غیراصولگرایان هم بخواهند انتقاد کنند و از سر دلسوزی این کار را انجام بدهند،  اشکالی ندارد. بالاخره کسی که مسوولیت پذیرفته باید پاسخگوی همه مسائل باشد؛ اما برخی انتقادها نه‌تنها اثرات سوء دارد؛ بلکه مغرضانه هم هست. اصل موضوع این است که در انتخاب‌ها باید بهترین‌ها برگزیده شوند.

اقدامات رئیس‌جمهور در انتخاب وزرا و تغییر آنان یا انتخاب معاونان آنها با مخالفت شدید برخی نمایندگان همراه شد. واکنش اصولگرایان به این مساله چیست؟

در بحث آقای مشایی و اظهارنظرات ایشان انتقادهای شدیدی داشتیم و داریم که ایشان باید حتما رسیدگی کنند.

آیا درباره این انتقاد، از طرف رئیس‌جمهور پاسخی آمده است؟ آیا صحبتی شده؟

بله، صحبت زیاد شده است.

در مورد انتخاب آقای کردان چطور؟

ایشان تا وقتی در معاونت وزیر نفت یا در صداوسیما بودند، مسائل ربطی به مجلس نداشت، اما وقتی در حوزه وزارت وارد شدند، مسائل به مجلس برگشت. خاصیت مجلس در این است که هر نفر خودش می‌تواند در مورد فرد معرفی شده تحقیق و مسائل را مطرح کند و ما هم نمی‌توانیم جلویش را بگیریم.

البته آقای کردان از مجلس رای گرفته‌اند و توانسته‌اند نظرات را جلب کنند.

آیا این کش و قوس‌ها آن هم به این میزان لازم است؟

این مسائل نشاندهنده آزادی به معنای واقعی است و اگر این کش و قوس‌ها نباشد و به گوش مردم نرسد یا یواشکی و پشت پرده لابی‌ها صورت گیرد، دیگر آزادی وجود ندارد. این‌که ما بخواهیم بگوییم چنین قضایایی رخ نداده، نمی‌شود چون این طبیعت کار است و باعث می‌شود هر کس که می‌خواهد در نظام جمهوری اسلامی ایران مسوولیت بگیرد، بداند باید سابقه‌اش شفاف و پاک باشد.

شما انتقادهای شدید به اظهارات رحیم مشایی داشتید و علمای قم هم موضعگیری شدیدی داشتند، ولی هنوز واکنشی از ناحیه دولتی‌ها ندیدیم. آیا رئیس‌جمهور با چنین روشی، هدفی را دنبال می‌کند؟

ما باید تکلیف خودمان را انجام دهیم و این مسائل را به گوش مردم و مسوولان برسانیم. بالاخره مسوولان به یقین دلسوزتر از خیلی کسان هستند و در این زمینه تصمیم خواهند گرفت. بالاخره کسانی که در دولت مسوولیت می‌گیرند باید به سیاست‌های دولت و نظام آگاهی داشته باشند و اگر کسی بی‌اطلاع است، نباید مسوولیتی در این زمینه بگیرد.

اگر مسوولی از مواضع اطلاع داشته باشد و در قبال آن موضع نادرست بگیرد، باید پاسخگو باشد که این هم به خودش و هم به مسوول بالاترش برمی‌گردد.

البته آقای مشایی پاسخ‌هایی به مجلس دادند که پاسخ نبوده است. ایشان باید دست‌کم از همه مردم عذرخواهی می‌کردند که به نظر ما جناب احمدی‌نژاد باید مساله را پیگیری کنند.

چطور باید آقای احمدی‌نژاد رسیدگی کنند؟

این را خودشان می‌دانند و ما نمی‌توانیم در موردش تعیین تکلیف کنیم. بالاخره حرف‌های آقای مشایی باعث خوشحالی آمریکایی‌ها و دارودسته صهیونیست‌ها شده و این حرف زدن مسوول، باید پاسخگویی مسوول بالاتر را به همراه داشته باشد.

فاطمه امیری‌

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها