بوش‌ چگونه جنگ عراق را توجیه کرد؟

استعاره‌های اخلاقی در توجیه عقلانیت‌تجاری‌

ترومن (رئیس جمهور اسبق آمریکا) با چه اهدافی دستور حمله و بمباران اتمی‌را به هیروشیما و ناکازاکی صادر کرد؟ نظامیان آمریکایی به چه منظور به ویتنام فرستاده شدند؟ ناوگان آمریکایی با چه نیتی هواپیمای مسافربری ایرانی را نشانه گرفت؟ در عرف سیاسی روز جهان، هدف واقعی و نیات درونی سیاسیون از این حملات هر چه باشد، چندان مهم نیست، بلکه مهم این است که این اعمال چگونه توجیه شوند.
کد خبر: ۲۰۱۲۹۵
2 جنگ آمریکا علیه عراق که اولی به دستور بوش پدر و دومی‌به دستور پسر انجام شد نیز از این واقعیت مستثنا نیست. گئورگ لاکوف، استاد دپارتمان زبان‌شناسی دانشگاه برکلی، نقش استعارات را در چگونگی محقق کردن این توجیه اساسی می‌داند. بخش اول مقاله وی درباره این مساله پیشتر با عنوان «نقش استعاره در 2 جنگ علیه عراق» در صفحه اندیشه روزنامه جام جم به خوانندگان محترم ارائه شد.

نویسنده بخش دوم این مقاله از سیاست امروز ایالات متحده همچون یک تجارت یاد می‌کند که عقلانیت حاکم بر سود و زیان تجاری بر آن حاکم است. کاربرد استعارات در جنگ نیز بر اساس همین عقلانیت اعمال می‌شود؛ یعنی در جایی که منفعت، جنگ را اقتضا کند استعارات توجیهات اخلاقی برای افکار عمومی‌را تامین می‌کنند. اکنون بخش دوم مقاله را می‌خوانید بخش اول و دوم این مقاله توسط علیرضا محمدی تر جمه شده است.

استعاره‌ها می‌توانند بکشند: ‌خطابه مربوط به رفتن جنگ یک استعاره بود. بیکر (Baker)-وزیرخارجه وقت آمریکا- صدام حسین را به عنوان کسی می‌دید که روی خط اقتصادی زندگی ما نشسته است. بوش، صدام را به عنوان شخصی که نقش ویران‌کننده اقتصادی دارد، ترسیم می‌کند.

- ژنرال شوارتسکف (schwarzkoff)، اشغال کویت را به منزله یک تجاوز به عنف تعبیر می‌کرد. رئیس جمهور می‌گفت ایالات متحده برای محافظت از آزادی، آینده‌مان و دفاع از بی‌گناهان و برای عقب‌ راندن صدام حسین در خلیج [فارس] می‌ماند. صدام حسین مانند هیتلر ترسیم شده بود. بسیار ضروری است که نقش افکار استعاره‌ای را در آوردن آمریکایی‌ها به این جنگ بررسی کنیم.

-‌ افکار استعاره‌ای نه به خودی خود خوب هستند و نه بد. استعاره پیش پا افتاده و گریزناپذیر است. انتزاعات و موقعیت‌های پیچیده از طریق استعاره فهمیده می‌شوند. به علاوه تعداد زیادی از مفاهیم فهمیده نشده وجود دارد که ما به طور خودکار در سیستم استعاره به کار می‌بریم تا انتزاعات و مفاهیم پیچیده را بفهمیم.

قسمتی از این سیستم برای فهم روابط بین‌المللی و جنگ اختصاص داده شده است.

- فهم استعاره‌ای از موقعیت در 2 بخش عمل می‌کند. اول، دستگاهی از استعاره‌ها که ساختمان‌ فکری ما را می‌سازند و به طور گسترده وجود دارند، برای مثال، تصمیم به رفتن جنگ ممکن است به عنوان حالتی از هزینه ‌ فایده تحلیل شود که به جنگ می‌رویم چون هزینه‌های آن کمتر از وقتی است که به جنگ نمی‌رویم.

دوم، یک دستگاه استعاره‌ای از تعریف‌ها وجود دارد که به یک نفر اجازه می‌دهد تا به موقعیت‌های مشخص به صورت استعاره‌ پاسخ دهد. در اولین صورت باید یک تعریف از هزینه ارائه شود که شامل معانی هزینه‌های مرتبط با هم باشد.

-‌ استفاده از استعاره با دستگاهی از تعریف‌ها زیان‌آور است وقتی آن واقعیت‌ها را در یک شیوه خطرناک پنهان می‌کند.

- این اهمیت دارد که تشخیص دهیم چه چیزی استعاره است و چه چیزی نیست. درد، تجزیه کشور، مرگ، گرسنگی، صدمه و مرگ یک نفر استعاری نیست. آنها واقعی هستند و در این جنگ‌ها صدها هزار نفر از انسان‌های عراقی، کویتی یا آمریکایی می‌توانند گرفتار آن شوند.

- ‌جنگ به مثابه سیاست، سیاست مانند تجارت‌

جنگ سیاستی است که به وسیله دیگر مقاصد دنبال می‌شود. جنگ می‌تواند به عنوان یک سیاست خارجی مورد استفاده قرار گیرد. همان طور که در مورد ویتنام مورد استفاده قرار گرفت. منافع سیاسی باید در برابر هزینه‌ها قابل وزن کردن باشد. وقتی هزینه‌های جنگ از منافع آن بیشتر می‌شود، جنگ باید خاتمه یابد.

استعاره ساده دیگری نیز وجود دارد. سیاست، تجارت است؛ جایی که مدیریت سیاسی هم‌جنس و شبیه مدیریت اقتصادی است. مانند یک تجارت خوب، یک دولت خوب باید حساب هزینه‌ها و درآمدها را داشته باشد تا با هم تطبیق کنند. این استعاره جنگ را به صورت یک موضوع قابل تحلیل از زاویه هزینه ‌ فایده در می‌آورد.

- استعاره کارل ون کلائوس وتیز (z (Karl von Clausewit از ژنرال‌های اهل پروس برخی پرسش‌های ضروری را مطرح می‌کند:

-‌ یک استعاره چه چیزی را فراتر از یک حقیقت می‌سازد؟ چرا اینقدر این استعاره برای سیاست خارجی طبیعی جلوه می‌کند؟ چگونه این استعاره خود را در یک سیستم استعاری برای فهم روابط خارجی و جنگ جا می‌اندازد؟
برای پاسخ به این پرسش‌ها، اجازه بدهید سیستم استعاری را که غالبا به وسیله فضای عمومی‌در فهم سیاست بین‌الملل مورد استفاده قرار می‌گیرد، بررسی کنیم. در زیر 2 مورد از بحث‌هایی که در مورد نقش استدلال استعاری درباره جنگ خلیج فارس است می‌آوریم.

قسمت یک: سیستم‌های استعاری‌

سیستم دولت به مثابه شخص: یک دولت به مثابه یک شخص فهمیده می‌شود که در روابط اجتماعی در محاوره عمومی‌به کار گرفته می‌شود. سرزمین او، خانه اوست. دولت‌ها دارای خواست ها و تمایلات ذاتی هستند. آنها می‌توانند صلح‌جو یا تجاوزکار باشند، مسوولیت‌پذیر یا غیرمسوولیت پذیر و کوشنده یا تنبل باشند.

-‌ خوب بودن حال عمومی‌یک ملت در اصطلاحات اقتصادی فهمیده می‌شود؛ مثلا وقتی می‌گوییم اقتصاد آن کشور سالم است، در جایی که اقتصاد ملت به نفت خارجی بستگی دارد و این نفت به منزله خط زندگی است (که به وسیله خط لوله نفت این تصویر تقویت می‌شود)، یک تهدید جدی برای  اقتصاد می‌تواند به منزله تهدید به مرگ تلقی  شود.

استحکام و دوام یک ملت، استحکام نظامی‌است. بلوغ و رشد برای شخص  ملت صنعتی شدن است. [در این سیستم استعاری] ملت‌های غیرصنعتی، غیرتوسعه یافته هستند. ملل جهان سوم کودکان عقب‌افتاده‌ای هستند که باید برای رشد صحیح آنها برنامه‌ریزی کرد. مللی که در مسابقه صنعتی شدن عقب مانده‌اند، مانند کودکانند و به عنوان ملل مرتجع شناخته می‌شوند.

-‌ یک منطق ساده برای استفاده از این استعاره‌ها وجود دارد. نظر به این‌که هر کسی در جستجوی سلامت و صحت است، یک ملت عقلایی نیز حداکثر سلامت و قدرت نظامی‌را باید داشته باشد.

-‌ جنگ در این استعاره‌ها جنگ بین 2 دسته مردم است که پنجه در پنجه یکدیگر دارند. بنابر این ایالات متحده در فکر عقب راندن عراق از کویت است یا وارد کردن یک ضربه سنگین به دشمن و یا بیرون انداختن او با مشت محکم از کویت.

- یک جنگ عادلانه شکلی از نبرد برای استقرار اهداف اخلاق است.

داستان لطیف و پری‌گونه از جنگ عدالت‌

نقش بازیگران: یک انسان تبهکار، یک قربانی و یک قهرمان. قربانی و قهرمان ممکن است یک شخص باشند.

سناریو‌: جنایت به وسیله آدم شریر و پست در حق یک مظلوم ارتکاب شده است. قهرمان با کمک دیگران و یا بتنهایی به سراغ او می‌رود. قهرمان قربانی می‌دهد، مشکلات را تحمل می‌کند، دچار صدمات می‌شود، بعضی اوقات از دریا برای نبرد با خائنان می‌‌گذرد. قهرمان، آدم شرور را شکست می‌دهد و قربانی را نجات می‌دهد. او توازن اخلاقی را دوباره برقرار می‌کند. پیروزی به دست می‌آید.

- ‌قهرمان همیشه آبرومندانه رفتار می‌کند و مردانگی و شکوه و عظمت او جلوه نمایی می‌کند. قهرمان به دلیل پیروزی مورد تحسین قرار می‌گیرد. در داستان یک عدم تقارن ساخته می‌شود. قهرمان یک فرد اخلاقی و دلیر و با جرات است و در حالی که انسان شرور، غیراخلاقی و بدکار است، قهرمان عقلایی است؛ ولی انسان شریر ممکن است حیله‌گر و حسابگر باشد و او نمی‌تواند عقلایی باشد. بنابر این، قهرمانان نمی‌توانند با انسان‌های شریر گفتگو کنند. آنها باید اشرار را شکست دهند.

- سناریوی خود دفاعی: عراق شرور است، ایالات متحده قهرمان است. ایالات متحده و دیگر ملت‌های صنعتی قربانی هستند. جنایت تهدید به مرگ است که سلامتی اقتصادی را تهدید می‌کند.

سناریوی نجات‌

عراق شرور است، ایالات متحده قهرمان است، کویت یک کشور قربانی است. جنایت اعمال شده سرقت و تجاوز است. زمانی که مشخص شد این سناریو، تجارتی برای نفت است. مردم آمریکا نتوانستند سناریوی از خود دفاع کردن را بپذیرند.

‌خطرات و ریسک‌ها: یک ریسک عملی است که برای رسیدن به نتیجه‌ای مثبت صورت می‌گیرد، در جایی که نتیجه نامشخص است و جایی که احتمال اثر منفی دارد. در صورتی که تجارت شرطی و سببی به شخص امکان این را می‌دهد که اثرات مثبت عملکردها را با عنوان منافع و اثرات منفی را با عنوان هزینه‌ها ببیند، این مساله طبیعی است که یک عمل ریسکی را به طور استعاری مانند یک ریسک تجاری که قمار نامیده می‌شود، ببینیم.

ریسک‌ها قمار هستند. در قمار برای رسیدن به منافع قطعی، شروط و مراحلی وجود دارد. وقتی یک نفر می‌پرسد چه چیزی در رفتن به جنگ شرط بندی است، از استعاره‌ها در تجارت مشروط سود می‌جوید و ریسک‌ها را مانند قمار نشان می‌دهد.

اینها استعاره‌هایی هستند که بوش در جنگ خلیج فارس به صورت یک بازی پوکر از آن استفاده کرد. او از اصطلاحات بازی پوکر برای اقناع افکار عمومی‌به منظور راه‌انداختن جنگ عراق استفاده کرد.

- ریاضی کردن استعاره:  استعاره‌های تجارت از راه شرط بندی و تجارت به مثابه قمار بستگی به زمینه‌های فهم ما از اعمال ریسکی مانند قمار دارد. از این جهت که قمار که با ریاضی سروکار دارد، آن را تئوری احتمال، تئوری تصمیم و تئوری بازی می‌نامیم. زمانی که استعاره‌های تجارت از راه شرط بندی و ریسک به مثابه قمار، در افکار روزانه ما بسیار رایج است، طبیعت استعاره‌ای آنها نادیده گرفته می‌شود.

عملکرد عقلایی‌

درون علوم اجتماعی، بخصوص در اقتصاد معمول است که یک شخص عقلا به‌گونه‌ای عمل می‌کند که بیشترین رفاه و خوشبختی را برای خود فراهم کند. هسته سخت و مرکزی که از این نظریه حمایت می‌کند، ممکن است یک عمل نوع دوستانه را نیز در نظر بگیرد. اگر یک احساس نیکوکارانه درباره نوعدوستی و قدرشناسی از سوی دیگران وجود داشته باشد.

عقلانیت برابر با حداکثر انتفاع است‌

این استعاره به عنوان پیش فرضی برای تجارت از راه شرط‌بندی و ریسک‌ها به مثابه قمار تلقی می‌شود. اگر ما بتوانیم استعاره شخص به مثابه حکومت یا دولت را به استعاره عقلانیت به مثابه انتفاع بیشتر اضافه کنیم، نتیجه زیر به دست می‌آید:

سیاست بین‌الملل، تجارت است‌

در اینجا، دولت یک عامل عقلانی است که فعالیت‌هایش نوعی معامله است و می‌خواهد بیشترین سود و کمترین ضرر را کسب کند. این استعاره‌ها یک حساب هزینه  فایده ریاضیات و یک تئوری بازی را به همراه دارد که به عنوان یک فکر رایج در روابط بین‌الملل است. استعاره کلازویت استعاره عمده‌ای است که به وسیله استراتژیست‌های روابط بین‌الملل ترجیح داده شده و این سیستم را پیش فرض خود قرار داد.

استعاره کلازویت جنگ را سیاستی می‌داند که به وسیله آن سایر اهداف دنبال می‌شود. علم سیاست، تجارت است. جنگ موضوعی برای کسب حداکثر نفع و حداقل زیان است. در این استعاره جنگ هنگامی‌توصیه شده است که با انجام آن به سود بیشتری می‌رسیم تا انجام ندادن آن. اخلاق در این معادله غایب است، به جز زمانی که هزینه‌های سیاسی برای عمل غیراخلاقی بالا باشد یا انتفاع سیاسی با عمل اخلاقی به دست می‌آید.

استعاره «کلازویت» فقط اجازه می‌دهد جنگ در زمینه پراگماتیک و کاربردی خود و نه در زمینه اخلاقی توجیه شود. جهت توجیه اخلاقی و کاربردی جنگ باید استعاره کلازویت و جنگ عادلانه در یک داستان لطیف و اخلاقی با هم گره بخورند.

قربانی‌‌های داده شده در داستان باید با هزینه‌های این استعاره‌ برابری کند و پیروزی در داستان باید با منافع به دست آمده از آن برابری کند.

استعاره کلازویت یک استعاره خاص است، از این رو  که محاسباتی را در مورد هزینه  فایده سیاسی به عمل می‌آورد. این استعاره، استفاده از ریاضیات علم اقتصاد، تئوری احتمال، تئوری تصمیم و تئوری بازی را تحت نام سیاست خارجی عقلانی و علمی‌ در می‌آورد.

کلازویت در درجه اول از استعاره دولت به مثابه شخص استفاده می‌کند. دوم او اثرات کیفی برهستی انسانی را به هزینه‌ها و منافع کمی‌تبدیل می‌کند، بنابر این، عمل سیاسی به مثابه امر اقتصادی مشاهده می‌شود. سوم، او عقلانیت را در به دست آوردن سود می‌بیند. چهارم، او جنگ را تنها در یک بعد آن می‌بیند که آن هم مصلحت سیاسی است که به صورت مفهومی‌از تجارت درمی‌آید.

جنگ به مثابه جنایت بزرگ‌

جهت فهمیدن این‌که چه چیزی در استعاره کلازویت مستقر است، ما به یک استعاره جایگزین توجه می‌کنیم که نه توسط استراتژیست‌های حرفه‌ای و نه به وسیله عموم مردم استفاده می‌شود.

جنگ یک جنایت بزرگ است: کشتار، حمله، غارت، آتش و تجاوز.

در اینجا جنگ فقط در بعد اخلاقی آن و نه به صورت بعد اقتصادی یا سیاسی فهمیده می‌شود. این استعاره آن جنبه‌هایی از جنگ را برجسته می‌کند که به صورت جنایات عمده و بزرگ دیده می‌شود.

- یک عدم تقارنی بین استفاده از استعاره کلازویت و استعاره جنگ به مثابه جنایت وجود دارد. تهاجم عراق به کویت با اصطلاحاتی چون کشتار، دزدی و تجاوز تفسیر می‌شد و تهاجم آمریکا هرگز با این اصلاحات تعبیر نشد.

به علاوه، برنامه‌های آمریکا برای جنگ، تحت پوشش اصطلاحات کلازویت به عنوان یک حساب و کتاب عقلانی دیده می‌شود ولی تهاجم عراق نه تنها به عنوان برنامه‌ای عقلانی و حساب شده توسط صدام بیان نمی‌شد که به عنوان کار یک دیوانه تعبیر می‌شد. این استعاره آمریکا را عقلایی، دلیر و عقلانی ترسیم می‌کند در حالی که آنها را دیوانه و جانی.

جنگ به عنوان یک بازی رقابتی‌

مدت مدیدی است که ما جنگ را مانند یک بازی رقابتی مثل شطرنج یا یک ورزش مثل فوتبال یا بوکس می‌فهمیم. استعاره‌ای که وجود دارد آن است که بوضوح یک برنده و یک بازنده و یک پایان روشن و واضح وجود دارد. استعاره، فکر استراتژیک، کارگروهی، آمادگی، تماشاگرهای میدان مبارزه، شکوه و جلال پیروزی و برنده شدن و شرمندگی ناشی از بازنده بودن را برجسته می‌کند.

جنگ به عنوان دارو

یک استعاره عمومی ‌وجود دارد که نیروی نظامی‌به وسیله کنترل دشمن که مانند سرطان است از پیشرفت آن جلوگیری می‌کند. در این استعاره، عمل جراحی نیروی نظامی‌به صورت یک کار بهداشتی برای از بین بردن استحکامات دشمن است.

بمباران کردن مانند یک عمل جراحی طراحی و ترسیم شده است تا نیروی نظامی‌به اهداف خود نایل شود.

روزهای اول جنگ‌

همه این سیستم‌های استعاره‌ای به طور آشکار در روزهای آغازین جنگ در تلویزیون پوشش داده می‌شد.

‌سربازان آمریکایی قهرمان بودند. آنان از سلاح معجزه‌گر خود برای شکست دادن دشمن شیطانی استفاده می‌کردند. تعداد بسیار زیادی از برنامه‌های پرحجم برای توصیف قدرت سحرآمیز سلاح‌های سربازان آمریکایی در تلویزیون وجود داشت.

- به طور خلاصه جنگ استعاره‌های بسیاری را در افق دید قرار می‌دهد. آن چیزها به‌وسیله استعاره‌هایی بوضوح و روشنی نشان داده و برجسته شدند. ولی آنچه به وسیله استعاره‌ها مخفی شده، غیرقابل بحث بودند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها