با عشق رفت‌

خانم دکتر سیمین دانشور (همسر جلال)‌ پیرامون مرگ او چنین می‌نویسد: زیبا مرد، همان‌طور که زیبا زندگی کرده بود و شتابزده مرد؛ عین فرو مردن یک چراغ و در میان مردم معمولی که دوستشان داشت و سنگشان را به سینه می‌زد و خودم که کنارش بودم و مهین توکلی که برادر بزرگ‌تر می‌انگاشتش و حالا می‌فهمم که چرا در این همه سال که با هم بودیم، آن‌همه شتاب داشت.
کد خبر: ۲۰۰۳۳۳

می‌دانست که فرصت کوتاه است، پس شتاب داشت که بخواند و بیاموزد و لمس کند و تجربه کند و بسازد و ثبت کند و جام هر لحظه را پروپیمان بنوشد و لحظات را با حواس باز، خوش آمد بگوید و حول و حوش خود را با هوشیاری و کنجکاوی و تفکری که هیچگاه گرد زنگاری نگرفت   چرا که با وسواس همواره گرد گیرش می‌کرد و آینه‌وار صیقلش می‌داد - ارزیابی کند. جلال در راه بود و با عشق می‌رفت.

 غروب جلال، یاد‌نامه جلال آل‌احمد که به کوشش علی دهباشی، ص 22 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
در رستوران انتخاب شدم

علی‌امین حسنی، بازیگر نقش بهروز در سریال پایتخت در گفت‌وگو با «جام‌جم» از خاطرات حضورش در این سریال می‌گوید

در رستوران انتخاب شدم

نیازمندی ها