در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
اما آیا این مساله باعث نخواهد شد در کل فرآیند واحدهای سازمان بیشتری را از دست دهند و از اهداف چشمانداز عقب بیفتند؟ این سوال را برای آن میپرسم که در حال حاضر در حدود یکچهارم از زمان در نظر گرفته شده برای چشمانداز سپری شده است.
به هر حال، این کار باید شروع شود. ما الان به این ضرورت رسیدیم و از دستگاهها خواسته شد حتما این کار را انجام دهند. درست است ما چند سال از زمان تصویب چشمانداز را پشتسر گذاشتهایم و بهتر بود که بلافاصله پس از تصویب چشمانداز از دستگاههای علمی خواسته میشد چشمانداز خودشان را زیر چشمانداز کلی مشخص کنند؛ اما به هر حال، اگر این کار بسرعت و فوریت در دستگاهها انجام شود اگرچه دو سه سالی عقب هستیم ولی امیدواریم این عقبماندگی با تلاشی بیشتر جبران شود.
در این سیاستها پیشبینی شده است که ماموریت هر کدام از مراکز پژوهشی معلوم شود، یعنی در چرخه نوآوری ماموریت هر کدام مشخص شود و با توجه به ماموریتهای وزارتخانه متبوع خود ماموریتها و وظایف اصلی خود را مشخص کنند. ماموریتهای بسیاری از این مراکز بر حلقههای میانی چرخه نوآوری متمرکز است. یعنی حلقههایی که علم و فناوری را در حل مسائل و مشکلات کشور به کار میگیرد. اما حلقههای ابتدایی چرخه نوآوری مثل تولید علم را بیشتر از دانشگاهها و پژوهشگاههای دانشگاهی میخواهیم، یعنی هر حلقه در جای خود مهم است.
یکی از سیاستها این است که هریک از این مراکز باید ماموریتهای اصلی خود را با توجه به ماموریتهایی که در یک چرخه نوآوری وجود دارد، مشخص و برجسته کنند و روی آنها متمرکز شوند. این که همه بخواهند همه کار بکنند، شدنی نیست. در این چرخه فکر میکنیم مراکز مختلف باید یک مسابقه دوی امدادی را محقق کنند، یعنی اگرچه همه با هم یک تیم را تشکیل میدهند و همه نگران هستند که در این مسابقه پیروز شوند؛ اما هر کدام قسمتی از مسیر را ادامه میدهند و وظایف مشخصی دارند. در عین حال میدانند موفقیت آنان در گروی موفقیت دیگر اعضای تیم است.
یکی دیگر از این سیاستها این است که خطوط یا محورهای پژوهشی مراکز مشخص شود. این کاری است که برای هر پژوهشگر برجسته و هر مرکز پژوهشی باید معلوم باشد. در دنیا مراکز پژوهشی و پژوهشگرهای برجسته وقتی رشد میکنند و شناخته میشوند که پژوهشهای آنها پی در پی روی شانه هم سوار شوند تا برجسته شوند. این یکی از ضعفهای موجود است.
البته بندرت برخی مراکز ما خطوط پژوهشی مشخصی دارند، اما اکثرا این خطوط را ندارند و براساس سلایق، نیازهای مقطعی و ضرورتهای موردی موضوعاتی را برای پژوهش انتخاب میکنند. مقداری جلو میروند و بعد از مدتی آن را رها و موضوع دیگری را انتخاب میکنند. البته معمولا هیچکدام از این پژوهشها بد نیستند، اما به دنبال یکدیگر نیستند. فراموش نکنیم ما همه کارهای خوب را نمیتوانیم انجام بدهیم، لذا باید خوبترین را معین کنیم و انجام بدهیم.
خطوط پژوهشی هر مرکز باید براساس برنامه راهبردی مرکز و در جهت رفع نیازهای دستگاه متبوعش باشد. ما نمیخواهیم این خطوط را از مراجع و منابع علمی دربیاورند، بلکه باید آنها را از نیازهای واقعی استخراج کنند. یعنی در یک دستگاه اجرایی نیازهای اصلی که باید از طریق علم و فناوری مرتفع شود، باید مشخص شود و مراکز روی رفع همان نیازها پژوهش کنند.
ملاحظه میکنید که اجرای این سیاستها که نیازی به بودجه ندارد، احتیاج به تفکر و تامل، هماهنگی و برنامهریزی همکاری دارد که البته بسیار دشوار است، سیاستها تنها با تهیه، تدوین و ابلاغ شدن عملی نمیشود؛ اجرای آنها به برنامهریزی و پیگیری قوی هم احتیاج دارد.
لحاظ شدن همه این موارد در سیاستها واقعا امیدوارکننده است؛ اما در این برنامه نظارت کیفی هم اعمال میشود یا تنها کمیت مدنظر قرار میگیرد، چرا که همانطور که خود شما اشاره کردید، ما بالاترین نرخ رشد را از لحاظ تولید علم داریم، اما وقتی دقیق میشویم، میبینیم تعداد زیادی مقالات فهرست شده در فهرستهای معتبر داریم که بعضا تکراری هستند. آیا برنامهای برای نظارت بر محتوای کیفی این چرخه وجود دارد؟
در واقع شما میخواهید ضمانت اجرای این سیاستها را بدانید. بله، روند اجرای سیاستها بسیار مهم است البته به شرطی که این اجرا تنها نمود عددی نداشته باشد.
سخن شما درست است. این کار واقعا یک کار کیفی است. اصلا تهیه، اجرا و نظارت کارهایی کاملا کیفی هستند. یعنی وقتی برنامهای تهیه و ابلاغ و در نهایت اجرا میشود، عمدتا شاخصهای کمی دارد، یعنی با عدد و رقم معلوم است که به کجا میخواهیم برسیم لذا نظارت بر آن هم سادهتر است، اما سیاستگذاری و اجرای سیاستها امری کاملا کیفی است و در نتیجه نظارت بر آن دشوار میشود.
به همین منظور، از مدتها پیش از این که این سیاستها ابلاغ شوند، کارگروهی را تشکیل دادیم که شامل استادان فن و مدیران باتجربه علم و فناوری کشور هستند و در تهیه سیاستها و ساز و کار نظارت بر تحقق این سیاستها و ارزیابی اجرای آنها از این کارگروه کمک گرفتیم. الان برنامه مشخصی تهیه شده است که نحوه نظارت بر اجرای این سیاستها را تعیین میکند. به طور خلاصه، برای اطمینان یافتن از اجرای سیاستها ما نیاز به شواهد داریم. این شواهد یا به صورت اسنادی است که در دستگاهها تهیه میشوند یا گردشکارهایی که میگذارند یا تصمیمات اتخاذشده هستند. مثلا اجرای این سیاست که ماموریتهای مراکز باید مشخص باشد یا مراکز باید برنامههای راهبردی داشته باشند، نیاز به یک سند دارند. اما کار به همین جا ختم نمیشود. در واقع اسناد به عنوان شواهد باید ارائه شوند، در عمل باید مطمئن شویم که سازوکارها تعیین شده و اجرا میشوند. اگر سازوکاری گذاشته شده ما باید بازخوردهایی را دریافت کنیم که در مراحل بعدی هستند. ما امسال عمدتا به دنبال این هستیم که دستگاهها اسنادشان را تهیهکنند، شواهدی دایر بر این که این کار انجام شده، سازوکارها تهیه و تایید شده و مورد توافق درون مرکز قرار گرفته و اجرای آنها شروع شده باشد؛ اما این که برنامه راهبردی محقق شود، یک کار درازمدت است و ممکن است این برنامه 5 ساله باشد و طبیعتا اجرای آن همین مدت به طول بینجامد.
بنابراین، علاوه بر نظارت به ارزیابی هم نیاز داریم. از اینرو کارگروهی که تشکیل شده است نظارت و ارزیابی را تامین میکند؛ عمدتا شواهدی دال بر این که اسناد تهیه شده، سازوکارها گذاشته شده، چرخش کارهای درست شده را بررسی و ارزیابی میکند، مثلا در سیاستها ذکر شده است که یک طرح پژوهشی به چه صورتی باید تعریف شود، داوری شود، به خارج دستگاه واگذار شود. اینها همه احتیاج به ساز و کار دارد، ما مطمئن خواهیم شد که این سازوکار در مرکز تعریف شده و طرحها بر طبق آن مدیریت میشود. امیدوارم در آخر نیمه اول امسال ارزیابی کنیم و مراکز پژوهشی که توفیق بیشتری داشتهاند، منابع بیشتری در اختیارشان قرار دهیم و دستشان را در پژوهشها بازتر کنیم. در واقع هم کار هدایتی و هماهنگی صورت بگیرد و هم تقویت شوند. احساس نکنند که فقط منافع کلان کشور در نظر گرفته میشود که همان هماهنگی و هم افزایی است. بلکه خود مراکز را هم میخواهیم تقویت و حمایت کنیم. من با صراحت میگویم برای اولین بار است که این سیاستها تهیه و ابلاغ شده است. باید روی آنها کار شود، چون صدها مرکز داریم که باید سیاستها را اجرا کنند بنابراین اطلاعرسانی به آنها و توضیح دادن این سیاستها برای آنها کار مهمی است که رسانهها نقش اساسی در آن دارند و یکی از ابزارهای تحقق این سیاستها هستند چون این سیاستها کیفی هستند و باید تشریح شوند. نقش اساسی رسانهها فقط این نیست که کاری انجام شود و خبر آن انتشار یابد، بلکه در تحقق آن نقش دارند و من خوشحالم که در شروع کار از طریق روزنامه جامجم، کمک شد بخشی از این مسوولیت انجام گیرد.
انشاءالله ما بتوانیم در این جریان موثر باشیم اما با توجه به صحبتهای شما بخش اصلی کار که بخش نظارتی است، هنوز باقیمانده است؟
بله. قطعا همینطور است. تهیه و ابلاغ سیاستهای مراکز پژوهشی کشور اگر چه کار بسیار مهم و آرزوی دیرینه در حوزه علم و فناوری بوده، اما این بخش کوچک کار است چون این سیاستها تهیه شدهاند که تحول و هماهنگی ایجاد کنند؛ اما این تحول و هماهنگی هنوز ایجاد نشده است؛ اجرای این سیاستهاست که این هدف را محقق میکند. پس اجرای سیاستها کاری دشوارتر، طولانی مدتتر و مهمتر از تهیه و تصویب و ابلاغ آنهاست. بله، درصد کمی از کار انجام شده، اما این درصد کار اساسی و پایهای بوده است. امیدواریم بقیهاش هم بتدریج و در میان مدت محقق شود. تهیه و ابلاغ سیاستهای مراکز پژوهشی کشور کار بسیار مهم و آرزوی دیرینه در حوزه علم و فناوری بود.
در ادامه کار و به اجرا در آوردن این سیاستها فکر میکنید چقدر موفق خواهید بود؟
ما بسیار امیدوار هستیم، چون خوشبختانه این نیازی بود که تقریبا همه به آن رسیده بودند. ضرورت هماهنگی، همافزایی و تجمیع قوای علمی کشور برای حرکت سریع را همه درک کرده بودند. سازوکاری هم که اتخاذ شده رسمی و قانونی است که از دولت شروع شده و برنامه هماهنگی آن به تصویب مجلس رسیده و سرفصلی است که در قانون بودجه برای آن منابع پیشبینی شده است؛ یعنی پایهای محکم دارد. بنابراین خیلی امیدواریم این کار با رهنمودهای رهبر معظم انقلاب که بر آن تاکید دارند و با جدیتی که ریاست محترم جمهوری در پیشبرد آن دارند، پیش رود.
البته دوباره تاکید میکنم این کار میانمدت است نه کوتاهمدت و نتایج آن را پس از چند سال خواهیم دید. اما این به آن معنی نیست که ما تانی و تاخیر داشته باشیم. همه کار مطالعه و تدوین و تصویب سیاستها و مستندات قانونی آن در مدت حدود یک سال صورت گرفته، در حالی که در گذشته در کشور تهیه یک برنامه راهبردی سالها در پیچ و خم اداری و برنامهریزی گیر میکرده است. با توفیق الهی تاکنون کار خوب جلو رفته است، اما کار اصلی مانده است که امیدواریم آن را هم با کمک دستگاههای اجرایی و مراکز پژوهشی وابسته به آنها انجام دهیم.
شما به نخبگان اشاره کردید. تا به حال درباره بنیاد هماندیشی نخبگان و مراکز نخبگان بسیار شنیده و خواندهایم، اما میخواهیم بدانیم نخبگان چقدر میتوانند امیدوار باشند و حالا که به عنوان نخبه شناخته شدهاند، آیا واقعا حمایت میشوند؟
این موضوع را باید از خودشان پرسید که در حال حاضر امید و خوشبینی به اقداماتی که بخش عمدهای از آنها در بنیاد ملی نخبگان متمرکز شده چقدر است؟
از چند نفر از آنها در هماندیشی سال گذشته پرسیدم که البته ناامید بودند. به عنوان مثال، خانمی که در جشنواره خوارزمی برنده شده بود، از کشورهای مختلف بورسیه دریافت کرده بود؛ اما برای یافتن یک کار عادی هم دچار مشکل بود و از طرف بنیاد نخبگان هم هیچ حرکت مثبتی ندیده بود؟
اگر منظور شما نخستین همایش ملی نخبگان جوان است، باید بگویم آن همایش آغاز عملیات حمایت از نخبگان و استعدادهای برتر بود و طبیعی است که قبل از آن کاری صورت نگرفته باشد، اما اکنون برای برگزیدگان جشنواره خوارزمی تسهیلاتی را در نظر گرفته ایم. کارهایی را که بنیاد شروع کرد، در واقع شناسایی استعدادها و حمایت از آنهاست، اما حمایت مستقیم بنیاد همه مشکلات را برطرف نخواهد کرد. بسیاری از مشکلات به ساختار اداری و استخدامی کشور مربوط است، به عقبماندگیهای بسیار طولانی که مجموعه فعالیتهای معاونت و کل دولت و نظام باید معطوف به کل آنها باشد؛ اما حداقل باید این مشکلات را درخصوص نخبگان به صورت خاص و با فوریت بیشتر حل کنیم. مشکل اشتغال یک مشکل اساسی کشور است که نخبگان هم با آن مواجهاند؛ این درد بزرگی است و خیلی جای تاسف دارد که کسی که نخبه است هم با مشکل اشتغال مواجه شود. یک نخبه برای اشتغال نباید احتیاج به توصیه مقام یا دستگاهی داشته باشد و باید روی دست برده شود. وقتی نخبگان با مشکل اشتغال مواجه میشوند این موضوع بخوبی نشان میدهد که در سازوکارهای اشتغال و جذب نیروها در کشور با مشکل روبهرو هستیم. افرادی که بنیاد انتخاب میکند برگزیدگان هستند یعنی تعداد زیادی نیستند و اگر همین تعداد هم با مشکل مواجه باشند، دیگر بحث تنها این نیست که در کشور کمبود شغل داریم بلکه معلوم میشود سازوکارهای اشتغال هم با دشواری همراه هستند که دستگاههای مسوول باید به آن رسیدگی کنند. از طرفی دیگر نباید همه مسائل را به دستگاهها نسبت داد. خود نخبگان را هم باید کمک کرد تواناییهای خود را بهتر ساماندهی و معرفی کنند و بتوانند به مراکزی که علاقهمند هستند وارد شوند. ما این کار را آغاز کردهایم و نتایجی هم به بار آمده است؛ اما این برنامه را باید ادامه بدهیم و کامل کنیم. در همایشی که سال گذشته برگزار شد، حرکتهای اولیه را آغاز کردیم، یعنی مسوولان مراکز برجستهای که نخبگان میتوانستند در آنجا مشغول شوند را رو در روی نخبگان قرار دادیم. آنها فعالیتهای خود و نیازشان به نیروی انسانی و شرایط کار را تشریح کردند و به سوالات نخبگان جوان پاسخ دادند و با مطالبات و ایدهآلهای آنها آشنا شدند. همین برنامه مقدمهای شد تا برخی نخبگان به این مراکز بپیوندند؛ این برنامه را باید خود دستگاهها در مقیاس وسیع تر تکرار کنند.
یکی دیگر از برنامههای بنیاد برای کمک به اشتغال نخبگان، بازدیدهای برنامهریزی شده و هماهنگ آنها از مراکز بزرگ و پیشرفته کشور است.
تاکنون گروههایی از نخبگان تحت پوشش بنیاد ملی نخبگان از کارخانجات خودرو سازی، عسلویه، تاسیسات آب سنگین اراک و سد و نیروگاههای کارون، بازدید کردهاند. این بازدیدها بسیار مفید بوده و با استقبال خوبی از طرف نخبگان جوان و مراکز کشور مواجه شده است. این برنامه از یک طرف مدیران مراکز را با استعداد و نیروی بالقوه این جوانان آشنا میکند و از طرف دیگر نخبگان جوان با محیطهای واقعی کار و نیازها و شرایط آن آشنا میشوند و این آشنایی متقابل به اشتغال نخبگان کمک میکند.
در ضمن ضوابط دیگری را در نظر گرفتهایم که بزودی تصویب میشوند و به پیگیری نوآوریهای نخبگان کمک خواهد کرد. در حال حاضر با مجموعهای که در بنیاد مشغول فعالیت هستند و البته بخشی از آنها از خود نخبگان هستند، با کمک خود اینها برنامههای شناسایی و حمایتی را شروع کردهایم که پیوسته در حال گسترش است و در مجموع یکی از قویترین برنامههای حمایتی نخبگان در سطح دنیاست. در اواخر سال قبل نشستی از سوی سازمان کنفرانس اسلامی درخصوص نخبگان کشورهای اسلامی در مصر برگزار شد که در آنجا به این نتیجه رسیدیم یکی از قویترین برنامهها، هم از نظر سطح کار و تمرکز روی موضوع و هم از نظر برنامههای متنوع و جدی که در دست برنامهریزی و اجرا دارد خوشبختانه در ایران شروع شده است. این که یک بنیاد برای این موضوع مشغول به کار است امر کم نظیری است.
تاکنون یک سال و چند ماه از شروع ایجاد تشکیلات و اجرایی شدن برخی از برنامههای بنیاد گذشته در حالی که حدود 3 هزار نفر تحت پوشش عملی قرار گرفتهاند. گاهی 3 2 سال طول کشیده تا تشکیلاتی تصویب شود و نیروها جذب و مشغول به کار شوند. دوستان ما همه این کارها را در این مدت کوتاه انجام دادهاند و البته خیلی کارهای دیگر داریم که باید انجام دهیم. توقعات نخبگان بجاست؛ اما دوستان به صورت پیوسته و حتی در تعطیلات هم مشغول برآورده کردن این مطالبات هستند. حتی بسیاری از مواردی را که مطالبات نخبگان نیستند نیز باید فراهم کنیم. بنیاد ملی نخبگان در سالجاری برنامه راهبردی خود را تهیه میکند یعنی معاونت که این برنامه را از مراکز پژوهشی مطالبه کرده خود هم باید این کار را انجام دهد. تاکنون اساسنامه بنیاد تصویب شده است، برخی از آییننامههای مهم را شورای انقلاب فرهنگی تصویب کرده است و برنامه راهبردی بنیاد در دست تدوین است. حدود یک سال است که تشکیلات را راه انداختهایم و سعی کردهایم به نیازهای سریع و فوری جواب دهیم. اکنون وقت آن است که سوال کنیم در یک افق 5 ساله در شناسایی و حمایت نخبگان به کجا میخواهیم برسیم، نخبگان عزیز چه نقشی باید در کشور پیدا کنند و برای این که بتوانند در جایگاه مناسب خود قرار بگیرند، چه کارهایی باید انجام شود؟ این یک کار اساسی است. بنابراین یک عملیات ما در سال جاری تهیه این برنامه راهبردی است که امیدواریم تا آخر سال تهیه شود و به تصویب نهایی برسد و از سال بعد که مقارن با شروع برنامه 5 ساله پنجم است، بنیاد هم یک برنامه 5 ساله داشته باشد. این برنامه ذیل چشمانداز و نقشه جامع علمی کشور تدوین میشود. آن وقت است که میتوانیم بگوییم به صورت جامع به شناسایی و حمایت نخبگان پرداختهایم.
ما هم امیدواریم مجموعه رقابتهای شما به رونق وضعیت علمی کشور کمک کند.
توجه به نسل جوان لازمه توسعه پایدار
ما با نیازهای متنوع و اساسی مواجه هستیم و نمیتوانیم یکی را فدای دیگری کنیم؛ چون زمان را از دست خواهیم داد. همین طور که اشاره کردید، یکی از این نیازها تقویت و تامین نیروی انسانی لازم و ارتقای کیفی سرمایه انسانی موجود در سنجش علم و فناوری کشور است. ما نقشه جامع علمی کشور را در دست تهیه داریم؛ این نقشه جامع علمی باید به وسیله نیروی انسانی با صلاحیت اجرا شود. اگر به این بخش توجه نکنیم، نقشه اجرا نخواهد شد. این نقشهای است که تا چشمانداز 20 ساله 1404 باید راه را مشخص کند. البته هرچند ضمن کار بازنگری خواهد شد، اما چنین افقی دارد. پس بسیاری از نیروهایی که این نقشه را باید اجرا کنند، الان در مراحل مختلف آموزشی هستند و ما باید به آنها توجه کنیم. رهبر معظم انقلاب تحول در نظام آموزشی را به عنوان یکی از سه وظیفه اصلی شورای عالی انقلاب فرهنگی قلمداد کردهاند. ایشان 3 موضوع مهندسی فرهنگی، تهیه نقشه جامع علمی و تحول در نظام آموزشی را مطرح کردهاند. امیدوار هستیم شورای عالی انقلاب فرهنگی بتواند با پیشرفت تهیه نقشه در این زمینه هم کار شایستهای انجام دهد. بحث تحول در نظام آموزشی، یکپارچه شدن نظام آموزشی قبل و بعد از دانشگاه و نوآوری در نقشه دیده شده و امیدواریم دستاوردهای آن را هر چه زودتر شاهد باشیم. خود معاونت هم از طریق بنیاد ملی نخبگان کارهای خوبی را شروع کرده که نیروهای نخبه و بسیار پراستعداد از ابتداییترین سطوح آموزشی شناسایی و شکوفا شوند که همان طرح شهاب است و جداگانه باید به آن پرداخت.
در سیاستهای مراکز تحقیقاتی یک فصل که شامل چندین سیاست است به سرمایه انسانی اختصاص یافته است. یکی از این سیاستها اصلاح ترکیب نیروی انسانی مراکز و ارتقای کیفیت و کارآمدی آن است. هر مرکز با توجه به نوع ماموریتهایی که به عهده میگیرد به نیروی انسانی با ویژگیهای مناسب احتیاج دارد. باید کیفیت و کمیت این نیرو را معین کند و برای جبران کمبودها برنامهریزی کند. در نقشه جامع علمی کشور بحث تحول در نظام آموزشی، یکپارچه شدن نظام آموزشی قبل و بعد از دانشگاه و نوآوری دیده شده و امیدواریم دستاوردهای آن را هر چه زودتر شاهد باشیم.
بهاره صفوی
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد