در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
ابرهای آسمان این بار هم سخاوتمندانه سایه خود را بر سر مردم حاضر در حیاط امامزاده پهن کردهاند. فضای مستطیلیشکل مقابل جایگاه که اغلب پذیرای مهمانان ویژه است، این بار جمعی از خانواده شهدای شیراز را در خود جای داده که هر یک از آنها بیش از یک فرزند خود را تقدیم آزادی و سربلندی ایران کردهاند. چهرههای آفتابسوخته روستایی در کنار چهرههایی نورانی از ساعتی قبل، منتظر آمدن رهبر هستند. جانبازی با 2 دست قطع شده از مچ و چشمهایی که پشت شیشههای یک عینک تیره آفتابی آرام گرفته، زیر لب ذکر میگوید. جانباز دیگری دست در دست فرزندش به محل ملاقات نزدیک میشود. دو فرورفتگی عمیقی که در فاصله بینی و پیشانیاش جلب توجه میکند، هیچ چیز از زیبایی چهره نورانی او کم نمیکند. کمکم آقای عبداللهی جانبازی که با پای پیاده به شیراز آمده بود هم از راه میرسد. محکم و استوار قدم برمیدارد و زیر نگاه تحسینآمیز دیگران به سمت دوستانی از جنس خودش میرود. برای نشستن او یک صندلی میآورند و در کنار صندلیهای 3 جانباز دیگر قرار میدهند. دوستان از دیدن هم در این محل آنقدر هیجانزدهاند که با زبان «گریه» با هم سخن میگویند. حتی زمانی که میکروفن یک خبرنگار تلویزیونی هم به چهره او نزدیک میشود، چیزی جز گریه نصیب خبرنگار نمیشود.
بخشی از این محل، به مادران و همسران شهدا اختصاص دارد. سمت چپ ما پیرزن یا شاید بهتر بگوییم شیرزنی قاب عکسی در دست گرفته که با 3 تصویر از 3 چهره جوان و نورانی تزیین شده است. تصویر سیاه و سفید جوانی 18 ساله را نشان میدهد. در تصویر رنگی چهرهای نوجوان را میبینیم که نه با آن کولهپشتی بزرگی که بر دوش گرفته، تناسبی دارد و نه با برف سنگینی که ارتفاعات پسزمینه را فرا گرفته است. عکس آخر نیز جوان دیگری احتمالا از همان خانواده را در لباس نوکمدادی پاسداری نشان میدهد. سربند قرمز «یا حسین» که دور قاب عکس پیچیده شده، برای من خبرنگار هیچ سوالی را بیپاسخ نمیگذارد.
در مقابل این جایگاه در فضایی خالی که با تیرهای چوبی، زمین را به سقفی چوبی متصل میکند، جایگاه سخنرانی برپا شده است. یک صندلی، یک میز چوبی، یک ساعت کوچک، 2 رواننویس و یک برگ کاغذ همه آن چیزی است که دیده میشود. به آنها میتوان سبد گل زیبایی را هم اضافه کرد که از میمند فیروزآباد آمده است. نسیم خنک ابتدای صبح، عطر دلانگیز گلابهایی را که وسط جمعیت پراکنده میشود، تا نزدیک جایگاه میآورد. دختربچههایی در لباسهای خوشنقش و نگار محلی در رفت و آمد هستند.
نوجوانانی با پیراهن و کلاه سفید خود را برای خواندن سرود آماده میکنند. اجرای سرود معمولا فرصت خوبی برای انجام آخرین هماهنگیها پیش از آغاز سخنرانی است. دستهای آدمهای کت و شلوار پوشیده همچنان نامههای مردم را میگیرند. هر لحظه که میگذرد، آدمهای تازهای به جمعیت 18 هزار نفری حاضر در این محل اضافه میشوند. شعار روزهای قبل تغییر کرده است و حالا جماعت شعار میدهند :«دسته گل محمدی/ به جمع ما خوش آمدی». بطریهای کوچک آب معدنی، گلوهای خشک شده را سیراب میکند. شعار دیگری تکرار میشود :«ای پسر فاطمه/ منتظر تو هستیم». یکی از همراهان که جلو نشسته، با لبخند خطاب به پدر شهیدی که شعار را تکرار میکند، میگوید: «الان میان... دارن زیارت میکنن». چند دقیقه بعد، تکاپوی محافظان بیشتر میشود. این تکاپو همیشه نشانه نزدیک شدن زمان سخنرانی است. چند دقیقه بعد، جمعیت با دیدن رهبر خود، شعار میدهند و دست خود را در هوا میچرخانند. حتی آدمهایی که در دورترین فاصله نسبت به جایگاه ایستادهاند، امیدوارند که رهبر انقلاب، نگاه خود را متوجه آنها کند و با لبخندی به اشتیاق آنها پاسخ گوید. لحظهای برای آدمهایی که پشت میلهها ماندهاند، دلم میگیرد. اشتیاق آنها با گریه و اشک طعم دیگری گرفته. آرزو میکنم کاش به اندازه همه آنها کارت جایگاه داشتم.
با آرام شدن جمعیت، زیر نگاه تحسینآمیز مردم، زنی که مجری مراسم، او را همسر شهید روزیطلب و خواهر شهید عبدالحسین حسینی معرفی میکند، به پشت تریبون میآید و پرصلابت و استوار به رهبر انقلاب خوشامد میگوید. حالا کبوترهای حرم هم آرام گرفتهاند. وقتی او از 14 هزار شهید استان فارس سخن میگوید، انگار که جمعیت برای لحظهای جای خالی 14 هزار مهمان را در میان خود حس میکنند. وقتی صحبت از 34 هزار جانباز میشود، جانبازانی که داخل مراسم هستند، به یاد دوستان خود احساساتی میشوند. 2400 آزاده، رقم افتخارآمیز دیگری است که از سابقه ارزشمند این مردم در دفاع از ایران خبر میدهد. سخنرانی آغاز میشود و در هر فرازی از سخنرانی، شعر و شعار، فضا را هیجانی میکند؛ «خدا را شکر این دل صیقلی شد/ نصیبم دیدن سیدعلی شد» تنها یکی از شعرهای زیبایی بود که در این مراسم به رهبر انقلاب تقدیم شد.
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد