من اگر جای مسوولان بودم ، می دادم صبح به صبح ، دهان گویندگان و مجریان برنامه های صبحگاهی رادیو را که با اسامی ای
کد خبر: ۱۷۰۱۲
مانند «سلام صبح بخیر»، «صبح بخیر ایران»، «صبح بخیر دنیا» ، «صبح بخیر وطن » و... از شبکه های مختلف پخش می شوند، پر از اشرفی می کردند، چون فقط خدا می داند که این خواهران و برادران زحمتکش با چه شکرشکنی ها و زبان بازی هایی ملت شریف را از رختخواب بیرون می کشند و به دامن دشت و دمن و باغ و چمن پرتاب می کنند. پس پریروزها، مجریه محترمه یکی از همین برنامه ها، چنان از زیبایی خزان و شباهت آن با دوران میانسالی و نزدیک به پیری ، داد سخن می داد و از ثمرات و برکات فصل سرما و لذت چرت وواچرت های کنار بخاری و زیرکرسی می گفت و می سرود که خود ما حظ کردیم و پاک فراموشمان شد که هر 6سر عائله مان لباس زمستانی ندارند و قرار شده است که ان شاءالله سر برج پس از دریافت راتبه مقرره ، هم آنها را نو نوا کنیم ، هم برای خودمان یک جفت قندره بخریم و هم در واپسین برج خزان زیبا، هر روز 3وعده چلو پلو بخوریم و تازه ، چیزی هم پس انداز کنیم . همین مجریه محترمه که آخرش هم نفهمیدیم سحری چه خورده بود که اول صبح آن طور چه چه می زد و درافشانی می کرد، کاشف به عمل آورده بود که عمر آدمی مثل سنوات شمسی ، بهاری و تابستانی وپاییزی و زمستانی دارد و پاییز که فصل خواندن غزل خداحافظی انسانهاست ، فصلی چنان زیبا و دلفریب است که اگر بهار هم صدسال بدود به گردش نمی رسد. خانم مجری برنامه صبحگاهی که به تواتر جیغهای بنفش هم می کشید و بدون خستگی اظهار شادمانی و بشاشت می کرد، در جای دیگر برنامه اش ما و هم دندان های ما را مورد خطاب قرار داد و گفت : ای انسانهایی که پاییز زیبای عمرتان را می گذرانید! اندیشیدن به برگهای زرد و خشک را رها کنید و خیالبافی برای بهار سرسبز و زیبا را بچسبید، خواهید دید که از شما هم برگهای ترد و تازه ، سبز خواهند شد! نمی دانیم ناقلا این فقره را چه جوری کشف کرده بود، راستی ، راستی ، راست می گفت ، خود ما محض امتحان کمی به بهاران سبز و زیبا اندیشه کردیم و برگهای تردی در آوردیم ، هر کدامش ، این هوا!!
بهروز انتظامی ثابت
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها