سربازانی که بر هیتلر پیروز شدند

طی جنگ جهانی دوم ، پس از آن که روسیه ابتدا در برابر ارتش نازی ایستادگی کرد و سپس آن را عقب راند، جوزف استالین به یک متحد یعنی عمو جوی دوست داشتنی تبدیل شد.
کد خبر: ۱۵۴۸۴۵

اومر بارتف ، مورخ اروپایی می نویسد در این مورد نمی توان بیش از این تاکید کرد که هر قدر هم رژیم استالین نفرت انگیز و جنایتکار بود، ولی بدون ارتش سرخ و فداکاری های کم نظیر آن ، هیچ کس نمی توانست ارتش آلمان را شکست دهد و نازیسم به عنوان یک واقعیت برای نسل های متمادی در اروپا باقی می ماند.وارن کیمبل ، پژوهشگر جنگ معتقد است وقتی برآوردهای نظامی نشان داد که فقط ارتش سرخ می تواند در یک نبرد زمینی بر هیتلر فائق آید، کمک به ارتش سرخ به اولویت ریاست جمهوری امریکا تبدیل و فرض بر این شد که ارتش روسیه ، آلمان را نابود می کند و سربازان ایالات متحده را از وارد شدن به جنگ زمینی دور نگه خواهد داشت. روزولت نیز به طور محرمانه اشاره کرد راهبرد وی این است که نیروهای ایالات متحده ، قوای ذخیره باشند. کیمبل اضافه می کند که روزولت ، برنامه کمک به روسیه را بیشتر به خاطر ابراز حسن نیت خود عملی می کرد تا به دلیل ارزش آن برای اقدامات جنگی شوروی . وی ارزش کمک های روزولت را حدود 10درصد از میزان تولید روسیه برآورد کرده است و این کمک ها را برای برنامه های گسترده تر روزولت ، حیاتی ولی در مرتبه دوم اهمیت به شمار می آورد. نقشه روزولت که تا انتهای جنگ نیز بدون تغییر باقی ماند این بود که متحدان ایالات متحده باید بخش اعظم نبردها را در اروپا انجام دهند تا میزان تلفات امریکا به حداقل کاهش یابد. منظور از متحدان در درجه اول ، روس ها بودند. در برابر هر سرباز امریکایی که در جریان نبردهای جنگ جهانی دوم کشته شد، حدود 60سرباز روسی جان خود را از دست دادند. هدف دیگری که ایالات متحده بدان دست یافت این بود که بتواند بدون مداخله متحدانش و با کمترین تلفات در برابر حملات ژاپنی ها برمنطقه پاسیفیک سلطه کامل داشته باشد.در مراحل اولیه جنگ ، دیدگاه هری ترومن بسیار ساده بود؛ اگر دیدیم که آلمان در حال پیروزی در جنگ است ، باید به روسیه کمک کنیم و اگر ببینیم که روسیه در حال پیشروی است باید آلمان را تقویت کنیم و از این طریق اجازه می دهیم آنان تا حد امکان همدیگر را بکشند. تیموتی کروفورد، از استادان علوم سیاسی امریکا، دیدگاه ترومن را یک راهبرد اساسی برای تطاول جنگ جهانی دوم می داند.با این حال ، دیدگاه عملگرایانه ترومن ، به واسطه محبت و ارادت خالصانه وی نسبت به استالین تعدیل شد؛ چرا که ترومن ، استالین را رفیق نازنین خود می دانست که نمی تواند هر آنچه را می خواهد انجام دهد، زیرا همان گونه که ترومن در سال 1948 اشاره کرد، استالین ، زندانی کمیته مرکزی حزب کمونیست بود. پس از آن که مشاوران ترومن وی را مجاب کردند که چنین اظهاراتی ، یک گاف زیان بار است وی ابراز علنی این دیدگاه هایش را متوقف کرد. با این حال ، ترومن با اشاره به تام پندرگاست ، رئیس خود در میسوری که فعالیت های سیاسی خود را در کنار وی آغاز کرده بود، همچنان استالین را فردی شریف و روراست و شبیه ترین شخص به تام پندرگاست توصیف می کرد. ترومن به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده از آنجا که می دید ایالات متحده در 85 درصد اوقات برای استالین مزاحمت ایجاد می کرد پس معتقد بود می تواند با دیکتاتوری همانند استالین کنار بیاید.برنامه ریزان جنگ ، موضع نامشخص تری اتخاذ کردند، بویژه انگلیسی ها، اتحاد غرب با شوروی در زمان جنگ را یک غفلت به شمار می آوردند. از اوایل سال 1944 ، اطلاعات نظامی کشورهای غربی ، شوروی را به عنوان دشمن بعدی مشخص کرد و از ارائه اطلاعات حساس درباره قوای آلمانی به روس ها امتناع می ورزیدند و در عین حال اطلاعات فوق العاده مفصل و دقیقی راجع به نیروهای نظامی روسیه گردآوری می کردند.اواخر سال 1944 شاید تمامی همکاری های اطلاعاتی کشورهای غربی با روسیه قطع شد و دستگاه های اطلاعاتی ایالات متحده و انگلیس شروع به جمع آوری اطلاعاتی درباره حملات هوایی به روسیه کردند. فیلد مارشال سرآلن بروک ، فرمانده ستاد کل سلطنتی انگلیس در زمان جنگ ، همواره از چیزی که وی نژاد نیمه آسیایی می نامید، متنفر بود و از سوی دیگر سرالکساندر کدوگان ، صاحب منصب ارشد در وزارت خارجه نیز از این نژادی که در ژاپن به برده های کوتوله زرد تنزل یافته ، ابراز انزجار می کرد.سرآلن بروک سال 1943 به این نتیجه رسید که اتحاد جماهیر شوروی پس از جنگ به تهدید اصلی تبدیل خواهدشد. از این رو، ضروری خواهد بود که به آلمان کمک کرده ، بتدریج آن را تقویت و آن را به فدراسیون اروپای غربی تبدیل کنیم ؛ گر چه خود وی نیز می دانست که با وجود اتحاد مقدس بین انگلیس ، روسیه و امریکا ، عملی کردن این سیاست کار بسیار سختی خواهد بود. ریچارد آلویچ ، پژوهشگر علوم سیاسی ، در بررسی های خود مشاهده کرده است که همانند هری ترومن در واشنگتن ، بروک و معاون وی ، ژنرال هنری پوونان ، از مشاهده حملات شدید آلمان و روسیه به یکدیگر، شادمان شده بودند.
اواخر سال 1944 ، ارتش انگلیس در حال تهیه نقشه های جنگی ازجمله بازتجهیز آلمان برای حملات برنامه ریزی شده علیه روسیه بود. از سوی دیگر دستگاه های اطلاعاتی انگلیس ، برآوردهای فوق العاده محرمانه ای درباره اتحاد شوروی به عنوان دشمن بعدی کشف کردند که در واشنگتن بشدت شایع شده بود.
در می 1945 پس از آن که جنگ با آلمان خاتمه یافت ، چرچیل دستور طراحی نقشه های جنگی برای یک عملیات غیرقابل تصور را صادر کرد. آلریچ می نویسد هدف اعلانی وی ، نابودسازی روسیه بود. این نقشه ها که فقط در سال 1999 منتشر شدند ، خواستار حمله ناگهانی توسط صدها هزار نیروی نظامی امریکایی و انگلیسی می شد که 100هزار سرباز آلمانی بازتجهیز شده نیز به آنان می پیوستند و در عین حال نیروی هوایی سلطنتی شهرهای شوروی را از طریق پایگاه هایی در اروپای شمالی مورد حمله قرار می دادند.
سلاح های هسته ای نیز بزودی به این مجموعه اضافه شدند. با وجود این سردمداران غرب از این که سوءظن ابلهانه ای بر روس ها حاکم شده بود ، خشمگین شده و از آنجا که ما با آنان به عنوان انسان هایی عقلانی رفتار می کنیم ، از روس ها می خواستند خویشتنداری بی پایانی از خود نشان دهند.

اثر: نوام چامسکی
مترجم : یعقوب نعمتی ورو جنی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها