این یادداشت در پی آن است تا تاکتیکهای دشمن و برخی از سلبریتیها را در این جنگ شناختی واکاوی و راهبردهای مقابله را ترسیم کند.

میدان واقعی و خلأ آشوب
در ارزیابی میدانی تا صبح نهم دیماه، هیچیک از مؤلفههای لازم برای شکلگیری شورش خیابانی وجود نداشت؛ نه حجم تجمع قابل توجه بود، نه استمرار زمانی داشت و نه کنشگری خیابانی به سطحی رسیده بود که بتوان آن را به فاز آشوب تعبیر کرد. همین خلأ میدانی، دشمن را ناگزیر کرد تا به جای واقعیت، از ساعات اولیه «جنگ روانی» را جایگزین کند.
جایگزینی واقعیت با شایعه
در نبود میدان واقعی، شبکهای از اکانتهای آموزشدیده با پشتیبانی رباتها و حسابهای تبلیغاتی، مأموریت یافتند تا شایعات را بهعنوان واقعیت جا بزنند. این تاکتیک، ستون اصلی عملیات روانی بود:
_ بازنشر چند تصویر محدود، بارها و بارها، برای القای حس فراگیری؛
_ تولید پیامهای متنی بدون مستند تصویری با عناوین اغراقآمیز نظیر «سقوط شهر» یا «حضور میلیونی»؛
_ ایجاد خطای ادراکی در افکار عمومی با نسبت دادن تصاویر قدیمی به رویدادهای جاری؛
_ بهرهگیری از تولیدات ماشینی و توزیع گسترده.
بزرگنمایی مصنوعی
راهبرد اصلی دشمن در میدان رسانهای، بزرگنمایی مصنوعی بود. چند تصویر محدود بارها بازنشر شد تا حس فراگیری القا شود، در حالی که هیچ مستند تازهای وجود نداشت. این تکنیک تلاش داشت تا یک تجمع صنفی را بهعنوان شورشی فراگیر بازنمایی کند.
آرشیو بهجای میدان
یکی از تاکتیکهای قدیمی و تکراری دشمن، استفاده از تصاویر آرشیوی است. در این عملیات، تصویری مربوط به سال ۱۳۹۷، به اعتراضات هشتم دیماه ۱۴۰۴ نسبت داده شد؛ اقدامی که نشاندهنده تلاش برای ایجاد خطای ادراکی و تحریک افکار عمومی است.
پیوست خشونت و تلاش برای انتقال فاز
همزمان با انتشار تصاویر احساسی، رسانهها و صفحات ضدانقلاب در پیوست این محتوا، آموزش تولید و استفاده از مواد منفجره و محتوای خشونتآمیز را منتشر کردند. هدف روشن بود: انتقال اعتراض از سطح صنفی به فاز امنیتی و تخریبی؛ این تاکتیک، نشاندهنده تلاش برای عبور از مرز مطالبه بهحق اقتصادی و ورود به پروژه آشوب سازمانیافته است.
پاسخ تاکتیکی
برای خنثیسازی این عملیات روانی، مجموعهای از اقدامات تاکتیکی ضروری است:
- افشاگری سریع: منشأ تصاویر جعلی و شایعات باید بلافاصله آشکار شود تا خطای ادراکی خنثی گردد.
- بازنمایی واقعیت میدانی: انتشار مستندات واقعی از محدود بودن تجمعات، بهترین ضدحمله به بزرگنمایی مصنوعی است.
- تاکتیک ضد بزرگنمایی: روایتهای دقیق و مستند باید حجم واقعی اعتراضات را بازنمایی کنند تا فضای روانی دشمن فروپاشد.
جریانهای ضدانقلاب در این عملیات، شکست میدانی را با جنگ رسانهای جبران کردند؛ اما وابستگی به آرشیو، بزرگنمایی مصنوعی و پیوست خشونت، این پروژه را به یک نمایش توخالی بدل ساخت. پاسخ تاکتیکی باید بر افشاگری سریع، مهار شبکه شایعهساز و بازنمایی واقعیت متمرکز باشد تا هرگونه تلاش برای تبدیل مطالبه اقتصادی به پروژه آشوب، در همان نقطه آغاز زمینگیر شود.
با این وجود، در روزهای اخیر آنچه در فضای مجازی پیرامون اعتراضات محدود صنفی شکل گرفت، بیش از آنکه بازتابدهنده واقعیت میدانی باشد، محصول یک عملیات منسجم جنگ شناختی و روانی از سوی شبکههای ضدانقلاب و موساد است. این ویدیوها نشان داد که اتفاقات اخیر یک مطالبه صنفی است و اعضای آن قصد ورود به آشوب فراگیر ندارند. اما این جریانها، با همراهی برخی از سلبریتیها و با خلق روایتهای جعلی و هیجانی، تلاش کردند ضعف میدانی خود را از طریق تصاویر جعلی، ویدیوهای آرشیوی و شایعات بپوشانند.
شبکههایی نظیر منوتو و بیبیسی فارسی با آموزش خشونت و تحریف، در نهایت با فعالسازی اکانتهای رباتیک برای عادیسازی حمایت از دشمن خارجی، همگی اجزای یک سناریوی واحد بودند. هدف آنان، عبور دادن اعتراض از مسیر درست آن به سمت بیثباتی، ناامنی و گسست اجتماعی است. واکنش منفی کاربران واقعی به این سطح از اغراق، جعل و حتی وطنفروشی نشان میدهد که این پروژه —علیرغم حجم بالای عملیات رسانهای— همچنان با بحران اعتبار و اقناع روبهروست؛ امری که خود گواه فاصله عمیق میان واقعیت جامعه و روایتسازی جریانهای برانداز در فضای مجازی است.
از طرف دیگر، تناقض رفتاری آشکار برخی از سلبریتیها در مواقع حساس و بهرهگیری کاسبکارانه آنها از امکانات و فرصتهای داخلی برای منافع شخصی و فردی و سپس تخریب نمادین نهادهای حافظ نظم عمومی در میدانهای مهم اجتماعی، نهتنها مسئولیتپذیری اجتماعی این چهرهها را زیر سؤال میبرد، بلکه سوءاستفاده برنامهریزیشده از اعتبار رسانهای برای تحریک احساسات و جهتدهی به افکار عمومی را نشان میدهد.
جا دارد ساترا، بهعنوان یک نهاد تصمیمگیرنده، به دور از هرگونه انفعال و وادادگی، با بررسی عوامل پشتیبانی و محتوایی این سلبریتیها از تبدیل شدن شبکه نمایش خانگی به تریبون موساد و ضدانقلاب و همچنین بازوی ارتباطی و تبلیغاتی اسرائیل به فارسی، ممانعت به عمل آورد.
متأسفانه در گفتمان رسانهای اخیر، هماهنگی برخی از این سلبریتیها با اکانتها و ادمینهای «اسرائیل به فارسی» کاملاً آشکار بود. الگوی رفتاری و رسانهای این سلبریتیهای وطنفروش و واداده نشان داد که آنان در بحبوحه ناآرامیها و اعتراضات، روایتهایی همسو با تبلیغات دشمن را بازتولید و نشر دادهاند.
فراموش نکنیم، امروز مفاهیمی، چون مقاومت ملی، اقتدار دفاعی و استقلال فرهنگی به بخش جداییناپذیر از هویت سیاسی ما ایرانیان بدل شده است. وطنپرستی در ایران امروز یک مقوله صرفاً احساسی نیست، بلکه نوعی خودآگاهی است؛ خودآگاهی از اینکه استقلال هزینه دارد، اما بیاستقلالی نابودی است.
ایران امروز، با وجود همه مشکلات و نارضایتیها، میان انتقاد از سیاستهای داخلی و خیانت به کشور تمایز قائل میشود. مردم، نخبگان و بسیاری از هنرمندان و ورزشکاران بهدرستی درک کردهاند که هیچ آیندهای بر پایه وابستگی و مزدوری ساخته نمیشود. اتحاد بینظیر مردم ایران در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه علیه اسرائیل و آمریکا، بهخوبی هوشیاری ملت ایران را نشان داد.
در واقع، بزرگترین سرمایه جمهوری اسلامی در برابر جنگ نرم دشمنان، همین آگاهی ملی و مرز روشن میان وطندوستی و وطنفروشی است.
همزمان با تلاش رژیم صهیونیستی و ضدانقلاب برای انحراف مطالبات مردم و ایجاد آشوب، تعدادی از اراذل و اوباش در فسا قصد ورود به فرمانداری را داشتند که ناکام ماند و لیدرها دستگیر شدند.
رسانههای ضدانقلاب و اسرائیلی خبر دروغ کشته شدن «مهدی سماواتی» را منتشر کردند که توسط دادگستری، فرماندهی شهر و خود فرد تکذیب شد.
انتشار این اخبار بخشی از عملیات روانی برای تحریک مردم و گسترش اغتشاش است، اما طبق گزارشها، اوضاع در فسا آرام است.
تلاش رسانههای ضدانقلاب برای کشتهسازی از معترضان در تجمع شهر «فسا» با واکنش و اقدام هوشمندانه بهموقع رسانههای داخلی ناکام ماند. طراحان امنیتزدایی از ایران، تمرکز ویژهای را برای فعالسازی «دانش آموزان و ورزشکاران» در مسیر اعتراض آغاز کردهاند که قطعا بینتیجه است
هادی ابراهیمی کیاپی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد