به گزارش جام جم آنلاین، محسن اورنگ در چرایی تولید "تهران الف-شهر بی مثال" میگوید: همه چیز از ایدهای برای یک برنامه تلویزیونی شکل گرفت، یکی از تهیهکنندگان تلویزیون سوژهای داشت برای آیتمهایی روایتگر عین زندگی در نقاط مختلف تهران و پس از گسترش ایده بود که فهمیدم میشود آن را به فیلم یا حتی سریال بدل کرد و هرچه بیشتر وارد فاز پژوهش درباره سبک زندگی تهرانیها شدیم دریافتیم واقعا چقدر همپوشانی میان سنت و مدرنیته در تهران زیاد شده است یعنی برخلاف آن حرفهای تکراری درباره تفاوت سبک زندگی در دو قطب سنت و مدرن، اتفاقا در سالهای اخیر سنت و مدرنیته از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب پایتخت در حال نوعی همزیستی کنار همدیگرند.
او ادامه داد: گسترش سیستم حمل و نقل عمومی باعث شده وقتی به مدرنترین مراکز خرید شمال شهر میرویم شهروندانی از جنوبیترین نقاط را ببینیم یا وقتی به تیمچههای بازار میرویم شهروندانی از شمال و محلات اعیانی و به بیان بهتر و برخلاف تصور قدیمی دو طبقه کاملا مرفه و کاملا فقیر در حال یک نوعی همزیستی کاملا مسالمت جویانه هستند. نگاه شخصی من به همه چیز واقعبینانه است و چیزی که توجهم جلب کرد تقریبا کلانشهر تهران در حال تبدیل به یک شهر مدرن است که درظاهر در تضاد با مظاهر سنتی ایرانی است ولی در باطن مکمل مظاهر سنتی است. در "تهران الف-شهر بی مثال" میبینیم که طبقات پایین تقریبا هر هفته به مرکز و شمال تهران میروند و در مالهای مدرن گردش میکنند و چای یا قهوهای مینوشند...
محسن اورنگ افزود: از نظر طبقاتی حتی در دهه شصت بچههای پایین به شمال شهر میرفتند و میچرخیدند و گردش میکردند. الان هم این است که آخرهفته طبقات پایین به سمت مالها و مراکز خرید شمالی میروند. تفاوت در این است که حالا دیگر در مناطق پایین هم مالهایی شیک و مدرن ساخته شده که گاه از نظر جذابیت و مساحت از مراکز خرید شمال شهر بهتر هست و بچههای بالا هم میآیند به این مالها و وقت میگذرانند.
اورنگ با اشاره به استقبال از فیلم "تهران الف-شهر بی مثال" در جشنواره فیلمهای شهری ونکوور گفت: همزیستی میان طبقات مختلف در تهران و ایران واقعا جذاب است و در "تهران الف... " این همزیستی-که در برخی مناطق شهری کانادا هم وجود دارد-را به رئالیستیترین شکل ممکن ارائه دادهایم و شاید یک دلیل اینکه مخاطبان کانادایی فیلم را پسندیدند، همین است که فیلم ما کاملا بر مدار واقعیت است و هیچ اغوا و فریبی در آن نیست. این، یک روایت رئالیستی از زندگی ایرانیان در دوران پساجنگ دوازده روزه است.
این کارگردان تاکید کرد: برخلاف شانتاژهای گمراهکننده، تنوع در جنوب و مرکز پایتخت همچنان هست. بافت سنتی بازار همچنان پایدار است و مشتری خودش را دارد. البته مثلا بازار مسگرها دارد از بین میرود و باید کمک کرد به احیا ولی در مجموع هنوز هم تیمچههایی هستند که حتی بازی قدیمی مثل منچ و جغجغه میفروشند... اینها برای مخاطب اروپایی و آمریکایی جذابیت دوچندان دارد، چون ریشههای فرهنگی همواره باقی خواهند ماند. اگرچه کشورهایی مثل یونان، مجارستان، اتریش و... که فرهنگهای غنی دارند مثل ایران، این تنوع فرهنگی را دارند ولی در کشوری مهاجرپذیر مثل کانادا، چون آن فرهنگ سنتی را کم دارند، فیلمی مثل "تهران الف... " برایشان جذابیت دوچندان دارد.
محسن اورنگ در چرایی رفتن به سراغ سوژهی سیال بین سنت و مدرنیته با لحنی قصهگو بیان داشت: شاید در ناخودآگاه من بخش سنتی و تقابل با مدرنیته بوده، چون سالیان پیش در بازار سنتی کار کردم و آن فضا در ذهنم نشسته. کارهای سابقم اعم از فیلم و سریال بیشتر قصه گو بودند و همین باعث شده برای فیلم-سریال اخیر تلفیق قصه و مستند را به کار ببرم.
او با اشاره به ریشههای سنتی قصه گویی به عنوان مجالی خوب برای جلب مخاطب گفت: سالها پیش سریال "روز بخصوص" را کار میکردیم که سریالی مرتبط با عید و درختکاری به کارگردانی حمید جبلی بود. در آن سریال طوری لوکیشن انتخاب کردیم که به بدون نیاز به شهرک سینمایی، بافتهای دست نخورده را وارد سریال کنیم.
محسن اورنگ با بیان اینکه کار با بزرگان سینما و تلویزیون به تاثیرپذیری از آنها انجامیده، اظهار داشت: تفکر حمید جبلی که از آدم شناسی تا داستان سازی عین مردم را دستمایه درام میکند به شدت هویتمند است و شخصا شاهد بودم که جبلی حتی کلاه قرمزی و پسرخاله را نیز کاملا مردمی و صمیمی میدید. جبلی خودش آدمی مردمی، ویژه و گرم بود و از دل آنها داستانش را بیرون میکشید و برای همین آثارش به دل مینشیند.
او هیچ گاه فرهنگ و سنت ش را فراموش نکرد و دغدغه اش مردم بود و هست. در "روز بخصوص" امثال مهرداد اسکویی و قاسم زارع بازیگرانی بودند که انتخاب شدند فقط برای اینکه ملموس بودند. حمید جبلی در فیلم "خواب سفید" مردمی بودن را از همان شروع جذاب فیلم استارت میزند که شخصیت اصلی سر قبر مادرش نشسته و با نگاه سنتی چنان احساسات مخاطب را به بازی میگیرد که نگو؛ درام "خواب سفید" رگههای طنز دارد ولی نوعی طنز سیاه کاملا ایرانی. جبلی بالا و پایین شهر را حتی در ویترین مغازهها کاملا همه فهم نشان میداد و همواره میگفت هیچ داستانی بهتر از داستان خود مردم نیست.
محسن اورنگ درپاسخ به سوالی درباره به ثمر رساندن بهینه یک فیلم-سریال در دل لوکیشنهای واقعی در تهران شلوغ و پرسروصدا، گفت: اینکه میشود یک فیلم-سریال را در کمتر از یک ماه فیلمبرداری کرد ناشی از تجربیات مختلف خودم به عنوان مدیر تولید و برنامه ریز است. من سالها در پروژههای سینمایی دوران نگاتیو دستیار اول و برنامه ریز بودم و با آدمهایی مثل محمدمهدی دادگو کار کردم که حتی یک خط خوردگی هم برایشان قابل هضم نبود.
وی گفت: البته که فیلمبرداری در سکانسهای واقعی واقعا مشکل است، اما ما در "تهران الف... " بیش از ۲۵ لوکیشن واقعی داشتیم که به راحتی در آنها کار کردیم، مردم خیلی خوب و راحت با کار کنار آمدند و همکاری فوق العاده داشتند. لوکیشنهای سنتی بی نظیری داشتیم و انگار همه چیز در اختیار بود و انگار هم نور و هم چیدمان و هم رنگ و نور میخواستند کنار ما باشند. سعی کردیم مردم را زیاد اذیت نکنیم و درمجموع دردسر نکشیدیم. اگر گروه باتجربه و حرفهای باشد میتوان به راحتی کار را به سرانجام رساند و حرفهایگری هم فقط و فقط ریشه دارد در تجربیات مفید.
این کارگردان شرح داد: با محمدمهدی دادگو در چند فیلم و سریال مثل "صنم" یا "عید آن سالها" کار کردم و نظم و انضباط دادگو باعث میشد آدمها جایگاه شان را بشناسند و برای همین سعی میکرد افراد متخصص را به کار گیرد.
محسن اورنگ تاکید کرد: تخصص گرایی نیاز اصلی حرفه ماست. از جبلی مردمی بودن را آموختم، از دادگو نظم را، از علیرضا زرین دست (همسر دلخواه من) وسواس در تصویربرداری را یاد گرفتم ضمن اینکه قدرت دکوپاژ و میزانسن بندی و نورپردازی را از فیلمبرداران بزرگ مختلف؛ از حسن پویا (اخراجیها، تیک، زبان مردی، آنچه مردان درباره زنان نمیدانند)، فرهاد صبا (صنم) و محمد آلادپوش تا محمود کلاری (پرونده هاوانا)، همایون پایور (سریال عید آن سالها)، شاپور پورامین (دوستان خوب) و...
او در ادامه گفت: هوشنگ نوراللهی (همسر دلخواه من) تهیهکنندهای بود که زمانی پخش سینما دستش بود. نوراللهی آدمی مردمی بود و به خاطر حضور گرم و حرفهای در سینما، خیلی کم سرصحنه میآمد، چون آدمهایش قابل اعتماد بودند و این حضور کوتاه و گویایش واقعا به یادماندنی است یا در زمینه طراحی صحنه از ملکجهان خزاعی و ایرج رامینفر فراوان آموختم. ملکجهان خزاعی هنرمندی ویژه بوده و هست و در طراحی خاص از نظر رنگ تا دکور، شناسنامه خود را دارد. در سریال "عید آن سالها" در هر قسمت تاریخ را عوض میکردیم و ملکجهان به سرعت دکور را میچید. با ایشان در فیلمهای "تیک" و "صنم" نیز همکاری داشتم که واقعا بی نظیر و بی حاشیه کار میکرد. با ایرج رامین فر در "پرونده هاوانا" کار کردم و دیدم که لوکیشن خالی را چنان با آکسسوار پر میکند که نگو و نپرس و نگاه دکوپاژی کارگردان را چنان به خوبی تداعی میکند که کم نظیر است.
ترکیب بازیگران اصلی "تهران الف-شهر بی مثال" که دو هنرمند از دو نسل مختلف (محرم زینالزاده هنرپیشه و بابک محمدی خواننده) هستند موضوع پرسش بعدی از محسن اورنگ بود که در این باره بیان داشت: محرم زینال زاده را به خاطر گرما و مردمی بودن آوردم و سعی کردن بابک محمدی را که یک خواننده مدرن است کنار او بگیرم که مکمل باشند و نماینده دو نسل. زینال زاده خودش بافت سنتی را خیلی خوب میشناخت و خیلی خوب ارتباط را با آحاد اصناف انجام میداد.
محسن اورنگ با ابراز امیدواری در استفاده هر چه بیشتر از بافت تاریخی شهرها در پروژههای تصویری گفت: مخاطبان دوست دارند داستانهای جذاب را در دل شهر ببینند و حمایتهای ویژهای که باید در صداوسیما و پلتفرمها از این نوع کارها صورت گیرد بسیار مهم است. وزارتخانههای ارشاد و میراث فرهنگی نیز باید کارهای مرتبط به فرهنگ مردم را حمایت کنند، چون واقعا جذابیتهایی در ایران است که هیج جا نیست؛ نه در ترکیه، نه در ارمنستان و نه در هیچ جای دیگر. باید از این نوع کارها حمایت ویژه شود. اگر میبینیم سریالهایی مثل سووشون و بامداد خمار به دل لوکیشنهای واقعی در شیراز و قزوین میروند و اتفاقا مخاطب هم کارها راتر و تازه و جذاب میبیند به دلیل همین تنوع بصری عین واقعیت ایران است.
دکور زدن و کنترل صحنه کار بدی نیست و، چون در پیش تولید اولیه فیلم "سگ کشی" بهرام بیضایی یا فاز ابتدایی پروژهی ناتمام "چای تلخ"ناصر تقوایی بودم میدیدم که این بزرگان چقدر بر سر ترکیب دکور با نماهای بیرونی واقعگرا تلاش میکردند پس واقعا باید رفت به سمت استفاده هر چه بیشتر از بافت سنتی موجود در جای جای ایران. از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب ایران، لوکیشنهای دیدنی هست که بخش عمده تاریخ ایران را در خود جای داده و بایستی شرایط استفاده از آنها را فراهم کرد.
لازم به ذکر است که فیلم-سریال «تهران الف-شهر بی مثال» به تهیهکنندگی و کارگردانی محسن اورنگ، با نگاهی سیال میان درام-مستند، روایتی ارائه میدهد از تقابل تا تعامل سنت و مدرنیته در کلانشهرهایی مثل تهران. حامد مظفری روزنامهنگار و منتقد باسابقه سینما و تلویزیون به عنوان مجری طرح در پروژه حضور داشته و علیرضا زارع مدیر تولید و آهنگساز فیلم-سریال «تهران الف-شهر بی مثال» بوده است.
این پروژه که سعی دارد از همراهی مظاهر زندگی سنتی با مدرن روایتی تصویری ارائه دهد با حضور محرم زینالزاده بازیگر باسابقه و بابک محمدی موزیسین و خواننده و همراهی شماری از چهرههای حیطه اصناف تولید شده است.