محمدرضا ابوالحسنی بیشتر به خاطر نگارش فیلمنامه مستندهای «شهید حسام» و «غزه ۸۵ مایل» و همچنین کارگردانی فیلم مستند «۱۵۵۹» که با موضوع ترور رفیق حریری، نخستوزیر لبنان و حوادث سیاسی ــ اجتماعی پس از آن در لبنان وخاورمیانه است، شناخته میشود.مرتضی شعبانی نیزجزوتهیهکنندگانی استکه هرکاری در۱۴سالگذشتهتهیه یا کارگردانی کرده، یک سر آن به جبهه مقاومت، سوریه، عراق و فلسطین میرسد. به بهانه اکران این مستند سینمایی در بخش زیتون شکسته جشنواره جهانی فجر بامحمدرضا ابوالحسنی ومرتضی شعبانی همراه شدیم تا ازدشواریهای ساخت این اثر بگویند.
چالش فقدان حضور در غزه
محمدرضا ابوالحسنی درباره انگیزهاش از ساخت این مستند سینمایی به جامجم میگوید:ما دراطرافمان با رویدادهای مهمی روبهرو هستیم؛ رویدادهایی که به دلایل انسانی، مذهبی یا منافع برایمان اهمیت دارند. مسأله فلسطین و بهویژه غزه یکی از همین موارد است؛ اما غزه ویژگی خاصی دارد و ما هیچگاه نتوانستهایم بهطور مستقیم آنجا برویم. هیچ خبرنگار یا فیلمسازی از ایران نمیتواند بهراحتی وارد سرزمینهای اشغالی شود و حضور فیزیکی داشته باشد. این درحالیاست که در سوریه، لبنان، جمهوریآذربایجان یا ارمنستان، هرگاه مسألهای ملی یا اسلامی پیشآمده، خبرنگاران و فیلمسازان ایرانی توانستهاند به محل بروند، موضوع را از نزدیک ببینند و آن را گزارش کنند اما درباره غزه چنین امکانی وجود ندارد. ابوالحسنی درباره چالشهای فقدان امکان حضور در غزه تشریح کرد: همین محدودیت حضور باعث اهمیت بیشتر موضوع میشود. چون ما درباره چیزی سخن میگوییم که در عین حیاتی بودن، هیچ تصویر مستقیمی از آن نداریم. این وضعیت یک تناقض آشکار ایجاد میکند. ما مدام میگوییم «غزه برایمان مهم است» اما در عمل دقیقا نمیدانیم آنجا چه میگذرد. اگر ندانیم، نمیتوانیم همدلی واقعی با مردم غزه داشته باشیم و در نتیجه موضعگیریهای انسانی و ملیمان سطحی میماند. او ادامه داد: رسانهها نیز بهطور معمول براساس جهتگیری سیاسی خود به موضوع نگاه میکنند. یعنی یا آن را بهطور کامل حذف میکنند و به فراموشی میسپارند یا بیش از حد به بزرگنمایی آن میپردازند، اما مخاطب عادی که در خانه نشسته، هیچکدام اینها را نمیداند. میخواستم پیش از هر چیز به او نشان دهم که اساسا آنجا چه خبر است.
گذران روزگار عادی در شرایط غیرعادی
ابوالحسنی با بین آنکه قصد اولیهام این نبود که موضع سیاسی مشخصی بگیرم یا بگویم موافقم یا مخالفم، افزود: پیش از هر قضاوتی، میخواستم فقط نشان دهم وقتی جنگ در نواری به طول ۴۰ کیلومتر و عرض ۳ تا ۴ کیلومتر آغاز میشود، مردم عادی چگونه زندگی میکنند و وقتی خانهشان ویران میشود، کجا میروند؟ اینها نخستین پرسشهایی بودند که فیلم باید به آنها پاسخ میداد. اولین و اصلیترین هدف فیلم انتقال واقعیت زندگی روزمره در غزه زیر بمباران بود. پس از آن میتوانستیم به پرسشهای بعدی بپردازیم. بهعنوانمثال اینکه آیا شهروندان عادی به نیروهای مقاومت پناه میدهند یا نیروهای مقاومت پشت مردم پنهان میشوند؟ فیلم اساسا اثری اجتماعی و انسانی است و نه سیاسی به معنای ایدئولوژیک.
شیوه وقایعنمایی جنگ غزه
این کارگردان درباره شیوه کار در شرایط فقدان دسترسی به منابع مستند و فیلمسازان حرفهای تشریح کرد: فیلمسازی همیشه نیازمند ارتباط طبیعی با محیط است اما در این مورد خاص هیچ دسترسی مستقیمی نداشتیم. بنابراین مجبور بودیم از راه دور کار کنیم. ابتدا تمام وقایعنگاریهایی را که از داخل غزه منتشر میشد، خواندم، موارد مهم را انتخاب کردم و بهصورت متنهای موضوعی مشخص برای چند نفر از ساکنان غزه فرستادم تا تصویر بگیرند. این افراد تصویربردار حرفهای نبودند و نمیتوانستند به خط مقدم بروند. به همین دلیل در مناطق امنتر فیلمبرداری میکردند. بسیاری از تصاویر هم کیفیت لازم را نداشت، لرزش داشت یا به موضوع مربوط نبود اما در نهایت حجم قابلتوجهی راش به دستمان رسید. سختترین بخش کار، تبدیل این راشهای پراکنده به یک فیلم منسجم و قصهدار بود. هیچ کنترلی بر تصویربرداران یا میدان نداشتیم. ابتدا فیلمنامه را روی کاغذ نوشتم، سپس سعی کردیم همان را روی تایملاین پیاده و جاهای خالی را پر کنیم و خوشبختانه با کمک تدوینگرمان، به نتیجه خوبی رسیدیم.
پرهیز از خشونت و فاجعهنگاری جنگ
او با اشاره به سنگین و تلخ بودن شرایط زندگی در غزه و لزوم امید داشتن، بیان کرد: از ابتدا تصمیم داشتم فاجعهنگاری نکنم؛ یعنی حتیالمقدور لکه خونی نشان ندهم، خشونت مستقیم نمایش ندهم و مخاطب را به گریه نیندازم. نمیخواستم تماشاگر با تصاویر چندشآور روبهرو شود. هدفم این بود تأمل کند، نه اینکه صرفا احساساتی شود. به همین دلیل خودمان بسیاری از تصاویر را حذف یا محدودکردیم تا احساسات برعقل غلبه نکند.نتیجه این شدکه فیلم بسیار آرام وباطمأنینه زندگی روزمره مردم غزه را زیرآتش سنگین نشان میدهد. درعینحال واقعیت راپنهان نکردهایم.فقط کوشیدیم ازحدی که احساسات مخاطب را فلج کند، فراتر نرویم.
مردم غزه هیچگاه علیه مقاومت نشدند
او با بیان اینکه در طول بیش از بیست و چند ماه جنگ، اگرحتی ۵۰ یا ۱۰۰نفر ازمردم غزه جایی علیه مقاومت تظاهرات میکردند، رسانههای بزرگ دنیا آن را خبر اول میکردند اما چنین چیزی هیچگاه بهطور گسترده رخ نداد.درنهایت امیدوارم این فیلم باعث شود تکلیف غزه یکبار برای همیشه در وجدان جهانی روشن شود و به فراموشی سپرده نشود . جهان باید یکبار تکلیف خودش را با غزه مشخص کند.
لزوم فیلمسازی برای غزه
مرتضی شعبانی، تهیهکننده دومین نفری است که از او درباره فرآیند تهیه این فیلم سؤال میکنیم. او درباره فرآیند ساخت آن به جامجم میگوید: وقتی موضوعی مانند غزه مطرح میشود که به فرمایش حضرت آقا و امام راحل مسأله اول جهان اسلام است، برای ما بهعنوان یک مسلمان، انجام کاری در این زمینه واجب بهنظر میرسد؛ بهویژه جنگ اخیر که از حدود دو سال و چند ماه پیش آغاز شد و به نوعی تمام دنیا را تحتتأثیر قرار داد. ما نیز به عنوان انسانی که از این موضوع متأثر هستیم، طبیعی بود که سراغ آن برویم و بخواهیم مستندی در این رابطه تولید کنیم.
چالش در دسترس نبودن سوژهها
او در رابطه با چالشهای فیلمسازی در حوزه غزه تشریح کرد: بزرگترین چالش این بود که دسترسی مستقیم به سرزمین غزه وجود نداشت و امکان حضور فیلمساز در آنجا میسر نبود. وقتی خود فلسطینیها نباشند، نمیتوانند به سرزمینشان وارد شوند (حتی کسانی که شناسنامه فلسطینی دارند)، طبیعی است ما بهعنوان ایرانی، در خطقرمز قرار داریم. اگر فیلمسازی از هر جای دنیا بتواند به آنجا برود، ما حداقل نمیتوانیم. ما به سوژهها دسترسی مستقیم نداشتیم اما بهتدریج توانستیم با چند گروه فیلمبرداری در منطقه غزه ارتباط برقرار کنیم و یک یا دو گروه با ما همکاری کردند تا ایدهای را که کارگردان، تدوینگر و خودمان داشتیم عملیاتی کنیم. شعبانی درباره ویژگیهایی که موجب شد تهیهکنندگی فیلم را بهعهده بگیرد، عنوان کرد: گروه اصلی تولید تا پیش از ساخت این فیلم، تمام مستندهایی را که درباره غزه و جنگ اخیر و حتی جنگهای قبلی ساخته شده بود، دیده بودند تا چیزی تکراری نباشد. موضوع دوم این بود که ما با سرزمینی با بیش از دو میلیون نفر جمعیت مواجهیم که در محاصره کامل است و با اینکه دائم اخبار جنگ را در رسانهها میشنویم، تصویر روشنی از زندگی روزمره مردم نداریم. بخشهای خبری عمدتا صحنههای تخریب، بمباران و شهادت را نشان میدهند که طبیعی هم هست. چون خبر بهسمت جنبههای فاجعهبار متمرکز است. اما ما تلاش کردیم زندگی عادی مردم غزه را هم نشان دهیم که چگونه در این باریکه کوچک زندگی میکنند. این برای ما اولویت داشت که تصویری واقعی از زندگی در منطقه اشغالی غزه ارائه دهیم و همین اتفاق هم در فیلم افتاده است.
درس ایستادگی مردم غزه به دنیا
این تهیهکننده درباره حضورکودکان درفیلم نیزعنوانمیکند:بالاخرهجنگ پدیدهخشنی است وحضورکودکان،زنان و پیرمردها و کسانی که هیچ تناسبی با جنگ ندارند، چهره فیلم را متفاوت میکند. جنگ هشتساله خودمان در مناطق مرزی بود و مردم میتوانستند شهر را ترک کنند و به مناطق امنتر بروند اما در نوارغزه چنین امکانی هیچگاه وجود ندارد. درغزه یک «خط مقدم» بهمعنای کلاسیک که فقط رزمندگان درآن بجنگند،وجود نداردوتمام نوارغزه خط مقدم است.همهجا به یکاندازه درمعرض خطروآسیب است.مازندگی مردمدرچنین شرایطیرا«مقاومت»مینامیم.مردمغزه باهمینزندگیکردن روزمرهشان در این سرزمین، به همه دنیا درس مقاومت میدهند و میگویند چگونه میشود در برابر ظلم ایستاد و تسلیم نشد.
فجر جهانی ویترینی برای دیدهشدن فیلمها
شعبانی درباره حضور در جشنواره جهانی فیلم فجر نیز گفت: وقتی فیلمی ساخته میشود، شاید فقط ۳۰ یا ۴۰ درصد راه طی شده باشد و باقی ماجرا «دیدهشدن» آن اثر است. هدف اصلی ما این است که فیلم به چشم بیاید، پیامش به مخاطب برسد و اثر خودش را بگذارد. اگر فیلمی ساخته شود ولی هیچگاه اکران و دیده نشود، قطعا به اهدافش نمیرسد. جشنواره بینالمللی فیلم فجر همین فرصت را به ما میدهد؛ جایی که تهیهکنندگان، سرمایهگذاران، خریداران فیلم و شبکههای تلویزیونی از سراسر دنیا حضور دارند، فیلم را میبینند و امکان پخش آن در کشورهای مختلف فراهم میشود. بنابراین جشنواره برای ما یک بازار بینالمللی و یک ویترین مهم است برای اینکه «فرشتهها نمیمیرند» به جهان نشان داده شود.