در فصل دوم، تحقیقات پلیس به حیطه مدرسه و شبکه همسالان میلر منتقل میشود، جایی که یک بازی پنهان و رقابتی بین نوجوانان کشف میشود. این بازی نهتنها زمینه اذیت و آزار میلر توسط دختر مقتول را فراهم کرده بود، بلکه از طریق فضای رسانههای اجتماعی، بهویژه اینستاگرام و استوریهای آن، موقعیتها و کنشهای او بهچشم جامعه و دستگاه نظارتی قابل رؤیت میشود. این شرایط پرسشی را درباره تعامل میان هویت نوجوان و رسانههای اجتماعی مطرح میکند: چگونه یک نوجوان تحت فشارهای اجتماعی و رسانهای واکنش نشان میدهد و چگونه این تجربه میتواند مسیر روانی او را شکل دهد؟ تحلیل روانشناختی نشان میدهد که میلر در معرض تنش هویتی و اضطراب شدید قرار دارد و هر کنش او، حتی انکار، واکنشی به نیاز به تعلق و محافظت از خود است. این فصل همچنین نشان میدهد که نقش رسانه و شبکههای اجتماعی در بازنمایی رفتارهای نوجوانان و ایجاد فشار روانی قابل توجه است و میتواند پیشبینی مسیر رفتاری آنها را تحت تاثیر قرار دهد.
در فصل سوم با ورود مددکار این نوجوانان و جلسات نزدیک او با میلر، مرحله مهمی در رشد اخلاقی او آغاز میشود. پرسش اصلی این است که چگونه حمایت عاطفی و مواجه حرفهای میتواند نوجوان را از انکار و سرکوب احساسات بهسمت پذیرش و مسئولیت اخلاقی سوق دهد؟ تحلیل روانشناختی نشان میدهد که ایجاد رابطه امن و اعتماد میان مددکار نوجوانان و میلر، فضایی برای بازنگری در رفتارها و مواجهه با حقیقت فراهم میآورد و به نوجوان امکان میدهد که پیامدهای کنش خود را کمکم درونیسازی کند. این فصل نشان میدهد که رشد اخلاقی و هویت نوجوان تنها با مواجه مستقیم با حقیقت و حمایت یک دیگری حامی شکل میگیرد.
در فصل پایانی، تمرکز بر خانواده و زندگی پس از بحران است؛ پدر و مادر تلاش میکنند زندگی را ادامه دهند و میلر در نهایت اتهام خود را میپذیرد. این پذیرش، نهصرفا نتیجه فشار یا تسلیم، بلکه نمادی از بلوغ اخلاقی و پذیرش مسئولیت است. تحلیل روانشناختی و جامعهشناختی نشان میدهد که حضور پدر، بهعنوان حامی و میانجی اخلاقی، امکان بازسازی اخلاقی نوجوان را ایجاد میکند و نشان میدهد حمایت عاطفی خانواده، حتی در شرایط وخیم ارتکاب جرم، میتواند مسیر رشد و پذیرش مسئولیت را هموار کند. نقش پدر در این فصل، بهعنوان پایگاه اصلی حمایت و همراهی عاطفی، برجستهتر و مؤثرتر از سایر عناصر روایت است و به شکلگیری نتیجه اخلاقی کمک میکند.
فرم بصری سریال، با استفاده از فیلمبرداری پیوسته و بدون کات، تجربه اضطراب و فشار مستمر را به مخاطب منتقل میکند. این روش، ریتم روایت را از طریق میزانسن، حرکت بازیگران و برخورد عناصر داخل صحنه ایجاد میکند و بهجای تدوین یا لرزش دوربین، تجربه ممتد و عمیق روانی شخصیتها را بازسازی میکند. تماشاگر بهجای مشاهده قطعات منفصل، با جریان زندگی و بحران میلر همنفس میشود.
درمقام جمعبندی باید گفت سریال نوجوانی اثر بارانتینی، اثری پژوهشی و تحلیلی است که نشان میدهد نوجوانان تحت فشار پیچیده روانی، خانواده، همسالان و رسانه قرار دارند، اما وجود روابط انسانی و حمایتی، بهویژه رابطه پدر و پسر، میتواند امکان بازسازی اخلاق و پذیرش مسئولیت را فراهم آورد. سریال پرسشهای بنیادین اخلاقی و روانشناختیای را مطرح میکند و پاسخ آنها را از طریق تحلیل رفتار، فشارهای اجتماعی و فرم بصری ارائه میدهد، بدون آنکه صرفا به بازگوکردن داستان اکتفا کند.
آنطور که از تجربه من بهعنوان معلم در مواجهه با چالشهای رشدی نوجوانان برمیآید، این سریال بهدرستی نشان میدهد که قضاوت مستقیم درباره یک نوجوان خطاکار، بدون درک زمینههای اجتماعی و روانی، نهتنها بیثمر بلکه خطرناک است. میلر محصول شرایطی است که در آن قرار گرفته: فشار همسالان، بازیهای رقابتیای که خشونت را بهصورت بازیوار نرمالسازی میکنند و رسانههای اجتماعی که هر عمل کوچک را به یک رویداد بزرگ و قابل قضاوت تبدیل میکنند. در چنین بستری، میلر نه بهعنوان «مجرم» ازپیش تعیینشده، بلکه بهعنوان نوجوانی دیده میشود که تلاش میکند میان نیاز به تعلق، دیدهشدن و حفظ ارزشهای درونی خود تعادل برقرار کند. پیشگیری از چنین فجایعی تنها از طریق حمایت مستمر خانواده، آموزش مهارتهای تنظیم هیجان در مدارس، و مدیریت هوشمندانه نقش رسانهها امکانپذیر است و نه با سرزنش نوجوانی که خود قربانی فشارهای ساختاری و اجتماعی بوده است.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
مدیر شبکه آموزش از بازطراحی هویت این شبکه بر مبنای «مدرسه» میگوید
«جامجم» در گفتوگوی تفصیلی با رئیس جهاد دانشگاهی بررسی کرد