مجنون یک پرتره خاص

فیلم سینمایی «مجنون» به کارگردانی مهدی شامحمدی و تهیه‌کنندگی عباس نادران ازجمله تازه‌ترین آثار سینمای دفاع‌مقدس است که به زندگی و شهادت سردار مهدی زین‌الدین فرمانده جوان و مؤثر لشکر ۱۷ علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) می‌پردازد. این فیلم که عنوان خود را از عملیات خیبر و جزیره مجنون وام گرفته، در تلاش است تا تصویری از رشادت، ایمان و منش انسانی یکی از چهره‌های کمتردیده‌‌شده جنگ تحمیلی را بازنمایی کند.
فیلم سینمایی «مجنون» به کارگردانی مهدی شامحمدی و تهیه‌کنندگی عباس نادران ازجمله تازه‌ترین آثار سینمای دفاع‌مقدس است که به زندگی و شهادت سردار مهدی زین‌الدین فرمانده جوان و مؤثر لشکر ۱۷ علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) می‌پردازد. این فیلم که عنوان خود را از عملیات خیبر و جزیره مجنون وام گرفته، در تلاش است تا تصویری از رشادت، ایمان و منش انسانی یکی از چهره‌های کمتردیده‌‌شده جنگ تحمیلی را بازنمایی کند.
کد خبر: ۱۵۲۶۱۰۳
نویسنده سیدمهدی صالحی - فارغ‌التحصیل مدرسه نقد جام‌جم
 
در میان آثار اخیر سینمای دفاع‌مقدس، این فیلم به لحاظ انتخاب سوژه و نیت سازندگان جایگاهی ارزشمند دارد زیرا به سراغ شخصیتی رفته که نه فقط در میدان نبرد بلکه در اخلاق، تدبیر و مدیریت نظامی الگویی متفاوت از فرماندهی ارائه کرده است. با این‌حال آنچه بر پرده سینما نقش بسته، هرچند شریف است اما ازمنظر سینمایی ودراماتیک به اثری درخشان و ماندگار بدل نشده و در نهایت میان مستندگرایی و درام سینمایی وتلفیق درست واقعیت تاریخی با زبان دراماتیک سرگردان می‌ماند.

آفت اصلی فیلم
فیلم از همان آغاز با نگاهی جدی به بازسازی جغرافیای جنگ وارد می‌شود. لوکیشن‌ها، طراحی صحنه‌ها و لباس‌ها با دقتی قابل قبول و نزدیک به واقعیت بازسازی شده و کارگردان در خلق فضاهای جبهه و حس خطر موفق است. فیلمبرداری در مناطق باتلاقی و شبیه‌سازی جزایر مجنون نیز نشان می‌دهد گروه تولید زحمتی واقعی برای احیای فضاهای فیزیکی جنگ متحمل شده‌اند. اما همین دقت در جزئیات صحنه در سطح روایت و شخصیت‌پردازی دیده نمی‌شود.
از همان دقایق ابتدایی، فیلم به‌جای معرفی تدریجی و مؤثر شخصیت شهید زین‌الدین و ایجاد همدلی عاطفی با مخاطب به نمایش سریع و گاه بی‌هدف رویدادها می‌پردازد. در نتیجه قهرمان فیلم نه به‌عنوان انسانی از گوشت و پوست و خون بلکه بیشتر به‌عنوان چهره‌ای مقدس و از پیش ستایش شده معرفی می‌شود.
یکی از ایرادهای اساسی این اثر سینمایی در همین رویکرد قدسی‌سازی نهفته است. سینمای دفاع‌مقدس در سال‌های اخیر بارها گرفتار این دام شده که قهرمانانش را از مرتبه انسان‌های درگیر با شک و تصمیم به چهره‌هایی بی‌خطا و از پیش‌پیروز تبدیل کند.
شامحمدی در مقام کارگردان با وجود نیت پرهیز ازاغراق نتوانسته ازاین کلیشه فاصله بگیرد. شهید زین‌الدین در فیلم بیشتر یک نماد است تا یک شخصیت زنده. اوهیچ تردید ضعف یاتضاد درونی ندارد؛سخنانش اغلب حکیمانه است و واکنش‌هایش پیش‌بینی‌پذیر. همین بی‌نقصی درام را تهی از کشمکش درونی کرده وازمخاطب امکان هم‌ذات‌پنداری را می‌گیرد.قهرمان زمانی به‌یادماندنی می‌شود که در میانه تضاد میان ایمان و تردید فرماندهی و عاطفه یا زندگی و مرگ قرار گیرد. اما در مجنون، زین‌الدین از همان ابتدا تا پایان فیلم بر مدار یقین مطلق حرکت می‌کند و همین موجب می‌شود اثر به‌رغم احترام و ایمان به سوژه‌اش از نظر احساسی سرد و یک‌بعدی جلوه کند.
 
سرگردانی میان چند خط داستانی

روایت فیلم بر محور عملیات خیبر و ماجراهای منتهی به حضور لشکر زین‌الدین در جزیره مجنون بنا شده است. از لحاظ تاریخی این عملیات یکی از پیچیده‌ترین و استراتژیک‌ترین نبردهای دفاع‌مقدس بود. با این حال فیلم در انتقال ابعاد نظامی و تاکتیکی عملیات چندان موفق نیست. بسیاری از لحظات جنگی به شکل کلیشه‌ای و بدون توضیح زمینه یا هدف نظامی نمایش داده می‌شود. تماشاگر نمی‌داند چرا این نبرد مهم است؟ چه تفاوتی با عملیات‌های پیشین دارد؟ و چرا تصمیمات فرمانده حیاتی است؟ در حالی‌که سینمای جنگ در جهان از «نجات سرباز رایان» تا «هکسا ریج» همیشه کوشیده تا ضمن نمایش خشونت و فداکاری، منطق نظامی و انسانی صحنه نبرد را برای بیننده قابل درک کند. در مجنون این منطق غایب است. صحنه‌های نبرد بیشتر به سلسله‌ای از تصاویر پرانرژی بدل شده تا رخدادهایی در خدمت درام و روایت.
از منظر ساختار روایی نیز فیلم دچار پراکندگی است. فیلمنامه به‌جای تمرکز بر یک بحران یا تصمیم محوری میان چند خط داستانی سرگردان است؛ از زندگی شخصی زین‌الدین و رابطه‌اش با خانواده و برادرش گرفته تا جلسات فرماندهی عملیات خیبر و حتی حضور کوتاه شخصیت‌های فرعی که هرکدام نماینده بخشی از جامعه جنگ هستند.
این تعدد خطوط روایی بدون اتصال دراماتیک، انسجام اثر را از میان می‌برد. مخاطب در پایان نمی‌داند کدام مسیر اصلی است؟ روایت قهرمانی شخصی؟ توصیف جمعی از رزمندگان؟ یا بازسازی یک عملیات تاریخی؟ همین چندگانگی هدف، سبب شده فیلم در نیمه دوم به‌تدریج از تمرکز خالی شود و انرژی عاطفی‌اش فرو بخوابد.
 
نقاط قوت و ضعف
در کنار این ضعف‌های روایی، زبان بصری فیلم نیز نوسان دارد. فیلمبرداری در برخی صحنه‌ها به‌ویژه در محیط‌های مرطوب و غبارآلود جنوب بسیار چشم‌نواز است و قاب‌هایی از زیبایی سینمایی در خود دارد اما استفاده افراطی از کلوزآپ و دوربین لرزان در لحظات بحرانی باعث شده انسجام بصری اثر لطمه ببیند. نورپردازی به‌ویژه در صحنه‌های شبانه گاهی حالتی تئاتری و مصنوعی پیدا می‌کند. با این‌حال کارگردان در برخی نماها به‌سادگی و صداقت بصری نزدیک می‌شود، مثلا در صحنه‌های گفت‌وگو میان مهدی و مجید زین‌الدین یا در لحظه‌های وداع. در این لحظات فیلم به سطحی از حس انسانی و صداقت دست می‌یابد که می‌توانست در صورت استمرار، اثررا بسیار تأثیرگذارترکند.ازنظر صدا و موسیقی همکاری با مجید انتظامی یکی از نکات مثبت فیلم است. انتظامی که سابقه درخشانی در موسیقی فیلم‌های جنگی ایران ازجمله «آژانس شیشه‌ای» و «از کرخه تا راین» دارد بار دیگر با تمی ملایم و اندوهناک فضای روحانی فیلم را تقویت کرده است. موسیقی او نه در خدمت حماسه‌سازی صرف بلکه برای القای معنویت و درد استفاده می‌شود. با این‌حال تدوین صدا در برخی بخش‌ها از توازن برخوردار نیست. حجم بالای موسیقی و گفت‌وگوهای هم‌زمان با صدای محیط گاه موجب آشفتگی صوتی می‌شود. همچنین افکت‌های صوتی نبرد هرچند حرفه‌ای اجرا شده‌ اما در لحظات پرتنش آن قدرت و عمق لازم برای انتقال حس واقعی میدان جنگ را ندارد.
 
سایه سنگین شخصیت‌پردازی ضعیف
بازی‌ها در فیلم مجنون قابل‌قبول و در برخی لحظات فراتر از انتظار است. بازیگر نقش شهید زین‌الدین که با حفظ وقار و آرامش او انتخاب شده است، چهره‌ای باورپذیر و متین دارد اما به‌دلیل ضعف فیلمنامه، فرصت نمایش پیچیدگی‌های روانی شخصیت برایش فراهم نمی‌شود. در مقابل نقش برادرش مجید، انرژی و پویایی بیشتری دارد و حضور او به فیلم تحرک می‌بخشد. در مجموع هدایت بازی‌ها گرچه دقیق است اما فقدان عمق در شخصیت‌پردازی اجازه نمی‌دهد مخاطب احساس کند این افراد در مسیر تحول شخصی یا تصمیم‌گیری دشوار قرار دارند. آنچه دیده می‌شود بیشتر مجموعه‌ای از واکنش‌های درست است تا درونیات واقعی انسان‌هایی در بحران جنگ.
 
جایگاه مجنون در سینمای دفاع مقدس
از منظر تاریخی این فیلم سینمایی در میان آثار مرتبط با دفاع‌ مقدس تلاش دارد رویکردی مستندگونه را با زبان دراماتیک تلفیق کند اما نه به سطح مستند نزدیک شده و نه به درام قدرتمند بدل می‌شود. در برخی صحنه‌ها حس می‌شود که فیلمنامه بر پایه اطلاعات پراکنده و بدون منبع مستند شکل گرفته است. برای مثال تصمیم‌های مهم نظامی زین‌الدین در عملیات، بدون توضیح علت یا زمینه سیاسی و نظامی طرح می‌شوند. مخاطب مجبور است خود فرض کند که چرا چنین تصمیماتی گرفته شده است. از این منظر فیلم در انتقال دانش تاریخی ناتوان است. در مقایسه با آثار شاخص دفاع‌مقدس نظیر «چ» ابراهیم حاتمی‌کیا یا «ایستاده در غبار» محمدحسین مهدویان، مجنون فاقد انسجام در فرم و محتواست. چ توانست با خلق تعلیق و تمرکز بر یک موقعیت واحد (نبرد پاوه) چهره‌ای چندوجهی از شهید چمران نشان دهد. ایستاده در غبار نیز با اتکا به مستند صوتی و ریتم منظم روایی، پرتره‌ای انسانی از شهید احمد متوسلیان ارائه کرد. اما مجنون در میان این دو مسیر گم شده است؛ نه تمرکز چ را دارد نه مستندگرایی ایستاده در غبار را؛ نتیجه آن فیلمی است که می‌خواهد هم شاعرانه باشد، هم تاریخی، هم حماسی و هم معنوی اما در هیچ‌یک به کمال نمی‌رسد.
 
مشکل بنیادین فیلمساز
در نگاه کلان‌تر مشکل مجنون را می‌توان در نوع نگاه فیلمساز به مفهوم قهرمان جست‌وجو کرد. شامحمدی قهرمان خود را از پیش به مقام اسطوره ارتقا داده و سپس کوشیده با ابزار سینما او را بازنمایی کند. در حالی‌که سینما به‌ویژه سینمای بیوگرافیک نیازمند مسیر معکوس است؛ باید قهرمان را از مرتبه انسان عادی آغاز کرد و به‌تدریج با نمایش تصمیم‌ها و فداکاری‌ها، او را به مقام قهرمان رساند. وقتی قهرمان از ابتدا مقدس معرفی شود هیچ فراز و فرودی باقی نمی‌ماند و درام به روایت ثابت و یکنواختی بدل می‌شود.با وجود این ضعف‌ها نمی‌توان تلاش صادقانه سازندگان را نادیده گرفت. در شرایطی که سینمای دفاع‌مقدس سال‌هاست از کمبود آثار جدی و پرهزینه رنج می‌برد، مجنون از معدود پروژه‌هایی است که با پشتوانه مالی مناسب و هدف فرهنگی مشخص ساخته شده است. همین امر سبب شده فیلم از نظر تولید و طراحی صحنه در سطح بالاتری نسبت به آثار مشابه قرار گیرد. حضور مشاوران نظامی، استفاده از لوکیشن‌های واقعی و تلاش برای بازسازی فضای جغرافیایی جنوب؛ فیلم را به اثار مستندگونه نزدیک کرده است. حتی در بخش‌هایی از گفت‌وگوها نوع گویش و اصطلاحات رزمندگان به‌درستی بازآفرینی شده و حس اصالت به مخاطب منتقل می‌کند.

شکاف میان نیت فرهنگی و توان سینمایی
در مجموع مجنون فیلمی است قابل توجه اما نه آن‌قدر قوی که بتواند در حافظه مخاطب ماندگار شود. این اثر به‌رغم برخورداری از سوژه‌ای غنی و ظرفیت‌های سینمایی متعدد از جسارت در روایت و عمق در شخصیت‌پردازی غافل مانده است. مخاطب پس از تماشای فیلم بیش از آن‌که با روح و جهان درونی شهید مهدی زین‌الدین آشنا شود، تنها تصویری بیرونی و منزه از او دریافت می‌کند. شاید مهم‌ترین درس مجنون برای سینمای امروز ایران آن باشد که بازنمایی قهرمانان ملی و مذهبی نیازمند نگاهی انسانی چندبعدی و بی‌واسطه است؛ نگاهی که بتواند ایمان را از خلال تردید نشان دهد و حماسه را از دل رنج انسانی استخراج کند؛ در غیر این صورت حتی ارزشمندترین سوژه‌ها نیز در قاب سینما به روایت‌هایی خشک و تکراری بدل خواهند شد. به همین دلیل مجنون را می‌توان اثری میان‌مایه در مسیر رشد سینمای دفاع‌مقدس دانست؛ فیلمی که می‌خواهد پلی بزند میان حقیقت تاریخی و جذابیت دراماتیک اما در میانه راه متوقف می‌شود. تماشاگر در پایان نه به‌شدت متأثر می‌شود و نه کاملا بی‌اعتنا می‌ماند بلکه با احساسی از احترام همراه با فقدان شور و کشف حقیقت، سالن را ترک می‌کند. این همان شکاف عمیقی است که میان نیت فرهنگی و توان سینمایی در بسیاری از آثار دفاع‌مقدس معاصر وجود دارد و شاید مجنون یکی از صادقانه‌ترین اما ناکام‌ترین نمونه‌های آن باشد.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها