سلمان فارسی دیالوگ‌های نوآورانه تاریخی

امرالله احمدجو، کارگردانی که شاید تعداد آثارش زیاد نباشد اما با همان تعداد کم، در خاطره جمعی مخاطبان تلویزیون جایی ویژه پیدا کرده است. او نه‌تنها با ساخت آثاری چون «تفنگ سرپر» و «روزی روزگاری»، تأثیر مستقیمی در ساخت آثار تلویزیونی داشته، بلکه با مشاوره و همکاری در پروژه‌های فاخر نیز به آثار تلویزیونی و ارتقای کیفیت‌شان یاری رسانده است.
امرالله احمدجو، کارگردانی که شاید تعداد آثارش زیاد نباشد اما با همان تعداد کم، در خاطره جمعی مخاطبان تلویزیون جایی ویژه پیدا کرده است. او نه‌تنها با ساخت آثاری چون «تفنگ سرپر» و «روزی روزگاری»، تأثیر مستقیمی در ساخت آثار تلویزیونی داشته، بلکه با مشاوره و همکاری در پروژه‌های فاخر نیز به آثار تلویزیونی و ارتقای کیفیت‌شان یاری رسانده است.
کد خبر: ۱۵۲۷۸۹۹
نویسنده مجتبی برزگر - گروه رسانه
 
نخستین بخش گفت‌وگوی تفصیلی ما با احمدجو هفته گذشته منتشر شد و حالا دربخش دوم، او از همکاری نزدیکش با داوود میرباقری در سریال‌های بزرگ تاریخی ازجمله «سلمان فارسی» گفته است. احمدجو که هم‌اکنون به‌عنوان نویسنده و دستیار اول میرباقری در این پروژه بزرگ حضور دارد، ازپیچیدگی‌ها ودشواری‌های ساخت سریال‌های تاریخی با موضوعات عمیق و حساس سخن گفته است. سلمان فارسی یکی از فاخرترین و ماندگارترین پروژه‌های تلویزیون است که چند سالی می‌شود مجموعه بزرگی از هنرمندان تحت هدایت داوود میرباقری مشغول ساخت آن هستند؛ سریالی که قرار است زندگی سلمان فارسی، صحابی پیامبر(ص)، را از تولد تا واقعه غدیر به تصویر بکشد.

شما همیشه در کارهای‌تان به هویت فرهنگی ایرانی و حفظ آن توجه داشته‌اید. چرا این دغدغه برای شما چنین اهمیت زیادی دارد؟ آیا این نگرانی برای آینده سینما و تلویزیون ایران هم وجود دارد؟
به‌طور قطع، یکی از بزرگ‌ترین دغدغه‌های‌من  در همه آثارم، حفظ هویت فرهنگی ایرانی است. من معتقدم که ما در حال حاضر یکی از غنی‌ترین فرهنگ‌های بشری را داریم. زبان فارسی، شعر فارسی و تاریخ فرهنگی ایران، از‌جمله میراث‌هایی است که هیچ‌کجا در دنیا مشابه آن وجود ندارد. این هویت فرهنگی نه‌تنها باید در آثار هنری، بلکه در زندگی روزمره‌مان نیز مورد توجه قرار گیرد.با تمام مشکلاتی که در طول تاریخ برای این سرزمین به‌وجود آمده، ما هنوز قادر هستیم به‌راحتی متون باستانی مانند شاهنامه فردوسی، آثار بیهقی، مولانا و سعدی را بخوانیم و درک کنیم. این نشان‌دهنده عمق و ماندگاری فرهنگ ایرانی است.   اگر ما نتوانیم هویت فرهنگی ایران را در آثار هنری‌مان حفظ کنیم، ممکن است نسل‌های آینده نتوانند با گذشته خود ارتباط برقرار کنند و این میراث گرانبها را از دست بدهند .
 
در سریال‌های جدید، بسیاری از آثار به سمت غرب‌زدگی و تقلید از الگوهای فرهنگی غربی رفته‌اند. این مسأله چه تأثیری بر سبک زندگی ایرانی دارد؟

امیدوارم این یک بحران گذرا باشد. تاریخ فرهنگ ما بارها ثابت کرده که حتی در سخت‌ترین دوره‌های نفوذ فرهنگ‌های بیگانه، توانسته‌ایم هویت اصیل خود را حفظ کنیم. اطمینان دارم درآینده نزدیک نیزشاهدبازگشت پرشوربه ریشه‌ها و توجهی عمیق‌تر وفراگیرتر به هویت فرهنگی ایرانی خواهیم بود.هنوز امیدوارم که سینما و تلویزیون ایران دوباره به سمت نوآوری و خلاقیت بازگردد. قطعا در صورتی که تولیدکنندگان و کارگردان‌ها به اهمیت ایده‌پردازی و محتوا توجه کنند و آثار جذاب و تأثیرگذاری خلق می‌شود. البته این به شرایط اقتصادی و تغییرات در صنعت بستگی دارد. اگر فضایی برای ارائه ایده‌های نو و متفاوت فراهم شود، مطمئنا شاهد تغییرات مثبتی خواهیم بود.من معتقدم که اگر این تغییرات در سطح وسیعی اتفاق بیفتد دوباره شاهد تولید آثاری خواهیم بود که نه‌تنها درایران، بلکه درسطح بین‌المللی نیزموردتوجه قرار می‌گیرند. به‌ویژه اگر این آثار بتوانند هویت فرهنگی ایرانی را به‌خوبی به نمایش بگذارند و برای تماشاگران جهانی جذاب باشند. 
 
شما و داوود میرباقری یک رفاقت دیرینه دارید. این رفاقت دقیقا از چه زمانی شروع شد؟ آیا در زمان ساخت سریال روزی‌روزگاری این دوستی شکل‌گرفت یا از قبل‌تر ارتباط داشتید؟

درواقع رفاقت ما به قبل از سریال روزی‌روزگاری برمی‌گردد. درست است که ما در جریان تولید این سریال بیشتر با هم آشنا شدیم اما این رفاقت در دوران ساخت سریال امام‌علی(ع) شکل‌گرفت. داوود در آن زمان درگیر پروژه بود و من هم به‌نوعی در جریان کار قرار داشتم. البته باید بگویم که من هیچ‌گاه به‌طور رسمی و تخصصی مشاور داوود نبودم اما همیشه این آمادگی را داشتم تا در صورت نیاز به او کمک کنم. مثلا برای نوشتن برخی دیالوگ‌ها یا مشاوره درخصوص شخصیت‌ها و مسائل دیگر، داوود نظر من را می‌پرسید اما این‌که ما با هم به‌طور مداوم همکاری می‌کردیم، نه، این بیشتر به نوعی از دوستی و مشورت‌های دوجانبه محدود می‌شد. داوود همیشه کارهای زیادی برای من کرده است. مثلا در شکل‌دهی پروژه تفنگ سرپر، که اولین نوشته من بود، داوود نقش مهمی داشت. زمانی که طرح اولیه‌اش را ارائه دادم، این کار ابتدا شش قسمت بود که هر قسمت آن حدود شش ساعت زمان می‌برد. بعد از آن، بازنویسی کردم و تغییرات زیادی به آن وارد شد اما داوود به‌طور مداوم از من حمایت کرد و حتی مشاوره‌هایی در این زمینه به من داد. او در تمام مراحل، چه زمانی که در ارومیه بودم و این متن را نوشتم و چه زمانی که به تهران آمدم و در حال توسعه کار بودم، همیشه به من کمک می‌کرد.البته این را هم بگویم که من نمی‌دانستم داوود میرباقری آن زمان در حال کار روی پروژه‌ای به نام تفنگ سرپر است. وقتی کارم به دست او رسید، از من خواست دیالوگ‌ها را بنویسم. این نشان‌دهنده میزان اعتمادی بود که داوود به من داشت و از این بابت همیشه از او تشکر کرده‌ام.
 
آیا تاکنون کارهایی از داوود میرباقری دیده‌اید که به آنها حسرت بخورید و بگویید کاش من هم آن پروژه را ساخته بودم؟

واقعا حسرت نمی‌خورم. من همیشه وقتی داوود کاری می‌سازد، احساس می‌کنم انگار کار خودم بوده است. مثلا وقتی امام علی(ع) را ساخت، خوشحال شدم و از این‌که داوود این کار را انجام داد، کاملا راضی بودم. هیچ‌گاه نسبت به کارهای او حسرت نخورده‌ام.اگر بخواهیم در مورد سریال‌هایی که داوود ساخته صحبت کنیم، باید بگویم هم امام‌علی(ع) و هم مختارنامه هرکدام در جای خود عالی هستند. مختارنامه برای من به‌ویژه پخته‌تر و کامل‌تر از امام‌علی(ع) بود. درواقع تجربه‌ای که داوود در مختارنامه به‌دست‌آورد، باعث شد این سریال از بسیاری جهات نسبت به امام‌علی(ع) کامل‌تر و متناسب‌تر باشد. داستان مختارنامه پیچیدگی‌های بیشتری دارد و میرباقری توانسته در این پروژه عمق بیشتری در روایت داستان و شخصیت‌پردازی‌ها به‌وجود‌آورد. 
 
یکی از ویژگی‌های برجسته سریال امام علی(ع)، دیالوگ‌های عمیق وغنی آن است. به نظرمی‌رسد که این دیالوگ‌ها نه‌تنها از نظر ادبیات تاریخی متفاوت بودند، بلکه برخی ازآنها به‌شدت در فضای مجازی مورد توجه قرار گرفتند وحتی به بخشی از فرهنگ گفتاری مردم تبدیل شدند. آیا این تغییر در دیالوگ‌نویسی، یک حرکت عمدی ازطرف داوود میرباقری بود؟

واقعا می‌توان گفت در سریال امام‌علی(ع)، داوود میرباقری به‌طور عمدی سعی کرد یک سبک جدید در دیالوگ‌نویسی ایجاد کند. در آن دوران، معمولا در کارهای تاریخی، دیالوگ‌ها به‌صورت پیچیده و فاخر نوشته می‌شدند، اما در امام‌علی(ع)، میرباقری با شجاعت از این سبک معمول عبور و به سمت یک نوآوری حرکت کرد. او به‌جای این‌که تنها به زبان فنی و ادبیات پیچیده‌ تاریخی پایبند بماند، سعی کرد زبان دیالوگ‌ها را به‌گونه‌ای بنویسد که هم برای مخاطب عام قابل‌فهم باشد و هم درعین‌حال غنای معنایی خود را حفظ کند. این نوع دیالوگ‌نویسی نه‌تنها جذابیت بیشتری برای مخاطب داشت، بلکه باعث شد برخی مونولوگ‌ها و دیالوگ‌های معروف در سریال، به بخشی از فرهنگ گفتاری مردم تبدیل شوند. به‌ویژه دیالوگ‌هایی مثل آنهایی که مرحوم مهدی فتحی اجرا کرد، هنوز هم در ذهن مردم ماندگار است.

آیا دیالوگ‌های سلمان فارسی نیز به‌همان سبک نوآورانه و روان نوشته شده‌اند یا تفاوت‌هایی با آثار قبلی به‌ویژه در مقایسه با سریال‌هایی مثل مختارنامه دارند؟ 
در سلمان فارسی تلاش شده که زبان دیالوگ‌ها همچنان غنی باشد امادرعین حال برای مخاطب عام نیز قابل‌فهم‌تر و روان‌تر باشد. این یک تصمیم آگاهانه بود تا بتوانیم داستان را به‌شکلی جذاب‌تر برای همه گروه‌های سنی و اجتماعی روایت کنیم. البته همچنان فضاهای ادبیاتی و تاریخی حفظ شده‌اند اما سعی شده زبان دیالوگ‌ها پیچیدگی کمتری داشته باشد و بیشتر با مخاطب ارتباط برقرار کند. 
از طرفی، در این سریال، هدف ما این بود که دیالوگ‌ها حاوی محتویات و مفاهیم عمیق باشند، بدون این‌که خیلی به‌سمت زبان سنگین و دشوار سوق پیدا کنند. داوود میرباقری در این پروژه، باز هم فضای بازتری برای بازیگرها فراهم کرده بود تا بتوانند دیالوگ‌ها را با روشی که خودشان می‌خواهند اجرا کنند. به‌طور کلی، در اینجا نیز دیالوگ‌ها از حالت رسمی و سنگین فاصله گرفته‌اند و به‌سمت یک سبک روان‌تر و قابل‌هضم‌تر برای درک مخاطب پیش رفته‌اند. 
 
در گفت‌وگوهای قبلی، شنیده‌ام که داوود میرباقری گفته بود رسیدن به «غدیر» آخرین کار تلویزیونی او خواهد بود؟

من واقعا امیدوارم این آخرین‌کار داوود نباشد. از نظر من، داوود میرباقری همچنان پتانسیل‌های زیادی برای خلق آثار برجسته دارد. البته غدیر پروژه‌ای است که به‌نوعی می‌تواند پایان کار حرفه‌ای او در تلویزیون باشد، اما امیدوارم این‌طور نباشد. می‌دانید، در هر مرحله از زندگی یک هنرمند، زمانی می‌رسد که فکر می‌کند دیگر تمام شده، اما من فکر می‌کنم داوود هنوز حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. حتی اگر پروژه‌های بعدی او به‌شکل سینمایی یا متفاوت از تلویزیون باشد، ما همچنان از دیدن آثار او لذت خواهیم برد. قطعا کارهایی که داوود میرباقری ساخته، همیشه با کیفیت و تاثیرگذار بوده و امیدوارم به‌زودی شاهد کارهای جدید او باشیم. 
 
نوشتن فیلمنامه برای شخصیت‌های تاریخی مثل سلمان فارسی که درباره آن منابع مستند کمی در دسترس بود، چه چالش‌هایی داشت؟ 

نوشتن فیلمنامه با موضوع شخصیت سلمان فارسی یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های من بود. واقعیت این است که منابع مستند و تاریخی درباره شخصیت‌هایی مثل سلمان فارسی کم است؛ بنابراین باید بخش‌های زیادی از داستان را با تخیل پر می‌کردیم. به‌ویژه در مورد سفرهای سلمان و چالش‌هایی که در مسیر خود داشت، باید جزئیات زیادی را خودمان تخیل می‌کردیم.  مثلا در تاریخ نقل شده که سلمان از جی به دمشق می‌رود و مجبور می‌شود از یاران همراه خود جدا شود. این ماجرا از یک طرف چالشی تاریخی بود که چطور آن را به‌طور دقیق و هم‌زمان جذاب روایت کنیم و از طرف دیگر، نیاز به تخیل زیادی داشت تا بتوانیم داستان را به‌شکلی دلنشین و جذاب به‌تصویر بکشیم. برای خلق این داستان‌ها، ما هم از منابع تاریخی موجود استفاده کردیم و هم با تخیل‌پردازی جزئیات داستان، سعی کردیم روایت‌هایی را خلق کنیم که هم از لحاظ تاریخی قابل‌قبول و هم برای مخاطب، جذاب و پرکشش باشد. 
در نهایت می‌توانم بگویم که بخشی از داستان‌های سلمان فارسی کاملا خیالی هستند اما همچنان با نشانه‌های تاریخی و قرائن معتبر در‌آمیخته‌اند تا به‌نوعی هم واقع‌گرایانه باشند هم روایتی جذاب و پر‌کشش برای مخاطب.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
میراث ناملموس گنجینه هویت ملی

«جام‌جم» در گفت‌وگو با رئیس مرکز مطالعات منطقه‌ای پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس آسیای غربی و مرکزی یونسکو بررسی کرد

میراث ناملموس گنجینه هویت ملی

نیازمندی ها