قاتل پس از انتقال به پلیس آگاهی در تحقیقات گفت: ۲۰سال است به تعمیر و فروش اگزوز خودرو مشغولم. مقتول و دو برادرش چند سال است درکنار محل کارم مغازه نصب و تعمیر شیشه ماشین دارند. آنها چون مشتریانم زیاد بود، از روی حسودی دربارهام بدگویی میکردند. حتی دو سال قبل یکی از آشنایان آنها با اطلاع از این درگیری، برای انتقام موادمخدر شیشه در مغازهام گذاشت تا من را به دردسر بیندازد. مأموران پس از بازبینی دوربینهای مداربسته مغازهام دریافتند یکی از آشنایان مقتول پنهانی وارد مغازهام شده و مواد مخدر را درمغازه جاساز کرده. او میخواست برایم پاپوش درست کند اما اشتباهی مواد را داخل وسایل شاگردم گذاشته بود. گرچه مقتول و برادرانش منکر اطلاع از این ماجرا بودند اما احتمال میدهم کار آنها بوده. روز حادثه با برادر یاشار چشم در چشم شدیم و دعوا کردیم. او به مادر فوت شدهام فحاشی کرد. کارگر همسایهام، تلفنی دو برادر او را خبر کرد که به مغازهام آمدند و دعوا بالا گرفت. به سختی دستم به سنبه رسید و با آن چند ضربه به کمر و پشت یاشار زدم که زخمی شد و مرا رها کرد. او را به بیمارستان بردند که فهمیدم مرده و بازداشت شدم.
پس از تکمیل تحقیقات، پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد و متهم در شعبه پنجم پای میز محاکمه ایستاد. در این جلسه وکیل اولیای دم برای مهرداد درخواست قصاص کرد و گفت: با اینکه متهم بارها اعلام کرده قصد کشتن یاشار را نداشته اما با وسیلهای نوک تیز به او حمله کرده که منجر به قتلش شده است.
سپس متهم در جایگاه ایستاد و با رد اتهامش گفت: قصدی برای قتل نداشتم. ابتدا با برادر یاشار درگیر شدم و قصد دلجویی از او را داشتم که یاشار و برادر دیگرش به من حمله کردند. آنها مرا به میز کارم چسباندند و چوب روی گردنم گذاشته بودند. من در دفاع از خودم یک ضربه به یاشار زدم که منجر به مرگ او شد.
رئیس دادگاه: شاگردت گفته از برادران مقتول خواسته بودی، ماشینها را به بهانه خرابی اگزوز به مغازه تو بفرستند؟
متهم به قتل: این را قبول ندارم. آنها پشت سرم زیاد حرف میزدند. یکی از اهالی مقصر بود و این وسط حرف میبرد و حرف میآورد و به اختلافمان دامن میزد. من در این ماجرا از خودم دفاع کردم.
پس از آخرین دفاع متهم و وکیل مدافعش قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.