اگرهم درست باشد (که نیست)بدون توجه به سنجههای دیگر اعلام میشود و این تحلیل آماری را در نهایت به بیراهه میبرد. بهعنوان مثال مصرف بالای گاز ایران درحالی با اروپا مقایسه میشود که در سبد انرژی کشورهای اروپایی اساسا برای پختوپز و گرمایش از گاز استفاده نمیشود! هرچند تایید این گزاره بهمعنای آن نیست که بخشی ازجامعه چشم بر نوع مصرف خود بستهاند اماعذاب وجدان دادن به مردم برای مصرف بالا یا دورریزموادغذایی، اگر هم قرار باشد انجام شود، باید با سنجههای درست صورت بگیرد. بهعنوان مثال در رده دورریز مواد غذایی براساس گفتههای رئیس انجمن غذای ایران، در کشور سالانه حدود ۵.۹میلیون تن غذا دور ریخته میشود. ارزش اقتصادی این ضایعات بیش از ۳۰ میلیارد دلار است؛ یعنی رقمی معادل بودجه چند وزارتخانه که میتواند در توسعه کشاورزی، آموزش و سلامت مؤثر باشد؛ اما جایگاه ایران در مقایسه با کشورهای مختلف پیرامون این موضوع چندان هم نامناسب نیست (با تاکید بر این نکته مهم که این جایگاه با توجه به سطح بالای فرهنگی ایرانیان، چندان هم خوب نیست).
بنا بر آمارهای برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد، عمده ضایعات مواد غذایی در ایران در مراحل برداشت محصول، حملونقل، انبارداری وتوزیع رخ میدهد.طبق این گزارش،ضایعات خانگی تنها ۲.۸میلیون تن است؛یعنی کمتر از رقم اعلامی ازسوی رئیس انجمن غذای ایران، و درواقع نزدیک به نصف این رقم،هرچند که باز همین میزان هم قابل توجه است. سرانه ضایعات خانگی در ایران نیز ۱۳۵کیلوگرم درسال است؛رقمی که تقریبا برابر با متوسط جهانی (۱۳۲ کیلوگرم) و کمتر از اغلب کشورهای همسایه است.همچنین ضایعات مواد غذایی در رستورانها و خردهفروشیهای ایران کمتر از میانگین جهانی گزارش شده است. بنابراین،بخش اعظم ضایعاتی که آمارهای رسمی درباره آن صحبت میکنند، به ناکارآمدی ساختار تولید و توزیع مربوط میشود. در مقایسه جهانی، کشورهای پیشرفته معمولا ضایعات کمتری دارند چون از کیفیت بالای تولید، بستهبندی مناسب وامکانات نگهداری طولانیمدت برخوردارند. درمقابل،درکشورهای فقیر یا توسعهنیافته ضایعات خانگی بالاتر است؛ عواملی که در ایران هم باید تاثیرشان را در نظر گرفت.
