در نشست نقد و بررسی کتاب «نیمه زخمی شب» مطرح شد

وحشت در رمان باید در خودِ زبان و ساختار تنیده شود

در ادامه سلسله نشست‌های «رواق تورق»، نشست نقد و بررسی رمان «نیمه زخمی شب» با حضور احسان عباسلو (نویسنده اثر)، عباس کریمی عباسی (منتقد) و به دبیری امین خرمی در سرای اهل‌قلم برگزار شد.
در ادامه سلسله نشست‌های «رواق تورق»، نشست نقد و بررسی رمان «نیمه زخمی شب» با حضور احسان عباسلو (نویسنده اثر)، عباس کریمی عباسی (منتقد) و به دبیری امین خرمی در سرای اهل‌قلم برگزار شد.
کد خبر: ۱۵۲۳۹۰۰
 
احسان عباسلو گفت: در«نیمه زخمی شب» از ایتالیک، تکرار، سکوت‌های روایی و فاصله‌گذاری‌های دقیق استفاده کرده‌ام. اینها فقط جلوه‌های بصری نیستند؛ بخشی از روایت‌اند. مثلا ایتالیک لحظه‌ای‌ است که راوی وارد مرز وهم می‌شود. برای من وحشت باید در خودِ زبان و ساختار تنیده شود، نه فقط در محتوا.
   
وحشت صرفا به ترساندن محدود نیست
عباسلو در این نشست با اشاره به انگیزه خود از نگارش این اثر گفت: از سال‌ها پیش علاقه‌مند بودم تجربه‌ای در ژانری داشته باشم که کمتر در ادبیات معاصر فارسی به آن پرداخته شده است. ژانر وحشت به‌ویژه نوع روان‌شناختی آن، در ایران یا نادیده گرفته شده یا به شکلی سطحی تجربه شده است. تصمیم داشتم این ژانر را آگاهانه وارد فضای ادبی خود کنم. «نیمه زخمی شب» حاصل همین تصمیم است؛ تلاشی برای تجربه وحشت به‌مثابه امری درونی، نه صرفا رویدادی بیرونی.
وی افزود: در بسیاری از آثار موفق ژانر وحشت در جهان، عامل اصلی ترس هیولا یا تهدید بیرونی نیست؛ بلکه ذهن انسان است. ذهن می‌تواند منبع اصلی وحشت باشد و من می‌خواستم این منبع را در متن کشف و بازنمایی کنم. در این رمان، ذهن راوی همان جایی است که ترس ساخته می‌شود. از همان آغاز تصمیم گرفتم راوی داستان فردی باشدکه خودش مطمئن نیست چه چیزی را تجربه می‌کند؛ بنابراین مخاطب نیز در موقعیتی ناپایدار قرار می‌گیرد و مدام میان واقعیت و خیال در رفت‌وآمد است.
عباسلو با اشاره به پیشینه خود در نگارش رمان‌های اجتماعی گفت: سال‌هاست که فضای غالب رمان فارسی رئالیسم اجتماعی است و خود من نیز در آثار قبلی در همین مسیر حرکت کرده‌ام. اما در مقطعی احساس کردم برای گسترش مرزهای روایت باید سراغ ژانرهای کمتر تجربه‌شده رفت. ژانر وحشت روان‌شناختی برایم جذاب بود، زیرا به لایه‌های پنهان ذهن و اضطراب‌های نهفته انسان نفوذ می‌کند. برای من این تجربه نه صرفاً تغییرموضوع، بلکه تغییر زاویه دید بود؛تلاشی برای خلق وحشتی ماندگار از دل زبان فارسی.
وی اضافه کرد: برخلاف تصور رایج، وحشت صرفا به ترساندن محدود نیست. وقتی وحشت در ذهن نفوذ کند حتی پس از بستن کتاب نیز همراه خواننده می‌ماند. هدف من هم همین بود؛ ساختن تجربه‌ای که در ذهن مخاطب امتداد پیدا کند.
عباسلو در تشریح ساختار روایی رمان گفت: روایت این اثر سه سطح دارد؛ واقعیت بیرونی که راوی توصیف می‌کند، لایه ذهنی او که در آن واقعیت و خیال درهم می‌آمیزند و نهایتا سطح برداشت مخاطب که ناچار است از میان این دو لایه تفسیر خود را بسازد. این رمان پاسخ آماده‌ای به خواننده نمی‌دهد؛ او را وارد فرآیند تفسیر می‌کند. برای رسیدن به این هدف از تکنیک راوی غیرمعتمد استفاده کردم. 
راوی این کتاب کسی نیست که بتوان به گفته‌هایش اعتماد کامل داشت؛ خودش نمی‌داند چه می‌بیند. مخاطب نیز از همان آغاز ناچار است موضعی فعال بگیرد. این تکنیک، یکی ازپایه‌های ژانر وحشت روان‌شناختی است؛ رویکردی که در آثار نویسندگانی چون استفن کینگ و شرلی جکسون نیز دیده می‌شود.
   
مخاطب شریک در روایت است
این نویسنده در بخش دیگری از سخنان خود به نقش مخاطب در شکل‌گیری روایت اشاره کرد و ادامه داد: در چنین ساختاری، خواننده صرفا دریافت‌کننده نیست؛ شریک روایت است. او باید تصمیم بگیرد چه چیزی را باور کند؛ آیا گربه‌ها واقعی‌اند؟ کوتوله وجود دارد؟ چرخه زمانی رخ می‌دهد یا فقط توهم است؟ پاسخ قطعی‌ای وجود ندارد. این عدم قطعیت بخشی از منطق اثر است و در خدمت ایجاد تعلیق و ناامنی ذهنی مخاطب قرار دارد.
عباسلو با تأکید بر کارکرد ابهام افزود: در نقد ادبی ما معمولا ابهام را ضعف تلقی می‌کنند، اما ابهام می‌تواند عنصر اصلی اثر باشد. ابهام هدفمند مخاطب را ناگزیر از مشارکت می‌کند و او باید قطعات پازل را خودش بچیند. بسیاری از پاسخ‌ها به عمد حذف شده‌اند، چون وحشت واقعی در سایه همین ندانستن شکل می‌گیرد. قطعیت، اضطراب را از بین می‌برد؛ من برعکس، می‌خواستم خواننده را در اضطراب نگه دارم.
وی همچنین درباره ساختار زمانی اثر اشاره کرد: در این رمان، زمان خطی نیست. موقعیت‌ها در چرخه‌ای تکرار می‌شوند، اما با تغییرات ظریف. همین تغییرات باعث بی‌ثباتی و ناامنی ذهنی مخاطب می‌شود. راوی در گذشته‌ای تکرارشونده اسیر است و نمی‌تواند از آن رها شود. این چرخه نه فقط تکنیکی روایی، بلکه استعاره‌ای از وضعیت ذهنی شخصیت است.
نویسنده با اشاره به نشانه‌های روایی اثر افزود: در«نیمه زخمی شب»از ایتالیک، تکرار، سکوت‌های روایی و فاصله‌گذاری‌های دقیق استفاده کرده‌ام. اینها فقط جلوه‌های بصری نیستند؛ بخشی از روایتند. 
   
چگونگی ایجاد وحشت موثر
وی همچنین بر اهمیت ریتم در ساختن تعلیق اشاره کرد و ادامه داد: ریتم در ژانر وحشت حیاتی است. باید لحظه‌هایی برای تنفس وجود داشته باشد تا وحشت مؤثر شود. سکوت‌های هدفمند، مکث‌ها و فضای باز میان صحنه‌ها باعث می‌شود وحشت در ذهن بماند. اگر همه چیز فقط حادثه و ترس باشد، تأثیر از بین می‌رود.
عباسلو در ادامه سخنان خود به شخصیت‌های کتاب پرداخت و گفت: شخصیت‌های این اثر بیش از آن‌که موجوداتی بیرونی باشند بازتاب ذهن راوی‌اند. گربه‌ها، کوتوله و سایر نشانه‌های تکرارشونده، جنبه نمادین دارند و هیچ تضمینی برای واقعی بودن آنها وجود ندارد. این ابهام عامدانه است؛ چون خواننده را در تعلیق دائمی نگه می‌دارد. از ابتدا می‌خواستم مخاطب هیچ لحظه‌ای احساس امنیت نکند. وقتی مطمئن نباشد آنچه می‌خواند واقعی است یا نه، ذهن مدام در حالت تعلیق می‌ماند و وحشت عمیق‌تر می‌شود. وی در بخش دیگری درباره ساختار تصویری رمان اشاره کرد: هنگام نوشتن به صحنه، زاویه دید و ریتم تصویر فکر می‌کردم. بسیاری از صحنه‌ها قابلیت تبدیل مستقیم به فیلم دارد. این زبان تصویری عامدانه انتخاب شد تا تخیل مخاطب فعال بماند و اثر، ظرفیت اقتباس سینمایی داشته باشد. در آثار موفق ژانری، تصویرسازی نقش کلیدی دارد. وحشت فقط در جمله‌ها نیست، در فاصله میان جمله‌ها و آنچه گفته نمی‌شود نیز حضور دارد.
عباسلو درباره جایگاه ژانر وحشت در ایران گفت: در ادبیات ما ژانر وحشت کمتر جدی گرفته شده و معمولا به عنوان اثری صرفا سرگرم‌کننده کنار گذاشته می‌شود اما وحشت یکی از کهن‌ترین ژانرهای بشری است و ظرفیت‌های عظیم اجتماعی، روانی و فلسفی دارد. من می‌خواستم نشان دهم می‌توان در زبان فارسی نیز اثری استاندارد در این ژانر نوشت. این رمان پاسخی قطعی به مخاطب نمی‌دهد و پایان آن باز است. این بازبودن عامدانه است تا وحشت در ذهن ادامه یابد. زمانی که کتاب بسته می‌شود و هنوز نمی‌دانی چه چیزی واقعی بود و چه چیزی نه، اثر به هدفش رسیده است. مخاطب شریک ساخت معنا در این رمان است. برداشت او بخشی از روایت می‌شود و من این را بخشی از ماهیت ژانر می‌دانم.
عباسلو همچنین درباره مطالعات پیشینی خود برای نگارش این اثر نیز چنین توضیح داد: پیش از شروع نوشتن، مطالعه‌ گسترده‌ای در زمینه ساختار ژانر وحشت انجام دادم. آثار سینمایی شرق آسیا و رمان‌های کلاسیک و مدرن را بررسی کردم تا بفهمم وحشت چطور در فرم و ساختار روایت تولید می‌شود. در کنار این، تجربه‌های زیسته شخصی‌ام نیز در شکل‌گیری فضای اثر نقش داشت و کمک کرد اضطراب و تردید راوی برای مخاطب ملموس‌تر شود.
   
عنوان رمان و کلید ورود به جهان روایی اثر
عباس کریمی‌عباسی منتقد این برنامه در آغاز سخنان خود با اشاره به عنوان اثر گفت: عنوان «نیمه‌زخمی شب» در همان نگاه نخست مخاطب را در موقعیتی ناامن و آشفته قرار می‌دهد. واژه‌ «شب» به‌طور ذاتی بار تاریکی، سکوت و اضطراب را حمل و واژه‌ «زخم» این حس را تشدید می‌کند. به نظر من انتخاب این عنوان اتفاقی نیست؛ نویسنده از همان ابتدا می‌خواهد بگوید مخاطب وارد جهانی می‌شود که در آن امنیت و ثبات مفهومی شکننده است. عنوان، کلید ورود به فضای اثر است و به‌درستی کارکرد روایی دارد.وی افزود: این رمان چندلایه و تو در توست. در ظاهر ما با یک روایت نسبتا خطی مواجه‌ایم، اما به‌تدریج با تکرار موقعیت‌ها، تغییر زاویه دید و مرزهای مبهم زمان و مکان، مخاطب متوجه می‌شود که هیچ چیز آن‌گونه که به نظر می‌رسد نیست. این ویژگی در ادبیات وحشت روان‌شناختی اهمیت حیاتی دارد. زیرا مخاطب را از موقعیت منفعل خارج می‌کند و او را به مشارکت در رمزگشایی متن دعوت می‌کند.
کریمی‌عباسی ادامه داد: یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های این رمان انتخاب راوی غیرمعتمد است. 
در این اثر راوی خود نیز مطمئن نیست آنچه می‌بیند واقعی است یا نه؛ این ویژگی باعث می‌شود مخاطب در وضعیت روانی مشابه او قرار بگیرد و مرز میان حقیقت و خیال برایش تیره شود. به نظرم این انتخاب روایی نقطه‌ قوت اثر است و آن را از بسیاری از رمان‌های معاصر فارسی که روایت‌های یک‌دست و قابل پیش‌بینی دارند، متمایز می‌کند.
   
ادبیات ایران توانایی ورود به ژانرهای تخصصی را دارد
کریمی عباسی همچنین به ویژگی‌های ژانری رمان نیمه‌زخمی شب اشاره کرد و گفت: ژانر وحشت روان‌شناختی در ادبیات فارسی جایگاه تثبیت‌شده‌ای ندارد اما این اثر نمونه‌ای قابل‌توجه از امکان‌های این ژانر است. نویسنده نشان داده که می‌توان با تسلط بر ابزارهای روایی، وحشت را نه از بیرون و عناصر ماورایی بلکه از درون ذهن انسان خلق کرد. این وحشت تدریجی، در ذهن مخاطب ریشه می‌دواند و او را با راوی هم‌سرنوشت می‌کند.

حادثه در طبقه سیزدهم!
در معرفی کتاب نیمه‌زخمی شب آمده: مجتبی، مردی جوان است که در طبقه سیزدهم از یک برج زندگی می‌کند. سیما، همسر او از دکتر خباز، روان‌پزشک، برای مجتبی وقت مشاوره گرفته است. مجتبی تمایلی به رفتن نزد دکتر ندارد اما اصرارها و تحکم سیما برای رفتن، او را مجبور می‌کند. آن روز آنها سوار آسانسور می‌شوند اما آسانسور در طبقه دوازدهم می‌ایستد و دوباره به طبقه سیزدهم باز‌می‌گردد، وقتی سیما و مجتبی به طبقه همکف می‌رسند، مجتبی از آقا رحمان که در اطلاعات برج کار می‌کند، می‌پرسد که چند دقیقه قبل کسی از آسانسور استفاده کرده است. آقارحمان پاسخ منفی می‌دهد و درهمان لحظه بسته کوچکی را به سیما می‌دهد و...
درباره نویسنده این کتاب هم باید گفت؛‌ احسان عباسلو متولد سال ۱۳۴۵ تهران، دارای فوق‌لیسانس ادبیات انگلیسی است. وی داور جایزه کتاب سال، داور جایزه جلال، داور جایزه پروین، داور جایزه نقد و داور کتاب فصل بوده است. از آثار وی می‌توان به کلاژ، واهمه‌های سرخابی، الینار، در غروبی سرد از پاییز اشاره کرد.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
تحول در ورزش

گفت‌وگو با غلامحسین زمان‌آبادی و طرحی که مورد توجه رئیس جمهور قرار گرفت

تحول در ورزش

نیازمندی ها