۳سکانس یک جنایت

دستبند سرد فولادی دستان زن جوان (سهیلا) را به‌هم دوخته است. گوشه‌ای از حیاط در کنار مأمور مراقب ایستاده و نگاهش به سایه آفتاب است که روی دیوار شکسته. می‌گوید ۲۰سال دارد اما چهره‌اش بیش از این را نشان می‌دهد: آن‌قدر در زندگی سختی کشیدم که در مدت سه سال زندگی مشترک با همسرم ۲۰سال پیرتر شدم.
دستبند سرد فولادی دستان زن جوان (سهیلا) را به‌هم دوخته است. گوشه‌ای از حیاط در کنار مأمور مراقب ایستاده و نگاهش به سایه آفتاب است که روی دیوار شکسته. می‌گوید ۲۰سال دارد اما چهره‌اش بیش از این را نشان می‌دهد: آن‌قدر در زندگی سختی کشیدم که در مدت سه سال زندگی مشترک با همسرم ۲۰سال پیرتر شدم.
کد خبر: ۱۵۲۲۹۱۷
نویسنده وحید اخباری - تپش
 
درباره اتهامش می‌پرسم و می‌فهمم به اتهام همسرکشی دستگیر شده است. شوهرش را با همدستی مردی به قتل رسانده و با افشای سناریوی هولناکش، حالا دستگیر شده است: اگر بخواهم ماجرا را کامل تعریف کنم، باید به چهار سال قبل برگردم. یک روز که از مدرسه به خانه آمدم، مادرم گفت به خودت برس. امشب خواستگار به خانه می‌آید. دوست داشتم درس بخوانم اما در کشور ما... .  به اینجا که می‌رسد، متوجه می‌شوم تبعه افغانستان است و در طایفه آنها دختر زود ازدواج می‌کند و او با ۱۵سال سن ازدواجش دیر هم شده بود: مراسم خواستگاری برگزار شد و بدون این‌که من و داماد همدیگر را ببینیم، قول و قرار عروسی گذاشته شد.حدود یک‌ماه بعدهم جشن کوچکی گرفتندوبه خانه دامادی رفتم که دوبرابر من سن داشت و پیش ازاین یک‌بار ازدواج کرده و همسرش مرده بود. برای خانواده شیربها مهم بود و داماد هم وضع خوبی داشت و شیربهای خوبی داده بود. سهیلا هنوز در عالم نوجوانی سیر می‌کرد و زندگی جدید برایش غریب بود. به‌جای مدرسه باید پای گاز می‌ایستاد و ناهار و شام درست می‌کرد. به‌جای کتاب خواندن باید رخت‌های شوهرش را می‌شست و کلی تغییر دیگر: مشکل اصلی من شکاک و بددل بودن همسرم بود. اجازه نمی‌داد بدون او از خانه بیرون بروم. حس یک زندانی را داشتم که زندانبانش شوهرش است. بعد از دو سال زندگی دچار افسردگی شدم و شوهرم وقتی وضع مرا دید، قبول کرد گوشی تلفن هوشمند داشته باشم تا بتوانم شرایط تنهایی در خانه را تحمل کنم. بعد از خرید گوشی تلفن همراه ماجرا تغییر کرد. وقت‌هایی که در خانه بیکار بودم در اینستاگرام پرسه می‌زدم. گاهی درباره بعضی پست‌ها هم اظهار نظر می‌کردم. یک روز وقتی اینستاگرام را باز کرد، متوجه پیامی در دایرکت شد. همین پیام آغازی بر پایان زندگی‌اش بود. مردی ایرانی درباره نظر او درباره یک پست نظر داده بود. سعی کرد به آن بی‌تفاوت باشد اما بعد از روی کنجکاوی نگاهی به صفحه‌اش انداخت. مردی خوشتیپ که متن‌ پست‌هایش جالب و خواندنی بود: وقتی به خودم آمدم نصف بیشتر پست‌هایش را خوانده بودم. به‌نظر آدم جالبی می‌آمد. جواب پیامش را دادم و ارتباط‌مان شکل گرفت. اول هویتی دروغ برای خودم درست کرده بودم و به او نگفتم اهل افغانستان هستم و شوهر دارم. بعد از مدتی اصرار کرد که همدیگر را ببینیم. چند بار بهانه آوردم اما او به ماجرا شک کرده بود. به‌خاطر همین واقعیت را برایش تعریف کردم. چند روزی پیام نداد و جواب زنگ‌هایم را هم نمی‌داد‌. واقعا دلبسته‌اش شده بودم و نمی‌خواستم از دست بدهمش‌. سهیلا که دو سال بدون همسرش از خانه بیرون نرفته بود، تصمیم گرفت این حصار را از دور خودش جمع کند؛ حصاری که جمع کردنش به قیمت جان خودش و همسرش تمام شد. به پسر جوان پیام داد که حاضر است او را ببیند و همان روز اولین قرار را بیرون از خانه گذاشتند. بعد از این قرار، وابستگی او به مرد جوان بیشتر شد به‌طوری که قرارهایش را با او بیشتر کرد و تغییر رفتارش باعث شک شوهرش به ماجرا شد: همسرم به رفتارم شک کرده بود و دیگر مثل قبل نمی‌توانستم از خانه بیرون بروم. هرچند ساعت یک‌بار زنگ می‌زد تا مطمئن شود در خانه هستم. تصمیم گرفتم از او جدا شوم اما راضی به طلاقم نمی‌شد و باید بین زندگی چند ماه قبل با شوهرم و زندگی جدیدم با پسر ایرانی یکی را انتخاب می‌کردم که انتخاب من دومی شد. موضوع را با مرد جوان در میان گذاشتم و گفتم تنها راهی که بتوانیم به‌هم برسیم، کشتن شوهرم است. اول ترسید و پا پس کشید اما وقتی دید در تصمیمم مصمم هستم قبول کرد. تنها شرطش هم این بود خودم نقشه را اجرا کنم. او برایم سم خرید و من آن را در غذای شوهرم ریختم و صبح فهمیدم مرده. به همه گفتم شوهرم سکته کرده و خانواده‌اش قبول کردند. چند روز برای صحنه‌سازی عزاداری کردم و بعد بیشتر وقتم را با پسر جوان می‌گذراندم. چند هفته‌ای که گذشت، رفتار او تغییر کرد و کمتر با من قرار می‌گذاشت و به تلفنم پاسخ می‌داد‌. یک‌بار که به دیدنش رفته بودم حرفی زد که تازه فهمیدم چه اشتباهی کردم. 
سهیلا در این دیدار از پسر جوان خواست پای قولش برای ازدواج باشداما اودرجواب گفت کسی که به شوهرش رحم نکند به من هم رحم نمی‌کند. پسر جوان مطمئن بود اگر با سهیلا ازدواج کند، سرنوشتی مشابه شوهر او خواهد داشت: یک روز دو مأمور به مقابل خانه‌ام آمدند و بازداشتم کردند. در پلیس آگاهی فهمیدم گزارش پزشکی قانونی آمده و راز قتل شوهرم فاش شده. راهی برای فرار نداشتم و اعتراف کردم. پسر جوان هم دستگیرشدوادعا کرد تحت تأثیر وسوسه‌های من حاضر به همکاری شده است.  بازداشتگاه بهترین زمان برای مرور گذشته بود وحالا سهیلا اشتباهاتش راکنارهم چیده و فهمیده بود مقصر ماجرا خودش بوده است: همسرم بیرون از خانه کار می‌کرد تا من در امنیت و آرامش باشم اما من دنبال هوای و هوس خودم رفتم و زندگی‌اش را نابود کردم. خانواده همسرم درخواست قصاص کرده‌اند و حاضر به گذشت نیستند.  

۲ راهکار کاهش شوهرکشی 
شوهرکشی در ایران به عنوان یکی از اشکال خشونت خانگی، سالیانی است که رخ می‌دهد و تاکنون به صورت رسمی درباره افزایش یا کاهش آمار آن اظهارنظر نشده اما برخی افزایش اخبار شوهرکشی را دلیل افزایش این نوع خشونت می‌دانند که مستند قابل اتکایی نیست. خیانت، اعتیاد و خشونت پایدار در خانواده از مهم‌ترین انگیزه‌هایی است که از سوی زنان شوهرکش مطرح می‌شود. برخی از زنان شوهرکش به خاطر خیانت شوهر و گروهی به خاطر خیانت خود، مرتکب جنایت می‌شوند که این روزها در اخبار حوادث شاهد پررنگ شدن خیانت دوم هستیم. در این پرونده‌ها، زن بعد از ارتباط عاطفی با مرد دیگر و برای ارتباط بدون محدودیت با او، نقشه قتل شوهر را طراحی و اجرایی می‌کند. اغلب این زنان در جنایت نقش معاون را دارند و مباشر قتل، مردی است که با او ارتباط دارد. این مردان بعد از دستگیری مدعی می‌شوند تحت‌تاثیر وسوسه‌های زن دست به قتل زده‌اند و نکته جالب بستر آشنایی آنهاست. اغلب آنها در شبکه‌های اجتماعی آشنا شده و ارتباط‌شان شکل می‌گیرد. این زنان بعد دستگیری در توجیه علت خیانت و قتل‌ می‌گویند؛ خواستم طلاق بگیرم اما شوهرم راضی به جدایی نبود و مجبور به این کار شدم. در خانواده‌هایی که دینداری و اخلاق نقش مهمی دارد، این انگیزه‌ها کمرنگ است. به همین خاطر با پررنگ‌تر شدن اخلاق و دینداری در جامعه و تغییراتی در قوانین طلاق، می‌توان در جهت کاهش این جنایت‌ها گام برداشت .
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرصت تاریخی عبور از تحریم

دکتر مرندی، تحلیلگر مسائل بین‌الملل در گفت‌وگو با «جام‌جم» به تشریح ظرفیت‌های دوران ‌گذار جهانی برای کشورمان پرداخت

فرصت تاریخی عبور از تحریم

نیازمندی ها