امام خمینی (ره) در کتاب کشفالاسرار که از اولین کتب سیاسی و اجتماعی ایشان در دهه ۱۳۲۰ محسوب میشود، دراین باره مینویسد: «در اسلام دو گونه جنگ است که یکی را جهاد میگویند و آن کشورگیری است، با شرطهایی که برای آن شده است و دیگری جنگ برای استقلال کشور و دفع اجانب از آن است. جهاد که عبارت از کشورگیری و فتح ممالک است، پس از آن است که دولت اسلامی با وجود امام یا به امر امام تشکیل شود و در این صورت اسلام بر تمام مردان که به حد بلوغ رسیده باشند و افتاده و عاجز نباشند و مملوک، که از افراد اجانب است، نباشند؛ واجب کرده است که برای کشورگیری حاضر شوند ... و، اما قسم دوم از جنگ اسلامی که به نام دفاع اسم برده شده و آن جنگیدن برای حفظ استقلال کشور و دفاع از اجانب است، بههیچوجه مشروط به وجود امام یا نایب امام نیست و کسی از مجتهدین نگفته که دفاع را باید با امام یا جانشین آن کرد بلکه بر تمام افراد توده واجب است به حکم اسلام از کشور اسلامی حفاظت کنند و استقلال آن را پا برجا نمایند. پس آنچه در زمان غیبت امام معصوم مورد اشکال است، کشورگشایی و جهاد ابتدایی است و حفظ استقلال کشور اسلامی و دفع تجاوز اجانب، مشروط به وجود امام معصوم یا نایب خاص او نیست.
به دلایل متعدد و غیرقابل انکار، جنگ ایران و عراق، از طرف رژیم بعث عراق بر ایران تحمیل شد و رزمندگان و نیروهای مسلح جمهوری اسلامی برای دفع تجاوز دشمن به دفاع برخواستند، از جمله دلایل متجاوز بودن رژیم بعث عراق لغو قرار داد ۱۹۷۵ م الجزایر و پاره کردن آن توسط شخص صدام در مقابل چشم همگان بود. این قرار داد که موجب توقف درگیریها و جنگهای مرزی ایران و عراق شده بود، در تاریخ ۱۵/۱۲/۵۳ (۱۹۷۵ م) بین دو کشور منعقد گردید و مانعی بر سر راه تجاوز طرفین به همدیگر و محترم شمردن مرزهای هم بود. این قرارداد یک سند رسمی بینالمللی بود که به تصویب مجالس دو کشور رسیده و در دفتر سازمان ملل متحد ثبت شده بود. رژیم بعثی عراق به سرکردگی صدام با لغو یکطرفه قرارداد الجزایر، کلیه معاهدات بینالمللی را زیرپا گذاشت و هجوم گستردهای را به خاک ایران شروع کرده و این اقدام به عنوان گویاترین سند آغازگر جنگ در پرونده رژیم بعثی ثبت است. امام راحل در زمینه شروع جنگ و دفاعی بودن آن میگوید: «جنگ ما دفاع است و هجوم نیست، و جنگ دفاعی از تکلیفهای شرعی و وجدانی است» و همچنین میفرماید: «این جنگ دفاعی است والّا ابتدائا که اگر این مسائل نبود ایران به هیج جا نظر نداشت الان هم ندارد». برای فهم دیدگاه امام خمینی (ره) در رابطه با ادامه جنگ، باید گفتهها، مواضع و عملکرد ایشان در طول مدت جنگ بررسی شود. به تحقیق میتوان گفت که امام از ابتدا تا پایان جنگ بر حالت دفاعی تأکید داشتند و سعی میکردند تمامی اقدامات رزمندگان در این راستا قرار گیرد. ایشان از همان ابتدای جنگ بر صلح عادلانه و احقاق حق ایران تأکید داشتند. امام (ره) در اولین روزهای جنگ و در شرایطی که هنوز عراقیها در حال پیشروی هستند و معلوم نبود که قوای اسلام آنها را در کجا متوقف خواهند کرد، شرایط خود را برای پایان جنگ و اهداف نهایی خود برای ادامه دفاع را بیان مینمایند، ایشان در تاریخ ۲۸/۷/۵۹ یعنی کمتر از یک ماه از شروع تجاوز عراق، خطاب به هیأتهای صلح میگویند: «بر ما و شما و همه مسلمین واجب است که او را سر جایش بنشانید و خساراتی که بر عراق و ایران وارد شده، از او مطالبه کنید. ما دعوا با کسی نداریم، لکن خسارات ایران را مطالبه میکنیم». در جای دیگر میفرماید: «ما حاضریم صلح کنیم، ولی نمیشود متجاوز را مجازات نکرد و غرامت تجاوز را نگرفت. اسلام هم چنین اجازهای را نمیدهد».
امام در تاریخ ۱۹/۱۱/۵۹ طی سخنرانی درجمع سفرا، دیپلماتها و وابستگان نظامی کشورهای خارجی مقیم ایران میگویند: «.. اگر قدرت گرفتن همه دنیا را هم داشته باشیم، بنا بر این نیست، دستور این نیست و برنامه اسلامی این نیست که تجاوز کنیم لکن یک وجب از مملکت خودمان هم نخواهیم به دیگران داد و صدام را به جای خود نشاندهایم و بعد هم بیشتر مینشانیم». امام بعد از گذشت چند سال از شروع جنگ نظر کارشناسان نظامی را جهت ورود به خاک عراق جهت دفع حملات توپخانهای، از بین بردن ماشین جنگی عراق و وادار کردن عراق به صلح عادلانه میپذیرد. ایشان در اینباره میگویند: «الآن هم که وارد شدیم در خاک عراق برای دفاع است نه برای چیز دیگر، بیایند آنها کارها (شرایط صلح عادلانه) را انجام بدهند، ما فورا برمیگردیم، نه بصره را میخواهیم، بصره برادر ماست». میتوان گفت امام از ابتدای جنگ لزوم عقب نشینی از مرزها، تعیین متجاوز و پرداخت غرامت را با قوت و قاطعیت هرچه تمامتر به عنوان تنها شروط ایران جهت ترک مخاصمه اعلام مینمایند. در واقع قطعنامه ۵۹۸ با الهام از شروط مذکور و در شرایط تهاجم غیرقابل مهار ایران تدوین گردید. حملات رزمندگان اسلام برای تنبیه و وادار کردن صدام و رژیم بعث به صلح عادلانه و بالا بردن قدرت چانهزنی مسئولان سیاسی جمهوری اسلامی انجام میپذیرفت. شرایطی را که امام (ره) اعلام کرد، درعین سادگی و قوت تا پایان جنگ تغییرناپذیر باقی ماند و بعدها به شکل قطعنامه مذکور اعلام و به عنوان یک سند غیرقابل انکار تاریخی ثبت گردید. امام خمینی (ره) با قبول قطعنامه ۵۹۸، صلح را پذیرفتند و طی پیامی در تاریخ ۲۹/۴/۱۳۶۷ فرمودند: «من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام، کشور و انقلاب را در اجرای آن میدیدم ولی بهواسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلا خودداری میکنم و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و باتوجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور، که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتشبس موافقت نمودم و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام میدانم... من بازمیگویم که قبول این مسأله برای من از زهر کشندهتر است ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم».
به نظر میرسد برای درک بهتر پیام امام (ره) به مناسبت پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و بهویژه فراز مذکور، باید به حوادث سال آخر و ماههای پایانی جنگ توجه کرد، به عبارت دیگر باید با قرار دادن گفتار در متن واقعیت، مسأله را مورد ارزیابی قرار داد. برخی از آن حوادث عبارتند از: حضور مستقیم آمریکا در جنگ، تبلیغات فراگیر جهانی مبنی بر جنگ طلب بودن ایران، حمله شیمیایی گسترده به شهرهای ایران توسط رژیم عراق، سرنگونی هواپیمای مسافربری ایران توسط ناو آمریکایی و سکوت جهانی در برابر جنایتهای صدام و... که تفصیل و تحلیل این حوادث در آن مقطع زمانی و تأثیر آنها بر روند جنگ از حوصله این نوشتار خارج است. شاید بتوان گفت، از آن جهت قبول قطعنامه ۵۹۸ برای امام خمینی (ره) از زهر کشندهتر بود که پس از چند سال دفاع قهرمانانه و تقدیم صدها شهید و جانباز، ملت ایران مصمم شد که متجاوز لجامگسیختهای را که پایبند به بدیهیترین اصول انسانی نبود با دفاع نظامی سر جای خود بنشاند، چنانچه در پیام امام (ره) هم به این موضوع اشاره شده است (من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلامشده در جنگ بودم) لکن مشاهده میکنند که ابرقدرتها با سوءاستفاده از قوانین بینالمللی برای نجات متجاوز، متفقا و به طور علنی به صحنه میآیند و با عوامفریبی و تبلیغات دروغین شعار صلحطلبی را با حضور ناوگانهای جنگی در آبهای منطقه سر میدهند و با سلب دفاع مشروع از ملتی مظلوم میروند که زمینه بینالمللی را برای مجازات او به جای ظالم آماده کنند.
هر چند امام راحل با تغییر شیوه دفاع از نظامی به فرهنگی و سیاسی، دشمنان را خلع سلاح و تلاش چندساله ملت شهیدپرور را حفظ میکند و این باتوجه به شرایط ایجاد شده برای ملت و کشور ما نتیجه مطلوبی بود، اما از آن جهت زهر مینوشد که دنیای استکبار با تمامی اذنابش برای نجات متجاوز تحت لوای سازمانهای بینالمللی به صحنه میآید و مانع از تفهیم پیام خیرخواهی ملت ایران به گوش مردم جهان میشود؛ زیرا امام (ره) به عنوان مصلحی آگاه و روشنضمیر، توسعه آتش تجاوز را در آینده میدید که چگونه انسانها و کشورهای دیگر را در خود میسوزاند و اشغال کویت توسط رژیم بعث عراق و کشتار مردم بیگناه عراق و کویت در سالهای بعد، تا حدودی پرده از راز زهرنوشی امام، برای افکار بیدار و دلهای دردمند بر میدارد.
باتوجه به مطالب بیانشده، به طور خلاصه میتوان گفت، جنگ هشتساله با رژیم بعث عراق دفاع مقدسی بود که شرع و قانون اسلام هم آنرا تجویز میکند و حملات رزمندگان اسلام و ورود به خاک عراق جهت دفع تجاوز و انهدام قدرت نظامی دشمن بود، نه برای کشورگشایی و اشغال دائمی شهرهای عراق؛ از این روی بدون تردید آن دفاعی مقدس به شمار میآید.