برای وطن 

برای وطن 

شعری جدید از احمد میراحسان را بخوانید.
کد خبر: ۱۵۱۱۶۴۲
نویسنده احمد میراحسان 

"چه کارها که برای این وطن نکردیم 
یکی مان مردیم 
یکی مان نطق کردیم "
، آه اورهان ولی 
چه خوشبخت بودید 
یکی تان مردید ‌
 و یکی تان نطق کردید 
فقط همین ؟!
اما ما یکی مان هم ییانیه اساتبد دادیم
یکی مان تقاضای مجلس موسسان کردیم
وسط معرکه
یکی مان هم‌جاسوس جزیره فحشا 
از آب در آمدیم 
بکی مان آرزو کردیم.
 کاش شیطان رهبر ما می شد 
کاش آن  راسپوتین روحانی 
شاه ما می شد 
و بدتر از رضا شاهک دوم
 دلقک ، ژنده ، 
مزدبگیر صهیونیست های درنده
که شیرین می زند عقلش 
☆☆☆☆☆
 ابنجا 
این روزها ما خیلی هامان
از شرم در آینه نگاه نمی کنیم 
همیشه آنجا 
یکی ست که به صدای بلند
فریاد می رند 
احمق!
و دوباره بلند تر :
احمق!  احمق!
احمق برای آن که وقتی یکی مان
 کشتار می شویم
در روز روشن 
او مدام آه می کشد و می گوید 
وای من خیلی حالم بد است 
من جنگ را قبول ندارم 
اگر کاری به کار اسراییل نمی داشتیم 
کاری به کار ما نداشت 
و فیله گوساله را طعم دار می کند
 برای  مهمانی شام
 و کبک را  می کذارد در یخچال 
کمی استراحت کند .
و در همان حال 
نگاهی به مدل ابروهایش و پیراهن دیورش
 می اکدازد در آینه 
و آینه فریاد می زند 
احمق!
احمق!.
☆☆☆☆
کشته هامان 
یا دانشمند هسته ای بودند
یا فرمانده ای که در خانه اجاره ای 
زندگی می کرد 
یا رهگذری که  بعد از شهادتش هم گواه است 
و طنین صدایش در ما همچنان می پیچد
بیایید ما را بکشید 
دنیا بیدارتر می شود .

☆☆☆☆☆
اما مدرنهای غرب پرست ما
مدام‌ آه می کشند و‌
روی اعصاب می روند
 یا قهرمان بالزاکند یا جخوف 
یا از نمایشنامه‌ بکت بیرون جسته اند 
یا از مسخ کافکا 
و بهانه های عجیب 
در آستین دارند 
یکیش پسری دارد 
که برای اسراییل اینتر نشنال مینویسد 
و مادرش می گوید
بخاطر آن که کارنداشت حیوونکی 
و نمی گوید این دروغ مضحک 
بادمجان را هم به خنده وا می دارد
هر چند خیانت  برای فراهم کردن کار 
هم 
نامش بی شرفی ست .
و اینان همه  باهم 
در برابر لحظه ای از تابش تو 
تبخیر می شوند 
ایران من 
از تو خدا 
فرشتگان
انبیاء
و مروم‌
همین انبوه گرسنگان 
کارگران کارخانه ها .
کشتکاران شکیبا‌
کارمندهایی که با پراید سر کار می روند یا با اتوبوس ، مترو ، دوچرخه
دانشجویانی که شلوارهای مندرس به تن دارند 
دانشمندانی که پیشنهادهای اغواگر را رها کرده اند.تا ناگهان ترور شوند 
دخترانی که مغزشان را با غبار و مه و بیهودگی 
 با شهوات و خودخواهی و بیرحنی 
با بیوطنی و تاریکی و دروغها سحر نکرده اند
طوطی گول و عروسکان سرمایه جهانی...
☆☆☆☆☆
وما یکی مان کشته می شود 
یکی مان نطق می کند 
مذاکره می کند 
عشق می کند گول بخورد  هزار بار و 
ولی آن یکی 
آن یکی 
آن یکی ....
☆☆☆☆
و تو !
ایران  !
   خواهی ماند 
وطن چشم براه 
سرزمین  این مردم شگفت انگیز 
که دادگری جهانی 
رویایشان است 
و خوک را نجس می دانند 
و هرگز  خنزیر و سگ هار نمی شوند 
و شیطان و آمریکا  و نتانیاهو را 
زنده نمی گذارند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰