اما آنها فراموش کردهاند که اندیشه، ترورشدنی نیست و ریشههای علمی که در جان جامعه ایرانی تنیده شده، با خون شهدای دانشگاهی عمیقتر میشوند و هر نخبهای که به شهادت میرسد، هزار ذهن بیدار بهپا میخیزد.
رژیمی که از قدرت دانش و تخصص هراس دارد، راهی جز خاموشکردن آن نمیشناسد. حملات اخیر رژیمصهیونیستی به مراکز علمی و دانشگاهی ایران را نمیتوان صرفا اقدامی نظامی دانست؛ این حملات، تلاشی آشکار برای متوقفکردن روند رشدعلمی کشوری است که سالهاست باوجود تحریمها وفشارهای بینالمللی، بهویژه درحوزههای دانشبنیان، هستهای و هوافضا، فناوریهای نوین، انرژی و پزشکی، پیشتاز منطقه شده است. رژیمصهیونیستی بهخوبی میداند که برتری واقعی نه در زرادخانههای تسلیحاتی، که در آزمایشگاهها و کلاسهای درس رقم میخورد.به همین دلیل، علم و نخبگان کشورمان را در اولویت هدفگیری خود قرار داده؛ با این تصورکه حذف چهرههای شاخص،میتواند چراغ تحقیق و توسعه را خاموش کند. اما واقعیت چیز دیگری است. هرچند شهادت ۲۸ نخبه دانشگاهی در حملات اخیر، زخمی عمیق بر پیکره علمی کشور برجا گذاشته، اما تجربه نشان داده که اینگونه اقدامات نهتنها ایران را متوقف نکرده، بلکه انگیزهای دوچندان برای پایداری، خوداتکایی و پیشروی علمی در میان نسل جوان و جامعه دانشگاهی ایجاد کرده است.
هراس تلآویو از جهش علمی ایران
بررسی دادههای پایگاه Scimago نشان میدهد ایران از سال ۲۰۱۷ به بعد، بهصورت پیوسته در حال پیشیگرفتن از رژیمصهیونیستی در برخی حوزههای علمی نظیر مهندسی، علومپایه و نانوتکنولوژی است؛ موضوعی که شمار زیادی از مقامات نظامی و اطلاعاتی اخیر رژیمصهیونیستی نیز به آن اذعان کردهاند. یکی از مهمترین افراد آنها سرلشکر هرتسی هلیفی، رئیس سازمان اطلاعات ارتش اسرائیل بوده که در یک گفتوگوی محرمانه که نوار صوتی آن در اختیار روزنامه هاآرتص قرار گرفت، گفت: «اسرائیل وارد جنگ فناوری با ایران شده است. شمار دانشگاهها و دانشجویان ایرانی از زمان انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ تاکنون ۲۰برابر شده، این درحالیاست که شمار دانشگاههای اسرائیل در این مدت فقط ۵/۳برابر شده است.» در چنین شرایطی روشن است که پیشرفتهای علمی ایران در همه سطوح به یکی از نگرانیهای مهم رژیمصهیونیستی تبدیل شده است. محسن شاکرینژاد، عضو هیاتعلمی دانشگاه و رئیس سابق مرکز تحقیقات صداوسیما در گفتوگو با جامجم توضیح میدهد: «اساسا دشمن دنبال ازبینبردن علم در ایران است. این مسأله در رأس اهداف صهیونیسم بینالملل قرار دارد. هدف آنها نیز روشن است: میخواهند سیطره خود را در دنیا حفظ کنند و نمیخواهند هیچ کشور دیگری که همرأیشان نیست، وارد این میدان شود. بنابراین با هر کشوری که خارج از منظومه فکری آنهاست و میخواهد بهطور مستقل وارد عرصه علم و پیشرفت شود، مقابله میکنند.»
این نخستینبار نیست که دشمن تلاش میکند با ترور دانشمندان و نخبگان، ریشههای پیشرفت علمی ایران را خشک کند. پیش از این نیز دانشمندان هستهای کشور هدفقرارگرفتند و افرادی به شهادت رسیدند که افکاری بلند در سر داشتند. بااینحال، تجربه نشان داده که هر شهید علمی، نه پایان یک مسیر، بلکه آغاز راه صدها دانشجوی مشتاق بوده و سایر دانشمندان ایرانی نیز با وجود تحریم، انزوا و فشارهای سیاسی، اجازه توقف رشد علمی کشور را ندادند. براساس گزارشهای علمیسنجی گردآوریشده توسط معاونت پژوهشی وزارت علوم، پنج شهید دانشگاه شهید بهشتی آقایان فقهی، طهرانچی، عباسی، مینوچهر و ذوالفقاری دربازه زمانی ۱۹۹۶ تا ۲۰۲۵،مجموعا ۵۵۵ مقاله علمی در معتبرترین نشریات بینالمللی منتشر کردهاند. این آثار در مجلات دارای داوری تخصصی، نمایهشده در پایگاههای معتبر جهانی و برخوردار از ضریب تأثیر علمی بالا به ثبت رسیدهاند. بخش عمده این تولیدات علمی در حوزههایی نظیر ایمنی پرتویی، تصویربرداری صنعتی، نانوفناوری، انرژی صلحآمیز، محیطزیست و مواد نوین کاربردی بوده است و تمرکز پژوهشها، بهجای ابعاد نظامی، کاملا بر ارتقای زندگی انسانها و حل مسائل عمومی کشور و جهان بوده است. همین مسأله سبب شده رژیمی که همواره کوشیده خود رابهعنوان «پایگاه دانش و فناوری در خاورمیانه» معرفی کند،حالا باواقعیتی مواجه باشد که بهسادگی نمیتواند آن را نادیده بگیرد:جوانان ایرانی درحال عبورازآن مرزهای علمی هستندکه غرب،سالهادر انحصار خود میدانست. درچنین شرایطی، دور از ذهن نیست که رژیمصهیونیستی از این قدرت نرم و پایدار احساس خطر کند.
علم، نابودشدنی نیست
شهادت نخبگان گرچه جامعه علمی را داغدار میکند، اما پیشرفت آن رامتوقف نمیسازد.همانطورکه علی باقر طاهرینیا، دبیر ستاد علم و فناوری شورای عالی انقلاب فرهنگی میگوید: سرمایه هستهای ایران اسلامی نیروی انسانی است که بهصورت زنجیره و نسل در نسل از استاد به شاگرد منتقل شده و امروز طیف وسیعی از دانشمندان جوان ما در حوزههای مرتبط و مختلف و عرصه دانش و فناوری هستهای در حال فعالیت هستند و این چرخه بیش از پیش ادامه مییابد. بنابراین علم مطلقا نابودشدنی نیست و تلاشهای مذبوحانه رژیمصهیونی برای ضربهزدن بر پیکره علمی کشور از طریق ترور دانشمندان فقط ظاهر ماجراست. آنطور که رئیس سابق مرکز تحقیقات صداوسیما به جامجم میگوید علم هستهای در ایران بومیسازی شده و ما آن را از کسی نگرفتهایم. سانتریفیوژهایی که امروز میچرخند، محصول دانش و توان داخلی است. وی میافزاید: حتی اگر برخی از دانشمندان ما را ترور کنند گرچه دردناک است اما آنقدر در دانشگاههای ما نیرو تربیت شده که این مسیر ادامه خواهد یافت و چراغی که روشن شده، دیگر خاموششدنی نیست. بنابراین، ترور دانشمندان، حمله به دانشگاهها و هدفقراردادن نخبگان ایرانی، تلاشی مذبوحانه از سوی دشمنی است که میداند شکست واقعی در میدان علم، بهمراتب تلختر از شکست در میدان نبرد است.
استاندارد دوگانه امنیت علمی
حمله به دانشگاهها و ترور دانشمندان، حمله به آینده، حمله به امید و تلاش برای توقف تولید اندیشه است. ترور نخبگان علمی، نهفقط در ابعاد انسانی، بلکه در سطح راهبردی، نوعی پروژه خاموشسازی توسعه و خودکفایی علمی بهشمار میرود که پیامدهای آن فراتر از مرزهای ایران است. اما واقعیت این است که دشمنان ایران، حتی اگر بتوانند یک چهره علمی را خاموش کنند، نمیتوانند جلوی تکثیر اندیشه و پویایی جامعه دانشگاهی کشور را بگیرند. زیرا علم، برخلاف ابزار نظامی، در دلها و ذهنها ریشه دارد و این ریشهها، با خون جوانان این سرزمین آبیاری شده است. در هر حال ایران چندین دهه است که بهخوبی یاد گرفته چگونه روی پای خود بایستد، اما آنچه بار دیگر به ما ثابت شد، سکوت نهادهای بینالمللی مسئول در برابر این جنایات بود. درواقع سازمانهای بینالمللی که موظف به حمایت از آزادی علمی، امنیت دانشمندان و حق تحصیلند، دربرابر هدفقراردادن جامعه علمی کشور هم تنها نظارهگر بودند. این سکوت، نه صرفا بیعملی، بلکه نشانهای از استاندارد دوگانهای است که سالهاست گریبانگیر روابط جهانی شده است. اگر کشوری غربی شاهد حمله موشکی به دانشگاههایش بود، آیا جهان همچنان سکوت میکرد؟ اگر ۲۸ نخبه در خاک اروپا یا آمریکا قربانی ترور میشدند، آیا رسانهها و نهادهای بینالمللی چنین بیتفاوت میماندند؟