از فرهنگ کهن ایران آغاز کنیم. فرهنگ دارای قدرتی ویژه است و این قدرت تأثیر خودش را از باورها و ارزشهایی میگیرد که ملتش دارد. یعنی امروزیان، فرهنگ را بهعنوان قدرت نرم میشناسند؟
هر ملتی دارای یک فرهنگ است که اگر بهخوبی شکل گرفته باشد فرهنگ ملی نامیده میشود. فرهنگ ملی در درازنای تاریخ قوام مییابد و دارای دیرینگی زیادی است. البته این دیرینگی، بسته به قدمت هر ملتی ارزیابی میشود. دیرینگی ملی و فرهنگی ایران به هزارههای قبل از میلاد میرسد؛ یعنی قبل از هر ملتی در جهان و قبل از هخامنشیان و مادها و مانند اینها که در مطالعات باستانشناسی این دیرینگی به اثبات رسیده است.
دیرینگی و عمق فرهنگی جامعه ایرانی چه نقشی در تابآوری امروز ما دربرابر مشکلات و چالشهای موجود دارد؟
نشانه قدرت آن ملت است که با پشتوانه آن، در مقابل تکانهها و چالشها و در مواجهه با تهاجمات سخت و نرم بتواند ایستایی و پایداری داشته باشد و نهتنها متزلزل نشود، بلکه مهاجمان را سر جای خود بنشاند و علیرغم میلشان آنها را به فرهنگ خودش ضمیمه کند. به عبارتی، این هنری است که فرهنگ ملی ما ایرانیان در طول تاریخ داشته است.
مثلا در حملههای رومیان یا هجوم اسکندر مقدونی، گرچه صدماتی به ما وارد کردند، ولی آنچه که باقی ماند و میماند همان فرهنگ ملی ماست. یا مثلا مغولها که یک قوم بربر و وحشی و بدون آداب فرهنگی بودند وقتی وارد سرزمینهای مختلف اسلامی و ایران شدند، صدمات زیادی وارد کردند. تمدن اسلامی و ایرانی در دور اول خودش دو لطمه اساسی خورد: یک لطمه از جنگهای صلیبی اروپاییان و دیگری از هجوم مغولها.
که در آتشزدن کتابخانهها و کشتن علما و ازبینبردن آثار فرهنگی شهره بودند.
اما به مرور در فرهنگ اسلامی ایرانی جذب و حتی مسلمان میشوند و آداب اسلامی و ایرانی را فرامیگیرند. این جزو شواهد روشن تاریخی است. باز یادآوری کنم هنگام ورود اسلام به ایران، برخلاف روایتهای ضد اسلامی، جنگهای اندکی صورتگرفت.
بهخاطر اینکه در آن زمان، فرهنگ چیره در ایران برخاسته از نگاه تبعیضآمیزی بود که ساسانیان داشتند.
در آن دوره همه نمیتوانستند به هرکاری که استعدادشان اقتضا کند بپردازند. حتی در حدی که عموما سوادآموزی ممنوع و آموزش برای گروههای برگزیدهای از مردم مانند دبیران بوده و بس. اما اسلام که وارد میشود مردم ایران اسلام را به روایت اهلبیت(ع) دریافت میکنند و میپذیرند بهخاطر اینکه تعالیم اسلامی و تعالیم اهلبیت(ع) را با فطرت و فرهنگ توحیدیشان که قبل از ورود اسلام داشتند هماهنگ مییابند و در این میان حتی زبان فارسی بهعنوان زبان دوم اسلام مطرح میشود و شما شاهکارهایی مثل شاهنامه فردوسی و آثار سعدی و حافظ و بیدل و مولوی و بزرگان ادبیات را که نگاه کنید به جاودانگی و عظمت معارف آنها پی میبرید.همچنین دانشمندان حوزههای مختلف فلسفه و علوم اسلامی و علوم دقیقه و علوم فنی و مهندسی و ... اکثرا ایرانیها بودند که قبل از اسلام خواندن و نوشتن را برایشان روا نمیداشتند.
این به خاطر ریشهداری همان فرهنگ ملی و دیرینگی و طولانیبودن آن است.
بله، هرچه عمر این مؤلفههای فرهنگی که بهعنوان هویت ملی مطرح است، عمیقتر باشد، غنیتر و دیرینهتر است. این فرهنگ ملی البته با وجودی که ممکن است حوادث و حواشی برایش بهوجود بیاید اما اینطور نیست که نابود شود یا کارکردش را از دست بدهد. شاید در حاشیهها و دامنههای آن فرهنگ کهن، تغییراتی صورت بگیرد ولی در عمق و باطن، بیگمان، چنین فرهنگی پایداری و مقاومت خودش را خواهد داشت. به همین خاطر شما در تهاجم ضدبشری و ضدانسانی که رژیمصهیونیستی به جمهوری اسلامی ایران داشته، میبینید که همه ملت ما و هرکسی که به ایرانیبودن خودش افتخار میکند، در مقابل این تهاجم میایستد و نمیتواند بپذیرد که وطن و جایی که در آنجا سر برآورده و رشد کرده و شادیها و تلخیهایش را دیده و رشد و نمو پیدا کرده و به جایی رسیده، از طرف دشمنان لطمه و صدمه ببیند.
ما این مقاومت و ایستادگی را در جنگ تحمیلی صدام هم میبینیم که با احیا و تجلی و بروز هویت ملی و احیای شخصیت ملی ما نمود دیگری یافت.
صدام در آن زمان از سوی همه قدرتهای بزرگ شرق و غرب حمایت شد. شوروی و آمریکا و جنایتکارانی مثل آلمان، دولتهای تجاوزگری مثل انگلستان، فرانسه و کشورهای عربی حوزه خلیجفارس سعی کردند که از هر جهت صدام را تقویت کنند، ولی بیداری ملی که بهوجود میآید همه در صف مقابله میایستند و علیرغم اینکه صدام و یارانش برنامه داشتند در یک هفته، جنگ را به نفع خودشان به پایان برسانند میبینید که ۳۵ روز فقط در پشت دیوارهای خرمشهر زمینگیر میشوند و بعد از هشت سال در نامهای که صدام معدوم برای رئیسجمهور وقت ایران میفرستد میگوید به همه آن چیزهایی که خواستید رسیدید. این پیروزی برای این بودکه همه ملت ایستادند و الان هم همینطوراست. الان فضا خیلی روشنتر شده بهخاطر جنایاتی که صهیونیستها به کمک آمریکا و کشورهای اروپایی با همراهی بعضی از کشورهای منطقه کردند و با قتلعام گسترده در غزه ماهیت خودشان را نشان دادند.به همین خاطر این بیداری و این عکسالعمل و این ایستادگی را در گروههای مختلف سنی و اقشار مختلف و گروههای اجتماعی میتوانید ببینید. این اسمهایی که برای نسل نوجوان میگذاشتند نسل زد و آلفا و ... برای ایجاد فاصله فرهنگی و انقطاع بود، اما همین نسلها وقتی که در یک میدان واقعی قرار بگیرند همه این برآوردها و تصورها نقشبرآب میشود.
شما الان میتوانید ببینید نوجوانانی را که در ظاهر و پوشش به گونه دیگری باشند ولی بر ذات و فطرت و غیرت ایرانی خودشان ایستادهاند و درحقیقت این ویژگیهای ملت ایران در طول تاریخ خودش بوده است.
این یکی واقعیتهایی است که ما با آن مواجه هستیم؛ واقعیتها را که نمیشود انکار کرد. درعینحال نقیصههایی هم هست و اینطور نیست که مجموعه یک ملت، همه یکدست باشند؛ مثل انگشتان یک دست است؛ میتوانند با همین تفاوتها تبدیل به مشتی شوند که دشمن در مقابل آن نهتنها یارای مقاومت نداشته، بلکه تسلیم خواهد شد.ملت ایران نشان داد که صبور و منطقی است. شجاعانه و البته با تدبیر و عقلانیت در مقابل هجمهها میایستد؛ همچنان که رهبری معظم انقلاب ویژگیهای ایستادگی اخیر مردم را با آن متانت، آرامش، شجاعت، معنویت، کاردانی و حوصلهای که داشتند و وقتشناسیشان که کجا باید وسط میدان بیایند، کجا باید چه کاری را انجام دهند و چه حرفی را بزنند ستودند.
بهخاطر همین روح فرهنگ ملی و روح حماسی که وجود دارد هویت جمعی شکل میگیرد.
ما معتقدیم که هر شخص یک هویتی دارد که بهعنوان هویت فردی اوست و هویت جمعی که بهعنوان هویت ملی است؛ یعنی جامعه دارای یک روح مشترکی است. این روح مشترک اگر از بنیادهای معنوی و اصیل الهی برخوردار باشد، خیلی قدرتمندتر در مقابل هجمهها و تکانهها میایستد.دفاع و مقاومت اگر با عقلانیت همراه باشد هزینه ایستادگی و مقاومت کمتر از هزینه تسلیم و سازش خواهد بود و البته دفاع و مقاومت امری فطری، قانونی و شرعی است؛ یعنی مجموعهای از این وجوه را شما از هر منظری نگاه کنید در ملت ایران میبینید.مجموعهای از این پیوستگیها مردم را در کنار هم قرار میدهد و هیچچیزی باعث انقطاع بین آنها نمیشود. اینها در کنارهم هویت ملی را تشکیل میدهند. هویت ملی همان اضلاع اسلامی و ایرانی است که هیچکدام از اینها دیگری را نفی نمیکنند، بلکه یکدیگر را جلب وجذب میکنند تا در کنار همدیگر یک کل را تشکیل دهند که قدرت ملی را به وجود میآورد.
آیا قدرت ملی میتواند باعث بهوجودآمدن قدرت فرهنگیای شود که نقشآفرین باشد؟
حداقل این نقشآفرینیها همان مقاومت و پایداری و صبوری است و در سطوح بالاتر مهاجم را سر جای خودش مینشاند؛ به گونهای که جرأت تکرار عمل مجرمانه خودش را نداشته باشد
اگر ملتی این بیداری و هوشیاری را نداشته باشد چه سرنوشتی نصیبش خواهد شد؟
هر زمان درمعرض حمله و تهاجم قرارمیگیرد. شواهدی هم درگوشه و کنارجهان همین الان هست.همین رژیمصهیونیستی که ملتهای دیگر و همسایگان خودش را هر روزی به نحوی مورد تهاجم قرار میدهد. این دشمن غدار، به کسی که تسلیم شده است رحم نمیکند. به همین خاطر وقتی ملت بهموقع اقدام نکند باعث میشود که برای نسلها مورد تهاجم قرار بگیرد و نسلهای آینده پیشینیان را تقبیح و در اذهان و نزد وجدان خودشان محاکمه میکنند.
این فرهنگ ملی و سرمایه ملی در طول تاریخ در ملت ما وجود داشته ولی چه عواملی باعث میشود که اینها بروز و ظهور پیدا کند و اثربخشی و کارآمدی داشته باشد؟
یک عامل اصلی و محوری وجود دارد یعنی محور رهبری؛ که شاهد این مهم در دوران جنگ تحمیلی هم بودیم. مثلا با پیامی از امام(ره) یا یک جملهای از ایشان میدیدیم چه هیجانی در مردم به وجود میآمد و چه حرکتی در جامعه رخ میداد. در دوران رهبری حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای (مدظلهالعالی) هم ما این را بهکرات در بخشهای مختلف علمی و فناوری صنعت دفاعی دیدیم.
امداد الهی خواهد آمد
قدرت جمهوری اسلامی به خاطر همین رهبری بیدار و قدرتمندی است که وجود دارد. به عبارتی این رهبری و رهبران جامعه هستند که میتوانند آن سرمایههای ملی را نقد کنند ونیز رابطهای که بین امام و امت هست و البته درح کمرانی اسلامی، بهترین زمینه این تجلی را در ولایت فقیه مشاهده میکنیم. ولایتفقیه نقش از گذشته نقش خود را نشان داده است که به نحو مؤثر، کارآمد و اثربخش میتواند از کشور دفاع کند و با وجود ولایتفقیه این کشور آسیب نمیبیند، همچنان که امام راحل فرمودند پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت آسیب نرسد. یعنی کارآمدی نظریه ولی فقیه را مشخص و روشن کردند. شما در بزنگاهها، در آوردگاهها و در جنگها میتوانید این کارآمدی را هرچه بارزتر ببینید، همچنان که در جنگ تحمیلی هشتساله دیدید که مردم پشتسر ولایت فقیه بودند و الان هم باز به همین ترتیب است. آن حکمرانی که میتواند الگوی دیگران هم قرار بگیرد همین حکمرانی است که ما امروزه میبینیم. بنابراین سرمایههای ملی با وجود یک رهبر ملی با آن ویژگیهایی که در قانون اساسی برای ولیفقیه بیان شده است میتواند نقد شود و در بزنگاهها و تهاجم دشمن یک قدرت ملی به وجود بیاورد و این قدرت ملی باعث بازدارندگی، پایداری و احیای مجدد همان سرمایه انشاءلله باشد. آیه «ولا تهنوا ولا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مومنین» همچنان که به پیامبر(ص) و مومنین در آن زمان نوید میدهد که سست نشوید یعنی نگران نباشید. اطمینان به سنتهای الهی که همان پایداری و باورمندی به امداد الهی است، باورمندی به راهی است که رهبری ولیفقیه تعیین میکند و بهترینها را برای ملت خودش میخواهد. مژده «انتم الاعلون» هم نقد میشود، یعنی به میدان میآید، اما درصورتیکه مردم یکپارچه مومن به سنتهای الهی و باورهای الهی باشند آن وقت این صدمات برای آنها آنچنان تأثیرنخواهد گذاشت که راه خودشان را گم کنندویا متوقف شوند.بنابراین بهرهگیری از رهنمودهای قرآنی و رهنمودهایی که از تعالیم اهلبیت(ع) گرفته میشود و در زمان خودش از سوی رهبری اعلام میگردد، همان «یهدی للتی هی اقوم» است. زیرا به بهترینها و برترین راهها هدایت میکند. این هدایت در همه زمانهای صلح و جنگ هست انشاءالله که مردم مسلمان ایران با مجموعه اقوام و مذاهبی که هستند در یک یکپارچگی و وحدت ملی در این امر ملی که مورد تهاجم دشمنان خودش قرار گرفته، یک درس فراموشنشدنی به دشمنان میدهند و این پایداری و این ایستادگی باعث میشود که برای دهههای آینده امنیت جامعه حفظ شود. این ایستادگی و این قدرتنمایی واقعی و این همراهی و همدلی بهراستی امنیت آینده را هم به دنبال خواهد داشت انشاءالله. با همراهی همه مردم و ایستادگی و صبوری و همدلی که در این زمان در همه باشد و انشاءالله امداد الهی هم خواهد آمد.