از نخستین روزهای پس از انقلاب، سینمای ایران به دنبال هویت جدیدی بر پایه ارزشهای دینی و انقلابی بود. در این میان، محرم و واقعه کربلا بهعنوان مهمترین نمادهای مقاومت و شهادت، جایگاه ویژهای یافتند. با این حال، تولید فیلمهایی با این مضمون، همواره با چالشهای فراوانی همراه بوده؛ از حساسیتهای مذهبی و تاریخی گرفته تا هزینههای گزاف تولید و محدودیتهای نمایش. در طول چهار دهه، تعداد فیلمهای سینمایی که مستقیما به واقعه کربلا پرداختهاند، به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسد اما همین آثار معدود، هر کدام رویکرد متفاوتی را در پیش گرفتهاند.
از روایت مستقیم تا ارجاعات غیرمستقیم
یکی از اولین تلاشها در این زمینه، فیلم «سفیر» (۱۳۶۱) به کارگردانی فریبرز صالح بود. این فیلم که به ماجرای قیس بن مسهر صیداوی، فرستاده امام حسین(ع) به کوفه میپرداخت، تلاشی جسورانه برای ورود به فضای تاریخی کربلا بود. سفیر با تمرکز بر شخصیت یک پیامرسان و چالشهای او در دنیایی پر از خیانت و نیرنگ، تصویری از تنهایی و مظلومیت کاروان حسینی را به نمایش گذاشت. این فیلم، با وجود اینکه به طور مستقیم واقعه عاشورا را به تصویر نمیکشید اما با روایتی خطی و قصهمحور، بستری برای نمایش وقایع پیش از کربلا فراهم کرد.
اما شاهکار سینمای عاشورایی ایران، بدون شک «روز واقعه» (۱۳۷۳) به کارگردانی شهرام اسدی و با فیلمنامهای درخشان از بهرام بیضایی است. این فیلم، به جای تمرکز مستقیم بر واقعه عاشورا، از دریچه نگاه یک جوان مسیحی تازهمسلمان شده به نام عبدالله به این حماسه مینگرد. عبدالله در شب عروسی خود ندایی میشنود: «هل من ناصر ینصرنی؟» (آیا یاریکنندهای هست که مرا یاری کند؟). این ندا، او را به سفری پرمخاطره میکشاند تا به کربلا برسد و «حقیقت» را بر سر نیزه ببیند.
رویکرد روز واقعه نمادین و عرفانی است. عبدالله نه تنها به دنبال واقعهای تاریخی، بلکه در جستوجوی «حقیقت» و «معنای زندگی» است. فیلم با استفاده از نماهای باز و باشکوه از طبیعت و بیابان، سفر درونی شخصیت اصلی را به خوبی به تصویر میکشد. حضور بازیگرانی چون عزتالله انتظامی و جمشید مشایخی، به این اثر عمق و اعتبار بیشتری بخشید. روز واقعه به خاطر پرداخت هنرمندانه و فیلمنامه قوی خود، توانست جوایز متعددی را در جشنواره فیلم فجر کسب کند و بهعنوان یکی از موفقترین فیلمهای مذهبی سینمای ایران شناخته شود.
آثار با محوریت وقایع پس از کربلا
در دهههای اخیر، رویکرد دیگری نیز در سینمای عاشورایی مشاهده میشود؛ تمرکز بر وقایع پس از عاشورا. فیلم «رستاخیز» (۱۳۹۱) به کارگردانی احمدرضا درویش، یکی از پرهزینهترین پروژههای سینمای ایران است که تلاش کرد وقایع کربلا را از نگاه بُکیر بن حرّ بن یزید ریاحی به تصویر بکشد. این فیلم به لحاظ بصری و تکنیکی یک اثر بسیار قدرتمند بود اما به دلیل نمایش چهره برخی از شخصیتهای مذهبی، با اعتراضات گستردهای مواجه شد و عملا از اکران عمومی بازماند. این تجربه تلخ، نشان داد که حساسیتها در مورد تصویرگری چهره معصومین و یارانشان، یک خط قرمز جدی درسینمای ایران است ومیتواند سرنوشت یک پروژهعظیم راتغییردهد.فیلم«شورعاشقی»(۱۴۰۳)نیز رویکردی مشابه رستاخیز دارد و به وقایع پس از کربلا و اسارت خاندان امام حسین(ع) میپردازد. این فیلم با تمرکز بر شخصیت «سلما» که باید صدای اسرای کربلا باشد، سعی دارد جنبههای انسانی وحماسی این واقعه را از زاویهای جدید روایت کند.
ارجاعات غیرمستقیم و عاشورای معاصر
بخش بزرگی از آثار مرتبط با محرم در سینما و تلویزیون ایران، به جای روایت مستقیم واقعه کربلا، از ارجاعات و نمادهای عاشورایی دربستر داستانهای معاصراستفادهکردهاند.سریال«شب دهم»(۱۳۸۰)به کارگردانی حسن فتحی، نمونهای درخشان از این رویکرد است. این سریال با پیوند دادن عشق زمینی به عشق آسمانی در بستر سنت تعزیهخوانی، تصویری عاشقانه و ماندگار از محرم ارائه داد. شب دهم نشان داد که چگونه مفاهیم عاشورایی مانند وفاداری، شهادت و ایثار میتوانند در بستر داستانی غیرمستقیم و دراماتیک، به زیبایی به تصویر کشیده شوند و با مخاطب ارتباط برقرار کنند. سریالهایی مانند «مختارنامه» (۱۳۸۹) نیز با پرداختن به قیام مختار برای خونخواهی از قاتلان امام حسین(ع)، به نوعی وقایع عاشورا را در قالب فلاشبکها و ارجاعات داستانی مرور و به این حماسه ادای دین کردند.
فضاهای خالی سینمای عاشورایی
با وجود تلاشهای صورتگرفته، سینمای ایران در پرداختن به ابعاد مختلف واقعه کربلا و حماسه عاشورا، همچنان با کاستیهای جدی مواجه است. برخی از مهمترین موضوعات و زوایای مغفول مانده در این حوزه عبارتند از:
شخصیتپردازی یاران امام حسین(ع)
در اکثر فیلمها، یاران امام حسین(ع) به صورت تیپیکال و در قالب شخصیتهای قهرمان و بیعیب و نقص به تصویر کشیده شدهاند اما زندگی آنها پیش از پیوستن به کاروان حسینی، تحولات درونیشان و دلایلشان برای ماندن در کربلا، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. بهعنوان مثال،زهیر بن قین که در ابتدا تمایلی به پیوستن به امام حسین(ع) نداشت یا حُرّ بن یزید ریاحی که در لحظه آخربه کاروان امام(ع) پیوست،هرکدام میتوانندسوژههایی جذاب وعمیق برای فیلمهای سینمایی باشند. پرداختن به تردیدها، ترسها و در نهایت ایمان و انتخاب این شخصیتها، میتواند ابعاد انسانی و عمیق عاشورا را به شکلی ملموستر برای مخاطب به نمایش بگذارد.
نقش زنان در واقعه کربلا و پس از آن
نقش زنان در واقعه کربلا، به ویژه حضرت زینب(س)، حضرت امالبنین(س) و دیگر زنان کاروان، فراتر از یک حضور صرف است. ایشان پس از عاشورا نقش حیاتی در حفظ و انتقال پیام این حماسه ایفا کردند. با این حال، سینمای ایران کمتر به این ابعاد پرداخته است. به تصویر کشیدن سخنرانیهای کوبنده حضرت زینب(س) در کوفه و شام، صبر و مقاومت ایشان در برابر مصائب، و نقش ایشان در مدیریت کاروان اسرا، میتواند مضامینی قدرتمند و الهامبخش برای ساخت فیلمهای تاریخی باشد.
وقایع پیش از عاشورا
بخش عمدهای از داستان کربلا، به وقایع پیش از روز عاشورا مربوط میشود؛ از حرکت امام حسین (ع) از مکه به کوفه، وقایع مربوط به مسلم بن عقیل و تنهایی او در کوفه تا ملاقات امام با شخصیتهای مختلف در مسیر حرکت. این وقایع، به خوبی میتوانند بستر مناسبی برای روایتهای دراماتیک و پرتعلیق فراهم کنند. خیانت کوفیان، پیمانشکنی آنها و چرایی این فاجعه، میتواند در قالب فیلمهایی با مضامین سیاسی و اجتماعی نیز مورد بررسی قرار گیرد. ابعاد اجتماعی و سیاسی قیام امام حسین(ع): عاشورا نه تنها یک واقعه مذهبی، بلکه یک قیام اجتماعی و سیاسی برای اصلاح امت و مقابله با انحرافات بود. سینمای ایران اغلب به جنبههای عاطفی و حماسی این واقعه پرداخته و کمتر به ابعاد سیاسی و چرایی این قیام توجه کرده است. نمایش فساد دستگاه اموی، استبداد یزید و یارانش، و انحرافات فکری جامعه آن زمان، میتواند به درک عمیقتر از انگیزه امام حسین (ع) برای قیام کمک کند.
نمایش ابعاد مختلف شخصیت امام حسین (ع)
در اغلب فیلمها و سریالها، برای حفظ حرمت و جایگاه امامحسین (ع) ملاحظاتی در پرداختن به شخصیت ایشان رعایت میشود اما پرداختن به ابعاد زمینی ایشان در تعامل با فرزندان و یارانشان، میتواند شخصیت ایشان را برای مخاطب ملموستر و جذابتر کند. بهعنوان مثال، نگاهی به زندگی امام حسین(ع) پیش از واقعه کربلا و تعاملات خانوادگی ایشان، میتواند ابعاد جدیدی از شخصیت ایشان را برای نسل جوان به نمایش بگذارد.
چالشها و افقهای آینده
ساخت فیلمهای عاشورایی در ایران، با چالشهای فراوانی روبهروست. هزینههای بالا و سنگین پروژههای تاریخی، حساسیتهای مذهبی و خط قرمزهای موجود در زمینه نمایش چهره ائمه(ع)،ازجمله مهمترین موانع بر سر راه کارگردانان هستند. تجربه تلخ رستاخیز نشان داد که حتی با وجود یک اثر هنری باشکوه و پرهزینه، ممکن است محدودیتها مانع از دیدهشدن آن شوند. با این حال، میتوان با تغییر رویکرد و خلاقیت در روایت، بر این موانع فائق آمد. به جای نمایش مستقیم واقعه، میتوان از زاویه دید شخصیتهای فرعی، شاهدان عینی و یا در قالب داستانهای نمادین و استعاری به این حماسه پرداخت. استفاده از انیمیشنهای تاریخی، مستند-داستانی و آثار با محوریت حماسههای پس از عاشورا میتواند راههای جدیدی برای پرداختن به این موضوع بگشاید.درنهایت،محرم وعاشورایک اقیانوس بیکرانازسوژههای دراماتیک، حماسی و انسانی است که سینمای ایران هنوز تنها قطرهای از آن را به تصویر کشیده است. با عبور از کلیشهها و جسارت در پرداختن به زوایای مغفول مانده، میتوان آثاری خلق کرد که نه تنها برای مخاطب داخلی، بلکه برای مخاطبان جهانی نیز جذاب و تأثیرگذار باشند و پیام عاشورا را به گوش جهانیان برسانند. این حماسه، همچنان منتظر هنرمندانی است که با جسارت و خلاقیت، آن را به شکلی نو بر پرده نقرهای نقش زنند.