این اظهارات که پیشتر نیز به اشکال مختلف از سوی روحانی مطرح شده بود، یکبار دیگر و همزمان با زیادهخواهیهای آمریکا در مذاکرات غیرمستقیم با ایران قابلتأمل است. اما آیا واقعا در سال ۱۴۰۰ و در هفتههای ابتدایی دولت جو بایدن همه چیز آماده توافق بود و فقط یک «امضا» باقی مانده بود؟ یا این ادعا تلاشی برای بازنویسی تاریخ و فرافکنی درباره ناکامیهای دیپلماتیک و مصارف سیاسی در بزنگاه مذاکرات کنونی است؟ در این گزارش، این ادعا را با استناد به شواهد تاریخی، اظهارات مقامات و تحلیل کارشناسان راستیآزمایی میکنیم.
همه چیز آماده بود اما نگذاشتند!
روحانی در دیدار اخیر خود با اعضای شورای مرکزی مجمع ایثارگران، مدعی شد: «آقای دکتر عراقچی در سال ۱۴۰۰ مذاکره کرد، هرچه ما گفتیم رفت و از آنها گرفت... همه چیز آماده بود... یک امضا مانده بود که آقای عراقچی انجام دهد، نگذاشتند... گفتند روحانی موفق نشود، آن آقا رئیسجمهور شود.»
او در ادامه مدعی شد: «حتی اینکه سپاه در لیست تروریستی قرار نگیرد را هم قبول کردند... اگر فرصت به ما میدادند ما در اسفند ۹۹ تمام میکردیم... حالا با احتیاط، جدولی داده بودیم که در فروردین ۱۴۰۰ تمام و نهایی میشد.» این سخنان تکرار ادعاهایی است که وی پیشتر نیز بیان کرده بود. وی قبلا در جلسهای دیگر با مدیران دولت سابق با تاکید بر این، گفته بود: «حتی موفق شدیم از طرفهای مذاکره امتیاز خروج سپاه پاسداران از فهرست گروههای تروریستی و لغو تحریم دفتر رهبری و نهادهای مربوط به ایشان را بگیریم... اما این امکان فراهم نشد.» ولی بررسی دقیق شواهد و مستندات، تصویر متفاوتی از ماجرا ارائه میدهد.
آغاز مذاکرات؛ اسفند ۹۹ یا فروردین ۱۴۰۰؟
برخلاف ادعای روحانی که بارها از «اسفند ۹۹» بهعنوان موعد نهاییشدن توافق سخن گفته، مذاکرات برای احیای برجام اساسا از ۱۳فروردین۱۴۰۰با نشست مجازی کمیسیون مشترک برجام آغازشد ونخستین دوررسمیگفتوگوها از ۱۷فروردین در وین کلید خورد. بنابراین اساسا پیش از فروردین مذاکرهای برای توافق صورت نگرفته بود و این ادعا به لحاظ تاریخی کاملا اشتباه است. نکته مهمتر اینکه تیم بایدن تا مدتها پس از ورودبه کاخ سفید،ایران را دراولویت سیاست خارجی خود قرار نداده بود و در عمل نیز نشانهای از آمادگی برای بازگشت یکجانبه به برجام (با فرمان اجرایی) دیده نمیشد.
فرجام ۶ دور مذاکرات وین
در حالی روحانی از توافق سهلالوصول در سال ۱۴۰۰سخن میگوید که خود در طول دو سال مذاکره در سالهای ۹۲ تا ۹۴ دستیابی به توافق با غرب و چالشهای آن را درک کرده و بعید است با جزئیات یک اتفاق مهم دیپلماتیک ناآشنا باشد. مذاکرات احیای برجام در سال ۱۴۰۰ بهقدری سخت بود که نخستین پیشنویس حاصل از مذاکره از دور سوم گفتوگوها در اردیبهشت ۱۴۰۰ نوشته شد اما این متن تا دور ششم ــ در اواخر خرداد ۱۴۰۰ ــ هنوز مملو از پرانتزهای باز و موضوعات عمیق اختلافی بود و هرگز پیشنویس نهایی، امضاشده یا نزدیک به نهایی از سوی طرفین منتشر یا تأیید نشد.
ادعای روحانی درباره آمادهبودن توافق درحالی مطرح میشود که رابرت مالی، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران، در مرداد ۱۴۰۰ اعلام کرد: «توافق هنوز نهایی نشده و مسائل مهمی باقی مانده است.» بنابراین این ادعا حتی توسط آمریکاییها نیز تایید نشده است.
ادعای خروج سپاه از FTO؛ واقعیت چه بود؟
یکی از محورهای ادعایی روحانی، پذیرش خروج سپاه از لیست گروههای تروریستی آمریکاست. اما مقامهای دولت بایدن بارها اعلام کردهاند چنین امری هیچگاه در مذاکرات قطعی نشد.
آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه وقت آمریکا، در همان زمان صریحا گفت: «خروج سپاه از لیست FTO تصمیمی است که در حال بررسی است اما هنوز اتخاذ نشده.» این درحالی است که خروج سپاه از لیست، ازجمله مواردی بود که حتی در دورهای بعدی مذاکرات در دولت سیزدهم نیز حلنشده باقی ماند و به جهت اهمیت آن در بخش اقتصادی یکی از اصلیترین موانع توافق بهشمار میرفت.
علی واعظ، مسئول پروژه ایران در گروه آمریکایی بحران و از نزدیکان و دوستان رابرت مالی مسئول تیم مذاکرهکننده آمریکا بعدا فاش کرد که در زمان مذاکرات احیای برجام در اواخر دولت روحانی «خروج سپاه از لیست FTO را در ازای گفتوگوهای منطقهای بعد از احیای برجام» در دستور کار داشت. این موضعگیریهای شفاف در تضاد کامل با ادعای روحانی مبنی بر آماده بودن و رضایت همهجانبه از پیشنویس توافق در آن مقطع است.
توافق ادعایی، ارزش نگاه کردن هم نداشت!
در حالیکه روحانی مدعی است آمریکا همه خواستههای ایران را پذیرفته بود که حضرت آیتالله خامنهای در ۲۵ فروردین ۱۴۰۰ صریحا در ارتباط با مذاکرات فرمودند: «پیشنهادهایی که آمریکاییها میدهند، قابل نگاهکردن هم نیست، نه اینکه قابلقبول نباشد... بسیار متکبّرانه، بسیار تحقیرآمیز هستند.»
تضاد تحلیلها در درون خود دولت روحانی
شواهد دیگر نیز عدم نزدیک بودن توافق با دولت بایدن در آن زمان را تایید میکند.
کاظم غریبآبادی، عضو هیات مذاکرهکننده ایران در شش دور مذاکرات وین دولت روحانی در ارتباط با مذاکرات احیای برجام گفته بود: «آمریکا و غربیها بهدنبال اهداف خاص خود بودند. این موضوع نشان داد که آنها همچنان به تفاهم هستهای بهعنوان پلی برای ورود به سایر موضوعات غیرمرتبط مانند مسائل منطقهای و موشکی نگاه میکنند.» وی در گفتوگویی که با پایگاه KHAMENEI.IR داشت، تاکید کرد: «آمریکاییها کل تفاهم را به پذیرش بندی درخصوص انجام گفتوگوهای آتی در مورد مسائل منطقهای گره زدندکه کاملا با موضوع مذاکرات غیرمرتبط و مضر است. رفع برخی تحریمها و همچنین خروج نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از فهرست گروههای تروریستی را مستقیما به پذیرش این بند منوط کردند.»
غریبآبادی تصریح کرده بود: «آمریکاییها نه تضمینی برای عدمخروج مجدد از برجام داده بودند و نه حاضر به برداشتن تحریمها علیه بیش از ۵۰۰ نفر از اشخاص حقیقی و حقوقی و همچنین لغو قانون تحریمی کاتسا نشدند.»فضای رسانهای جریان نزدیک به دولت نیزنشانمیدهددستیابی بهمذاکرات یک افسانهبوده است.بهعنوان نمونه علی خرم،دیپلمات اصلاحطلب و نزدیک به دولت وقت در سرمقاله معروف خود با عنوان «آقای بایدن قرارمان این نبود» به ابراز ناراحتی از بدعهدی دولت جو بایدن و پیشنهادهای تحقیرآمیز این کشور در مذاکرات پرداخت؛ جالب آنکه این سرمقاله دقیقا در «اسفند ۹۹» نگاشته شده که روحانی بارها ادعای توافق در آن زمان را مطرح کرده است! بنابراین اگر در این تاریخ احتمال دستیابی به توافق وجود داشت نزدیکان دولت وقت به گِلِه و شکایت از آمریکا رو نمیآوردند.
ناصر هادیان، استاد روابط بینالملل و از تحلیلگران نزدیک به دولت سابق نیز تصویر ضعیف از دولت سابق را از دلایل عدم حصول توافق معرفی کرد و همان زمان در گفتوگو با یک رسانه اصلاحطلب بیان کرد: «میتوان از دلایل متعدد برای عدم توافق سخن گفت که در این فرصت نمیتوان به همه آنها پرداخت اما پیش از این نیز گفتهام که در دورهای آمریکاییها تصور میکردند ایران برای رسیدن به این توافق مستأصل است و همین تحلیل اشتباه باعث شد دیر به این جمعبندی برسند که ایران مستأصل نیست و در نتیجه پای میز مذاکره حاضر شدند. البته آمریکا در آن زمان هم حاضر نبود هزینههای لازم برای احیای برجام را پرداخت کند.»
تاریخ را نمیتوان بازنویسی کرد
مرور شواهد به روشنی نشان میدهد:
۱. مذاکرات احیای برجام در دولت روحانی نه در اسفند ۹۹، بلکه از فروردین ۱۴۰۰ آغاز شد و تا آن زمان هیچ ارادهای از سوی دولت بایدن برای بازگشت به برجام وجود نداشت.
۲. پیشنویس حاصلشده تا پایان خرداد ۱۴۰۰ که در دولت روحانی رقم خورد نهایی نبود و دارای اختلافات متعدد بود.
۳. ادعای خروج سپاه از لیست FTO از سوی
هیچ مقام آمریکایی تأیید نشده و حتی پس از دولت روحانی نیز باقی مانده است.
۴. رهبر معظم انقلاب در همان ایام صراحتا پیشنهادهای آمریکا را تحقیرآمیز خواندند.
۵. کارشناسان نزدیک به دولت سابق نیز بررسیهای داخلی، ضعف تیم و نبود اراده کافی در آمریکا را دلایل اصلی عدم توافق دانستهاند، نه مانعتراشی داخلی.
درمجموع آنچه حسن روحانی بهعنوان یک «فرصت از دسترفته» معرفی میکند، بیش از آنکه روایتی مستند از یک واقعیت تاریخی باشد، به نظر میرسد کوششی برای تبرئه خویش از مسئولیت وعده رفعتحریمها باشد که خود در آن بهشدت شکست خورد و نتوانست آن را محقق کند.
کارشناسان درباره ادعای «یک امضا تا لغو تحریمها» چه میگویند؟
تحلیلگران سیاسی در گفتوگو با «جامجم» اظهارات حسن روحانی را فاقد دقت کارشناسی و اعتبار لازم ارزیابی کردند
روایت روحانی مستند نیست او اهل مقصرسازی است
دکتر فریدون عباسی، رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی ایران در واکنشی صریح، اظهارات حسن روحانی را «غیرمستند» و «فاقد اعتبار فنی و سیاسی» دانست و گفت: «اگر آقای روحانی معتقد است که تنها یک امضا باقی مانده بود، باید شفاف بگوید چه کسی یا نهادی مانع امضای توافق شد؟چرا صریح اعلام نمیکند؟اگرواقعا توافقی آماده امضا بود، چرا اجرا نشد؟»
او با اشاره به مواضع متضاد روحانی گفت: «در همان زمان یعنی سال ۱۴۰۰، مسئولان وقت مذاکره میگفتند که آمریکاییها دنبال یک توافق مشروط هستند؛ یعنی مثلا ۵۰۰ تحریم را برندارند و برخی تحریمها رفع شود. پس روایت دیگری هم وجود دارد که نشان میدهد قرار نبود همه تحریمها لغو شود.»
دکتر عباسی با اشاره به ادعای روحانی مبنی بر «لغو همه تحریمها» تصریح کرد: «اصلا چنین چیزی ممکن نیست. تحریمهای سپاه و تحریمهای موشکی حتی در اختیار دولت آمریکا نیست که بخواهد بردارد. این حرفها بیشتر برای تطهیر گذشته است تا بگویند ما آماده توافق بودیم اما دیگران نگذاشتند.»
وی در پایان تأکید کرد: «اظهارات امروز آقای روحانی مثل اظهارات دیروز او قابل اعتماد نیست. همان کسی است که میگفت فردای اجرای برجام همه تحریمها برداشته میشود اما نه تنها این اتفاق نیفتاد، بلکه تحریمها افزایش یافت. حالا هم میخواهد با این سخنان، اینگونه القا کند که گویا توافقی آسان، بدون هزینه و پرفایده روی میز بوده و ما مانع آن شدیم.»
چرایی سکوت روحانی در سال ۹۹
دکتر فؤاد ایزدی، کارشناس مسائل آمریکا با اشاره به سوابق سخنان رئیسجمهور سابق، تصریح میکند: «آقای روحانی در سال ۹۴ هم صراحتا گفته بود همه تحریمها در روز اول اجرای برجام لغو خواهد شد؛ این اظهارات بهوضوح در ویدئوهای رسمی موجود است. با اینحال، نه فقط چنین اتفاقی نیفتاد، بلکه خود ایشان سال بعد در پاسخ به خبرنگاران، سخنان قبلی را عملا اصلاح کرد. این سابقه نشان میدهد که نمیتوان به اینگونه حرفهای غیرمستند اعتماد کرد.»
ایزدی در ادامه به سازوکار تصمیمگیری در حوزه سیاست خارجی اشاره میکند و میگوید: «اگر این ادعا مطرح میشود که تصمیمی مهم درباره لغو تحریمها به سرانجام نرسیده، باید مشخص شود که چه نهادی مانع آن شده است؟ آیا دبیر شورای عالی امنیت ملی اجازه نداده است؟ اگر چنین است، خود آقای روحانی بهعنوان منصوبکننده دبیر شورا باید پاسخ دهد که چرا در آن زمان این موضوع را اعلام و پیگیری نکرد؟ اگر دبیر شورا برخلاف دستور عمل کرده، چرا رئیسجمهور وقت او را عزل نکرد؟ این مسائل در سطح مدیریت عالی کشور، موضوعاتی جدی و قابل پیگرد قضایی است.»
وی در نهایت تأکید میکند: «ادعای اینکه فقط امضای آقای عراقچی مانده بود، با واقعیتهای حقوقی و سیاسی مغایرت دارد؛ زیرا ساختار تحریمهای آمریکا، بهویژه در حوزههای کلیدی، در اختیار کنگره است. در شرایطی که کنگره با ترکیب آن زمان کاملا در برابر امتیازدهی به ایران مقاومت میکرد، این ادعا از نظر فنی و سیاسی نادرست است.»
توافق به این سادگی نیست
دکتر علاءالدین بروجردی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نیز این ادعا را سادهسازی مفرط از یک مسأله پیچیده بینالمللی میداند و تصریح میکند: «اگر با برجامی که با پشتوانه ۱+۵ و امضای رسمی آمریکا تدوین شد، در نهایت کاری از پیش نرفت و آمریکا از آن خارج شد، چگونه میتوان باور کرد که در سال ۱۴۰۰ امکان توافقی دیگر فراهم بوده اما تنها مانع آن جریانهای داخلی بودهاند؟»
بروجردی با استناد به تجربه تاریخی برجام، بهویژه خروج آمریکا از توافق، تأکید دارد که نظام سیاسی آمریکا با ترکیب ناپایدار دو حزب، اصولاًظرفیت ایجاد توافق پایدار را نداشته و ندارد.
او میافزاید: «در همان زمان نیز وقتی آقای روحانی با خوشبینی اعلام کرد همه تحریمها برداشته شده، چیزی نگذشت که آمریکا زیر میز زد. این تجربه نشان داد که تحریمزدایی به این سادگی نیست؛ کنگره نقش تعیینکننده دارد و سیاست خارجی آمریکا شدیدا تحت نفوذ لابی صهیونیستی است.»
ادعای روحانی گمراهکننده است
ابوالفضل ظهرهوند، دیپلمات سابق وعضو کمیسیون امنیت ملی مجلس،ادعای روحانی رانهفقط غیرواقعبینانه،بلکه گمراهکننده میداند. او در اینباره با اشاره به تجربه برجام میگوید: «براساس چه حقی رئیسجمهور وقت بدون گرفتن امتیازی واقعی، بسیاری از ظرفیتهای ملی را واگذار کرد و به مردم وعده داد که همه تحریمها بالمره برداشته خواهد شد؟ در عمل نه امتیازی گرفت و نه تحریمها لغو شد. فقط زیرساخت هستهای کشور را تضعیف کرد.»
وی ادامه میدهد: «آقای روحانی اکنون میگوید فقط امضای عراقچی مانده بود اما اساسا مگر آقای عراقچی وزیر امور خارجه بود؟ و مگر چنین تصمیمی میتوانست بدون تأیید مجلس و سایر نهادهای بالادستی اجرایی شود؟ آمریکا بهصراحت گفت که برجام، اهداف آمریکا در حوزه هستهای را تأمین کرد و حالا دنبال توافق جامع است. یعنی اگر هم امضایی مانده بود، آن امضا نهتنها لغو تحریم نمیآورد، بلکه کل ساختار مقاومت ملی را در معرض معامله قرار میداد.»
تلاش برای بازسازی حیثیت از دست رفته
بیژن نوباوه، نماینده مجلس شورای اسلامی نیز در واکنش به سخنان اخیر روحانی، آن را نوعی فرار رو به جلو برای تطهیر کارنامه دولت گذشته میداند. او اظهار میدارد: «اسناد برجام و نتایج آن کاملا روشن است. دولت آقای روحانی امتیازات فراوانی در عرصه هستهای واگذارکرد اماطرف مقابل حتی به تعهدات حداقلی خودهم پایبند نماند.حالا اینکه بگویند ما نزدیک به توافق بودیم ولی نگذاشتند، بیشتر شبیه تلاشی است برای بازسازی حیثیت از دسترفته در افکار عمومی.»
نوباوه با اشاره به زیانهای متعدد برجام برای ملت ایران میافزاید: «حق اسنپبک را به طرف مقابل دادند، ظرفیتهای استراتژیک ما را محدود کردند و در مقابل، دستاورد ملموسی عاید مردم نشد. کسانی که آن موافقتنامه را امضا کردند باید پاسخگو باشند، نه آنکه با این سخنان، قصور خود را به گردن دیگران بیندازند.»
در مجموع بررسی واقعیتها حاکی از آن است که ادعای «فاصله یک امضا تا لغو تحریمها»، نه فقط با واقعیات حقوقی، سیاسی و اجرایی فرآیند تحریمزدایی سازگار نیست، بلکه بیشتر یک روایت سیاسی برای دفاع از عملکرد گذشته بهنظر میرسد که با تجربه عملی و اسناد رسمی تناقض دارد.