علیرغم پیشرفتهای علمی کشور،فاصله بسیار معناداری بین آموزش وکاربرد هوش مصنوعی درنظام آموزشی ایران با کشورهای پیشرفته وجود دارد که نیازمند پرکردن خلأ آموزشی، شکاف فناوری و تحول بنیادین در نظام آموزشی ایران و برنامههای درسی با گنجاندن مفاهیم پایه برنامهنویسی وهوش مصنوعی از سالهای ابتدایی تحصیل با رویکردی تدریجی و متناسب با سن دانشآموزان است، به طوری که در دوره ابتدایی،مفاهیم پایه تفکر الگوریتمی در قالب بازیها و فعالیتهای خلاقانه بدون نیازبه رایانه مانند فعالیتهای«برنامهنویسی غیردیجیتال»(unplugged coding)آموزش داده شود تا دانشآموزان بامفاهیم اولیه آشنا شوندودردوره متوسطه اول، این آموزشهابامعرفی زبانهای برنامهنویسی وآشنایی با هوش مصنوعی و در دوره متوسطه دوم، اجرای برنامه درسی مبتنی بر تفکر الگوریتمی از اقدامات راهبردی ضروری است.
مقایسه تطبیقی وضعیت آموزش هوش مصنوعی درکشورهای پیشرفته
یکپارچهسازی هوش مصنوعی دربرنامه درسی: کشورهای پیشرو مانند فنلاند، دانمارک،آلمان، سنگاپور، چین، کرهجنوبی و درهمسایگی ما،امارات متحده عربی و...رویکردی جامع و سیستماتیک به آموزش هوش مصنوعی دارند.دراین کشورها، مفاهیم پایه هوش مصنوعی و تفکر الگوریتمی از همان سالهای ابتدایی تحصیل به شیوهای بازیوار و خلاقانه آموزش داده میشود. برای مثال در سنگاپور، برنامهای به نام «کودکستان دیجیتال» از سن چهارسالگی آغاز میشود که در آن کودکان با مفاهیم اولیه کدنویسی وتفکر منطقی آشنا میشوند.در مراحل بالاتر، این آموزشها به صورت سیستماتیک پیچیدهتر شده ودردوره متوسطه، دانشآموزان قادر به طراحی و اجرای پروژههای واقعی مبتنی بر هوش مصنوعی هستند.در فنلاند، دروس مرتبط با هوش مصنوعی به صورت میانرشتهای و تلفیقی با سایر دروس مانند ریاضیات، علوم و حتی هنر ارائه میشود تا دانشآموزان درک کنند که هوش مصنوعی ابزاری برای حل مسائل در تمامی حوزههای زندگی است.
زیرساختهای پیشرفته:زیرساختهای آموزشی درکشورهای پیشرفته،بستر مناسبی برای آموزش وکاربرد هوش مصنوعی فراهم کرده است. دسترسی به اینترنت پرسرعت با پهنای باند بالا (بیش از۱۰۰مگابایت بر ثانیه) در تمامی مدارس، امکان استفاده از منابع آنلاین و پلتفرمهای آموزشی پیشرفته را میسر ساخته است. در کشورهایی مانند ژاپن و کرهجنوبی، نسبت تجهیزات هوشمند به دانشآموزان تقریبا یک به یک است و اکثرکلاسها مجهز به تختههای هوشمند،پروژکتورهای پیشرفته و سیستمهای مدیریت آموزش مبتنی بر هوش مصنوعی هستند و فرآیندهای آموزشی از ثبتنام و حضور و غیاب گرفته تا ارزیابی و بازخورد، به صورت دیجیتال و با پشتیبانی سیستمهای هوشمند انجام میشود. این زیرساختها نهتنها تجربه یادگیری را غنیتر میکند بلکه با تولید دادههای آموزشی ارزشمند،امکان بهبودمستمر فرآیندهای آموزشی رافراهم میآورد.
توانمندسازی معلمان: درکشورهای پیشرفته، توانمندسازی معلمان درحوزه هوش مصنوعی از اولویتهای اصلی نظام آموزشی است. برای مثال، درفنلاند، معلمان بایددورههای تخصصی۱۵۰تا۳۰۰ ساعته در زمینه فناوریهای نوین آموزشی و هوش مصنوعی را بگذرانند و هر سال باید حداقل ۱۰۰ ساعت آموزش ضمن خدمت در این حوزهها را تکمیل کنند. در سنگاپور، برنامه «معلمان هوشمند برای آینده» شامل سه سطح آموزشی پایه، پیشرفته و تخصصی است که هر معلم باید متناسب با دوره تحصیلی و درس خود، این سطوح را طی کند. این آموزشها صرفا جنبه نظری ندارد و معلمان باید در کارگاههای عملی، پروژههای واقعی طراحی کنند و نتایج کاربرد هوش مصنوعی در کلاسهای خود را مستندسازی کرده و به اشتراک بگذارند. علاوهبر این، در بسیاری از این کشورها، معلمان پیشرو که نوآوریهای چشمگیری در کاربرد هوش مصنوعی در آموزش داشتهاند، از مزایای ویژهای مانند ارتقای شغلی سریعتر، پاداشهای مالی و فرصتهای مطالعاتی بینالمللی بهرهمند میشوند.
همکاری نظام آموزشی باصنعت: کشورهای پیشرفته، همکاری نظاممند وساختارمندی بین مدارس، دانشگاهها و شرکتهای فناور ایجاد کردهاند. در آلمان، شرکتهای بزرگ فناوری موظفاند بخشی از بودجه تحقیق و توسعه خود را به پروژههای مشترک با مدارس و دانشگاهها اختصاص دهند. در قالب این پروژهها، متخصصان صنعت به صورت منظم در مدارس حضور یافته و کارگاههای آموزشی برگزار میکنند، پروژههای دانشآموزی را هدایت مینمایند و بازخوردهای کاربردی ارائه میدهند. در سوئد، برنامه «پل آینده» شرکتهای فناوری را با مدارس پیوند میدهد و طی آن، هر شرکت «مدرسه خواهرخوانده» خود را دارد و متعهد است منابع فنی، آموزشی و مالی برای توسعه برنامههای هوش مصنوعی را در آن مدرسه فراهم کند. در کرهجنوبی، شرکتهای بزرگی مانند سامسونگ، آزمایشگاههای پیشرفته هوش مصنوعی در مدارس راهاندازی کردهاند و دانشآموزان مستعد را برای برنامههای کارآموزی و بورسیههای تحصیلی شناسایی میکنند.
شخصیسازی آموزش: در نظامهای آموزشی پیشرفته، الگوریتمهای یادگیری ماشین نقش مهمی در شخصیسازی آموزش ایفا میکنند. این سیستمها با تحلیل مستمر دادههای عملکردی دانشآموزان، ازجمله نتایج آزمونها، زمان صرفشده برای هر فعالیت، الگوهای تعامل با محتوا و حتی بیومتریکهایی مانند حرکات چشم، میزان تمرکز و حالات چهره، مدل دقیقی از تواناییها، سبک یادگیری و نیازهای هر دانشآموزایجاد میکند.دردانمارک، پلتفرم «آرنا یادگیری»بیش از۲۰۰ پارامتر مختلف را برای هر دانشآموز ردیابی و تحلیل میکند و براساس آن، مسیر یادگیری اختصاصی با سطح چالش مناسب، مثالهای متناسب باعلایق فردی وروش ارائه سازگار باسبک یادگیری غالب راطراحی میکند.درسنگاپور،سیستم «یادگیری هوشمند» علاوهبر شخصیسازی محتوا، به معلمان گزارشهای تحلیلی دقیقی از وضعیت کلاس ارائه میدهد و نقاط قوت و ضعف عمومی را شناسایی میکند تا تدریس گروهی نیز متناسب با نیازهای جمعی بهینهسازی شود.
وضعیت نظام آموزشی ایران
محدودیت در برنامه درسی: نظام آموزشی ایران علیرغم تلاشهای انجامشده در سالهای اخیر، هنوز فاقد برنامه درسی منسجم و جامع برای آموزش هوش مصنوعی و مفاهیم مرتبط با آن است. اگرچه دروسی مانند کار و فناوری در برنامه درسی گنجانده شده اما محتوای این دروس عمدتا به آموزش مهارتهای پایه کار با کامپیوتر و نرمافزارهای اداری محدود میشود و از پرداختن به مفاهیم پیشرفتهتر مانند برنامهنویسی الگوریتمی، تفکر محاسباتی و مبانی هوش مصنوعی بازمانده است. این در حالی است که در بسیاری از کشورهای توسعهیافته، حتی دانشآموزان دوره ابتدایی با مفاهیم اولیه الگوریتمها و منطق برنامهنویسی آشنا میشوند. ساختار متمرکز برنامهریزی درسی در ایران و طولانی بودن فرآیند تغییر کتابهای درسی (که بیش از پنج سال به طول میانجامد)، همگامی با تحولات سریع فناوریهای هوش مصنوعی را دشوار ساخته است. علاوهبر این، رویکرد غالب آموزش در ایران هنوز محتوامحور است و بر انتقال حجم زیادی از اطلاعات به دانشآموزان تمرکز دارد، در حالی که آموزش هوش مصنوعی و تفکر الگوریتمی نیازمند رویکردی مهارتمحور و مسألهمحور است که در آن دانشآموزان درگیر فرآیند یادگیری فعال و حل خلاقانه مسائل باشند.
چالشهای زیرساختی: زیرساختهای فناوری اطلاعات در نظام آموزشی ایران با محدودیتهای جدی روبهروست. براساس آماررسمی وزارت آموزش و پرورش، هنوز درصد قابلتوجهی از مدارس کشور (بهویژه در مناطق روستایی و کمتر توسعهیافته) فاقد دسترسی پایدار به اینترنت هستند و در مدارسی که به اینترنت دسترسی دارند، کیفیت و سرعت اتصال اغلب برای کاربردهای آموزشی پیشرفته مانند استفاده از سیستمهای یادگیری مبتنی بر هوش مصنوعی کافی نیست. توزیع نامتوازن امکانات رایانهای بین مدارس و نسبت نامناسب تعداد رایانه به دانشآموز (در برخی مدارس حتی یک رایانه برای هر ۳۰ دانشآموز)، امکان تجربه عملی ومستمر ابزارهای دیجیتال را محدود میکند. مدارس ایران عموما فاقد آزمایشگاههای تخصصی برای آموزش هوش مصنوعی،رباتیک و برنامهنویسی هستند و تجهیزات موجود در اکثر مدارس (حتی مدارس شهری) قدیمی و ناکارآمد است.این محدودیتهای زیرساختی به نابرابری آموزشی دامن زده و شکاف دیجیتالی بین دانشآموزان مناطق برخوردار و محروم را تشدید کرده است، به طوری که دانشآموزان مناطق محروم عملا از فرصتهای یادگیری مهارتهای دیجیتال پیشرفته محروم میمانند.
فاصله آموزش با نیازهای بازار کار: یکی از چالشهای اساسی نظام آموزشی ایران، فاصله معنادار بین محتوای آموزشی و نیازهای درحال تغییر بازار کار است. درحالی که بازار کار جهانی و حتی داخلی با سرعت به سمت دیجیتالی شدن و استفاده گسترده از هوش مصنوعی پیش میرود، برنامههای درسی دانشگاههای ایران دررشتههای مرتبط با هوش مصنوعی و علوم داده، بهروزرسانی کندی دارند و اغلب با فاصله چندساله از تحولات صنعت عقب هستند. این مسأله در دورههای تخصصی کارشناسی ارشد و دکتری نیز مشهود است، به طوری که بسیاری از فارغالتحصیلان این رشتهها پس از ورود به بازار کار، ناگزیر به گذراندن دورههای آموزشی تکمیلی هستند تا بتوانند با فناوریهای روز هوش مصنوعی کار کنند. علاوهبر این، تعامل محدود دانشگاهها با صنعت و کسبوکارهای فعال در حوزه هوش مصنوعی، موجب شده که پروژههای تحقیقاتی و پایاننامههای دانشجویی اغلب جنبه نظری داشته باشند و کمتر به حل چالشهای واقعی صنعت بپردازند. همچنین، نبود نظام کارآموزی منسجم و عدم مشارکت فعال شرکتهای فناوری در طراحی دورههای آموزشی، به این فاصله دامن زده است. نتیجه این وضعیت، ورود فارغالتحصیلانی به بازار کار است که علیرغم داشتن دانش نظری، فاقد مهارتهای عملی و تجربه کافی برای پاسخگویی به نیازهای صنعت هوش مصنوعی هستند.
کمبود نیروی متخصص: یکی از موانع جدی توسعه آموزش هوش مصنوعی در ایران، کمبود معلمان و اساتید متخصص و ماهر در این حوزه است. این مشکل از چند عامل ناشی میشود: نخست، نظام تربیت معلم در ایران (بهویژه در دانشگاه فرهنگیان)هنوز برنامههای آموزشی منسجمی برای تربیت معلمان متخصص درحوزه هوش مصنوعی نداردودورههای موجود عمدتا بر آموزش فناوری اطلاعات در سطح مقدماتی تمرکز دارند. دوم، معلمان فعلی که در نظام آموزشی مشغول به کار هستند، اغلب دورههای آموزشی کافی و بهروز درزمینه هوش مصنوعی وکاربردهای آن درآموزش را نگذراندهاند. دورههای ضمن خدمت موجود نیز عمدتا کوتاهمدت،سطحی وفاقد جنبههای عملی وکاربردی هستند. سوم، مشکلات معیشتی و حقوق پایین معلمان موجبشده بسیاری از افراد متخصص در حوزه فناوری و هوش مصنوعی تمایلی به ورود به حرفه معلمی نداشته باشند و جذب بخشهای صنعتی وتجاری با درآمد بالاتر شوند. این کمبود نیروی متخصص بهویژه در مناطق محروم و روستایی چشمگیرتر است. در سطح آموزش عالی نیز، علیرغم افزایش تعداد دانشگاهها و پذیرش دانشجو در رشتههای مرتبط با هوش مصنوعی، کمبود اساتید متخصص و بهروز که تجربه عملی درصنعت داشته باشند، مشهود است.
رویکرد محتوامحور به جای مهارتمحور: نظام آموزشی ایران هنوز بهشدت متکی بر رویکردهای سنتی آموزشی است که در آن انتقال حجم زیادی از اطلاعات و محتوا به دانشآموزان در اولویت قرار دارد. این رویکرد محتوامحور با ماهیت آموزش هوش مصنوعی و تفکر الگوریتمی که نیازمند تمرین، خلاقیت، حل مسأله و یادگیری عملی است، سازگاری ندارد. درنظام فعلی،ارزشیابی عمدتامبتنی برآزمونهای حافظهمحور است که توانایی بازیابی اطلاعات رامیسنجد، نه مهارتهای تحلیلی، خلاقیت و توانایی کاربرددانش درموقعیتهای واقعی.این رویکردموجب شده دانشآموزان وحتی دانشجویان ایرانی، علیرغم داشتن دانش نظری قابلقبول، در کاربرد این دانش برای حل مسائل پیچیده وچالشبرانگیز دچار ضعف باشند. نظام آموزشی ایران چندان به پرورش مهارتهای نرم مانند تفکر انتقادی، خلاقیت، کار تیمی و حل مسأله که از ملزومات اساسی یادگیری وکاربردهوش مصنوعی است، توجه نمیکند.همچنین،ساختار کلاسها هنوزمبتنی برالگوی معلممحور است که درآن دانشآموزان نقش منفعلی دارند،درحالی که آموزش مؤثرهوش مصنوعی نیازمند فضای یادگیری تعاملی، مشارکتی و پروژهمحور است که در آن دانشآموزان بتوانند به صورت عملی باچالشها درگیر شوند وراهحلهای خلاقانه ارائه دهند.
مزایای توسعه آموزش هوش مصنوعی
شخصیسازی آموزش: هوش مصنوعی با تحلیل دقیق الگوهای یادگیری هردانشآموز،قادر است محتواوروش آموزشی را متناسب با نیازها،سبک یادگیری وسرعت پیشرفت فردی تنظیم کند.این قابلیت بهویژه درکلاسهای پرجمعیت مدارس ایران، امکان توجه به تفاوتهای فردی را فراهم میکندوبه کاهش شکاف آموزشی میان دانشآموزان قوی و ضعیف کمک میکند.
افزایش بهرهوری آموزشی:خودکارسازی وظایف تکراری و زمانبر مانند تصحیح برگههای امتحانی، ثبت نمرات و تهیه گزارشهای پیشرفت تحصیلی به وسیله ابزارهای هوشمند، فرصت بیشتری در اختیار معلمان قرار میدهد تا به جنبههای خلاقانه آموزش، تعاملات انسانی، و پرورش مهارتهای نرم در دانشآموزان بپردازند.
تشخیص زودهنگام چالشهای یادگیری: سیستمهای هوشمند باتحلیل الگوهای عملکردی دانشآموزان،قادرند مشکلات یادگیری مانند اختلالات خاص، کاهش انگیزه یا افت تحصیلی را در مراحل اولیه شناسایی کنند. این قابلیت امکان مداخله بهموقع و طراحی راهکارهای اصلاحی متناسب با نیاز هر دانشآموز را فراهم میکند.
آمادهسازی برای مشاغل آینده: باتوجه به روند رو به رشد کاربرد هوش مصنوعی در صنایع مختلف، آشنایی دانشآموزان با مفاهیم پایه این فناوری، آنها را برای ورود به بازارکار آینده آماده میکند. مهارتهایی مانند تفکر الگوریتمی، تحلیل داده و آشنایی با یادگیری ماشین، به عنوان مهارتهای پایه و ضروری برای طیف وسیعی از مشاغل آینده محسوب میشوند.
توسعه خلاقیت ونوآوری:ابزارهای هوشمصنوعی بهعنوان دستیاران خلاق،میتوانندباپیشنهادایدههای متنوع و راهکارهای نوآورانه،به تقویت تفکرخلاق وحل خلاقانه مسائل دردانشآموزان کمک کنند. این مهارتهادر اقتصاد دانشبنیان امروز از اهمیت ویژهای برخوردار هستند.
نقش هوش مصنوعی در توسعه تفکر الگوریتمی
تفکر الگوریتمی به عنوان یکی از مهارتهای اساسی درعصر دیجیتال، توانایی شکستن مسائل پیچیده به گامهای کوچکتر و منطقی برای حل مسأله را در افراد تقویت میکند. آموزش هوش مصنوعی و بهرهگیری از ابزارهای آن در نظام آموزشی، به طرق مختلف به توسعه این مهارت حیاتی کمک میکند:
یادگیری از طریق برنامهنویسی بصری: پلتفرمهای مبتنی بر بلوکهای برنامهنویسی (مانند اسکرچ) با پشتیبانی هوش مصنوعی، امکان یادگیری اصول الگوریتمی را به شیوهای جذاب و قابل فهم برای دانشآموزان فراهم میکند.
بازیهای آموزشی هوشمند: طراحی بازیهای آموزشی مبتنی بر هوش مصنوعی که بهتدریج با پیشرفت دانشآموز، سطح پیچیدگی چالشهای الگوریتمی را افزایش میدهند.
دستیاران آموزشی هوشمند: ابزارهایی که با تحلیل الگوهای اشتباه دانشآموزان در حل مسائل الگوریتمی، راهنماییهای شخصیسازیشده ارائه میدهند.
شبیهسازهای تصمیمگیری: سیستمهای مبتنی بر هوش مصنوعی که به دانشآموزان امکان میدهند تأثیر الگوریتمهای مختلف را در محیطهای شبیهسازیشده مشاهده و تحلیل کنند.
ضرورت انکارناپذیر
توسعه آموزش هوش مصنوعی در نظام آموزشی ایران نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی انکارناپذیر برای آمادهسازی نسل آینده در مواجهه با تحولات شگرف جهانی است. بدون تردید، کشوری که در این مسیر درنگ کند، در رقابت جهانی دانش و فناوری عقب خواهد ماند. برای نظام آموزشی ایران، بهرهگیری از ظرفیتهای هوش مصنوعی نباید صرفا به عنوان ابزاری برای بهبود روشهای آموزشی موجود دیده شود بلکه باید به مثابه فرصتی برای بازتعریف بنیادین مفهوم آموزش و یادگیری در عصر دیجیتال نگریسته شود. ایران با برخورداری از نیروی انسانی جوان، مستعد و خلاق، پتانسیل بالایی برای جهش دراین حوزه دارد. بهرهگیری هوشمندانه از این ظرفیت، مستلزم اراده جدی، برنامهریزی راهبردی و هماهنگی میان تمامی دستاندرکاران نظام آموزشی، مراکز علمی و پژوهشی، شرکتهای دانشبنیان و نهادهای سیاستگذار است. آنچه مسلم است، آینده از آن جوامعی خواهد بود که توانایی سازگاری سریع با تحولات فناورانه و بهرهبرداری خلاقانه از فرصتهای نوظهور هوش مصنوعی را داشته باشند. آموزش هوش مصنوعی و تفکر الگوریتمی، کلید ورود نسل آینده ساز فردای ایران به این آینده درخشان خواهد بود.
تجارب موفق جهانی قابل الگوبرداری برای ایران
فنلاند: برنامه Elements of AI
فنلاند با اجرای برنامه Elements of AI، دورههای آموزشی رایگان و آنلاین برای آشنایی عمومی بامفاهیم پایه هوش مصنوعی رابرای شهروندان خود فراهم کرده است.این برنامه باهدف آموزش حداقل یک درصد ازجمعیت کشور،نقش مهمی در توسعه سواد دیجیتال و گسترش فرهنگ استفاده از هوش مصنوعی داشته است.
چین: برنامه جامع آموزش هوش مصنوعی در مدارس
چین با سرمایهگذاری وسیع در حوزه هوش مصنوعی آموزشی،برنامه درسی اجباری برای آموزش مفاهیم هوش مصنوعی از دوره ابتدایی تا متوسطه راطراحی و اجرا کرده است.این کشورهمچنین باهمکاری شرکتهای بزرگ فناوری، کتابهای درسی پیشرفته و پلتفرمهای آموزشی مبتنی بر هوش مصنوعی را توسعه داده است.
امارات متحده عربی: ابتکار هوش مصنوعی ملی
امارات باایجادوزارت هوش مصنوعی و راهاندازی دانشگاه تخصصی هوش مصنوعی،گامهای بلندی درتوسعه این فناوری برداشته است. این کشور برنامههای ویژهای برای آموزش مهارتهای هوش مصنوعی به دانشآموزان و معلمان در نظر گرفته و اهداف بلندمدتی برای تبدیل شدن به قطب هوش مصنوعی در منطقه تعیین کرده است.
کرهجنوبی: تلفیق هوش مصنوعی و رباتیک در آموزش
کرهجنوبی با تمرکز بر تلفیق آموزش هوش مصنوعی و رباتیک،زمینه را برای درک عملی وکاربردی این فناوریها فراهم کرده است. این کشور با راهاندازی آزمایشگاههای تخصصی درمدارس وبرگزاری مسابقات ملی رباتیک وهوش مصنوعی، انگیزه لازم برای یادگیری این مهارتها را در دانشآموزان ایجاد کرده است.
الزامات و راهکارهای توسعه آموزش هوش مصنوعی
تحول در برنامههای درسی
طراحی واجرای برنامه درسی مبتنی برتفکر الگوریتمی: گنجاندن مفاهیم پایه برنامهنویسی وهوش مصنوعی ازدوره ابتدایی با رویکردی جذاب و خلاقانه.
آموزش مهارتهای تحلیل داده: توسعه توانایی دانشآموزان در جمعآوری، پردازش و تحلیل دادهها به عنوان پایه اصلی هوش مصنوعی.
توسعه پروژهمحوری: جایگزینی بخشی ازآموزشهای نظری با پروژههای عملی مبتنی بر کاربرد هوش مصنوعی در حل مسائل واقعی.
توانمندسازی منابع انسانی
بازطراحی دورههای تربیت معلم: اصلاح سرفصلهای دانشگاه فرهنگیان با تأکید بر مهارتهای دیجیتال و کاربرد هوش مصنوعی در آموزش.
آموزش ضمن خدمت فشرده: اجرای دورههای آموزشی کاربردی و مستمر برای معلمان فعلی جهت آشنایی با ابزارهای هوشمند آموزشی.
تشکیل شبکه معلمان پیشرو: ایجاد گروههای آموزشی متشکل از معلمان خلاق با هدف تولید محتوای آموزشی نوآورانه و به اشتراکگذاری تجربیات.
توسعه زیرساختهای فناورانه
دسترسی فراگیر به اینترنت پرسرعت: اولویتبخشی به تجهیز مدارس به اینترنت باکیفیت با تمرکز بر مناطق محروم.
ایجادآزمایشگاههای هوش مصنوعی:راهاندازی فضاهای تخصصی مجهز درمدارس برای آموزش عملی مفاهیم هوش مصنوعی و رباتیک.
توسعه پلتفرمهای آموزشی هوشمند: سرمایهگذاری در طراحی وتولید نرمافزارهای آموزشی مبتنی بر هوش مصنوعی متناسب با نیازهای کشور.
اصلاح نظام ارزشیابی
ارزیابی مهارتهای تفکرمحاسباتی: طراحی آزمونهای استاندارد برای سنجش تسلط دانشآموزان بر مفاهیم پایه هوش مصنوعی و تفکر الگوریتمی.
استفاده از سیستم ارزیابی هوشمند: بهرهگیری از فناوریهای تحلیل داده برای ارزیابی دقیق پیشرفت تحصیلی و ارائه بازخورد شخصیسازی شده.
تأکید بر ارزیابی پروژهمحور: اختصاص بخش قابلتوجهی از نمره به پروژههای عملی مبتنی بر کاربرد هوش مصنوعی در حل مسائل واقعی.