الگوی سوم زن درباره چه زنانی حرف میزند و چطور میتوانیم به آن برسیم؟ الگوی سوم زن، واژه آنقدر آشنایی برای عموم جامعه نیست! جامعهای که مدام شیپور دفاع از حقوق زن دستش گرفته است اما به یکی از درخشانترین تعاریفش، بیتوجهی میکند؛ عنوانی که اختصاص به رهبر انقلاب دارد و یک عبارت بسیار هوشمندانه است و نشان میدهد شرایط و مطالبات زنان در ۴۵ سال گذشته دچار تغییرات و دگردیسیهای فراوانی شده است. در این میان، تعریفی به نام الگوی سوم زن، قصد دارد به نیازها و مطالبات زن امروز در چهارچوب نظام پاسخ بدهد.
یک الگوی متفاوت
پس از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از مسائلی که بهشکلی جدی مورد بحث و توجه افکارعمومی ایران و جهان قرار گرفت موضوع «زن» بود. انقلاب اسلامی در فضایی به پیروزی رسید که مکاتب گوناگون و ایدئولوژیهای سکولار مدرن، هریک با توجه به مبانی و جهتگیریهای خود، نگاهی خاص به مقوله زن را ترویج میکردند و فرهنگ عمومی جوامع مختلف تحت تأثیر این نگرشها شکل میگرفت. اما انقلاب اسلامی حرف و نگاهی نو و تحولآفرین را در این موضوع پیشروی بشریت گذاشت. این نگاه جدید در قالب کنشگری وفعالیت«زن مسلمان ایرانی» عینیت یافت وبه تعبیرحضرت آیتا...خامنهای، رهبرمعظم انقلاب اسلامی «الگوی سوم زن» را تحقق بخشید. الگویی که «نه شرقی است و نه غربی»: «زن، در تعریف غالبا شرقی، همچون عنصری در حاشیه و بینقش در تاریخسازی؛ و در تعریف غالبا غربی، بهمثابه موجودی که جنسیت او بر انسانیتش میچربد وابزاری جنسی برای مردان و در خدمت سرمایهداری جدید است، معرفی میشد. شیرزنان انقلاب و دفاعمقدس نشان دادند که الگوی سوم، «زن نه شرقی، نه غربی» است. زن مسلمان ایرانی، تاریخ جدیدی را پیش چشم زنان جهان گشود و ثابت کرد که میتوان زن بود، عفیف بود، محجبه و شریف بود، و درعینحال، در متن و مرکز بود. میتوان سنگر خانواده را پاکیزه نگاه داشت و در عرصه سیاسی و اجتماعی نیز، سنگرسازیهای جدید کرد و فتوحات بزرگ به ارمغان آورد.»
این مسیر پر از تغییر
آنچه روشن و واضح به نظر میرسد، حجم عظیمی از تغییرات طی سالهای گذشته تا به امروز است؛ تغییراتی که در همه جنبهها رخ داده و حوزه زنان هم از آن مستثنی نبوده است. موضوعی که مریم اشرفیگودرزی، پژوهشگر حوزه زنان هم آن را تایید میکند و به جامجم میگوید: «الگوی سوم زن، از این نظر مدبرانه است که اقتضای شرایط و از آن مهمتر، چهارچوب شرعی را در نظر میگیرد. البته فارغ از اینکه ما بهعنوان یک زن مسلمان، اصول پایهای داریم که باید رعایت شود، اما واقعیت این است که شما تابع هر دینی که باشید، مادر بودن، جزو ارزشها تلقی میشود. با وجود این، وقتی دین را هم در اقتضائات در نظر میگیریم، یعنی به مطالبات، خواستهها و نیازهای زن، شکل و جهت میدهیم و باید بتوانیم بین توانمندیها و نیازها و قابلیتهایمان، تعادل و توازن برقرار کنیم.» و همین جنبههای مختلف است که ضرورت وجود یک الگوی ایدهآل را پررنگ کرده است؛ چیزی شبیه به الگوی سوم زن! الگویی که اصول متعالی خودمان را فراموش نکرده است.
نقشآفرینی بانوان در مقاطع مختلف
هر دورهای الگوی خودش را داشته است؛ مثل مادرانمان در روزهای دفاع مقدس؛ زنانی که همپای مردان در هشت سال دفاع مقدس، چه در پشت جبههها و چه حتی در بسیاری از نقاط مرزی، پابهپای رزمندهها فعالیت میکردند، میجنگیدند و از سربلندی وطن دفاع میکردند: «زنان در آن دوره از تاریخ هم از شکل منفعلانه و مرسوم زنان آن روزها فاصله گرفتند و پای کار آمدند؛ که اگر این کار را نمیکردند، اگر کنار میکشیدند، شاید جنگ پیروز نمیشد.» اما اشرفی گودرزی معتقد است که آنچه زنان را در هر دورهای، به زنی تاثیرگذار تبدیل کرده است، آرمانگرا بودن آنهاست: «و خب امروز هم همان آرمانها، ما را در جنگ نرم یاری میکنند. حالا انتظارات از بانوان تغییر شکل داده، ولی اصل وظیفه تغییری پیدا نکرده است. چنانچه حتی در جنگ نرم، میتوانند حضور موثرتری هم داشته باشند، چون ابزار مطالعه و آگاهبودن در شرایط زمانی فعلی، میتواند کمککننده باشد.»
حالا چرا الگو؟
در روزگار فعلی، زن دیگر یک موجود خانهنشین و منفعل نیست و شاید ارائه الگو برای زنان از این نظر اهمیت دارد که زن فرهنگساز است؛ زن فرزند تربیت میکند و میتواند یک پل ارتباطی بین فرهنگها و نسلهای مختلف باشد: «نهفقط برای نقش مادری که میتواند همسر خودش را هم تحت تاثیر قرار بدهد.» اشرفیگودرزی، معتقد است که درچنین شرایطی، ما با مفهومی به نام الگوی سوم زن مواجه هستیم که درچهارچوب آن، زن توامان به نقش مادری و اجتماعی خودش میرسد و درچنین الگویی، هم به زندگی شخصی و هم به زندگی عمومی و اجتماعی زنان جامعه توجه میشود. حالا در شرایطی که خانواده آماج الگوهای فرهنگی از جنبههای مختلف قرار گرفته است، الگویی بومی به نام الگوی سوم زن که رهبر انقلاب آن را در وجود زن مسلمان ایرانی تعریف کرده است که تاریخ جدیدی را پیش چشم زنان جهان گشوده است: «جامعه ما جامعهای است که رشد و تربیت را محور خودش قرار داده و در چنین جامعهای، بانوان میتوانند در عرصههای سیاسی،اجتماعی، فرهنگی و...نقش تاثیرگذاری داشته باشند. نقشی که بتواند استعدادها و توانمندیهای زنان جامعه را در جهت رشد آن جامعه به کار بگیرد.»
یک قدم جلوتر
با وجود همه این تعریف و تمجیدها، چطور میتوانیم به چنین الگویی نزدیک شویم؟ سؤالی که اشرفیگودرزی پاسخی مختصر اما کاربردی برایش دارد:«آن چیزی که زن امروز را ازگذشته متمایز میکند، داشتن آگاهی است.برای تحقق الگوی سوم زن بستر فراهم است، استعدادها و قابلیتها باید شناسایی شود، و درنهایت با در نظر داشتن ارزشهای معنوی، به نتیجه هدف خواهیم رسید.» در چنین شرایطی، توسعه فردی ما رابه هدفمان نزدیک میکند: «اولین قدم برای تحقق الگوی سوم زن این است که زنان قدرت فکر و تفکر انتقادی داشته باشند و از یک کاربر منفعل و کنشپذیر، تبدیل به کنشگر شوند؛ کاری که در هر موقعیت میتوان آن را اجرایی کرد! اگر خانهدار هستیم، خانهداری تاثیرگذار و بادانش باشیم، اگر مادرهستیم، آن آگاهی و مطالبهگری رادر وجود فرزندمان پرورش دهیم و اگر نقشی در جامعه داریم، به تاثیر آن حضور اهمیت بدهیم.» یعنی یک زن خانهنشین هم نباید منفعل باشد؛ نه اینکه میتواند فعال باشد، بلکه باید فعال باشد! فعالیت هم لزوما نه به معنای اشتغال، بلکه به معنای آگاهی و رشد، که اگر اینطور نباشد، از جامعه و زمانه خودش عقب میماند.