«رها»؛ استوار بر فیلمنامه‌نویسی

رها اولین ساخته‌ حسام فرهمند، فیلمی در ژانر ملودرام است که در جشنواره‌ چهل‌و‌سوم به نمایش در آمد.ساختار رها از اولین نما، استوار بر اصول فیلمنامه‌نویسی است. فیلم با یک نما آغاز و با همان نما تمام می‌شود.
کد خبر: ۱۴۹۳۳۶۵
نویسنده نگار زهرایی‌ - هنرجوی مدرسه نقد جام‌جم
 
در پلان اول، پدر (شهاب حسینی) درحال تعمیر لوازم خانگی‌ است که درادامه این عمل بهانه‌ای برای معرفی شغل او(خرید وسایل دست‌دوم و تعمیرشان) می‌شود و رها روی پای پدر دراز کشیده است و فقط بخشی از موهای او درتصویر دیده می‌شود.در پلان پایانی فیلم، پدر موهای قیچی‌شده‌ رها را روی پا دارد و آنها را نوازش می‌کند اما یک تفاوت عظیم بین پدر ابتدای فیلم و پدر پایان فیلم وجود دارد؛ او حالا ارزش خانواده را بیش از پیش درک می‌کند که البته این تغییر شخصیت به بهای از دست دادن دخترش در وی ایجاد شد. در ابتدای فیلم، پدر به رها اعتراض می‌کند که موهایش را جمع کند و در پایان، خود موهای فرزند را در آغوش دارد و می‌گرید.در سکانس بعد، متوجه می‌شویم لپ‌تاپ رها دزدیده شده و او برای کارش شدیدا به آن نیاز دارد اما پدر، امکان تهیه‌ لپ‌تاپ جدیدی را برای او ندارد. حادثه‌ای که موجب شروع فیلم می‌شود، شاید به ظاهر پیش‌پا‌افتاده باشد اما در ادامه لایه‌های بیشتری به ماجرا اضافه می‌شود و موضوع فقط لپ‌تاپ نیست!رها تا حدودی مرا به یاد فیلم «بی‌بدن» انداخت، با یک تفاوت اصلی؛ رها برای خانواده فدا می‌شود.اگرچه بی‌بدن فیلم بهتری است اما این مفهوم، نقطه‌ قوت رها نسبت به بی‌بدن است.توالی حوادث دررها بی‌نظیر است؛ اتفاقی پس ازاتفاق دیگر که فرصت خسته شدن راازتماشاگر می‌گیرد و تا دقایق پایانی او را همراه خود می‌کشاند.رها موهایش را به دوستش می‌فروشد تا بتواند با پول آن لپ‌تاپی بخرد اما پدر که کارش خرید وسایل به‌دردنخور است، لپ‌تاپ دست‌دومی می‌خرد و آن را برای تعمیر به مغازه‌ای می‌برد. فردای آن روز لپ‌تاپ صحیح و سالم به دست رها می‌رسد اما او متوجه می‌شود فایل‌های شخصی فرد دیگری در آن است. رهااصرار می‌کندبه صاحب لپ‌تاپ زنگ بزندوماجرارا تعریف کند که پدر مانع او می‌شود. چند روزبعد ماموران پلیس به خانه‌ آنها می‌آیند ولپ‌تاپ و خانواده رابه آگاهی می‌برند. پدر متهم به دزدی لپ‌تاپ می‌شود تا این‌که تعمیرکارلپ‌تاپ شهادت می‌دهد درچه تاریخی لپ‌تاپ به‌دست اورسیده و ماجرا حل می‌شود.اما برادرآرش،دختری که لپ‌تاپ او دزدیده شده، لپ‌تاپ را به رها باز نمی‌گرداند.یکی از تأثیرگذارترین نماهای فیلم؛ رها کفش‌های آبی‌رنگش را می‌پوشد و از خانه خارج می‌شود؛ همان کفش‌هایی که دو روز بعد هنگامی‌که جنازه‌ رها درون کانال کولر خانه‌ آرش پیدا می‌شود، هویت صاحبش را فریاد می‌زند. اما تصویری ازرهای بی‌جان نمی‌بینیم وتنها دوپای آویزان درون کانال کولر‌ماراآگاه می‌کند.نمی‌نویسم چه شدکه رهابه خانه آرش‌رفت‌و نمی‌نویسم که برای چه کسی و به چه علت قربانی شد.تماشای آن صحنه‌ها لذتی ا‌ست که فیلم به شما هدیه می‌کند و خارج از هر توصیفی‌ است.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها