او بهتازگی در نخستین همایش ملی تجلیل از گزارشگران برتر، عنوان بهترین گزارشگر فوتبال شبکه ورزش را بهدست آورد. از او در ماههای اخیر مسابقه بینالمللی قهرمان را هم سراغ داریم که در آن همراه نیما تاجیک به گزارشگری میپرداخت. با وی درباره مسیری که از شرکت در یک مسابقه استعدادیابی تلویزیونی تا رسیدن به عنوان گزارشگر برتر پیموده، گپ زدیم.
مسابقه قهرمان یکی از برجستهترین آثار شما روی آنتن بود و بازخورد خوبی هم از سوی تماشاگران داشت. قرار است این برنامه بینالمللی ادامه داشته باشد؟
در صحبتهایی که با آقای ملکآبادی (تهیهکننده) داشتم، به نظر میرسد مدیران ارشد تصمیم گرفتند این اتفاق بیفتد و خودم هم خیلی امیدوارم سطح کیفی خیلی بالا بود؛ البته جدا از سطح کیفی مسابقه، حضور ورزشکاران خارجی در ایران برای اولین بار اتفاق افتاد. این افراد میتوانند سفیران ایران در کشورهای مختلف شوند و این میتواند خیلی به تبیین فرهنگ ایرانی کمک کند.
غیر از این فضا، چقدر میشود بهواسطه این برنامه و ارتباطی که میان ورزشکاران ایرانی و خارجی برقرار شد، سطح ورزش کشور را ارتقا داد؟
یکی از کارهایی که در مسابقه قهرمان انجام دادیم، صرفا این نبود که مثلا بگوییم سیمون برونز که آلمانی است یا زلیمخان که روسی است، بیایند. اینها همگی عنوانداران کشورهای خود هستند و مقامهای زیادی در سطح اروپا و جهان دارند. در مسابقه قهرمان، کلی قهرمان دور هم جمع شدند. در این مسابقه عمدتا ورزشکاران ما از شهرهای کمامکانات آمده بودند. شاید این بستر برای افراد فراهم نشود که بتوانند به یک سفر خارج از ایران بروند و خود را مقابل این قهرمانان محک بزنند. این فضا بهواسطه مسابقه قهرمان در کشور خودمان فراهم شد. با قهرمانان خارجی در این برنامه دیدار کردیم و آنها مشتاق بودند در ایران حضور داشته باشند. همانطور که دیدیم خروجی برنامه هم خیلی خوب بود و خودشان هم خیلی لذت بردند. خاطرم هست یک شرکتکننده برزیلی وقتی داشت از ایران میرفت، اشک میریخت.
چه چیزی برایش جذاب بود؟
میگفت مردم ایران خیلی خونگرم هستند.
آقای ملکآبادی در گفتوگویی که پیشتر با جامجم داشت، بیان کرد زمانی که قهرمانان آمدند، محرم بوده و شرکتکننده برزیلی در هیات امامحسین(ع) حضور پیدا میکند و حتی از این مراسم در اینستاگرام پست میگذارد.
دقیقا همینطور بود. همه ورزشکاران خارجی در مراسم عاشورا شرکت کردند.
پس فضای فرهنگی ایران هم برایشان جالب بوده است.
بله، حضور ورزشکاران خارجی با ایام محرم تلاقی داشت و آنها را به مراسم عاشورا بردیم. میخواستیم بازخوردشان را ببینیم. هیچگونه تحمیل عقایدی در کار نبود. خودجوش ویدئو گرفتند و عکسالعملشان واقعا خوب بود.
شماتاامروز هم تجربه مجریگری داشتید و هم گزارشگری، کدامیک از فضاهایی که تجربه کردید، برایتان اهمیت بیشتری دارد؟
اولویتم در رسانه، گزارش مسابقات فوتبال است. وقتی تخصصت در کاری بیشتر است و بازخورد بهتری از سمت مردم میگیری، دوست داری در این حوزه بیشتر فعالیت کنی.
غیر از تخصص، گزارشگری برایتان چه جذابیتی دارد؟
در دوران کودکی دوست داشتم گزارشگر فوتبال شوم و همین علاقه من را در جوانی به سویی کشاند که در مسابقه آقای گزارشگر شرکت کنم. نمیدانستم چقدر استعداد دارم اما وقتی رتبه خوبی آوردم و بین این همه آدم که استعداد دارند اول شدم، خیلی قوت قلب گرفتم. کلاس رفتم؛ کار، تلاش و مطالعه کردم و خود را به سرمنزل مقصود رساندم. با حرفهای که وارد سازمان شدم، ارتباط خیلی خوبی میگیرم. اولویت این حرفه برایم به خاطر این است که حرفهایی که دوست دارم در مورد رشته ورزشی موردعلاقهام بزنم را خیلی بهتر میتوانم بیان کنم. شاید در اجرا چنین فضایی نباشد. دوست دارم درباره جزئیات و تحلیل خود مسابقه فوتبال حرف بزنم اما در اجرا، دست و بال مجری برای این کار خیلی باز نیست، دامنه فعالیتش قدری محدود است و به یک سری ملاحظات بستگی دارد؛ اما در گزارش فوتبال، ریش و قیچی دست گزارشگر است و هرچه دوست دارد در مورد مسابقه و در راستای اتفاقاتی که دارد میافتد، میگوید.
بسیاری از اوقات گفته میشود مسابقات استعدادیابی تلویزیونی که برگزار میشود، دستاوردی ندارد و نتایجش در این قاب دیده نمیشود اما شما مثال نقض آن هستید!
بله. در شبکه سه برنامه عمارت را داریم، آقای فتحیروشن آن را اجرا میکند که از شرکتکنندگان موفق «عصر جدید» است. چهار فصل برنامه آقای گزارشگر برگزار شد و الآن بیش از ۱۰ گزارشگر در صداوسیما که در حوزههای مختلف مثل نریتور، تحریریه و گزارشگری مسابقات فوتبال فعال هستند، از چهار فصل آقای گزارشگر آمدهاند.
تا مدتها گفته میشد فضاهایی همچون گزارشگری فوتبال یا اجرا، در سیطره آدمهای قدیمی این حوزه است. کسانیکه چندان فضا را برای جوانان باز نمیکنند. تجربه شما در اینخصوص چیست؟ بهراحتی به شما اجازه ورود و میدان دادند؟
اواخر دهه ۷۰ چهار پنج گزارشگر داشتیم و نسبت به چیزی که عرضه میکردیم، کفایت میکرد؛ ولی امروز در هفته، پنج شش بازی در شبکه سه و ۱۰-۱۵ مسابقه در شبکه ورزش پخش میشود؛ طبعا با پنج گزارشگر نمیتوان کار کرد. پس ناچار به وارد کردن نسل جدید شدیم. البته صرفا نه اینکه جوان باشند، ولی نسل جدیدی باید وارد میشد که بتواند ظرفیت تازهای که ایجاد شده را در دست بگیرد. بر این اساس با تاسیس شبکه ورزش و گستردهتر شدن پخش مسابقات فوتبال در شبکه سه، در این زمینه شاهد پیشرفت بودیم. اوایل دهه ۷۰ فقط مسابقات بوندسلیگا پخش میشد. اواخر دهه ۷۰ ایتالیا اضافه شد و اوایل دهه ۸۰ انگلیس. تا سال ۸۳ در تلویزیون الکلاسیکو پخش نمیشد. الآن خیلی شرایط فرق کرده است. مثلا اسپورتینگ و بنفیکا یا لیگ قهرمانان آسیا پخش میشود. پس همانطور که گفتم، طبعا نیاز به گزارشگر جدید داریم. نیروهایی که وارد شدند، رفته رفته دارند جا میافتند. همیشه باید چهار سال اول گزارشگر جدید را با چهار سال اول گزارشگر محبوب مقایسه کنیم و این زمان را بدهیم که گزارشگر جدید بتواند تواناییهایش را نشان دهد.
زمانی که بچه بودید و به قول خودتان عشق گزارشگری داشتید، الگویتان در این زمینه که بود؟
در فضای حرفهای که الآن هستم، الگوپذیری اصلا درست نیست. اما گزارش فوتبال را با صدای آقای خیابانی و دیگر بزرگان دوست داشتم. وقتی شناخت بیشتر میشود، متوجه میشوی کار حرفهای چیست و نگاه هم تغییر میکند. یعنی اول ذوق است اما شاید این ذوق همراه با اطلاعات فنی درست نباشد. جالب است از من پرسیدند که اگر به عقب برگردی باز هم گزارشگر میشوی؟ گفتم از یک لحاظ نه؛ چون دیگر نمیتوانم از تماشای فوتبال لذت ببرم. ضمیر ناخودآگاهم به سمت گزارش فوتبال میرود و فکرم فقط آنالیز میکند که اینجا خوب یا بد است، اینجایش را باید یاد بگیرم و...
کار فرهنگی در رقابت ورزشی
این گزارشگر فوتبال در تلویزیون، درباره برنامه اخیر خودکه وجهه بینالمللی داشت،عنوان میکند:به نظرم استانداردهای بینالمللی این برنامه را میتوان نشاتگرفته از خوشسلیقگی و البته توانمندی تیم تولید دانست که به جای طراحی آیتمهای معمولی، در قد و قامت استانداردهای جهانی ظاهر شدند و البته این کار زحمت فراوانی داشت. همین که قهرمانان مشهوری از کشورهای مختلف به این برنامه آمدند، باعث شد، ورزشکاران ایرانی انگیزه بگیرند و سطح مسابقات بالاتر برود. از نگاه من این برنامه، یک کار فرهنگی را کنار یک مسابقه ورزشی انجام داد. اینکه فرهنگ ایرانی با برنامه منتقل شد، بهگونهای مقابل ایرانهراسی قرار گرفت که برخی رسانههای خارجی درپی آن هستند. برای خود من هم جالب بود که برخی شرکتکنندگان بعد از حذف شدن هم دوست نداشتند از ایران بروند. میخواستند بمانند و رقابت دیگر شرکتکنندگان را تماشا کنند و بیشتر با فرهنگ ایران آشنا شوند.