اهل ایمان میدانند جنگ، جنگ است و جنگ همیشه پیروزی فوری بهبار نمیآورد، ولو اگر پیامبر خدا و اولیاءا...، امامان معصوم صلواتا... علیهم فرمانده جنگ باشند. آنها به تحقق وعده یاری خدا یقین دارند و صبر پیشه میکنند و پیروزی را در هرحال از آن خود میدانند که به فرمان خدا عمل کردهاند. افراد سستایمان و فاقد باور و اتکال به خدا، در شرایط و آزمایشها مشقتبار، در هم میشکنند. از مقاومت پشیمان میشوند و این تزلزل در بریدن و اعتراض به اصل مقاومت برابر کفر و ظلم، بروز مییابد و راه نشستگان در خانه و اهل نفاق و سازش با دشمنان خدا و گریزندگان از جهاد را درست و معقول و معتبر وانمود کرده، مردم را از گرد رهبری مقاومت و پایداری در توحید و حق و عدل، پراکنده میکنند. هر رهبر الهی، از پیش واقف بهسر برآوردن این روحیه شیطانزدگی در شرایط سخت است و هر اهل ایمانی بامعرفت و صبر علیه نشر تزلزل برابر آن مقاومت را ترویج میکند.
☆☆☆☆☆
بعد از ماجرای وحشیگری و درندهخویی رژیم غاصب صهیونی و آمریکا انواع صداهای حقبهجانب و نادم از مقاومت در داخل و خارج طنینانداز شد و کسانی که از روز نخست نفیکننده مقاومت و خواهان بهرسمیتشناختن غصب و ستم بودند فرصت را از دست ندادند و زباندراز بدگویی از مقاومت از سوی غربگرایان بالا گرفت و شبکهها و رسانههای دشمن اسلام و استقلال مسلمانان و ابزار اغواگر قدرتهای سلطهجو در مردم تسلیم، ترس و تردید پخش کردند اما شبههها در قدرتمندترین ظاهر فریبدهندهشان، بهمحض قرارگرفتن در آفتاب واقعیات و رویدادها و شناخت طرح دشمن چون برف در وسط تابستان آب شده و بیهودگی و ترسزدگی و سستعهدیشان آشکار میشود. زیرا آنان برهان مستحکم مقاومت را بیپاسخ میگذارند. برهان مقاومت یک چیز است: هیچ راه دیگری برابر این شجره خبیثه وجود ندارد و ترک مخاصمه ضروری به معنای خطا بودن مقاومت نیست و این مقاومت تنها باایمان ناب و درک از انجام تکلیف الهی قابلتوجیه و فهم است و کسانی که محروم از این باور هستند و در قلب و عقلشان ولایت الهی جایی ندارد، در این شرایط سخت خود را میبازند و از شور و احساس روزهای پیروزی و امید پیروزی آسان تهی میشوند و بر دامان هر شبههای میآویزند. این همان چیزی است که جبهه کفر و ظلم میخواهد و اینان همان نقش را ایفا میکنند. شبهات هرگز به اصل قطعی تکلیف محرز الهی کاری ندارند و مدام بر اغراض و اهداف دشمن آویزان شده دل اهل ایمان را میکوشند خالی کنند. معلوم نیست در روزهایی که امید پیروزی ارزان داشتند چرا به این شقوق و وساوس شیطانی التفات نداشتند و فکرش را نکردند. امروز است که برای بیاعتباری مقاومت شبهات و اتهاماتی را نشر میدهند که محصول نگاه غلط به ماجرای مقاومت غزه است. پارهای از شبهات ازاینقرار است:
اصلا پروژه از اول یک طرح اسرائیلی برای کشتار و نابودی مردم غزه و غزه بود. نتانیاهو فلسطینیها را بهطرف عملیاتی که حکم خودکشی داشت سوق داد و به بهانه ۷ اکتبر نقشه شوم پاکسازی نسلیاش را به اجرا در آورد.
حجم ویرانیها هیچ عادی نیست و خبر از یک قصد طراحی شده میدهد. فقط یکسوم ساختمانها آسیب ندیده و با این حجم از ویرانی غزه به نماد منفی و عدم نتیجهبخش بودن مقاومت بدل شده است. هدف اصلی ویرانی کامل بود که اسرائیل فرصت آن را یافت به دست عمل افراطیون بدان جامه عمل بپوشاند.
حالا این همه آوار بیست سال طول میکشد جمع شود و غزه به سرزمین سوخته بدل شده پنجاههزار کشته کودک و جوان و زن، در حقیقت نسل فلسطین را برچیده و جمعیتشان را بر باد داده و مانع افزایش جمعیتشان شده کشاورزی در زمین بمب باران شده ممکن نیست. ۶۸ درصد زمینهای کشاورزی و ۶۸ درصد جادههای غره آسیبدیده اجرای پروژه کریدور هند/ اسرائیل زمینهاش با این طرح فراهم شده و هیچ نشانی از برهمخوردن طرح اسرائیلی خاورمیانه بزرگ وجود ندارد. اشتباه سنوار در مسیر همین پروژه به کار گرفته شده و اصلا سنوار با محاسبه کامل و بیخطای اسرائیل آزاد شد تا بنا به روحیه جنگطلبش همان طرحی را پیش ببرد که اسرائیل نیاز داشت و به نابودی غزه و کشتار مردم ختم شد. ☆اگر جریان تندرو حماس بر غزه حاکم نمیشد، آنان میتوانستند چون مردم کرانه باختری در سلامت و امنیت زندگی کنند و پنجاههزار جان مردم حفظ میشد و با دیپلماسی اسرائیل را به عقبنشینی واداشت.
☆☆☆☆
آیا چنین است؟ اجازه بدهید به مدارک و مستندات باز گردیم و ببینیم مردم غزه و کل فلسطین در چه وضعی قرار داشتند. اولین نکتهای که سازشکاران فراموش میکنند اصلیترین مسأله است. رژیم غاصب به غصب تا همین حد اکتفا نکرده است و نخواهد کرد. علناً و عملا طرح تجاوز و فلسطین زداییاش را اعلام میکند و سازشکاران آگاهانه حقیقت را نهان میسازند.
مطلقاً این حقیقت ندارد که اسرائیل به طرح دو کشور تن داده و دست از نقشه مرگ خاموش فلسطینیها و محوشان و تداوم تجاوز به دیگر کشورها کشیده بوده است. پس این یک توهم افکنی است که گویا اگر غزه مقاومت نمیکرد، همان وضع موجودش ادامه مییافت. خیر بههیچوجه. غزه و فلسطین مخیر بین مرگ ذلتبار و خاموش و محو تدریجی و پاکسازی قومی بود و یا امیدبستن به قیام تا جهان وجدان خفهشدهاش بیدار شود و برانگیخته از این همه جنایت، مقابل جنون وحشی صهیونیستها بایستد و مانع نابودی وحشیانه یک قوم گردد. اگر غزه بر نمیخاست، اسرائیل با عادیشدن موجودیتش و عادیسازی موجودیت غاصب و موذی و ارتباط عادی با جهان عرب و حکومتهای نفتی و اذناب آمریکا، با فریب آنان قدم اول جنایت یعنی محو فلسطین را به ثمر میرساند و سپس یکایک این نوکران را غلام حلقه بگوش یهودیت سامری میکرد و نقشه شوم اسلامستیزیاش را به پایان میبرد. از روز اول باز کردن پای صهیونیسم به فلسطین نقشه کفر جهانی محو اسلام بود و مقاومت تنها راه تقابل با این نقشه جنون بار است. ☆نکته دیگر امیدزدایی کسانی است که مطلقاً باوری به خدا ندارند. الحاد و شرک و نفاق، اصلا به حقیقت قدرت و علم و شاهد بودن خدا و وعدههای قرآن مجید به یاری مؤمنان در مقاومت و جهاد با کفر ایمان ندارند و تنها انسان را مؤثر در رخدادها میدانند و به سنتهای الهی بیاعتقادند. ☆این که ترک مخاصمه سیلی از سؤال و تقاضا پیشاروی حماس قرار خواهد داد. درست است. این که مردم خواهند پرسید نتیجه این عملیات چه بوده و ویرانی و کشتار جنایتکارانه اسرائیل تأثیرات طولانیمدت خواهد داشت درست است اما ضمناً این تأثیر فقط علیه مقاومت نخواهد بود؛ بلکه تأیید مقاومت هم میتواند باشد. وقتی نیت اسرائیل مسجل شود که کارش نابودی مردم منطقه و اشغال سرزمینهای مسلمانان است آنگاه حقانیت مقاومت هم اثبات خواهد شد. ☆نکته بعدی وضع سازشکاران است. محمود عباس و انور رجب که در واقع به نیروهای سرکوب حقطلبی فلسطینیها در درون فلسطینیها و حاکمان صوری کرانه باختری بدل شدهاند، چه به دستآوردند؟ تازه این وضعی است که اسرائیل برای فریب فلسطینیها و سرکوب مقاومت قاعدتا باید امتیازهای فراوانی به کرانه باختری بدهد اما وقتی محمود عباس در سازمان ملل از دست خشونت موهن و اسارت و بردگی و رفتار ددمنشانه اسرائیل به مردم عالم پناه میبرد، میتوان درک کرد اهل سازش نهتنها هرچه داشتند باختند؛ بلکه امید زندگی در شرایط پذیرش بردگی را هم ندارند. محمود عباس و انور رجب، فلسطینیهای مبارز با اسرائیل را بدتر از اسرائیل وحشیانه سرکوب میکند، میکشد و حیاتشان را ناممکن میسازد اما چه به دستآورده؟ خود عباس اعتراف میکند از ۱۹۹۳ تا ۲۰۲۰ مستمراً سرزمینهایشان بیشتر از ۱۹۱۷ تا ۱۹۶۷ بهوسیله اسرائیل دزدیده شده و اسرائیل آشکارا هدف و ولع خود را در اشغال همه فلسطین و نابودی مردم و کوچاندشان و وضعی شبیه سرخپوستان و بومیهای نیوزیلند و آمریکا و کانادا و بلعیدن زمینهایشان پنهان نمیکند. پس اصلا موضوع مقاومت گزینهای میان گزینهها نیست؛ بلکه تنها گزینه عقلی و شرعی و قانونی علیه اشغال و غصب بوده است و غربگرایان و نوکران شیطان بزرگ فقط سرگرم امیدزدایی هستند و ایجاد فرصت برای اسرائیل برای پیشبرد گامبهگام مرگ ذلت بار فلسطین و بلعیدن کل سرزمینها و اسلام زدایی در آسیای غربی. ☆محمود عباس میگوید مقاومت بیفایده است و واقعیت میگوید راهحل ترک مخاصمه است اما کسی از او نمیپرسد از نتیجه سازش از پیمان اسلو تا امروز چه بوده؟ پیمانشکنی مدام اسرائیل و پیشروی در مسیر محو فلسطین!
☆اصلا بیایید سخن مخالفان مقاومت را بپذیریم و شهید سنوار و حماس و کل محور مقاومت ابزار دست و بازی استکبار و صهیونیستها برای تبدیل غزه به زمین سوخته بودهاند و ندانسته به فلسطین زدایی اسرائیل یاری رساندهاند و کل جبهه کفر و نفاق از آمریکا تا امارات و عربستان و ترکیه و کشور آذربایجان و مصر و..... در این بازی نقش شرکت داشته و دو نتیجه را محقق ساختهاند: اول گام مهم در تبدیل فلسطین به زمین سوخته و صهیونیستی کردن آن و دوم اعتبار دادن به کشورهای برده شیطان بزرگ و سیاست تسلیم برابر سیاست مقاومت. خوب نتیجه چه شد؟ آیا غزه به سرزمین تسلیم شده به صهیونیستها بدل شد؟ آیا نفرت و کینه و خشم مقدس از تجاوزکار جنایت بار را محو کردند؟ آیا تأثیر نازدودنی این سند عدم مشروعیت اسرائیل برای زندگی در جهان در قلوب مردم شاهد جنایت دروغ است؟ آیا تبدیل اسرائیل از کشور مظلوم و قربانی هولوکاست به رژیمی سفاک که همه شرافتمندان جهان و مردم آگاه آمریکا مرگ او را میخواهند دستاورد بزرگی است؟ آیا حماس نابود شده و در جهان اندیشه ازاله این رژیم بدتر از نازیسم به دفاع از اسرائیل بدل شده؟ آیا یک مقاومت فراموشنشدنی تداوم استکبارستیزی را پایهریزی کرده؟ ☆تغییر نظم جهانی با رهبری قدرتهای سرمایه جهانی در راه است صهیونیستها میکوشند بر آن سوار شوند و از آن به سود چشمانداز و طرح تجاوزکارانهشان سود ببرند، تنها امکانی که برای حفظ استقلال مانده مقاومت و جلبتوجه مردم جهان به حقانیت و حقوق کشورهای محور مقاومت است. همبستگی مسلمانان قدرتی است که اگر بر تفرقه درونی فایقاید، میتواند مانع این توطئه سوم شود. تنها جهاد و رزم تا پیروزی مقاومت راه نجات فلسطین و حذف رژیم آپارتاید است و یاری از خداست. عملیات مقاومت، آیا یک عملیات استشهادی جمعی در این برهه زمانی بود؟ فکر میکنم نباید به این صورت به جنگ رویاروی نگریست. هر جنگی شکست و پیروزیهای مقطعی دارد و پس از هر شکست جزئی باید در فکر رزمی نو بود و نقطهضعفها را برطرف کرد.
این مقاومت جهان را جذب میکند و نیرویی بزرگ علیه رژیمی نامشروع و جنایتکار میسازد. مقاومت جلوی محوشدگی گامبهگام فلسطین را میگیرد. شک نکنید که راه دیگری برای احقاق حق فلسطین وجود ندارد. اگر فلسطینیها نخواهند مقاومت کنند و تصمیم بگیرند محو شوند کاری نمیتوان کرد. مثل سرخپوستها در آمریکا مستحیل خواهند گشت. خدا به اهل جهاد عزّت میدهد نه اهل نوکری شیطان. تسلیم طلبان فراموش میکنند اسرائیل چه اهدافی دارد و زندگی ولو با پذیرش همه فشارها و تحقیرها و توهین و تجاوز و کشتار روزمره، سبب دست شستن اسرائیل از اهداف جنون بارش نمیشود و او از حرکت در مسیر محو و مرگ ذلتبار مردم فلسطین دست نمیکشد.
☆☆☆☆☆
اما مهمترین نکته آن است که خدا هست و زندگی ادامه دارد و مردم فلسطین علیرغم تحمل وحشتناکترین رنجها زندهاند و اگر به ایمان و امید به پروردگار یکتا، پایدار باشند، از جایی که حسابش را نمیکنند، امداد الهی نصیب مقاومتشان خواهد شد. مردم ِغزه با جهاد نابود نشدند. پیشرانان مقاومت و حماس پابرجا هستند و دنیا اسرائیل را نامشروع و ددمنش میداند. مشروعیتدهی به جنایت اسرائیل بهوسیله شیطان بزرگ و اذنابش در میان مردم خود این کشورهای غربی پایان گرفته و این همه به معنی عقلانی بودن انتظار برای اتفاقاتی بزرگ است. پس مقاومت اهل ایمان و باور به امداد و مرحمت الهی بدون شک، ورق را برمیگرداند. لازم نیست از کفار ظالم بخواهیم باور کنند پیروزی دست خداست و دست خدا، هست و باید صبر کرد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در گفتگو با جام جم آنلاین هشدار داد
روایتی از انقلاب اسلامی در گفتوگو با قاسم تبریزی، استاد تاریخ معاصر
چند کلام با بهادر زمانی، بازیگر نقش سهراب