زندگی سردار در هنر نمایش

تبدیل کردن ماجراهای زندگی شخصیت‌های حقیقی و افرادی که جامعه آنها و کنش‌های زندگی‌شان را از نزدیک دیده‌اند به متون نمایشی و سینمایی، همیشه دشوار بوده و سختی‌های خاص خود را داشته است. این دشواری وقتی درباره شخصیت‌هایی که جنبه‌های قهرمانانه دارند و جامعه نسبت به آنها دیدگاه مثبتی دارد، مضاعف هم می‌شود.
کد خبر: ۱۴۸۸۳۸۲
نویسنده آرش شفاعی - گروه فرهنگ و هنر
 
تبدیل کردن زندگی شخصیتی مانند شهید سردار سلیمانی به اینچنین متونی بازهم سخت‌تر می‌شود زیرا شهید سلیمانی نه فقط قهرمان ملی مردم است بلکه نوشتن از زندگی او اگر باتغییر واقعیت‌های زندگی سراسر جهادش همراه باشد، با واکنش منفی مخاطب نیز رو‌به‌رو خواهد شد.  به عبارت دیگر، دست نویسنده و هنرمند دردخالت دادن عنصر تخیل برای افزودن بر بار دراماتیک و وارد کردن جذابیت‌های داستانی در این گونه متون به شدت بسته است. بنابراین چالش سختی برای نویسنده ایجاد می‌شود، او از یک سو باید به واقعیت متعهد بماند و از سوی دیگر مخاطب را به دنبال خود بکشد. در صورت تکرار داستان‌ها و روایت‌های مشهور یا روایت داستان با همان زاویه دیدی که همه به آن نگریسته‌اند، آنچه حاصل می‌شود تکراری و ملال‌آور می‌شود. از سوی دیگر نویسنده باید حواسش باشد که اثرش جذابیت‌های هنری داشته باشد و به ورطه شعاردادن نیفتد. با این حساب، نوشتن اثری درباره زندگی سردار سلیمانی بخصوص در حوزه ادبیات نمایشی دشوار است و شاید یکی از مهم‌ترین دلایل کمبود متون نمایشی یا سینمایی درباره این شهید و دیگر سرداران همین مسائلی باشد که در بالا به آنها اشاره شد. «من قاسم سلیمانی‌ام» نوشته مرتضی شاه‌کرم، مجموعه‌ایست از پنج نمایشنامه کوتاه و از جمله اندک آثار نمایشی که درباره شهید سلیمانی نوشته شده و البته باید گفت اثری است دارای ارزش‌های هنری و نشان دهنده این که با تحمل دشواری‌ها و به خرج دادن ابتکاراتی می‌توان در این حوزه هم بدون شعار دادن و قلب واقعیت، اثری ارجمند تولید کرد.  نویسنده برای این‌که از سختی‌های روایت مستقیم زندگی شهید سلیمانی خارج شود، روایت را روی شخصیت‌هایی متمرکز کرده است که درطول سال‌های طولانی جهاد، درکنار آن شهید بوده‌اند.شهدایی چون عباسعلی فتاحی، حسین یوسف‌الهی، علی عابدینی،سردارحسین پورجعفری و هادی طارمی در این کتاب، نقش به عهده می‌گیرند و داستان‌هایی درباره زندگی و شهادت‌شان روایت می‌شود و درحقیقت بخشی از بار داستان و شناخت شهید سلیمانی روی دوش آنهاست. مخاطب با درک عظمت و کرامات این شهدا که همگی در دفاع‌مقدس و جنگ علیه تکفیری‌ها در کنار شهید سلیمانی بوده و از مکتب او درس آموخته‌اند، به عظمت سردار پی می‌برد. نکته مهم این که نویسنده برای رسیدن به این داستان‌ها و تبدیل کردن‌شان به ماده خامی برای نمایش‌هایشان، پژوهش قابل توجهی داشته است و برخی روایت‌های تازه یا کمتر گفته از جمله درباره مسموم کردن اعضای دولت سابق سوریه را دستمایه خلق اثرکرده است وبه همین دلیل داستان‌هایی که مبنای نمایش‌ها قرار گرفته است، دارای جذابیت‌هایی است که تبدیل کردن آنها به نمایش بر غنایشان افزوده است. ضمن این‌که نویسنده سعی کرده در تبدیل داستان به نمایش، نوآوری‌هایی کند و ساختار بازی در بازی را پیش گیرد تا با ایجاد تنوع در نقش‌ها، حرکات و دیالوگ‌ها از تبدیل شدن نمایش‌ها به یک نمایش رادیویی مبتنی بر دیالوگ جلوگیری کند.  نکته قابل توجه دیگر درباره نمایش‌های «من قاسم سلیمانی‌ام» این که نویسنده سعی کرده از فضای نمایش‌ها که همگی روایت اتفاقاتی در گذشته هستند، برای موضع‌گیری درباره امروز نیز استفاده کند، در نتیجه به صورت مدام در پی ایجاد تقابل میان مدیران دیروز و مدیران امروز، مسئولیت‌پذیری، ایمان و اخلاص آنهاست، گرچه گاهی احساس می‌شود این تقابل‌ها به حیطه شعار و مستقیم‌گویی نزدیک می‌شود.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها