به گزارش خبرنگار جامجم، فروردین ۱۴۰۰ گزارش یک درگیری مرگبار در خانهای در شرق تهران به پلیس اعلام شد. با حضور مأموران در محل مشخص شد سه مرد پس از ورود به خانه یک زوج افغانستانی با ضربات چاقو و شلیک گلوله آنها را مجروح کردهاند. در این حادثه مرد جوان به نام رحمان کشته و زن جوانش به نام گل مجروح شد. یکی از مهاجمان به نام شنبه هم مجروح شد.ماموران در بررسیهای اولیه متوجه شدند، شنبه همراه برادر و پسر عمویش به این خانه حمله کرده و بعد از تیراندازی، دو متهم به نامهای جمعه و نعیم از محل فرار کردهاند. تحقیقات برای دستگیری متهمان آغاز شد تا اینکه بالاخره شناسایی و دستگیر شدند. جمعه در تحقیقات به قتل اعتراف کرد و گفت: ۱۰ سال قبل در افغانستان به دختری به نام گل علاقهمند شدم و به خواستگاریاش رفتم و با او ازدواج کردم؛ اما چند روز بعد از عروسی او همراه قدرت فرار کرد. قدرت، شوهر دختر عمویم بود و با این که دو بچه داشت اما زن و بچه را رها کرد و با زن من فرار کرد. از آن زمان دنبال آنها بودم تا اینکه چندی پیش متوجه شدم به ایران آمده و حالا سه فرزند دارند. غیرقانونی به ایران آمدم و با کمک پسرعمویم آدرس خانهشان را در شرق تهران پیدا کردم. باید انتقام میگرفتم تا آبرویم را حفظ کنم. شبانه همراه برادرم و پسرعمویم به مقابل خانهشان رفتیم. من از بالای دیوار وارد خانه شدم و در را باز کردم. گل بیدار و در آشپزخانه بود که با دیدن من ترسید. قدرت با صدای گل از خواب بیدار شد. به او گفتم آمدهام زنم را با خود ببرم. قدرت کلتی به سمت ما گرفت و به پای برادرم شلیک کرد. گل هم با چاقو به سمت ما حمله کرد. با دیدن این صحنه، اسلحه همراهم را بیرون آوردم و سه گلوله به قدرت شلیک کردم. او غرق در خون روی زمین افتاد. من و نعیم فرار کردیم اما برادرم چون زخمی شد همانجا ماند.
با تکمیل تحقیقات پرونده برای محاکمه به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد و متهمان پای میز محاکمه ایستادند. در این جلسه اولیای دم درخواست قصاص کردند. جمعه هم مدعی شد قدرت و گل مهدورالدم بودند و باید کشته میشدند.دو متهم دیگر هم ادعا کردند؛ قصد میانجیگری داشته و در قتل نقشی نداشتند.
پس از دفاعیات متهمان، قضات وارد شور شدند و جمعه را به قصاص و دو همدست او را به زندان محکوم کردند. این رای در دیوان عالی کشور نقض شد و این بار متهمان در شعبه سوم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شدند.
در این جلسه نماینده سفارت مدعی شد، نمایندگان ما اعلام کردهاند که قدرت و گل مهدورالدم بودند.
همچنین تحقیقات نشان داد، قدرت از نیروهای نظامی بود که در پایگاههای افغانستان فعالیت میکرد. او با سوءاستفاده از قدرتش، گل را با خود به ایران آورده بود. گل در حالی مهدورالدم شناخته شده که در این جلسه تاکید شد برایش اماننامه صادر شده است. او اختیار دارد با همسر سابقش ازدواج کند یا از او طلاق بگیرد.
سپس جمعه در جایگاه قرار گرفت و گفت: در این ماجرا برادر و پسر عمویم نقشی نداشتند. من عاشق گل هستم و فقط او را میخواهم. مقتول مهدورالدم بود و باید کشته میشد. کار قدرت آبروی مرا برده بود. غیرقانونی به ایران آمدم و با کمک پسرعمویم آدرس خانهشان را در شرق تهران پیدا کردم. باید انتقام میگرفتم تا آبرویم را حفظ کنم. در این مدت برای مصالحه اقدام کردم و اولیای دم به دیه رضایت دادهاند اما گفتهاند گل را به من نمیدهند. من هم گفتهام زنم را میخواهم .
پس از این دفاعیات، قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.