گویا وعدهها، طرحها و بودجهها هم در این زمینه کارساز نبوده چراکه هنوز میلیونها نفر در محلههای آسیبپذیر زندگی میکنند. به عبارت دیگر روند نوسازی و بازآفرینی این مناطق بسیار کند پیش میرود، بهطوری که ساماندهی این مسأله نهتنها کیفیت زندگی مردم را تحت تأثیر قرار میدهد، بلکه احتمال خطرات طبیعی و اجتماعی را هم بالا میبرد.
حل مشکل بافتهای فرسوده سالهاست بهعنوان یک دغدغه ملی مطرح است و طی این سالها، وعدههای متعدد، طرحهای بازآفرینی شهری و بودجههایی هم اختصاص یافته، اما همچنان بخش بزرگی از این بافتها بدون اصلاح باقی ماندهاند. مسألهای که به بحثهای عمرانی محدود نیست، بلکه معضلی اجتماعی است که زندگی ساکنان این مناطق را تحت تأثیر قرار داده؛ محدودیت در خدمات شهری،ضعف دسترسی به امکانات آموزشی ودرمانی وخطرات طبیعی ازجمله ریسکهای سکونت در این بافتها بهشمار میروند. پرسش اصلی بسیاری ازشهروندان وکارشناسان دراین بین چیزی نیست جز اینکه چرا پس از چندین سال، هنوز بخش عمدهای از این معضل حل نشده وچه عواملی رونداصلاح آن رامختل کرده است؟
۸۲ هزار هکتار بافت فرسوده
مدیریت و ساماندهی بافتهای فرسوده، مسألهای است که روی کاغذ حل شده اما درعمل هنوز زندگیهای بسیاری را تهدید میکند. مناطقی که ساختمانها، معابر و زیرساختهای آنها فرسوده و ناایمن هستند و زیست ساکنانش را با مشکلات متعدد و پیچیدهای روبهرو کرده است. به تازگی امیرحسین گرکانی، رئیس پژوهشکده سوانح طبیعی گفته ۱۱میلیون نفر در ۸۲ هزار هکتار بافت فرسوده و ۲۰۰ هزار نفر در ۶۰ هزار هکتارسکونتگاه غیررسمی زندگی میکنندکه از نظر ایمنی بسیار حائز اهمیت است. البته چندی پیش هم عبدالرضا گلپایگانی، معاون وزیر راه وشهرسازی اظهارکرد:«باوجود همه طرحها و پروژههایی که برای ساماندهی بافتهای غیررسمی تهران اجرا شده،هنوز بخش بزرگی از جمعیت شهر در این مناطق زندگی میکنند. آمارها نشان میدهد حدود ۳۴۰هزار نفر از تهرانیها درسکونتگاههای غیررسمی ساکن هستند؛ازباغ آذری و فرحزاد گرفته تا اسلامآباد.» محلههایی که هرکدام داستانی از نابرابری شهری در خود دارند و هر زلزله، هر حادثه یا حتی تغییر اقلیمی میتواند هزاران نفر را در این مناطق، در معرض خطر قرار دهد.
شیوع فرسودگی در همه شهرها
ایران، کشوری زلزلهخیز است و کارشناسان بارها نسبت به این موضوع هشدار دادهاند اما باید دید بافت شهرهای ما تا چه حد در برابر این مسأله آمادگی دارد. مهرداد مالعزیزی، کارشناس شهرسازی در گفتوگو با جامجم در اینباره میگوید: «حجم بافتهای فرسوده شهری ما بسیار قابلتوجه است؛ بهطوریکه اگر بخواهیم حساب کنیم، تمامی شهرهای ما، بهخصوص بزرگترین آنها یعنی شهر تهران، شاید بیش از ۴۰۰۰هکتار بافت ناپایدار داشته باشد. بهعبارتی، مقاومت هستههای مرکزی تمام شهرهای کشور ما، آمادگی مقابله با زلزلهای بالای ۵/۶ریشتر را ندارد.» آنطور که او توضیح میدهد، حدود پنج دهه است که در برنامههای توسعهای، از برنامه سوم تا برنامه هفتم، آمده که بهتدریج، سالانه ۱۰درصد از این بافتها ساماندهی و مقاومسازی شوند، ظرفیت جمعیتی آنها متعادل و فعالیتهای ششگانه در آنها تزریق شود. علاوه بر این براساس اسناد موجود باید سرمایهگذاری نیز در این مناطق صورت گیرد اما متاسفانه، همت و بودجه کافی برای تحقق این مهم هنوز فراهم نشده است.
بیتوجهی به هستههای مرکزی شهری
بافتهای فرسوده نه تنها فرسودگی کالبدی را نشان میدهند، بلکه نماد نابرابری در توسعه شهری هستند. در یک سوی شهر، برجها و مراکز خرید مدرن قد میکشند و در سوی دیگر، محلههایی با زیرساختهای نیم قرن پیش هنوز در انتظار نوسازی نشستهاند. با این حال چرا روند بازآفرینی برخی از این محلهها به کندی صورت میگیرد؟ مالعزیزی در اینباره عنوان میکند: «در طرحهای جامع و تفصیلی برای هستههای مرکزی شهر مطالعات اختصاصی انجام نمیشود. به همین دلیل در طرحهای مصوب بالادستی به این مهم پرداخته نمیشود.» البته به نظر میرسد که دولت چهاردهم گام تازهای برای نوسازی بافتهای فرسوده برداشته است. چندی پیش عبدالرضا گلپایگانی، معاون وزیر راه و شهرسازی اعلام کرد: «دو تصمیم مهم برای سرعت بخشیدن به روند بازآفرینی شهری به تصویب رسیده؛ صدور اسناد مالکیت برای متصرفان واجد شرایط در اراضی ملی و ارائه تخفیف ۵۰درصدی در هزینه صدور پروانه ساختمانی در مناطق هدف نوسازی.» این اقدامات به گفته او، میتواند موتور نوسازی محلههای فرسوده را دوباره به حرکت درآورد.
مردم؛ سرمایهگذاران واقعی نوسازی
بیشتر شهرهای کشور گرفتار بافتهای فرسوده هستندوچنانچه بازآفرینی این مناطق همچنان با کندی پیش برود، هزینههای انسانی و اقتصادی آن در آینده افزایش افزایش مییابد.آنطور که این کارشناس شهرسازی درباره راهکار فوری و عملیاتی این مسأله توضیح میدهد؛ بازسازی کل محدودههای ناپایدار شهری نیازمند همت ملی است. باید همه ساکنان این مناطق شناسایی شوند، پلاکهای واقع در بافتهای فرسوده وناپایدار مشخص شود،مشوقهای بسیار ارزشمند سرمایهگذاری برای آنها تعریف و از همه مالکان خواسته شود اسناد مالکیتشان را در سامانه ثبت کنند تا زمینه نوسازی و جذب سرمایه فراهم آید. مالعزیزی همچنین میافزاید: «باید همه مردم را پای کار آورد و اقدامی جدی برای ورود همگانی به طرح نوسازی انجام داد. این یعنی جمعآوری مشارکت مردمی در فرآیند نوسازی بافتهای فرسوده. به عبارت دیگر شهروندان با اسناد مالکیتشان، میتوانند از تسهیلات بانکی استفاده کنند.» باوجود این،بافتهای فرسوده یا ناپایدار دربسیاری ازنقاط شهرهای کشور نشان میدهد که مدرنسازی تنها در ظاهر صورت گرفته است. نوسازی واقعی زمانی تحقق مییابد که به جای نگاه از بالا به پایین، شهروندان در مرکز تصمیمگیری و اجرا قرار گیرند. اگرساکنان این محلهها نهفقط مخاطب، بلکه شریک اصلی پروژههای نوسازی باشند، اعتماد ازدسترفته بازمی گردد و سرمایه اجتماعی لازم برای تحول پدیدار میشود.