شخصیت حاج قاسم یک شخصیت خاص بود و به همین دلیل حضرت آقا به درستی «مکتب سلیمانی» را بر ایشان اطلاق کردند. ضمن این که اثبات شد وقتی بخواهیم مکتب سلیمانی را دنبال کنیم اثر شهید سلیمانی بسیار گستردهتر از حاجقاسم سلیمانی در توسعه این مکتب و تعقیب خط مجاهدت و مقاومت است.
استمرار تفکر سلیمانی در قالب مکتب سلیمانی
شهید سلیمانی شخصیتی چند وجهی و جامعالاطراف داشت و فقط یک وجه این منشورسابقه نظامی ایشان بودکه از دوران دفاعمقدس و پس از آن در نیروی قدس به عنوان یک نخبه نظامی به اوج خود رسید و در ادامه به عنوان چهره یک نابغه در امور نظامی و امنیتی و کشتیبان امنیت و ثبات جبهه مقاومت رخ نمود. درکنار آن توانمندیهای رشک برانگیز ایشان به عنوان یک دیپلمات به تمام معنا و تمام قد در میدان، چهره نشان داد و آنچه را که طراحی کرد و به اجرا درآورد، موجب غافلگیری و حیرت متخصصان امر در حوزه جهانی شد. پس از آن هم سالها طول کشید تا اندیشکدههای نظامی در آمریکا و اروپا و رژیم غاصب بتوانند به پیچیدگی و ابعاد این طراحیها پی ببرند و البته هیچگاه به طور کامل موفق به چنین کاری نشدند.این که نتوانستند در مقابل برنامهها و طراحیهای انجام گرفته اقدامی جامع و کامل انجام دهند این بود که حاج قاسم فقط یک شخص نبود و با مدیریت، صداقت، دوراندیشی و سالها تجربه زیستهای که داشت به یک جریان فکری یا به تعبیر مقام معظم رهبری به یک مکتب تبدیل شد. تفکر و مکتبی که در کل حوزه مقاومت تکثیر شده و هر کسی درنقش خودش تبدیل به یک سلول از این پیکره بزرگ و گسترده در حوزه مقاومت شده بود. به همین دلیل دشمن تصور میکرد اگر یحیی سنواررابه شهادت برساند؛ یا سیدحسن نصرا...«فخر مقاومت» را شهید کند یا بشار اسد در سوریه سقوط کند خواهد توانست هلال نورانی شیعی را به خاموشی بکشاند، غافل از این که این جریان به یک خط فکری تبدیل شده است. تفکری شیعی که از یمن آغاز شده و تا عراق و سوریه و لبنان و غزه و از طرف دیگر افغانستان و پاکستان و هند و شاید بتوان گفت بخش بزرگی از دنیا را در بر گرفته است. به همین دلیل شهید سلیمانی در فرازی از سخنان هوشمندانهاش به ترامپ گفت ما در همه جا حضور داریم و خیلی به تو نزدیکیم.
ستاره بیغروب آسمان ولایت و شهادت
امروزه مکتب سلیمانی به یک الگوی انسانساز تبدیل شده است ودرحقیقت تفکر سلیمانی بهعنوان یک مکتب حتی درآمریکاواروپا رسوخ کرده و اثرات مهم خودرابین جوانان و مردم جویای عدالت وانسانیت باقی گذاشته است و به تعبیر حضرت آقا بسیجیها در آنجا هم نفوذ وحضور پیدا کردهاند.یامثلا درموردشهادت سران مقاومت دشمن به گمان خودش ضربهای بزرگ به جبهه مقاومت وارد کرد، این درحالی بود که شهید یحیی، افراد زیادی راچون خودش تربیت ودرحوزههای مختلف خط مقاومت جایگزین کرده بود.واقعا ماپس از شهادت حاج قاسم شرایطی را تجربه کردهایم که شاید بتوانیم بگوییم نخبهای مانندحاج قاسم تاکنون نداشتهایم و شاید در آینده هم نداشته باشیم، چون او تربیت شده مکتب اهل بیت(ع) بود و درکوره جنگ و جهاد وشهادت چنان آبدیده شده بود که توانست برای همیشه چهره نورانی خودش را بهعنوان ستارهای درخشان در آسمان ولایت و شهادت جاودانه کند و هیچگاه غروب هم نخواهد کرد.
مهربان چون یک پدر
نکته بسیار مهمی که باید به آن توجه داشته باشیم این که چون وجود ارزشمند حاج قاسم در قالب یک مکتب متبلور شده است، راه او ادامه پیدا خواهدکرد وهیچ بنبستی برای این مسیر نورانی قابل تصور نیست. قطعا هر کار بزرگی پستی و بلندی و فراز و فرودهایی دارد که اجتنابناپذیر است، اما مهم این است که کارهای بزرگ استمرار داشته باشد و رهروانی که یک مسیر را انتخاب کردهاند پای اعتقادات وتفکرات خود بایستند که در مورد حاجقاسم عزیز چنین است و همه یاران او لحظهای از ادامه این مسیر نورانی پا پس نمیکشند و نخواهند کشید. این که گفتم سردار دلها یک نخبه ایرانی است و باعث افتخار اسلام و ایران شده، دلیلش این است که حاج قاسم در همه ابعاد وجودی سرآمد بود؛ به گونهای که در جبهه مقاومت در عراق و سوریه و لبنان و هر صحنه دیگری که حضور داشت، واقعا رزمندگانی که از ملیتهای مختلف حول محور مقاومت و برای دفاع از ارزشهای اسلام عزیز گرد هم جمع شده بودند و شرایط سختی را پشت سر میگذاشتند، بادیدن حاج قاسم یاحتی شنیدن حضورایشان درمنطقه سرور و شادابی خاصی پیدا میکردند. درواقع حسی که به حاج قاسم داشتند یک حس محبت پدرانه بودوجالب است که حاجی درمواجهه با این عزیزان خودش را خدمتگزار آنها میدانست و به فرماندهان برای مراقبت از نیروها و رسیدگی به آنان بسیار سفارش میکرد. در حقیقت حاج قاسم دیپلماتی بود که برای دفاع از مظلوم لباس رزم پوشیده بود.