بهرغم همه این تکاپوها و برخلاف انتظارها در سال ۱۹۷۹ یک انقلاب با رویکرد علوی و شیعی در جهان شکل میگیرد که تمام متفکران دنیا از میشل فوکو، اسکاچپول و هانتینگتون در تعریف نهضت ایران درمیمانند و برخی مثل فوکو، عنوان میکنند که اولین انقلاب پستمدرن در جهان شکل گرفته است. این تعبیر از آنجا ناشی میشود که تا پیش از این براساس ایدههای مارکسیستی و کمونیستی و... انقلابها رخ میداد اما همین متفکران باتوجه به نگاههای سابق خود نمیتوانستند این رخداد بزرگ را تفسیر و تحلیل کنند.بنابراین وقتی رهبر انقلاب بر این نکته تاکید دارند که تفکر مقاومت دوباره در خود سوریه سر برخواهد آورد، بدین معنا است که مقاومت از مرحله فکر و اندیشه، تبدیل به گفتمان شده است و مجموعهای از وضعیتهای سیاسی، کردارهای اجتماعی و نقطه عزیمتهای فرهنگی و حتی سیاسی در دنیا را دربرگرفته است.لذا امروز تفکر مقاومت نه در سوریه، یمن، بحرین، فلسطین، لبنان و عراق بلکه این گفتمان حتی در آمریکا و کشورهای غربی هم بازتولید شده است.بنابراین مقاومت یک سازمان یا نظام سیاسی حکمرانی نیست بلکه یک آرمان و نظام حکمرانی اجتماعی است و این نکته را باید مدنظر داشت.
از سوی دیگر نمیتوان مقاومت را یک پروژه نامید که کارفرمایی به نام ایران و پیمانکاران منطقهای وجهانی داشته باشدو با رفتن زمامدارانی در سوریه وشهادت فرماندهانی درلبنان و فلسطین به پایان رسیده باشد.اگر مقاومت را یک گفتمان، فرآیند و آرمان بدانیم، اساسا این فرع بر جغرافیای سیاسی و ژئوپلتیکی است و این گفتمان خود را دراشکال مختلف بازتولید خواهدکرد. ما در دوران جنگ سرد نیستیم که رهبران پیمان ناتو و پیمان ورشو، جهان را به دو بلوک تقسیم کنند و هرکس بر نظم ناعادلانه جهان شورید، در دیکتاتوری دموکراسی غرب یا استبداد کمونیستی شرق او راخفه کنند.امروزملتها سفره خودرا ازحکومتها جدا میکنند و در همین منطقه غرب آسیا خواهیم دید که راه ملتها از حکومتها جدا خواهد شد. درخصوص سوریه، براساس تحلیل تاریخی و اجتماعی رهبر انقلاب و همچنین مبانی جامعهشناسی، درمییابیم که مردمان این کشور همواره با بنیادگرایی دینی مقابله کردند و به جهت قرابتهای مذهبی و تجریبات چند دهه اخیر، خواهیم دید که جریان بنیادگرایی اساسا درسوریه ریشه نخواهد دواند. همین الان شاهدیم که محمد جولانی با اینکه آدم رادیکالی است، در فضای اجتماعی تلاش میکند ژستی دموکراتیک بهخود بگیرد و اتفاقا بر عناصری مثل آبادانی، وحدت ملی و تمامیت ارضی درسوریه تاکیدمیکند که همه اینها عناصربازتولیدکننده ومقوم ملیت است.بنابراین تا الان تفکر مقاومت، پیروز میدان است و اگرچه در تظاهرات بیرونی، شاهد قبض و بسطهایی به لحاظ سیاسی هستیم اما نباید تقلیلگرایانه موضوع مقاومت را در حد تغییر زمامداران بدانیم.